۩~*~۩ در مسلخ عشق جزنکو را نکشند..۩~*~۩
{ویژه نامه روز هفتم محرم}
روزمنتسب به ششماهه شهید آقا ابا عبدالله الحسین
حضرت علی اصغر علیه السلام
❤ |
۩~*~۩ در مسلخ عشق جزنکو را نکشند..۩~*~۩
{ویژه نامه روز هفتم محرم}
روزمنتسب به ششماهه شهید آقا ابا عبدالله الحسین
حضرت علی اصغر علیه السلام
ویرایش توسط ناظرسایت : 13-05-2019 در ساعت 10:24
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (22-11-2012), مدير اجرايي (22-11-2012), نرگس منتظر (22-11-2012), شهاب منتظر (24-11-2012)
موضوعات تصادفی این انجمن:
- ویژه نامه عاشورای حسینی * قیام سرخ عاشورا*
- بخشی از زيباييهاي وقايع کربلا:
- ۩~*~۩ در مسلخ عشق جزنکو را نکشند..{ویژه نامه...
- محرم آمد دوباره....*با دلی پرخون به استقبال...
- ۞۩۞ پر زنيم تا ملکوت افق عاشورا...(محرمنامه...
- غنچه ای شکفته در خون *ویژه نامه شهادت ششماهه...
- ۩~*~۩ در مسلخ عشق جزنکو را نکشند..{ویژه نامه...
- ۩~*~۩ در مسلخ عشق جزنکو را نکشند..{ویژه نامه...
- ۩*۩ محرم آمد ...مه ماتم آمد(غمنامه ایام...
- ویژه نامه عاشورای حسین |۩ یالثارات الحسین|۩|
❤ |
ای اهل کوفه رحمی این طفل جان ندارد
خواهد که آب گوید اما زبان ندارد
دیشب به گاهواره تا صبح دست وپا زد
امروز روی دستم دیگر توان ندارد
هنگام گریه کوشد تا اشک خود نوشد
اشکی که تر کند لب دور دهان ندارد
رخ مثل برگ پاییز لب چو دو چوبه خشک
این غنچه بهاری غیر از خزان ندارد
ای حرمله مکش تیر یکسو فکن کمان را
یک برگ گل که تاب تیرو کمان ندارد
شمشیر اوست آهش،فریاد او تلظی
جانش به لب رسیده تاب بیان ندارد
رحمی اگر که دارید یک قطره آب آرید
بر کودکی که در تن جز نیمه جان ندارد
با من اگر بجنگید تا کشتنم بجنگید
این شیره خواره بر کف تیغ و ستان ندارد
مادر نشسته تنها در خیمه بین زنها
جز اشک خجلت خود آب روان ندارد
تا با خدنگ دشمن روحش زند پر از تن
جز شانه امامش دیگر مکان ندارد
غلامرضا سازگار
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (22-11-2012), مدير اجرايي (22-11-2012), نرگس منتظر (22-11-2012), شهاب منتظر (24-11-2012)
❤ |
شهید شیرخوار کربلا، حضرت علی اصغر علیه السلام
شیخ مفید(ره) در کتاب الارشاد خود، هنگام نام بردن فرزندان امام حسین علیه السلام از امام سجاد علیه السلام با تعبیر علی اکبر و از حضرت علی اکبر با تعبیر علی اصغر یاد می کند و می نویسد:
كانَ لِلحُسَینِ علیه السلام سِتَّةُ أولادٍ : عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ الأَكبَرُ ، كُنیَتُهُ أبو مُحَمَّدٍ و اُمُّهُ شاه زَنانُ بِنتُ كِسرى یَزدَجَردَ و عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ الأَصغَرُ ، قُتِلَ مَعَ أبیهِ بِالطَّفِّ ... و اُمُّهُ لَیلى بِنتُ أبی مُرَّةَ بنِ عُروَةَ بنِ مَسعودٍ الثَّقَفِیَّةُ.
امام حسین علیه السلام، شش فرزند داشت: على اكبر كه كنیه اش ابو محمّد و مادرش شاه زنان، دختر یزدگرد، شاه ایران بود. على اصغر كه با پدرش در كربلا كشته شد و مادرش لیلا، دختر ابو مُرّة بن عروة بن مسعود ثقفى بود.
در ادامه می نویسد:
و عَبدُاللّه ِ بنُ الحُسَینِ ، قُتِلَ مَعَ أبیهِ صَغیرا ؛ جاءَهُ سَهمٌ وهُوَ فی حِجرِ أبیهِ فَذَبَحَهُ(1)
عبداللّه بن حسین كه در كودكى با پدرش كشته شد. تیرى آمد و او را در دامان پدرش ذبح كرد.
