براي روزه ابعاد گوناگوني وجود دارد و آثار فراواني از نظر مادي (جسماني و بدني) و معنوي (روحي و رواني) در وجود انسان مي گذارد.
تقويت نيروي اراده به واسطه سرکوب کردن نفس طغيانگر ، تقويت روحيه نوع دوستي به واسطه ياد کردن درد دردمندان ، لطافت روح و نورانيت و صفاي روح ، در نتيجه اصلاح و تربيت نفس ، تقويت جنبه شکيبايي روح از جمله اين ابعاد است. مقاله حاضر نگاهي است مختصر به ابعاد مختلف روزه و روزه داري.
واژه آشنا و زيباي رمضان يا برگرفته از کلمه «رمض» به معناي «تافته شدن سنگها از شدت گرما» است و چون در ابتدا ، واجب شدن روزه در ماه رمضان ، مصادف با شدت گرما بوده بنابراين نام اين ماه را رمضان گذارده اند. به ديگر سخن ، ماه رمضان ماه سوزاندن گناهان و بلکه بالاتر ، سوزاندن زياده خواهي هاي نفس و درون آدمي است که فرمول حکيمانه نوشته شده از جانب پروردگار براي آن ، انسان خام را پخته مي کند تا حجاب بازدارنده خودخواهي از روي قلب و دلش برداشته شود يا اين که اين کلمه مي تواند برگرفته از «رميض» به معناي «ابر و باران در پايان چله تابستان و ابتداي فصل پاييز» باشد که گرماي تابستان را دور مي سازد و براين اساس مي توان گفت که اين ماه را ماه رمضان گفته اند چون بدنهاي آدميان را از گناهان دور مي سازد و پاک مي کند. برخي نيز (رمضان) را برگرفته از رمض النصل به معناي گذاشتن نيزه در ميان دو سنگ و کوفتن بر آن تا حدي که نازک شود، دانسته اند. با اين برداشت ، ماه رمضان يعني اين که انسان خود را در اين ماه ميان طاعت و عبادت و در ميان فرمول ها و احکام عملي ويژه اين ماه قرار مي دهد و خود را تحت سيطره و اختيار آنها قرار مي دهد تا نفس او با تمرين و به انجام رساندن اين احکام عبادات ، نرم و آماده بندگي و کشش به سوي خداي خود باشد.در باب بزرگداشت و احترام جايگاه اين تعبير مبارک ، گفتني است در بسياري از احاديث و روايات ، اهل بيت ع ما را از به کار بردن کلمه رمضان به تنهايي نهي کرده و توصيه نموده اند که آن را ماه رمضان بخوانند زيرا رمضان يکي از نامهاي خداوند است و ماه رمضان ، ماه خداست.
آن چنان که از اميرمومنان ع نقل است که فرمودند: «نگوييد رمضان بلکه بگوييد ماه رمضان و به اين طريق ، احترام آن را رعايت کنيد.» امام پنجم ع نيز مي فرمودند: «نگوييد اين رمضان و رمضان رفت يا رمضان آمد زيرا رمضان نامي از نامهاي الهي است که نمي آيد و نمي رود، چرا که رفتن و آمدن ، از ويژگي هاي موجودات زائل شدني و از بين رفتني است حال آن که خداوند و اسمها و صفتهاي او پايدار و ماندگارند.