سنت و زندگانی دو بانوی بزرگ(س) الگوی زن مسلمان است.
با شناخت این سنت و زندگانی میتوان ابعاد مطلوب «زن الگو» را شناخت.
● زن الگو و بُعد «فکری - شناختی» رشدانسانی او
▪ صورت مسأله
میدانیم که؛ پیشتر چند نکته زیر گذشت که هر یک مجال دیگری برای تفصیل میطلبد:
▪ قابلیت دانستن، یکی از سه ساحت روح و یکی از ابعاد وجودی انسان است. آدمی میتواند بداند و بشناسد و این ویژگی، قابلیتی در اصل وجود اوست.
▪ تربیت «فکری و معرفتی» نخستین وجهه از وجوه تربیت انسانی است. تربیت «روحی» و تربیت «رفتاری» دو بعد اصلی دیگر تربیت وجودی آدمی میباشد. از این رو، رشد بینش و شعور و ادراک و شناختها و آگاهیها یکی از سه بعد رشد و سیر و سلوک انسانی است. رشد شخصیت انسان و تربیت وجودی او - بدین قرار نیز زن - در گرو رشد فکری و شناختها و بینشها و شعور اوست.
▪ بینشها و شعورها و شناختهای آدمی اصل پایه شخصیت اوست و «بُعد معرفتی» اولین بعد شخصیتی «زن الگو» است.
▪ سنت و زندگانی دو بانوی بزرگ(س) الگوی زن مسلمان است. با شناخت این سنت و زندگانی میتوان ابعاد مطلوب «زن الگو» را شناخت.
میخواهیم که؛
خواسته ما آن است که معلوم کنیم:
▪ «بعد معرفتیِ» تربیت و رشد انسانی، و وجهه «شناختیِ» انسانِ الگو و زن الگو کدام است؟
▪ چگونه میتوان از نحوه و مضمون اندیشهها و بینشها و شناختهای دو بانوی بزرگ(س) و آموزههای معرفتی آنان، الگوی معرفتی زن مسلمان
رشد بینش و شعور و ادراک و شناختها و آگاهیها یکی از سه بعد رشد و سیر و سلوک انسانی است.
و بُعدِ شناختی «زن الگو» را استنباط کرد و به دست داد؟
▪ انسان امروز و زن امروز چگونه میتواند آن نحوه دید و بینش و آن نوع گرایشهای شناختی و شعوریِ آموخته از دو بانوی بزرگ(س) را در خود جاری کند و آنگونه ببیند که آن دو آموزگار میآموزند و آنگونه خدا را، انسان را، هستی را، زندگی را، جامعه را و تاریخ را بشناسد و تفسیر کند که آن دو آموزگار تفسیر میکنند؟
▪ چگونه میتوان سنت و زندگانی دو بانوی بزرگ(س) را برای این نسل در قالب یک الگو و مدل حیات و زندگی ترسیم کرد، بگونهای که نسل امروز با فاطمه زهرا(س) ببیند و با این بینش زندگی کند؟