در برخی از مقاتل نقل شده است هنگامی که حضرت ابوالفضل العباس(ع) به شریعه آب فرات رسید، آب را برداشت تا چشمش به آب افتاد، به یاد لبهاى تشنه امام حسین و فریادهای العطش دختران و کودکان افتاد و دلش نیامد که آب بنوشد و آب را روى آب ریخت و گفت: من آب بخورم و آقایم تشنه باشد!؟
برخی در این زمینه شبهه کردند که چه کسی این مطالب را از حضرت(ع) شنیده، در حالیکه دشمن او را احاطه کرده بود؟