اَينَ عمّار؟شخصيت عمّار، فرزند ياسر و سميه اولين زن و مرد شهيد تاريخ اسلام در بين ياران امام علي(ع) در عصر مظلوميت ولايت ميدرخشد؛ چون تنها اوست كه بيش از همه به نقطه اصلي فتنه توجه ميدهد و آن، مشتبه كردن امر ولايت الهيه است.
عمّار در جريان فتنهها به ويژه در جنگ صفين خود را به آب و آتش ميزند تا ولايت الهيه امام را تبيين كند و شبهات را پاسخ دهد و با دليل عقل و نقل، آيه و روايت، مردم را به بصيرت در وليّ شناسي راهنمايي كند و دست ابليس را در ايجاد شبهات افشا نمايد. عمّار، مصداق بارز كلام امام ميشود كه «لَا يَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ؛(43) اين پرچم را جز اهل بصيرت و صبر [و استقامت] نميتوانند به دوش بكشند.»
عمّار، مباني عقلي و شرعي ولايت را بيان ميكند، از عصمت و علم الهي امام ميگويد، از جانشيني به حق و الهي امام ميگويد، عمّار از بركات فردي و اجتماعي پيروي از امام و ولايت ميگويد، عمّار از بدبختيها و نكتبهاي ولايت گريزي و نداشتن امام الهي و امام حق ميگويد. اگر خواص زمان امام، همه همانند عمّار به انجام تكليف ميپرداختند و در وليّ شناسي مردم را ياري ميكردند، حوادث تلخ شهادتها و به ويژه حادثه كربلا به وقوع نميپيوست. به تعبير مقام معظم رهبري (مدظله العالي): «ما بايد بفهميم چه بلايي بر سر آن جامعه آمده است كه سر حسين بن علي(ع) آقازادة اول دنياي اسلام و پسر خليفه مسلمانان علي بن ابي طالب(ع) در همان شهري كه پدر او بر مسند خلافت نشسته است گردانده شد و آب از آب هم تكان نخورد...» (44)
اگر خواص ديگر زمان امام همانند عمّار در تبيين ولايت الهيه امام و زدودن شبهات تلاش ميكردند، اين عوامل، زمينهساز حادثه كربلا نميشد:
1. غفلت و دوري از ياد خدا؛
2. ايمانهاي موقت و ناپايدار؛
3. دنيا گرايي؛
4. بيتفاوتي مردم در برابر منكرات.
قرآن بارها ميفرمايد: «فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصار»؛(45) «اي صاحبان بصيرت! [از اين ماجراها] پند و عبرت بگيريد.»
عمّار با شناخت درست لايههاي زيرين جبهه دشمن و دشمن شناسي دقيق توانست، فتنه را افشا كند.
شكستن مرز عفاف بين زن و مرد، گرفتاري در هواهاي نفساني و شهوات، ديگر زمينهاي را براي تربيت غيور مرداني باقي نميگذارد كه با جان، مال و آبرو در زمان خطر، از اسلام وارزشها دفاع كنند.