صفحه 1 از 21 1234511 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 205

موضوع: ۩~*~۩ کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود{شرح دوران اسارت آل الله -ویژه نامه دهه دوم وسوم محرم}۩~*~۩

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,755
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    shamee ۩~*~۩ کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود{شرح دوران اسارت آل الله -ویژه نامه دهه دوم وسوم محرم}۩~*~۩


    ۩ کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود۩
    شرح دوران غمبار اسارت آل الله
    {ویژه نامه دهه دوم محرم}

    ویرایش توسط ناظرسایت : 13-05-2019 در ساعت 10:25
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2. تشكرها 2

    نرگس منتظر (28-11-2012), شهاب منتظر (26-11-2012)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,755
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    خيمه ها مي سوزد و شمع شب تارم شده
    در شب بيماريم ،آتش پرستارم شده

    ما كه خود از سوز دل،آتش به جان افتاده ايم
    از چه ديگر شعله ها ،يار دل زارم شده

    پيش از اين سقاي ما بودي ، اي علمدار حسين
    امشب اما جاي او ،آتش علمدارم شده

    اي فلك جان مرا هر چند مي خواهي بسوز
    مدتي هست از قضا،دل سوختن كارم شده

    جز غم ،امشب پيش ما يار وفاداري نماند
    در شب تنهائيم ،تنها همين يارم شده

    من كه شب را تا سحر ،بيخواب و سوزانم چو شمع
    از چه ديگر شعله ها ،شمع شب تارم شده

    بس كه اشك آيد به چشمم ،خواب شب را راه نيست
    دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده

    جز دو چشمم هيچكس ،آبي بر اين آتش نريخت
    مردم چشمان من ،تنها و فادارم شده

    گر گلستان شد به ابراهیم آتش ها ، ولی
    سوخت گلزار من و آتش پدیدارم شده

    شعله های کربلا آتش به جانم زد ، حسان
    آتشش از این جهت ابیات اشعارم شده





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. تشكرها 4

    نرگس منتظر (28-11-2012), خادمه زینب کبری(س) (26-11-2012), شهاب منتظر (26-11-2012)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,755
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    پس از شهادت امام حسین علیه السلام


    خورشيد گريخت..

    و تن زراندودش را در افقي خون رنگ فرو برد

    و ماه با ديدگاني فرو افتاده

    در كاسه‌اي از سرشك خون گريان سر برآورد..

    گردباد قبايل هم‌چنان بر پيكر خيمه‌ها مي‌وزد.

    .در آن آتش بر مي‌افروزد

    و زبانه‌هاي آتش هم چون دهان‌هايي گرسنه

    كه به مرز جنون رسيده است،

    كام مي‌گشايد و همه چيز را مي‌بلعد..

    گرگ‌ها زوزه مي‌كشند ..

    شيطان‌ها با فرشتگان درگير مي‌شوند..

    و پژواك فريادهايي طنين مي‌افكند:

    -هيچ يك از آنان را وانگذاريد.

    نه كوچك و نه بزرگ..

    گرگ‌ها خيمه‌اي را در كام مي‌گيرند..

    در آن جواني بيمار است..

    نمي‌تواند برخيزد..

    مرد پيس شمشير از نيام بر كشيد..

    هم‌چنان تشنة خون است..

    مردي از قبايل سرزنش‌كنان گفت:

    -چرا كودكان را مي‌كشي؟!

    او كه كودكي بيمار بيش نيست؟!

    -ابن زياد دستور قتل اولاد حسين را داده است.

    و زينب با شجاعت پدرش خروشيد:

    - كشته نمي‌شود تا اين كه من بدون او كشته شوم..




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. تشكرها 5

    نرگس منتظر (28-11-2012), خادمه زینب کبری(س) (26-11-2012), شهاب منتظر (26-11-2012)

  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,755
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    و منادي‌اي بانگ به تقسيم غنائم بلند كرد..

    و قبايل را بر سر آن سرها نزاع درگرفت..