مطالب السؤول از آن کودک شیرخوار با همین تعبیر علی اصغر یاد کرده و می نویسد:
فَأَمّا عَلِیٌّ الأَكبَرُ ، قاتَلَ بَینَ یَدَی أبیهِ حَتّى قُتِلَ شَهیدا . وأمّا عَلِیٌّ الأَصغَرُ جاءَهُ سَهمٌ و هُوَ طِفلٌ فَقَتَلَهُ(2)
على اكبر، كه پیشِ روى پدرش جنگید تا به شهادت رسید. على اصغر كه در حالى كه كودكى بیش نبود، تیرى به او رسید و كشته شد.
در «زیارت ناحیه مقدّسه» آمده است :
السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ، المَرمِیِّ الصَّریعِ ، المُتَشَحِّطِ دَما ، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ ، المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ ، لَعَنَ اللّه ُ رامِیَهُ حَرمَلَةَ بنَ كاهِلٍ الأَسَدِیَّ وذَویهِ .
سلام بر عبداللّه بن الحسین، كودك شیرخواره تیر خورده ضربت خورده به خون تیپده كه خونش به آسمان، پرتاب شد و در دامان پدرش، با تیر، سر بُریده شد! خدا لعنت كند حَرمَلَه بن كاهِل اسدى و همراهانش را كه به او تیر زدند.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (22-11-2012), مدير اجرايي (22-11-2012), نرگس منتظر (22-11-2012), شهاب منتظر (24-11-2012)
❤ |
تا اینجا ثابت شد که حضرت علی اصغر نامش عبدالله است و نیز هنگام شهادت کودک شیرخواری بیش نبوده است؛ اما در مورد اینکه آیا شش ماهه بوده است (آنگونه که مشهور شده است) یا نه؛ دانش نامه امام حسین علیه السلام می نویسد:
باید توجّه داشت آنچه مكرّر شنیده مى شود كه آن كودك ، شش ماهه بوده ، سند معتبرى ندارد. منشأ این سخن ، احتمالاً نسخه منتشر شده مقتل ضعیف منسوب به ابو مِخنَف باشد كه در آن آمده : «از عمر او (على اصغر) شش ماه گذشته بود» . گفتنى است كه این سخن ، نه تنها در هیچ منبع معتبرى نیامده است ؛ بلكه در نسخه خطى اى از همین كتاب نیز ـ كه در كتاب خانه تخصّصى حدیث (قم / دار الحدیث) ، موجود است ـ این جمله نیامده است البته گزارشى از «یك ساله بودن» وى ، در تاریخ بلعمى آمده است .(3)
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (22-11-2012), مدير اجرايي (22-11-2012), نرگس منتظر (22-11-2012), شهاب منتظر (24-11-2012)
❤ |
چگونگی شهادت علی اصغر علیه السلام
سید بن طاووس (ره) در کتاب الملهوف خود می نویسد:
هنگامى كه حسین علیه السلام، شهادت جوانان و محبوبانش را دید، تصمیم گرفت كه خود به میدان برود و ندا داد: «آیا مدافعى هست كه از حرم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله، دفاع كند؟ آیا یكتاپرستى هست كه در باره ما از خدا بترسد؟ آیا دادرسى هست كه به خاطر خدا، به داد ما برسد؟ آیا یارى دهنده اى هست كه به خاطر خدا، ما را یارى دهد؟»
پس صداى زنان، به ناله برخاست. امام علیه السلام، به جلوى درِ خیمه آمد و به زینب علیهاالسلام فرمود: «كودك خُردسالم را به من بده تا با او، خداحافظى كنم» .
او را گرفت و مى خواست او را ببوسد كه حَرمَلة بن كاهِل ، تیرى به سوى او انداخت كه در گلویش نشست و او را ذبح كرد .
امام علیه السلام به زینب علیهاالسلام فرمود: «او را بگیر !» سپس، كف دستانش را زیر خون [ گلوى او ]گرفت تا پُر شدند. خون را به سوى آسمان پاشید و فرمود: «آنچه بر من وارد مى شود، برایم آسان است؛ چون بر خدا پوشیده نیست و در پیش دید اوست» .
