░◆░ امام حسین (ع) و قیام عاشورا از منظر مشاهیر ، محققان و اندیشمندان نامی جهان ░◆░

[اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*]

كاپيتان هانيبلت:


آن شب (شب عاشورا) هنگامى كه آتش اردوها در اطراف او در بيابان برق مى‏زد، پيروان خويش را به اطراف خود جمع كرد و طى يك سخنرانى طولانى و قلب نواز با آنها سخن گفت و بيعت‏ خود را از آنها برداشت؛ آنها را از اتفاقات صبح فردا آگاه كرد و فرمود: يقينا قتل عام انجام خواهد شد و كسانى كه با من بمانند يقينا شهيد خواهند شد .


سپس عمل بسيار زيبايى انجام داد كه نشانه آگاهى كامل او از ضعف بشرى و قدرت روح فداكارى وى و علامت قلب رئوف آن بزرگوار بود . تمام چراغ‏هاى اردو را خاموش كرد و سپس به پيروان خود گفت: هر كس جرات و قلب ايستادگى و شهادت را در خود نمى‏بيند، در تاريكى به طور ناشناس و بدون خجلت ‏برود. صبح روز عاشورا، در حالى كه ابرهاى ارغوانى در آسمان شرق جمع مى‏شد، تمام ياران آن شب با ايمان دور امام را گرفتند و همگى آماده مرگ و شهادت بودند.


( نور دانش، سال 2، شماره 3، ص‏6 )

[اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*]

“جرج جرداق” نویسنده و محقق مسیحی می نویسد: “یزید وارث همه بدیهای اسلاف خود بود و از آنها نیز فزون داشت. از هر نوع شرارت و فساد و اعمال شیطانی که دیگر مردان بدکار و بی آبرو داشتند، یزید بهره مند بود…

کسی از اخلاق انسانی بی بهره تر از یزید نبود… و در مقابل، هیچ کس در خلق انسانی کاملتر از حسین بن علی (ع) نبود، که در آن واقعه شهید شد.

در یزید همه صفات زشت و ننگین و ریاست طلبی و سودجویی و خونریزی و بی ارادگی وجود داشت. و در طرف مقابل یعنی فرزندان علی (ع) همه صفات عالی و ستوده انسانی، از قبیل خلق کریم و شجاعت و آزادگی و شهادت، به کمال معنا وجود داشت.”

[اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*]

جرح جرداق:



فرق على (ع) با معاويه اين است كه اصحاب معاويه فريفته جاه و زر و زور، مقام و منصب بودند، ولى ياران امام على (ع) فريفته اخلاق و فضيلت و كرامت او شدند و نمونه آن در اصحاب فرزندانش پديدار بود كه وقتى يزيد مردم را تشويق به قتل امام حسين (ع) و مامور به خونريزى مى‏كرد، ياران يزيد مى‏گفتند: «كم تهب لنا؛ يعنى چقدر و چه مبلغ مى‏دهى تا او را بكشيم‏» اما انصار امام حسين (ع) به او مى‏گفتند: «يا حسين نموت معك؛ ما با تو هستيم و با تو مى‏ميريم .» از جمله حبيب اين پير حافظ قرآن به امام حسين (ع) در شب عاشورا گفت: اگر هفتاد بار كشته شويم، سوزانده شويم و پراكنده شويم و سپس جمع شويم و از نو زنده شويم، باز مى‏خواهيم در ركاب تو جنگ كنيم و كشته شويم .


(حسين پيشواى انسانها، م . اكبرزاده)

[اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*]

ونستان آمریکایی:

تا وقتى مسلمانان مثلث جاودانه‏اى چون: قرآن كه تلاوت شود و پيام‏هايش پيروى گردند، كعبه‏اى كه قصد شود و ايجاد همدلى و وحدت كند و حسينى كه ياد شود و از او الهام گرفته شود دارند، هيچ كس قدرت نفوذ و تسلط كامل بر آنها را نخواهد داشت.