    براي تقرب به ابن زياد..

    ستم‌ران آن شهر بي‌وفا..

    سرهاي بريده شده را بر نيزه‌ها بر افراشتند..

    كارواني از هيكل‌مندان كه سر فرزندزاده واپسين پيامبران،

    پيشاپيششان ره مي‌سپرد..

    مرد پيس آن را حمل مي‌كند..

    هفتاد سر يا بيشتر

    كه جز بر آستان درگاه الهي پيشاني نسودند..

    اينك بر روي نيزه‌ها مي‌تابند..

    و پيشاپيشش سر واپسين فرزندزادگان است..

    جوان بيمار خود را براي مرگ آماده مي‌سازد..

    آه‌ناله عمه‌اش زينب ديوارهاي زمان را مي‌شكافد :

    -مرا چه شده است كه تو را مي‌بينم

    براي مرگ مهيا مي‌شوي! ‌

    اي باقيمانده جدم و پدرم و برادرم،.

    و الله اين عهدي است از الله به جد تو و پدرت

    و به راستي كه الله تعالي از مردماني كه فرعون‌هاي زمين،

    آنان را نمي‌شناسند

    و حال آن كه آن‌ها در اهل آسمان‌ها شناخته شده و معروفند،

    ‌پيمان گرفته است تا آن‌ها اين اعضاي جدا شده

    و بدن‌هاي پاره پاره شده را جمع كنند

    و سپس پنهانشان نمايند.

    در اين برهوت نشاني را براي قبر پدرت برافرازند

    كه اثرش پوسيده نشده

    و نشانه آن بر گذشت شب‌ها و روزها پاك نخواهد شد.

    هر چه پيشوايان كفر و پيروان گمراهي

    در محو و از بين بردن آن تلاش كنند،

    پس جز بر اثر‌ آن افزوده نمي‌شود..




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. تشكرها 5

    نرگس منتظر (28-11-2012), خادمه زینب کبری(س) (26-11-2012), شهاب منتظر (26-11-2012)

  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,755
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    منظره خون،

    پاره پيكرهاي خفته بر زمين،

    ‌شمشيرهاي شكسته

    و تيرهاي كاشته در شن‌ها..

    همه از راز معركه‌اي خوفناك سخن مي‌گويند..

    آفريده مرداني كه شرنگ خشمشان را

    بر كام مرگ فرو ريخته‌اند

    و از قلبشان چشمه حيات رويانده

    و نقاب از راز جاودانگي برافكنده‌اند..

    بانويي كه غبار خستگي پنجاه ساله

    بر سيمايش نشسته بود به جانب پيكري خراميد

    كه آن را مي‌شناخت،

    ‌پيكري كه نوباوگي‌اش را مي‌پاييد،

    بالندگي‌اش را مي‌نگريست

    و اينك پاره‌هاي تني در زير سم‌كوبه‌هاي اسباني مست..

    زينب بر مشهد واپسين فرزندزادگان دو زانو نشست؛

    بدني شرحه شرحه آرام و خاموش..

    و اكنون آن روح سترگي كه قبايل را ذليل نمود،

    از اين كالبد سفر كرده است..

    زينب دستانش را به زير پيكر برادرش برد..

    چشمانش را به آسمان برافراشت..

    به سوي خدا و با چشماني اشك‌بار زمزمه كرد:

    -از ما اين قرباني را بپذير ...

    ‌اي الله من..

    و سكينه خودش را بر ‌اندام سترگ پدرش ‌انداخت

    و او را در آغوش گرفت..

    از خود بي‌خود شد

    و در خلسه‌اي شگرف فرو رفت..

    به آوايي گوش مي‌سپرد

    كه از ژرفناي شن‌ها بيرون مي‌تراويد..

    همهمه‌اي آسماني

    و شگفت شبيه صداي پدر سفر رفته‌اش..