امام باقر علیه السلام [در باره آن خون] فرموده است: «از آن خون، یك قطره هم به زمین، باز نگشت.»(4)
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (22-11-2012), مدير اجرايي (22-11-2012), نرگس منتظر (22-11-2012), شهاب منتظر (24-11-2012)
❤ |
شیخ مفید (ره) می نویسد:
حسین علیه السلام جلوى خیمه نشست . فرزندش عبداللّه بن حسین را كه خُردسال بود، برایش آوردند . امام علیه السلام ، او را در دامانش نشانْد . مردى از بنى اسد ، او را با تیرى زد و ذبحش كرد . حسین علیه السلام ، خون او را گرفت و هنگامى كه كفِ دستش پُر شد ، آن را بر زمین ریخت . سپس گفت : «پروردگارا ! اگر یارىِ آسمانى ات را از ما دریغ داشتى ، آن را براى جاى بهترى قرار بده و انتقام ما را از این مردم ستمكار ، بگیر» سپس ، آن كودك را آورد و كنار كشتگان خاندانش قرار داد.(5)
تذكرة الخواصّ به نقل از هشام بن محمّد می نویسد :
وقتى حسین علیه السلام دید كه آنها بر كُشتن او پافشارى مى كنند، قرآنى را گرفت و آن را باز كرد و بر سرش نهاد و ندا داد : «كتاب خدا و نیز جدّم محمّد ، فرستاده خدا ، میان من و شما [ ، داورى كند ] . اى مردم ! براى چه خونم را حلال مى شمرید ؟!»
همچنین حسین علیه السلام به سوى یكى از كودكانش كه از تشنگى مى گریست ، رفت . او را بر سرِ دست گرفت و گفت :
یا قَومِ ، إن لَم تَرحَمونی فَارحَموا هذَا الطِّفلَ
«اى قوم ! اگر بر من رحم نمى كنید ، بر این كودك ، رحم كنید» .
در این حال، مردى از آنان، تیرى به سوى او انداخت و ذبحش كرد. حسین علیه السلام مى گریست و مىگفت: «خدایا ! میان ما و گروهى كه ما را دعوت كردند تا ما را یارى دهند، امّا ما را كُشتند، داورى كن» .
در این هنگام، از آسمان، ندایى رسید: «او را وا گذار ـ اى حسین ـ ، كه او را در بهشت، شیر مى دهند».(6)
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
مدير اجرايي (22-11-2012), نرگس منتظر (22-11-2012), شهاب منتظر (24-11-2012)
❤ |
خوارزمى در مقتل الحسین علیه السلام می نویسد :
حسین علیه السلام هنگامى كه با فاجعه[ ى از دست دادن] خاندان و فرزندانش رو به رو شد و جز او و زنان و كودكان و فرزند بیمارش كسى نمانْد، ندا داد: «آیا مدافعى هست كه از حرم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله دفاع كند؟ آیا یكتاپرستى هست كه در حقّ ما، از خدا بهراسد؟ آیا فریادرسى هست كه به امید خدا، به داد ما برسد؟ آیا یاورى هست كه به خاطر پاداش خدا، به ما كمك كند ؟»
صداى زنان، به گریه و ناله، بلند شد . حسین علیه السلام ، به جلوى درِ خیمه آمد و گفت: «على، كودك خردسال را ، به من بدهید تا با او خداحافظى كنم» .
كودك را به او دادند . امام علیه السلام او را مى بوسید و مى گفت : «واى بر این مردم كه طرفِ دعوایشان، جدّ توست !» .
همان هنگام كه كودك در دامان حسین علیه السلام بود، حَرمَلة بن كاهِل اسدى، تیرى به سوى او پرتاب كرد و او را در دامان ایشان ذبح كرد. حسین علیه السلام، خون او را گرفت تا آن كه كفِ دستش پُر شد. سپس، آن را به سوى آسمان پاشید. سپس، حسین علیه السلام از اسبش فرود آمد و با دسته شمشیرش، چاله اى براى او كَنْد و او را به خونش آمیخته كرد [و به خاك سپرد] و بر او درود فرستاد.(7)
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (22-11-2012), مدير اجرايي (22-11-2012), نرگس منتظر (22-11-2012), شهاب منتظر (24-11-2012)
❤ |
پی نوشت ها:
1. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص: 135
2.مطالب السؤول : ص 73
3.دانش نامه امام حسین علیه السلام ج7 ص33 (متن و پاورقی)
4.الملهوف: ص 168
5.الإرشاد: ج 2 ص 1ظ 8
6. تذكرة الخواصّ: ص 252
7. مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی: ج 2 ص 32
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
امید پیشگر
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
مدير اجرايي (22-11-2012), نرگس منتظر (22-11-2012), شهاب منتظر (24-11-2012)
❤ |
در بيان شهادت حضرت علی اصغر (ع)
پس حضرت بر در خيمه آمد و به جناب زينب سلام الله عليه فرمود كودك صغيرم را به من سپاريد تا او را وداع كنم، پس آن كودك معصوم را گرفت و صورت به نزد او برد تا او را ببوسد كه حرمله بن كامل اسدی لعين تيری انداخت و بر گلوی آن طفل رسيد و او را شهيد كرد. و باين مصيبت اشاره كرده شاعر در اين شعر:
وَ مُنْعَطِفِ اَهْوي لِتَقْبيلِ طِفْلِهِ
فَقَبَّلَ مِنْهُ قَبْلهُ السَّهْمُ مَنْحَراً
پس آن كودك را به خواهر داد، زينب سلام الله عليه او را گرفت و حضرت امام حسين عليه السلام كفهاي خود را زير خون گرفت همينكه پر شد به جانب آسمان افكند و فرمود سهل است بر من هر مصيبتي كه بر من نازل شود زيرا كه خدا نگران است.