( زندگانى اميرالمؤمنين على (ع)، عماد زاده )

[اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*]

عباس محمد عقاد (مصرى):

جنبش امام حسين (ع) و رفتن او از مكه به سوى كشور عراق حركتى نيست كه با سنجش حوادث امروز و با پيش آمدهاى روزانه معمولى به آسانى بتوان در آن قضاوت كرد؛ زيرا جنبش امام حسين (ع) يكى از بى ‏نظيرترين جنبش‏هاى تاريخى است كه تاكنون در زمينه دعوت‏هاى دينى و يا نهضت‏هاى سياسى پديدار شده است .


( الامام الحسين ابوالشهداء، عباس محمود عقاد، ترجمه محمد كاظم معزى )

[اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*]

العُبيدي (مفتي موصل):


فاجعهء كربلا در تاريخ بشر نادره اي است، همچنان كه مسبّبين آن نيز نادره اند ... حسين بن علي(ع) سنّت دفاع از حق مظلوم و مصالح عموم را بنا بر فرمان خداوند در قرآن به زبان پيامبر اكرم(ص) وظيفهء خويش ديد و از اقدام به آن تسامحي نورزيد. هستس خود را در آن قربانگاه بزرگ فدا كرد و به اين سبب نزد پروردگار، "سرور شهيدان" محسوب مي شود و در تاريخ ايام، "پيشواي اصلاح طلبان" به شمار رفت. آري، به آنچه خواسته بود و بلكه برتر از آن، كامياب گرديد.


(کتاب فرهنگ عاشورا)

[اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*]

“گابریل دانکیری” نیز درباره وحشی گری سپاه یزید می گوید: “سربازان یزید در آن روز “عاشورا” چنان وحشی گری از خود نشان دادند که تا آن روز کسی نظیر آن را به خاطر نداشت.
آنها حتی به کودکان شیرخوار و خردسال هم رحم نکردند و سر خونین حسین(ع) را به دمشق بردند و یزید پنداشت که دیگر با این پیروزی خواهد توانست از دنیا لذت ببرد. اما خاطره آن هر سال و تا به امروز، در میان سیل اشک و نوحه خوانی ها و مرثیه ها تجدید می گردد.”

[اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*]

گفت‌وگو با جورج شکور شاعر مسيحي لبناني:

امام حسين (ع) در وجودم زندگي مي‌کند

«جورج شکور» شاعر و نويسنده مسيحي لبناني در روستاي شيخان جبل عالم متولد شده و در دانشگاه سن‌ژوزف بيروت به تحصيل در ادبيات عرب و تاريخ تمدن پرداخته است.

شکور در سال 1971 نخستين مجموعه شعرش را با مقدمه‌اي ستايش‌آميز از «اخطل صغير» شاعر بزرگ لبناني منتشر کرد. پس از آن نيز در کنار انتشار چند مجموعه شعر به تصحيح و انتشار ديوان برخي شعراي بزرگ عرب همچون «احمد شوقي» و «سعيد عقيل» پرداخت.

وي در سال 2001 کتاب حماسه حسين (ع) و در سال 2007 نيز کتاب حماسه امام علي (ع) را منتشر کرد که به زبان‌هاي فرانسه و انگليسي نيز ترجمه شده است. همچنين چندي پيش نيز کتاب حماسه پيامبر (ص) را روانه بازر کتاب کرده که مشتمل بر 1600 بيت در بيان زندگي پيامبر اکرم (ص) و تاريخ اسلام است.

شکور از نخستين کساني است که در اشعار خود به موضوع مقاومت و مبارزه با اشغالگران صهيونيست پرداخته است و در نوشته‌هاي خود با تعابير مختلف به اين مسئله توجه داشته است.

به مناسبت ايام عزاداري اباعبدالله الحسين، گفت‌وگويي با اين شاعر لبناني و عضو مجمع فرهنگي نويسندگان عرب و اتحاديه نويسندگان لبنان در حاشيه حضور وي در تهران به مناسبت عيد غدير خم انجام شده است که در ادامه تقديم مي‌شود:

[اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*]

جناب شکور چرا امام حسين (ع) و چرا عاشورا را موضوع بيشتر سروده‌هاي خودتان قرار داده‌ايد؟

بگذاريد پاسخ شما را با همين سروده‌ها بدهم. شعري از مجموعه «حسين حسين»؛ اين شعر را برايتان از لبنان مي‌گويم در حالي که از رسول اکرم (ص)، حسين (ع) و علي (ع) در شعرم مباهله مي‌آورم.