    - شيعه من، ‌اي پيروانم،

    هر گاه آبي‌گوارا نوشيديد مرا ياد كنيد

    - يا اگر غريبي‌ را شنيديد يا شهيدي را،

    بر من ندبه و زاري كنيد




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. تشكرها 4

    نرگس منتظر (28-11-2012), خادمه زینب کبری(س) (26-11-2012), شهاب منتظر (26-11-2012)

  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,755
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    قبايل خواري و ذلت خود را جمع نمود..

    و اينك ننگ ابدي قبايل مي‌خواهد به كوفه باز گردد..

    و سكينه هم‌چنان بر سينه در خون خفته،

    سر نهاده و جدا نمي‌شود..

    باديه‌خوياني از قبايل هجوم آورده

    و خشمناك سكينه را مي‌كشيدند

    و مي‌كوشيدند با نيزه از خروشش بكاهند

    تا بر ناقه‌اش جاي گيرد..

    بيست بانوي عزادار، ‌

    جواني بيمار و نوباوگاني يتيم و هراسان؛

    همين، تمام آن غنيمتي بود

    كه قبايل در طولاني‌ترين روز تاريخ برگرفتند..

    ولي سرها را..‌

    سواران براي مژدگاني ارقط،

    ستمران شهر مشهور نيرنگ و غدر،

    از يكديگر پيش مي‌گيرند.

    .قبايل از كرانه‌هاي فرات گذشت..

    آن را تنها رها نمود

    تا چون اژدري سرگشته

    در صحرا هم‌چنان به خود در پيچد..

    كجاوه‌هاي اسيران نيز آنجا را ترك نمود

    و با چشماني‌ اندوه‌بار به پيكرهاي فرو خفته

    در جاي جاي شن‌ها، ‌

    چون ستارگاني خاموش

    بر پهناي آسمان، مي‌نگريست..

    تا آنجا كه از ديده نهان شد

    و سكوتي خوفناك بال گسترد..

    سكوتي درآميخته با ناله‌هايي آرام

    از ژرفناي آن زمين آغشته با ارغوان زندگي......


    وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  13. تشكرها 4

    نرگس منتظر (28-11-2012), خادمه زینب کبری(س) (26-11-2012), شهاب منتظر (26-11-2012)

  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,755
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    شب و روز یازدهم عاشورا و مصائب خاندان امام حسین علیه السلام

    پس از تهاجم سپاهیان عمر سعد در عصر عاشورا به خیمه‌های حرم حسینی و فجایعی که قلم از نوشتن آن شرم دارد و هتک حرمت بازماندگان حضرت سید الشهدا علیه السلام ( از جمله آتش‌زدن خیمه‌ها و فراری دادن زنان و کودکان به بیابان‌ها) شب یازدهم محرم فرا رسید.

    مصائب زنان و کودکان:
    با مصیبت شهادتِ همه محارم و نزدیکان و اصحاب روبرو شده بودند.
    از سویی مورد تعدی و ظلم شقی‌ترین افراد قرار گرفته بودند و خیمه‌ها و اموال‌شان به آتش کشیده شده بود.
    بی‌پناهی و بی‌سرپناهی‌شان و نگرانی از اینکه مبادا دشمن دوباره حمله کند، آن شب را برایشان شبی سخت و سنگین کرده بود.

    در چنین وضعیتی زینب کبری از همه‌ی این بازماندگان مراقبت کرد و به پرستاری از امام سجاد علیه السلام نیز ادامه داد.به هرحال این شب دردناک نیز گذشت و فردای آن روز امام سجاد علیه السلام با مصیبت جانکاه دیگری مواجه شد که :

    وداع با بدن قطعه‌قطعه‌ی پدر و سایر ارحام و اصحاب از یک سو و روبرو شدن با ناجوانمردی عمر سعد و اصحابش از سوی دیگر بود.
    عمر سعد دستور داد بر جنازه‌های سپاه یزید نماز بخوانند و آنها را به خاک بسپرند، اما جنازه مطهّر امام حسین علیه السلام و سایر شهدا را بدون کفن در زیر آفتاب سوزان کربلا رها کرد و رفت.

