خانواده دوستی مردانه
آیا زندگی خانوادگی آن اندازه که برای زنان اهمیت دارد برای مردها مهم نیست؟ آیا عواطف مردها سست تر از زنان است؟ و آیا پایبندی زنان به خانواده و کوششان برای حفظ خانواده بیش از مردان است؟
معمولا به نظر می رسد آنکه می گریزد مرد است و آنکه می ماند زن. آنکه بی خیال است مرد است و آنکه نگران است زن. آنکه جدی نمی گیرد مرد است و آنکه پیگیر می شود زن.
اما آیا واقعا همین طور است؟ حقیقت این است که مردها اگر خانواده دوست تر از زنان نباشند در این زمینه کمتر از زنان هم نیستند. اما نمایش این خانواده دوستی در مردان و زنان بسیار متفاوت است.
گفتنی است مردها به آن اندازه که به نظر می آید، قوی نیستند. مردها هم مثل زنان، خیلی از نگرانی ها را تجربه می کنند، ولی نشان نمی دهند و درباره ی آن حرف نمی زنند. شاید این رفتار نوعی ملاحظه ی پنهانی باشد. زیرا در صورت ابراز، موجب نگرانی های شدید زنان می شوند.
وقتی زنان مشکلاتشان را با همسرانشان در میان می گذارند و نگرانیها را گزارش می کنند، در واقع این پیام را منتقل می کنند، که تو تکیه گاه زندگی و رافع مشکلات هستی. بدیهی است که چنین کسی درک خواهد کرد که نباید نگرانیهایش را بروز دهد.
مردها برای وفاداری به خانواده هزینه می کنند
شاید مهمترین دلیلی که باعث شده فکر کنیم مردها نسبت به حفظ خانواده خود کم همت تر از زنان اند، مسئله بی وفایی برخی از مردان خانواده دار است. اما لازم به ذکر است که اگرچه مردان، بیش از زنان، به همسرانشان خیانت می کنند، باز هم از این حرف پایداری زنان و سستی مردان نتیجه نمی شود. زیرا وضعیت زنان و مردان در جامعه با هم یکسان نیست تا بتوان عکس العملشان را با هم مقایسه کرد. باید دید آیا همان اندازه که مردان متاهل در معرض تحریک و وسوسه قرار می گیرند، زنان متاهل هم در معرض تحریک و وسوسه قرار دارند؟
کم نیستند زنانی که ابایی ندارند با یک مرد متاهل ازدواج کنند و چه بسا او را مجبور به ترک خانواده اش نمایند. اما مردها به زنان متاهل علاقه ای نشان نمی دهند و به اصطلاح به چنین شکاری نمی روند. البته لازم به تذکر است که این توجیه و توضیح، از جرم مردان ستمکاری که خانواده خود را تباه کرده اند تا به عشقی کذایی برسند، نمی کاهد. اما مردان وفادار و خانواده دوستی که به خاطر حفظ خانواده خود، در مقابل وسوسه ها ایستاده اند، را می ستاید.