حماسه‌هايي شيرين که به زبان عربي و به بيان عيسوي جاري مي‌شوند. همچنين حماسه‌هاي رسول (ص)، حسن و حسين (ع) را واگويه مي‌کنم. بر ضمير انسان خوني به مثابه آتش نوراني مي‌نشيند، زماني که حق سربريده مي‌شود و قصابان آن کافر باشند.

خون حسين (ع) سخاوتمندانه در قربانگاهش مي‌ريزد و براي شهادت طعمي است که هر سنگدلي آن را نمي‌چشد. ائمه گفتند و امت‌ها به آنان اقتدا و دشمنان بدان اعتراف کردند.
حسين (ع) دست پرورده نبي بود و حاصل جدش؛ کسي که او را ريحانه جوانان ناميد؛ ريحانه‌اي که در بهشت عطرش مي‌پيچيد.

حسين(ع) وارث علي است؛ جوانمردترين جوانان؛ کسي که در خلوتش سلوک پر راز دارد و شمشيرش ذوالفقاري است که سرگردنکشان را به فرمانبري مي‌کشاند.

جانشين مصطفي در روز غدير که خدا از غيب به پيامبرش وحي کرد ابلاغ کند، آنچه بايد بگويي و گفت: هر که من مولاي اويم علي مولاي اوست.

اما دوست دارم به عنوان يک سوال مجدداً بپرسم که آنچه در حادثه کربلا ديديد چه بود که احساسات شما را براي سرودن چنين شعري برانگيخت؟

هنگام سرودن اين اشعار احساس کردم که حسين (ع) در وجودم زندگي مي‌‌کند. من شخصاً دوست دارم که حق به مقابله با باطل برخيزد و خون در برابر شمشير قامت علم کند. امام حسين (ع) مانند مسيح (ع) مرگ را ترجيح داده و حيات را به ديگران بعد از خودش هديه داد.

از سوي ديگر به نظر من امان حسين (ع) پدر هر مقاومت شريفي است و پدر مقاومت لبنان است؛ مقاومتي که من براي آن سرودم و گفتم که مقاومت شريفي است که پشت آن امام علي و امام حسين (ع) قرار دارد.

شعرهاي من مي‌گويد ملتي که حق را شناخت و در اين راه جان سپرد، هرگز نمي‌ميرد، مي‌گويد يادگار حسين (ع) همچنان در يادها و نفوس خلايق مي‌ماند و به همين خاطر است که امروز هم من در حال نوشتن سرودي درباره امام حسين(ع) هستم که در آن آورده‌ام «ما نوادگان حسينيم که فديه حق را با خون خود مي‌پردازيم و همواره در خاطره‌هاي امت‌ها باقي مي‌مانيم.»

با اين وجود شما يک مسيحي هستيد اينکه چگونه عشق امام علي و امام حسين (ع) در وجود شما زبانه کشيد و برايشان شعر گفتيد براي مخاطبان ما جالب است که علت را بدانند.

بارها گفته‌ام که انسان پيش از اديان خلق شده است. براي من به عنوان يک انسان تمام جهان وطن واحد است و همه مردم برادران و خواهران من. در قلب من حد و مرزي وجود ندارد. جدال حق و باطل مرزبردار نيست. از هر چيز خوبي که شايسته سرودن باشد مي سرايم. از حسين (ع)، رسول خدا (ص)، مسيح (ع)، حضرت مريم (س) و از هر انساني که شايستگي بيشتري براي سرودن اشعار داشته باشد مي‌سرايم. به جاي اينکه مدح افرادي را بگويم که ارزشي نمي‌توان برايشان متصور شد.

اما اينهايي که برايشان شعر مي‌سرايم جاودانه‌اند، تأثيرگذارند و هر جا ارزشي به پا شود آنان حاضرند.