    با این حال چون بر بدن هر امامی باید امام دیگری نماز بخواند، خداوند متعال امام سجاد علیه السلام را به کربلا باز گرداند تا بر جنازه‌ی گلگون پدر نماز بخواند و او را به خاک بسپرد.






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  15. تشكرها 5

    نرگس منتظر (28-11-2012), خادمه زینب کبری(س) (26-11-2012), شهاب منتظر (26-11-2012)

  16. Top | #8

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,755
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    عبور از قتلگاه ، بی تابی امام سجادعلیه السلام و تسلای حضرت زینب سلام الله علیها به وی


    در عصر روز یازدهم، اسراء را آوردند و سوار کردند بر مرکبهایی (شتر یا قاطر یا هر دو) که پالانهای چوبین داشتند و مقید بودند که اسراء، پارچه ای روی پالانها نگذارند برای اینکه زجر بکشند. بعد اهل بیت خواهشی کردند که پذیرفته شد. آن خواهش این بود: «قلن بحق الله الا مامررتم بنا علی مصرع الحسین» گفتند شما را به خدا حالا که ما را از اینجا می برید، ما را از قتلگاه حسین عبور بدهید برای اینکه می خواهیم برای آخرین بار با عزیزان خودمان خداحافظی کرده باشیم (بحار الانوار ج 45 ص 58، اللهوف ص 55، و نظیر این عبارت در مقتل الحسین مقرم ص 396 و مقتل الحسین خوارزمی ج 2 ص 39 آمده است که تماما از حمیدبن مسلم روایت می کنند).

    در میان اسراء تنها امام زین العابدین بودند که به علت بیماری پاهای مبارکشان را زیر شکم مرکب بسته بودند، دیگران روی مرکب آزاد بودند. وقتی که به قتلگاه رسیدند، همه بی اختیار خودشان را از روی مرکبها به روی زمین انداختند. زینب سلام الله علیها خودش را می رساند به بدن مقدس اباعبدالله، آن را به یک وضعی می بیند که تا آن وقت ندیده بود، بدنی می بیند بی سر و بی لباس.

    با این بدن معاشقه می کند و سخن می گوید «بابی المهموم حتی قضی، بابی العطشان حتی مضی؛ پدرم به فدای محزونی که در حالت حزن جان داد، پدرم فدای کسی که با لب تشنه از دنیا رفت» (بحار الانوار ج 45 ص 59، اللهوف ص 56، مقتل الحسین مقرم ص 396) آنچنان دلسوز ناله کرد که «فابکت و الله کل عدو و صدیق» یعنی کاری کرد که اشک دشمن جاری شد، دوست و دشمن به گریه در آمدند» (همان مأخذ).

    مجلس عزای حسین را برای اولین بار زینب ساخت ولی در عین حال از وظایف خودش غافل نیست. پرستاری زین العابدین به عهده اوست، نگاه کرد به زین العابدین دید حضرت که چشمش افتاده به این وضع آنچنان ناراحت است کانه می خواهد قالب تهی کند، فورا بدن اباعبدالله را گذاشت آمد سراغ زین العابدین، «یابن اخی!» پسر برادر! چرا ترا در حالی می بینم که می خواهد روح تو از بدنت پرواز بکند؟

    عمه جان! چطور می توانم بدنهای عزیزان خودمان را ببینیم و ناراحت نباشم. زینب در همین شرایط شروع می کند به تسلیت خاطر دادن به زین العابدین. "ام ایمن" زن بسیار مجلله ای است که ظاهرا کنیز خدیجه علیهاسلام بوده و بعدا آزاد شده و سپس در خانه پیغمبر و مورد احترام پیغمبر بوده است. کسی است که از پیغمبر حدیث روایت می کند. این پیرزن سالها در خانه پیغمبر بود.