سبط ابن جوزي در تذكره از هشام بن محمد كلبي نقل كرده كه چون حضرت امام حسين عليه السلام ديد كه لشكر در كشتن او اصرار دارند قرآن مجيد را برداشت و آنرا از هم گشود و بر سر گذاشت و در ميان لشكر ندا كرد:
بَيْني وَ بَيْنَكُمْ كِتابُ الله وَجَدّدي مُحَمّّدٌ رَسُولُ اللهِ صَلّي الله عَلَيْه و الِهِ.
اي قوم براي چه خون مرا حلال ميدانيد آيا من پسر دختر پيغمبر شما نيستم؟ آيا به شما نرسيد قول جدم در حق من و برادرم حسن عليه السلام.
هذانِ سَيّدِا شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّهِ.
در اين هنگام كه با آن قوم احتجاج مينمود ناگاه نظرش افتاد به طفلي از اولاد خود كه از شدت تشنگي ميگريست حضرت آن كودك را بر دست گرفت و فرمود:
يا قَوْمُ اِنْ لَمْ تَرْحَمُوني فَارْحَمُوا هذا الطّفْلَ.
اي لشكر اگر بر من رحم نميكنيد پس بر اين طفل رحم كنيد، پس مردي از ايشان تيري به جانب آن طفل افكند و او را مذبوح نمود. امام حسين عليه السلام شروع كرد به گريستن و گفت اي خدا حكم كن بين ما و بين قومي كه خواندند ما را كه ياري كنند بر ما پس كشتند ما را، پس ندائي از هوا آمد كه بگذار او را يا حسين كه از براي او مرضع يعني دايهايست در بهشت.
در كتاب احتجاج مسطور است كه حضرت از اسب فرود آمد و با نيام شمشير گودي در زمين كند و آن كودك را به خون خويش آلوده كرد پس او را دفن نمود.
طبري از حضرت ابوجعفر باقر عليه السلام روايت كرده كه تيري آمد رسيد بر گلوي پسري از آن حضرت كه در كنار او بود پس آن حضرت مسح ميكرد خون را بر او و ميگفت:
اَلَلّهَمَّ احْكُمْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْم دَعَوْنا لِيَنْصُرُونا فَقَتَلُونا.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (22-11-2012), مدير اجرايي (22-11-2012), نرگس منتظر (22-11-2012), شهاب منتظر (24-11-2012)
❤ |
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچ کس حدس نمی زد که چنین سر برسد
پدرش چیز زیادی که نمی خواست ، فرات
یک دو قطره ضرری داشت به اصغر برسد ؟
با دو انگشت هم این حنجره میشد پاره
چه نیازی به سه شعبه است که تا پر برسد
خوب شد عرش همه نور گلو را برداشت
حیف خون نیست بر این خاک ستمگر برسد ؟
خون حیدر به رگش ، در تب و تاب است ولی
بگذارید به سن علی اکبر برسد
دفن شد تا بدنش نعل نبیند اما
دست یک نیزه برآن حلق مطهر برسد
شعله ور میشود این داغ دوباره وقتی
شیر در سینه بی کودک مادر برسد
زیر خورشید نشسته ، به خودش میگوید
تیر نگذاشت که آن جمله به آخر برسد
علی رضا لک
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (22-11-2012), مدير اجرايي (22-11-2012), نرگس منتظر (22-11-2012), شهاب منتظر (24-11-2012)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)