۩~*~۩ در مسلخ عشق جزنکو را نکشند..۩~*~۩
{ویژه نامه روز" عاشورا " دهم محرم}
روزشهادت حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام
وهفتاد دو لاله گلگون کفن دشت سرخ کربلا
❤ |
۩~*~۩ در مسلخ عشق جزنکو را نکشند..۩~*~۩
{ویژه نامه روز" عاشورا " دهم محرم}
روزشهادت حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام
وهفتاد دو لاله گلگون کفن دشت سرخ کربلا
ویرایش توسط ناظرسایت : 13-05-2019 در ساعت 10:25
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
مدير اجرايي (25-11-2012), شهاب منتظر (26-11-2012)
موضوعات تصادفی این انجمن:
- خورشید بر فراز نیزه ۩ ویژه نامه عاشورای حسینی
- ۩*۩ محرم آمد ...مه ماتم آمد(غمنامه ایام...
- قیام سرخ شهادت {ويژه نامه عاشوراى حسينى}
- ویژه نامه ميلاد فرخنده حضرت عيسي مسيح عليه...
- بخشی از زيباييهاي وقايع کربلا:
- ویژه نامه تاسوعای حسینی {ساقی تشنه لب کربلا}
- طفل یتیمی ز حسین گم شده ساربان ...{غروب...
- ۩~*~۩ در مسلخ عشق جزنکو را نکشند..{ویژه نامه...
- محرم آمد دوباره....*با دلی پرخون به استقبال...
- ویژه نامه ميلاد فرخنده حضرت عيسي مسيح عليه...
❤ |
امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود
فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می شود
امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی
فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا می شود
امشب بود بر پا اگر، این خیمه ی خون خدا
فردا به دست دشمنان، بر کنده از جا میشود
امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی
فردا صدای الامان، زین دشت بر پا می شود
امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است
فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا می شود
امشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسوده اند
فردا به زیر خار ها، گم گشته پیدا می شود
امشب رقیه حلقه ی زرین اگر دارد به گوش
فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می شود
امشب به خیل تشنگان، عباس باشد پاسبان
فردا کنار علقمه، بی دست، سقا می شود
امشب که قاسم زینت گلزار آل مصطفی ست
فردا ز مرکب سرنگون، این سرو رعنا می شود
امشب بود جای علی، آغوش گرم مادرش
فردا چو گل ها پیکرش، پا مال اعدا می شود
امشب گرفته در میان، اصحاب، ثار الله را
فردا عزیز فاطمه، بی یار و تنها می شود
امشب به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین
فردا به دست ساربان، این حلقه یغما می شود
امشب سر سر خدا، بر دامن زینب بود
فردا انیس خولی و دیر نصاری می شود
ترسم زمین و آسمان، زیر و زبر گردد حسان
فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا می شود
حبیب الله چایچیان (حسان)
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 25-11-2012 در ساعت 05:23
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
مدير اجرايي (25-11-2012), شهاب منتظر (26-11-2012)
❤ |
فرا رسیدن سالروز شهادت عاشقانه آقا ابا عبدالله الحسین عليه السلام
وبخون طپیدن هفت و دو شقایق گلگون کفن عزیزان ، اصحاب و یاران وفادارش
و آغاز دوران تلخ و جانکاه اسارت آل الله بر امام عصر(عج) وبر عزاداران
و سوگواران اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و جهان تشيع تسليت باد
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 25-11-2012 در ساعت 05:16
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
محب الزهرا (25-11-2012), مدير اجرايي (25-11-2012), شهاب منتظر (26-11-2012)
❤ |
╬♥╬ الم ذلک الحسین ╬♥╬
و این است حسین علیه السلام
زاده حیدر ، میوه دل زهرای اطهر
که در حلقه تنگ دد منشان مرگ را به سخره می گیرد
و مثنوی سرخ شهادت را به قلم شمشیرعاشقانه می سراید
آنك خورشيد به آشيان غربت دامن ميكشد
و حسين بر بال خورشيد در سفر است.
با زن و فرزند خود وداع ميكند،
و پرده از روزهاي ديگر آنان برميگيرد
و سطرهايي از كتاب روزگار را برايشان ميخواند :
-آماده بلا شويد، و بدانيد كه الله تعالي
شما را پشتيبان و نگاهبان است
و از شر دشمنانتان نجات ميبخشد
و فرجام كارتان را خير قرار ميدهد
و دشمنتان را با انواع عذاب، شكنجه ميكند
و شما را به جاي اين بلاها
با اقسام نعمتها و كرامتها عوض ميدهد.
پس شك نكنيد و با زبانهايتان چيزي را نگوييد
كه از قدر و منزلت شما بكاهد.
دخترم سكينه!..
در جمع وداعكنندگان نيست!..
و آنك درون خيمهاي او را تنهاي تنها ميبيند
كه در خلسهاي ژرف فرو رفته است..
و به راه حيرتنگيز پدرش ميانديشد..
