تربيت مبلغان و مناظره كنندگان
علاوه بر ايجاد خزأن اطلاعات (راويان) كه منابع خبرى موثق تلقى مى شدند, حضرت به ايجاد شبكه اى از شاگردان ويژه همت گمارد تا به دومين هدف خود يعنى زدودن اختلاط و التقاط همت گمارند وشبهات را ازچهره دين بزدايند.
هشام بن حكم, هشام بن سالم, قيس, مومن الطاق, محمد بن نعمان, حمران بن اعين و... از اين دست شاگردان مبلغ هستند.
تاجائي كه امام (عليه السلام) در ضمن برخي مناظراتشان شاگردان خودراتشويق مي نمايند تا در حضورامام در فني كه تخصص يافته و در آن متبحر شده اند با ديگران رودررو شده و اين جرات وقدرت بيان را به نمايش بگذارند.
جالب تر آنكه امام(عليه السلام) درهر فني از يكي از ايشان درخواست مطلب مي نمايد و توان تخصصي افراد را به صحنه مناظره كشيده تا همه بدانند مبلغ دين درفنون تخصصي و ويژه اي كه آموزش ديده مي بايست به پاسخ بپردازد.
برخورد با انحرافات ويژه
امام علاوه بر آن دو حركت اصولى, براى رفع انحرافات ويژه نيز مى كوشيد, مانند آنچه از مرام ابوحنيفه در عراق گريبان شيعيان را گرفته بود, يعنى مذهب قياس.
چون در عراق تعداد زيادى از شيعيان نيز زندگى مى كردند و با سنى ها از حيث فرهنگى و اجتماعى تا حدودى در آميخته بودند, لذا احتمال تإثير پذيرى از قياس وجود داشت.
يعنى يك آفت درونى كه مى توانست شيعيان را تهديد كند , لذا امام در محو مبانى مذهب قياس و استحسان تلاش كرد.
مبارزه با برداشت هاى جاهلانه و قرأتهاى سليقه اى از دين نيز در مكتب امام جايگاه ويژه اى داشت و حضرت علاوه بر حركت كلى و مسير اصلى , به صورت موردى با اين انحرافات مبارزه مى كرد.
از جمله آن ها حكايت معروفى است كه باهم مى خوانيم:
حضرت مردى را ديد كه قيافه اى جذاب داشت و نزد مردم به تقوا مشهور بود. او دوعدد نان از دكان نانوايى دزديد و به سرعت زير جامه اش مخفى كرد و بعد هم دوعدداناراز ميوه فروشى سرقت كرد و به راه افتاد.
وقتى به مريضى مستمند رسيد, آن ها را به او داد.
امام صادق(عليه السلام) شگفت زده نزد او رفت و گفت: چه مى كنى؟ او پاسخ داد: دو عدد نان ودوعدد انار برداشتم.
پس چهار خطا كردم و خدا مى فرمايد: ( من جإ بالسيئه فلا يجزى الامثلها); هركس كار بدى بكند كيفرنمى بيند مگر مثل آن را. پس من چهار گناه دارم.
از طرف ديگر چون خدا مى فرمايد: (من جإ بالحسنه فله عشر امثالها); هركس يك كار نيك انجام دهد , برايش ده برابر ثواب هست. و من چون آن چهار چيز (دو نان و دو انار) را به فقير دادم, پس چهل حسنه دارم كه اگر چهار گناه از آن كم كنم , 36 حسنه برايم مى ماند!
امام(عليه السلام) در برابر اين برداشت و قرأت نا صواب كه برعدم درك و احاطه كامل به مبانى فهم آيات بنا شده بود, پاسخ داد كه: ( انما يتقبل الله من المتقين); خداوند كار نيك را از متقين قبول دارد.
يعنى اگر اصل عمل نا مشروع شد, ثوابى بر آن نمى تواند مترتب باشد.
آرى, دورى از منبع و حى و اخبار اهل بيت رسالت , سبب شد مردانى پاى به عرصه گذارند وادعاى فضل كنند كه هرگز مبانى فكرى قرآن و دين را به خوبى نفهميده اند و از اين روى همواره, خود و پيروانشان را به راه خطا رهنمون مى شوند.
هـدف امام صادق(عليه السلام) از گسترش برنامه فرهنگى, چاره جهل امت و تقويت عقيده به مكتب و نظام ونيز ايستادگـى در برابر امـواج كفرآميز و شبهه هاى گمراه كننده و حل مشكلات ناشـى از انحراف حكـومت بـود.
تلاش آن حضرت ازطرفى مقابله با امـواج ناشناخته و فاسد اوضاع سياسـى عهد امـويان وعباسيان بـود كه انحرافات عقيدتـى آن , بيشتر معلـول ترجمه كتابهاى يـونانى و فارسـى و هندى و پديد آمدن گروههاى خطـرناك از جمله غلات و زنـديقان و جـاعلان حـديث و اهـل راى و متصـوفه بـود كه زمينه هـاى مسـاعد رشـد انحـراف را به وجـود آورده بـودنـد.
امام(عليه السلام) در برابر تمامى آنها ايستادگى كرد و در سطح علمى, با همه مشاجره و مباحثه كـرد و خط افكارشان را بـراى ملت اسلام افشا نمـود و از طـرف ديگـر, با تلاشهاى خستگـى ناپذير, مفاهيـم عقيدتـى و احكام شريعت را منتشر ساخت وآگاهـى علمى را پراكند وتـوده هاى عظيـم دانشمندان را به منظورآمـوزش مسلمانان مجهز ساخت.
امام صادق(عليه السلام) مسجـد پيامبر را درمدينه مـحـل تـدريـس خـويش قرار داد ومردم دسته دسته از دور و نزديك به آنجا مـى شتافتند و سـوالات گوناگـون خـود را مطرح و جـواب لازم را دريافت مـى نمـودند.
از جمله استفاده كننـدگان از محضر آن بزرگوار , مالك بن انس وابوحنيفه و محمد بن حسـن شيبانى و سفيان ثورى و ابـن عيينه و يحيـى بن سعيـد و ايـوب سجستانـى و شعبه بـن حجاج وعبـدالملك جريح و ديگران بـودند.
امام صادق (عليه السلام) به پيروان خود فرمان داد كه به حاكـم منحرف پناه نبـرند واز داد و ستـد وهمكارى با او خوددارى كننـد و به اصحاب و دوستان خـود سفارش مـى كـرد كه درهر كار,مخفيانه عمل كنند و تقيه را رعايت نماينـد ودرهرعملـى كه انجام مى دهند توجه كامل داشته باشند كه دشمنان مخالفانشان متـوجه آن نشونـد.
امام صادق (عليه السلام) دوش به دوش نهضت عظيم علمى و انقلاب فرهنگى , در هر فرصتى به طاغوت زدايى پرداخت, اوهرگز تسليم طاغوت هاى عصرش نشد , بلكه همواره با آنها در ستيز بود , و سرانجام در همين راستا, او را شهيد كردند.
آن حضرت گر چه قيام را محكوم كرد, و در مورد قيام مسلحانه, به يكى از شاگردانش به نام سدير كه در كنار چند عدد گوسفند توقف كرده بودند فرمود: (( والله لو كان لى شيعه بعدد هذه الجداء ما وسعنى القعود )); سوگند به خدا اگرشيعيان( راستين ) من به اندازه تعداد اين بزغاله ها بودند ، خانه نشيني برايم روا نبود ، و قيام مي كردم . وقتي كه سدير آن بزغاله ها را شمرد ، هفده عدد بودند .