    روایتی از پیغمبر را برای زینب نقل کرده بود ولی چون روایت خانوادگی بود یعنی مربوط به سرنوشت این خانواده در آینده بود، زینب یک روز در اواخر عمر امام علی علیه السلام برای اینکه مطمئن بشود که آنچه ام ایمن گفته صددرصد درست است، آمد خدمت پدرش گفت: یا ابا! من حدیثی این چنین از ام ایمن شنیده ام، می خواهم یکبار هم از شما بشنوم تا ببینم آیا همین طور است؟ همه را عرض کرد، پدرش تایید کرد و فرمود درست گفته ام ایمن، همین طور است.

    زینب در آن شرایط این حدیث را برای امام زین العابدین روایت می کند. در این حدیث آمده است این قضیه فلسفه ای دارد مبادا در این شرایط خیال بکنید که حسین کشته شد و از بین رفت. پسر برادر! از جد ما چنین روایت شده است که حسین علیه السلام همین جا که اکنون جسد او را می بینی، بدون اینکه کفنی داشته باشد، دفن می شود و همین جا، قبر حسین، مطاف خواهد شد.

    بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
    که زیارتگه رندان جهان خواهد بود


    آینده را که اینجا کعبه اهل خلوص خواهد بود، زینب برای امام زین العابدین روایت می کند.



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  17. تشكرها 6

    نرگس منتظر (28-11-2012), خادمه زینب کبری(س) (26-11-2012), شهاب منتظر (26-11-2012)

  18. Top | #9

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,755
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    حضرت زینب سلام الله علیها وارث و حافظ خون حسین علیه السلام

    بعد از ظهر روز یازدهم بود عمر سعد با لشکریان خودش ماند برای دفن کردن اجساد کثیف افراد خود. ولی بدنهای اصحاب اباعبدالله، همانطور ماندند. بعد اسراء را حرکت دادند، شب دوازدهم یکسره از کربلا تا نجف که تقریبا دوازده فرسخ است ترتیب کار را اینچنین داده بودند که روز دوازدهم، اسراء را به اصطلاح با طبل و شیپور و با دبدبه به علامت فتح وارد کنند و به خیال خودشان آخرین ضربت را به خاندان پیغمبر بزنند. اینها را حرکت دادند و بردند در حالی که زینب شاید از روز تاسوعا اصلا خواب به چشمش نرفته. سرهای مقدس را قبلا برده بودند. نمی دانم چه ساعتی از روز بوده (تقریبا دو سه ساعت از طلوع آفتاب گذشته) در حالی که اسراء را وارد کوفه می کردند، دستور دادند سرهای مقدس را ببرند به استقبال آنها که با یکدیگر بیایند. وضع عجیبی است غیر قابل توصیف. دم دروازه کوفه (دختر علی، دختر فاطمه، اینجا تجلی می کند) این زن با شخصیت که در عین حال زن باقی ماند و گرانبها، خطابه ای می خواند. راویان چنین نقل کرده اند که در یک موقع خاصی، زینب موقعیت را تشخیص داد و قداومات دختر علی یک اشاره کرد.

    عبارت تاریخ این است: «و قد اومات الی الناس ان اسکتوا فارتدت الانفاس، و سکنت الاجراس» (بحار الانوار ج 45 ص 108، مقتل الحسین مقرم ص 402، مقتل الحسین خوارزمی ج 2 ص 40، اللهوف ص 62) یعنی در آن هیاهو و غلغله که اگر دهل می زند صدایش به جایی نمی رسید، گویی نفسها در سینه حبس شد و صدای زنگها و هیاهوها خاموش گشت، مرکبها هم ایستادند (آدمها که می ایستادند قهرا مرکبها هم می ایستادند). خطبه ای خواند. راوی گفت: «و لم ار والله خفره قط انطق منها» (همان مأخذ) این خفره خیلی ارزش دارد خفره یعنی زن باحیا. این زن، نیامد مثل یک زن بی حیا حرف بزند. زینب آن خطابه را در نهایت عظمت القاء کرد. در عین حال دشمن می گوید: «ولم ار والله خفره قط انطق منها» یعنی آن حیای زنانگی از او پیدا بود. شجاعت علی با حیای زنانگی در هم آمیخته بود.