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 25-11-2012 در ساعت 05:25
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
محب الزهرا (25-11-2012), مدير اجرايي (25-11-2012), شهاب منتظر (26-11-2012)
❤ |
زاده حیدر سر از جنگ باز نهاد تا اندكي برآسايد،
آن گاه نرينهنمايي از درندگان سنگي بدو افكند،
و خون از پيشانيش بيرون جست..
حسين خواست با گوشه ردايش راه بر خون ببندد،
كه تيري سه شعبه و تيز از سوفار به سويش بر ميآيد..
تير سه شعبه بر دل حسين فرو مينشيند..
بر دل كوه چنگ ميزند..
پايان..فرجام درد..
و آغاز رهسپار شدن به سوي جهاني فرا دست..
حسين آه از نهاد بر ميآورد:
-بسم الله و بالله و علي ملة رسول الله..
سپس لابهكنان سرش را به آسمان بر ميكشد:
-خدايا تو ميداني كه آنها مردي را ميكشند
كه بر روي زمين فرزند دختر پيامبري به جز او نيست!
تير در آن كالبد ضعيف فرو ميرود..
سراژدر گونهاش را از قفا بيرون ميآورد..
و چشمه خون به شدت فوران ميكند..
چشمهاي جوشان..
و به آوايي چون ترانههاي آبگذرها در فصل باران..
حسين كف دستانش را از خوني عطرآگين پر ميكند
و آن را بر پيشاني آسمان ميپاشد و فرياد ميزند:
-آسان كن آنچه را بر من فرود آمده.
اين خواست خداست و خود ميبيند..
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
محب الزهرا (25-11-2012), مدير اجرايي (25-11-2012), شهاب منتظر (26-11-2012)
❤ |
خون گلرنگ، ناشكيب و بيقرار،
بال در رخ افلاك ميكشد..
ستارهها را رنگ ميكند..
آفاق را در بركهاي از خون مينشاند..
باز هم، حسين دستانش را در چشمة خون فرو ميبرد..
اين بار سر و محاسن خويش را
براي سفر در دشت خون گلگون ميسازد..
-الله را اين چنين ملاقات ميكنم..
و جدم رسول الله را..
خون، روي هوش از او برگرفت
و چون اختري خاموش به نگاه بر زمين فرو افتاد..
برق كينه از چشمان ابن النسر فرو جهيد..
پيش آمد و با شمشيري بر سر حسين نواخت..
حسين دردمندانه زمزمه نمود:
-با دستت نخوري و نياشامي،
و الله تعالي تو را همراه با ظالمين محشور فرمايد..
سگهاي وحشيسرشت قبايل،
او را در ميان گرفتهاند..
و اندامش را به دندان ميگزند..
حسين به آهستگي گفت:
-اين همان تأويل روياي من است
كه خدايم آن را حق قرار داده بود..
زرعه ضربهاي بر كتف چپش فرود آورد،
ابن نمير تيري بر حلق او افكند
و سنان هم در ترقوهاش ...
و آنگاه در سينه ...
و سپس هم تيري در قربانگاه گلويش نشاند..
سگها بدنش را به دندان ميگزند..
و وحشيتر از همه، سگي است سياه و سفيد (أبقع)..
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
محب الزهرا (25-11-2012), مدير اجرايي (25-11-2012), شهاب منتظر (26-11-2012)
❤ |
هنوز پس ماندههايي از نوري ضعيف
در آن چشمان گود رفته سوسو ميزند..
در آستانه سفر است..
سرش را به سوي آسمان بر ميافرازد:
-پروردگارا، اي كه مكانت بلند،
با جبروتي بزرگ و به سختي فرود آيندهاي،
از خلايق بينياز،
با كبريايي پهناور،
بر آنچه ميخواهي توانايي،
نزديك مهري،
راست عهد،
با نعمت فراگير،
امتحانت زيباست
و هر گاه خوانده شوي نزديكي،
بدانچه آفريدهاي احاطه داري،
نيازمندانه تو را ميخوانم
و فقيرانه به درگهت روي ميآورم.
بر قضايت شكيب ميورزم .
اي پروردگاري كه به جز تو خداي نيست..
حسين گلواژههاي زخم را از درد دل خود بر ميگيرد..
روحش از چشمههاي زخم برون ميتراود..
در شنها فرو ميرود..
و رازهايي را ميپراكند
كه شهرهايي ناشكيب را بر ميشوراند..
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
محب الزهرا (25-11-2012), مدير اجرايي (25-11-2012), شهاب منتظر (26-11-2012)
❤ |
بانوان و نوباوگان حرم پيش دويدند..
اكنون ديگر آن واقعه اتفاق افتاده بود..
زينب از ژرفاي جگر ضجه برآورد:
-وا محمداه..وا ابتاه..
وا علياه..وا جعفراه..وا حمزتاه..
اين كشته فتاده به هامون حسين توست..
وین صید دست پا زده د رخون حسین توست ....
در كربلا به زمين افتاده است..
اي كاش آسمان و زمين بر هم ميآمدند
و اي كاش كوهها بر همواريها فرو ميريخت..
زينب رسيد و حسين بار سفر بر بسته بود..
بعد از آن كه صحرا را به خون خود سيراب نموده بود..
زينب اكنون سرود وداع ميخواند..
قبايل بهت ناك..