شعر شما به نوعي شعر مقاومت هم هست. در واقع شما از اولين کساني هستيد که از مقاومت سروده‌ايد. در عين حال که اشعارتان درباره امام حسين و ائمه هم در کنار اشعار مقاومت ديده مي‌شوند. مي‌خواهيم نسبت اين اشعار با يکديگر را بدانيم.

به نظر من رابطه اشعار مقاومت با اين شخصيت‌هاي بزرگوار اين است که آنها در واقع نياکان مقاومت هستند. در واقع مقاومت از اين شخصيت‌ها الهام مي‌گيرند، بخشي از آنان مسيحي هستند و به حضرت مسيح (ع) اقتدا مي‌کنند و بخشي ديگر به امامان (ع) اقتدا مي‌کنند يعني سلاله امام علي بن‌ابيطالب (ع)، درست است که من از مقاومت نوشتم پيش از آنکه مقاومت اينگونه که هست زاده شود، اما اين شهدا هستند که روح شعر مقاومت هستند و دليل اينکه به امام علي (ع) و امام حسين (ع) اقتدا مي‌کنيم اين است که آنان اصحاب حق هستند و حق هرگز نمي‌ميرد. اينان در جاي جاي تاريخ سر برمي‌آورند و نداي حق طلبي‌شان هرگز خاموش نمي‌شود.

[اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*]

آيا از شعر مقاومت ايران هم چيزي شنيده‌ايد؟

نه متأسفانه اگر منظورتان شعر فارسي است که به عربي ترجمه شده باشد يا شعر با تعريف شعر است نه نثر عادي، من نشنيده‌ام. آنچه شنيده‌ام در عربي نه شعر خوانده مي‌شود نه نثر و ما در عربي به آن شطح مي‌گوييم يعني نه شعر است و نه نثر.

شما مضامين اشعار مقاومت را در چه مؤلفه‌هايي خلاصه مي‌کنيد؟

در وهله اول شعر مقاومت بايد آزادانديشانه باشد. داعيه‌دار آزادي و استقلال براي سرزمينش باشد و در همين حال ترس و رعب را برنتابد و در مقابل دشمن محکم باشد.
در حال حاضر اسرائيل نمي‌تواند به لبنان راه پيدا کند زيرا همانگونه که گفتم اگر ملتي حق را شناخت از مرگ هراسي ندارد. اين ملت به خود ايمان دارد.

با اين مؤلفه‌ها که نام برديد، آيا ادبيات مقاومت در سال‌هاي گذشته تأثير بخش بوده است و آيا هنوز مي‌تواند باشد؟

ادبيات مقاومت مي‌تواند، اما متأسفانه فلسطينيان هنوز نمي‌دانند چگونه از سرزمين خود دفاع کنند. فلسطيني بايد مي‌گفت: من فلسطيني هستم و بايد سرزمينم را که صهيونيست‌ها غصب کرده‌اند پس بگيرم. متأسفانه از ابتدا اين جنگ به جنگ اعراب و اسرائيل موسوم شد. اعراب ميليون‌ها نفرند و ميليون‌ها کيلومتر مربع سرزمين دارند. اين باعث شد که فلسطيني از سرزمين خود خارج شود و در کنار ساير برادران عرب خود به زندگي ادامه دهد.

عربيت قضيه فلسطين را تخريب کرد. شايسته بود که نام جدال فلسطيني – اسرائيلي بر اين کارزار نهاده مي‌شد اما با تأسف بايد گفت علاوه بر عربي‌سازي قضيه فلسطيني عدم وحدت در ميان فلسطينيان و مزدوري برخي از آنان نيز بر شدت وخامت اوضاعشان افزوده است. درباره تأييد شعر مقاومت بايد بگويم که برخي از آن زيباست و برخي فاقد ارزش چنداني است در شعرمقاومت دائم از محمود درويش مي‌گويند و گويا درويش عظمتي در شعر است در حالي که ما او را شاعر درجه دهم مي‌دانيم و چهره‌هاي قدرتمندتري از او هم در شعر مقاومت هست.





منبع : جوان آنلاین