حضرت زینب سلاماللهعلیها با وقوع حادثه کربلا، در واقع به این مهم میرسند که تمامی حوادث و رویدادهای تاریخ اسلام، بهنوعی محصول و معلول توطئهچینی و کینهورزیها و انتقامهای خاندان اموی است.
این خاندان دارای ثروت، قدرت و منزلت در اثر نیروی اسلام همه امتیازات خود را از دست داده به خفت و حقارت دچار شده، و بر عکس، خاندان هاشمی و پیامبر سیادت و عزت پیدا میکنند. تنزل مقام و موقعیت و سروری دوره جاهلی، کشته شدن عزیزان خاندان سفیانی در جنگ بدر، در حاشیه بودن ابوسفیان در جامعه اسلامی (مدینهالنبی و مکه) همگی نوعی احساس حقارت، عقده و خفت را در امویان ایجاد میکند.
این زخمها و خفتها بهتدریج در قالب کینههای کهنه در طول تاریخ در قالب توطئه علیه خاندان نبوی آشکار میشود. حضرت زینب سلاماللهعلیها با احاطه کامل بر جریانهای سیاسی، فرهنگی و تبلیغی منجر به سلطه و استبداد امویان، عمدتاً مشغول آگاهیبخشی مردم و رسوا کردن این خاندان است. او این رویارویی اسلام اصیل و اسلام دروغین را مواجهه اسلام و كفر دانسته و در این منظر، حقایق تاریخی را آشکار و روشنگری میکنند.
از نگاه حضرت زینب سلاماللهعلیها حوادث بزرگی مثل جنگ صفین، شهادت امام علی، امام حسن و امام حسین علیهمالسلام و اسارت خاندان نبوی همگی جز محصول عقدهگشایی و خواری و حقارت خانواده ابوسفیان نیست. زیرا این خاندان ضربههای مهلکی از آموزهای نظام اسلام خوردهاند. آنان گرفتار انتقام کور تاریخی شدهاند.