بر جاي واپسين فرزندزادگان ميچرخند..
و به راستي كه زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا..
زينب چه ميتواند بكند..
حسين، خود را براي مرگ آماده ميكند..
بدنش شرحه شرحه شده..
اما روح همان روح است..
با سطوت و استوار..
زينب ميكوشد تا بقاياي انسانيت را در زعيم قبايل برخيزاند..
فريادش با سرشگي دلگزا، چنگ بر دل ميزند:
-عمر! آيا ابيعبد الله كشته ميشود
و تو ايستادهاي بدو نگاه ميكني!
اما نه،
گويا انسانيت در دل او مرده است..
و اينك قبايل را آماده ميسازد
تا واپسين گاهِ فرمان را صادر كند..
-بر او فرود آييد و آسودهاش سازيد..
زينب ناله بر ميآورد:
-آيا هيچ در شما مسلماني نيست؟!
و جوابي نبود..
انسانيت در عصر گرگ و شب و زوزه سر بر خاك غنوده ..
-گفتم بر او فرود آييد و آسودهاش سازيد!
مرد پيس مشتاقانه اشاره را انتظار ميكشيد..
برقي از سَبُعيَت در ژرفاي چشمانش درخشيد..
و اينك هم اوست كه بر بدن شرحه شرحه حسين ميكوبد..
بر سينهاش مينشيند..
ابقع بدن فرزندزاده را به دندان ميگيرد..
و ريشش را به مشت..
و با دشنه خيانت بر سر حسين ميكشد..
آن سر را از بدن جدا ميكند..
از هول آنچه بر شنها ميگذرد
موجي در قبايل خزيده است..
پيكر آرام و خاموش از حركت ايستاده است..
سگها به دندان ميگزند..
پيكر خون آلود را به دندان ميگيرند
و آنك سر فرزند پيامبر بر نيزهاي بلند بالا ميرود..
به انتهاي دنيا سرك ميكشد، و سوره كهف را ميخواند ..
أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَباً.. .
عجبا از تو.. عجبا!
خورشيد چشم فرو بست..
و از آسمان عطر خوني گلرنگ ميتراويد،
و كرانههاي افق در سرخي تن ميشست..
در بركهاي سرخفام از زخمهاي سلطان عشق..
و تند باد درنده خوي قبايل،
خود را بر پيكر خيمههاي مينواخت..
و آتشي..
و بانوان و نوباوگان گريختند..
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
محب الزهرا (25-11-2012), مدير اجرايي (25-11-2012), شهاب منتظر (26-11-2012)
❤ |
حيرت ناك بر سينه شنها رو به ناكجا آباد نهادند..
و دهها اسب مستانه همرزم ميجستند..
اسباني كه به غنيمت، غارت و چپاول عادت كردهاند..
عادت كردهاند گلهاي بنفشه را له نمايند..
و شكمهاي كودكان را بدرند ...
دل زمين زير سمْكوبههاي اسبان
بر سينه شرحه شرحه حسين، ميلرزيد..
از آن پيكر سيمين،
عطر بوسههاي محمد و زهرا به هوا بر خواست..
با فضا درآميخت
و با دانههاي شن صحرا..
و تاريخ....
آتش، مستانه خيمه را در كام ميكشد..
فريادهاي كودكان تا فراسوي دنيا ميرود..
و گرگهاي قساوتمند زوزه سر ميدهند..
و شبيسياهناك و تاريك است..
باد شنها را ميپراكند..
كفني نازك از غبار، براندامان عريان..
و قبايل در نشئه غارت و چپاولند..
فرات به فرار ميانديشد..
و سر حسين بر بلنداي نيزهاي ميدرخشد..
به آخر دنيا مينگرد ...
به كاروانهايي كه از رحم روزگاران ميآيند ..
صلی الله علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک
علیکم منی جمیعا سلام الله ابدا ، مابقیت و بقی الیل و النهار
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
محب الزهرا (25-11-2012), مدير اجرايي (25-11-2012), شهاب منتظر (26-11-2012)
❤ |
سلام من به تو و زخم های زیبایت
به تشنگی لب خشک رو به دریایت
هزار رود نشسته اند تا که سجده کنند
دوباره مثل همان روز سخت برپایت
هنوز می شونم صوت سرخ قرآن را
میان قرن ها سکوت ، از نایت
قبیله من از آن زخم ها خبر دادند
که روز واقعه کوشید در تمنایت
گمان کنم که از آن روز آسمان و زمین
هنوز تکیه نمودند روی پاهایت
چه سروها که شکستند از شنیدن تو
چه کوه ها که تکیدند از مدارایت
چه ابتدای عجیبی است روز عاشورا
هنوز حل نشده دردلم معمایت
عزیز خوب من ای کاشکی که می مردم
در آن غروب غم انگیز دشتها جایت
اگر چه وسعت فریاد تو جهانگیر است
هنوز می شنوم از کویر آوایت
تو ابتدای تمام پرندگان بودی
چه دلنشین و گواراست نقش رویایت
محمد حسين مولايي
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
محب الزهرا (25-11-2012), مدير اجرايي (25-11-2012), شهاب منتظر (26-11-2012)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)