    در کوفه که بیست سال پیش علی علیه السلام خلیفه بود و در حدود پنج سال خلافت خود خطابه های زیادی خوانده بود، هنوز در میان مردم خطبه خواندن علی علیه السلام ضرب المثل بود. راوی گفت گویی سخن علی از دهان زینب می ریزد، گویی که علی زنده شده و سخن او از دهان زینب می ریزد. وقتی حرفهای زینب که مفصل هم نیست (ده دوازده سطر بیشتر نیست) تمام شد، می گوید مردم را دیدم که همه، انگشتانشان را به دهان گرفته و می گزیدند. این است نقش زن به شکلی که اسلام می خواهد. شخصیت در عین حیا، عفاف، عفت، پاکی و حریم. تاریخ کربلا به این دلیل مذکر مؤنث است که در ساختن آن هم جنس مذکر عامل مؤثری است ولی در مدار خودش، و هم جنس مؤنث در مدار خودش. این تاریخ به دست این دو جنس ساخته شد.



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  19. تشكرها 5

    نرگس منتظر (28-11-2012), خادمه زینب کبری(س) (26-11-2012), شهاب منتظر (26-11-2012)

  20. Top | #10

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,755
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    سِرّ ني در نينوا مي‌ماند اگر زينب نبود
    كربلا در كربلا مي ‌ماند اگر زينب نبود

    چهره سرخ حقيقت بعد از آن توفان رنگ
    پشت ابري از ريا ميماند اگر زينب نبود

    چشمه ي فرياد مظلوميّتِ لب تشنگان
    در كوير تفته جا مي‌ماند اگر زينب نبود

    زخمهء زخمي‌ترين فرياد در چنگ سكوت
    از طراز نغمه وا مي‌ماند اگر زينب نبود

    در طلوع داغ اصغر، استخوان اشك سرخ
    در گلوي چشمها مي‌ماند اگر زينب نبود

    ذوالجناح دادخواهي بي‌سوار و بي‌لگام
    در بيابان ها رها مي‌ماند اگر زينب نبود

    در عبور از بستر تاريخ، سيل انقلاب
    پشت كوه فتنه جا مي‌ماند اگر زينب نبود






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  21. تشكرها 6


صفحه 1 از 21 1234511 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

فرار و آوارگی کودکان در غروب عاشورا, فرستادن سرهای شهدا به کوفه, محل دفن شهدای کربلا, نفرین کردن مردم شام توسط حضرت زینب, نقش زنان در پیام رسانی عاشورا, کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود, پس از حسین بر اهل بیت چه گذشت, پس از عاشورا ، ویژه نامه دهه دوم محرم, پشیمانی یزید لعنت الله علیه, اقامت اهل بیت در خرابه شام, از کربلا تا مدینه با حضرت زینب, به آتش کشیدن خیمه ها توسط سپاه ابن زیاد, بازگشت به مدینه, برملا کردن دسیسه یزیدیان توسط زینب, خطبه های آتشین حضرت زینب سلام الله علیها, خطبه حضرت زینب در شام, خطبه حضرت سجاد در شام, خظبه حضرت زینب (س) در مجلس یزید, دفن شهدا, دستور قتل راهب مسیحی توسط یزید, رفتار شامیان با اهل بیت, رسواکردن زید توسط حضرت زینب, سخنان امام سجاد در منازل مختلف, سخنان حضرت زینب سلام الله در منزل های مختلف, سر امام حسین و راهب مسیحی, سر امام حسین علیه السلام در تنور خولی, شهادت فرزندان مسلم, شهادت حضرت رقیه پس از دیدن سر پدر, شام غریبان عزیزان حسین (ع) درغروب عاشورا, شرح دوران اسارت آل الله, عبور از قتلگاه, غارت خیمه های اهل بیت

نمایش برچسب‌ها

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi