صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 26

موضوع: ♦▬♦٭♦▬♦ شیطان شناسی در قرآن ♦▬♦٭♦▬♦

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,802
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,472
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    بعضی از نشانه های کارهای شیطانی

    گفته شد شیطان به انحای گوناگون از طریق دعوت، تزیین، استزلال و افتنان، انسان ها را اغوا می کند و این امور هیچ منافاتی با اختیار داشتن انسان ندارند به این معنی که انسان در برابر شیطان مسلوب الاختیار نخواهد بود و نیز گفته شد که در آیات متعددی خدای تعالی به انسان هشدار می دهد که مبادا از شیطان اطاعت کند.
    با توجه به آنچه گفته شد، بعضی از آیات قرآن نشانه هایی را برای کارهای شیطانی ذکر می کنند؛ به این معنا که هشدار می دهند که شیطان دستور چنین کارهایی را می دهد.
    این مسأله کمال لطف و عنایت الهی را نسبت به بندگانش می رساند که آن ها را به نحو احسن هدایت می کند تا مبادا دست خوش وساوس و حیله های شیطانی قرار گیرند. به هر حال، بعضی از علایم کارهای شیطانی عبارتند از:
    1. وعده فقر؛ انسان را از انفاق و ادای زکات و خمس بازداشتن تا مبتلا به فقرنشود:
    «الشیطان یعدُکم الفقر»(بقره:268)

    2. امر به فحشا؛ «...
    و یأمرکم بالفحشاء» (بقره: 268)؛

    3. امر به منکر؛
    «فانه یأمر بالفحشاء و المنکر» (نور: 21)؛

    4. ترساندن دوستان خود (تا مبادا جهاد کرده، با کفّار مواجه شوند)؛
    «انّما ذلکم الشیطان یخوّف اولیاءه فلاتخافوهم و خافون ان کنتم مؤمنین» (آل عمران: 175)

    5. ایجاد دشمنی بین مسلمانان از طریق شرب خمر و قماربازی:
    «انّما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة و البغضاء فی الخمر و المیسر» (مائده: 91)؛
    6. بازداشتن انسان از یاد خدا:
    «و امّا ینسینک الشیطان بعد الذکری فلا تعقد بعد الذکری مع القوم الظالمین» (انعام:68)؛ «استحوذ علیهم الشیطان فانسیهم ذکراللّه» (مجادله: 19)؛

    7. در آرزو قرار دادن:
    «یعدهم و یمنیّهم و ما یعدهم الشیطان الاّ غرورا» (نساء: 120)؛

    8. جدال در مورد خدا:
    «و من النّاس من یجادل فی اللّهِ بغیر علمٍ و یتّبع کلَّ شیطانٍ مرید» (حج: 3)
    نشانه های کارهای شیطان فراوان است، پرداختن به همه موارد، از حوصله این بحث خارج است.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,802
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,472
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    وظیفه ما هنگام مواجهه با وسوسه های شیطانی

    با صرف نظر از آیاتی که به انسان هشدار می دهند تا مبادا از شیطان پی روی کند
    (الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لا تعبدوا الشیطان انّه لکم عدوٌ مبینٌ و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم») (یس: 6061)

    و با صرف نظر از آیاتی که نشانه های کارهای شیطانی را بیان می کنند (و قبلاً ذکر شد) و با صرف نظر از همه آیات هشداردهنده در رابطه با شیطان، قرآن کریم به پیامبر دستور می دهد که هنگام مواجهه با وسوسه های شیاطین، به خدا پناه ببر.
    «و امّا ینزغنّک من الشیطان نزعٌ فاستعذبالله انّه سمیعٌ علیم»

    این روش متقین است؛ آن ها هنگامی که بعضی از شیاطین در اطراف قلبشان شروع به گشت زنی می کنند تا در آن ها ایجاد وسوسه کنند، متذکّر گشته ناگهان بینا می شوند (و حجاب غفلت از آن ها برطرف می شود):
    «انّ الّذین اتّقوا اذا مسّهم طائفٌ من الشیطان تذکّروا فاذا هم مبصرون» (اعراف: 200201)

    «البته استعاذه و پناه بردن به خدا هم خود نوعی تذکّر (و متوجه خدا شدن) است؛ چرا که معنای استعاذه این است که فقط خدای سبحان است که می تواند این دشمن مهاجم را با همه نیرویی که دارد، دفع نماید و همین طور استعاذه، خود نوعی توکّل به خداست.»(30)

    در جای دیگر می فرماید:
    «و امّا ینزغنّک من الشیطان نزغٌ فاستعذ بالله انّه هو السمیع العلیم.» (فصلت: 36)
    و نیز می فرماید:
    «و قل ربِّ اعوذبک من همزات الشیاطین و اعوذبک ربِّ ان یحضرون.»
    به پیامبر دستور می دهد که بگو پروردگارا من از وسوسه های شیطان ها به تو پناه می برم و (باز) به توپناه می برم ازاین که نزدمن حاضرشوند.(31)(مؤمنون:9798)





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,802
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,472
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    شیطان سرپرست بی ایمان ها

    مسلما شیطان توان جذب همه افراد را ندارد که بخواهد از روی جبر آن ها را گمراه نماید، بلکه این افراد بی ایمان و دنیاطلب و غافل از آخرت هستند که خود را در اختیار شیطان قرار می دهند و او را به عنوان ولیّ اتخاذ کرده، اوامرش را امتثال می نمایند. خدای متعال از سویی می فرماید:
    «انّا جعلنا الشیاطین اولیاء للذین لا یؤمنون» (اعراف: 27)
    و درجای دیگر می فرماید: تسلّط شیطان بر کسانی است که او را به عنوان سرپرست اتخاذ کرده اند:
    «انّما سلطانه علی الّذین یتولّونه و الّذین هم به مشرکون» (نحل: 100)
    و در جایی سلطه او را بر گمراهان می داند:
    «انّ عبادی لیس لک علیهم سلطانٌ الاّ من اتّبعک من الغاوین» (حجر:47)
    و در جای دیگر، منافقان را تحت سلطه شیطان می داند:
    «واستحوذ علیهم الشیطان فأنسیهم ذکراللّه» (مجادله:19)
    و از سوی دیگر، برای این که مبادا شیطان بر انسان مسلّط گشته، در اعماق دل او نفوذ کند، قرآن کریم بارها او را به عنوان دشمن معرفی کرده (که بحث آن گذشت) و حتی برای این که انسان در دام او گرفتار نیاید به او فرماید: مبادا از گام های شیطانی پی روی کنی:
    «یا ایُّها الّذین آمنوا لا تتّبعوا خطوات الشیطان» (نور:21)
    کسانی را هم که او را به عنوان ولی و سرپرست برگزیده اند در خسران و ضرر می داند و می فرماید:
    «و من یتخّذ الشیطان و لیّا من دون اللّه فقد خسر خسرانا مبینا» (نساء:119)
    در جای دیگر، او را بد قرین و همدمی می داند:
    «و من یکن الشیطان له قرینا فساء قرینا.» (نساء: 38)




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,802
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,472
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    امنیت مخلصان از وسوسه های شیطانی

    اما شیطان با همه امکاناتی که برای اغواگری دارد، نسبت به بندگان مخلص الهی قدرت اضلال و اغواگری ندارد، همان گونه که خود نیز به این حقیقت اعتراف دارد:
    «قالَ فبعزّتک لاغویّنهم اجمعین الاّ عبادک منهم المخلصین.» (ص: 83)
    «مخلصین هم کسانی هستند که پس از آن که خودشان را برای خدا خالص کردند، خدا هم آن ها را برای خود خالص کرد، به طوری ک غیر خدا در قلبشان جای ندارد. پس در هیچ لحظه ای مشغول به غیرخدا نیستند و هیچ گاه از غیر خدا اطاعت نمی کنند. و لذا، تسویلات شیطانی یا هواهای نفسانی و... کوچک ترین نفوذی در آن ها ندارند.»(32)

    همان گونه که از آیات استفاده می شود، مصداق بارز مخلصان انبیای الهی و اهل البیت علیهم السلام هستند. قرآن درباره بعضی از پیامبران بزرگ الهی می فرماید:
    «واذکر عبادنا ابراهیم و اسحاق و یعقوب اولی الایدی و الابصار انّا اخلصنا هم بخالصةٍ ذکری الدار و انّهم عندنا لمن المصطفین الابرار.» (ص: 46)

    درباره بعضی دیگر (حضرت موسی علیه السلام ) می فرماید:
    «انّه کان مخلصا و کان رسولاً نبیّا» (مریم: 51)
    درباره حضرت یوسف علیه السلام می فرماید:

    «انّه من عبادنا المخلصین» (یوسف: 24)

    و در مورد اهل البیت علیهم السلام می فرماید:
    «انّما یریدُ اللّهُ لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا.» (احزاب:33)
    پس وقتی خداوند اراده تکوینی دارد که آنان از هرگونه رجس وپلیدی پاک باشند، روشن است که شیطان نمی توانددرآن هانفوذکند.



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,802
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,472
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    چرا شیطان نمی تواند مخلصان را اغوا کند؟


    «محدوده هستی شیطان هرگز مقام شامخ انسان کامل را در برنمی گیرد و به حریم بندگان مخلص راهی ندارد. اگر شیطان بخواهد انسانی را فریب دهد، از راه اندیشه و افکار فریب می دهد، اما به مقام فکری و عملی انسان کامل و بندگان مخلص راه ندارد تا بتواند آن ها را وسوسه کند، بلکه شیطان در وهم و خیال راه دارد و نه در محدوده عقل محض. در انسان های دیگر که شیطان رخنه می کند، برای این است که عقل آن ها مشوب به وهم و خیال است، ولی انسان کامل وهم و خیال را در برابر عقل کامل خود خاضع کرده است.

    قوای درونی انسان کامل مأموم قوّه عاقله است و لذا، شیطان نمی تواند در عقل عملی انسان کامل از طریق امید و محبت و گرایش راه پیدا کند و یا در عقل نظری او از راه اندیشه و علم راه بیابد؛ زیرا مرحله عالی نفوذ شیطان وهم و خیال است و از آن بالاتر نمی رود. شیطان از تجرّد تام عقلی برخوردار نیست؛ چنان که در بخش عملی از محدوده شهوت و غضب نمی گذرد و به مرحله اخلاص، ایثار، تولّی و تبرّی راه نمی یابد. شیطان موجودی است مادی و دارای تجرّد برزخی و مثالی، و راهی به نشانه عقل محض ندارد؛ بله، او به عالم مثال راه پیدا می کند.

    پس در مقام انسان کامل راه ندارد؛ زیرا نه مانند انسان کامل بی واسطه از اسما و حقایق باخبر است و نه مانند فرشتگان باواسطه خبر دارد. او لایق هیچ یک از این دو مرحله نیست و لذا، گرفتار دو امر می شود: یکی جهل به مقام انسان کامل و دیگری استبکار که منشأ این استکبار هم وهم و خیال است؛ چرا که عقل هرگز انسان را به کبر دعوت نمی کند.

    وهم است که مقام های دروغینی را راست می پندارد و انسان را فریب می دهد. و این که گفته شد شیطان قادر به نفوذ و وسوسه انسان های کامل نیست، نباید خیال کرد که پس دوست آن هاست یا نسبت به آن ها بی اعتناست، بلکه دشمن آن هاست و همواره سعی می کند که اگر نمی تواند مستقیما در خود آن ها راه پیدا کند، در خواسته ها و برنامه ها و در اجرای طرح های آن ها رخنه کند و نگذارد که خواسته هایشان محقّق شود:
    «و ارسلنا من قبلکَ من رسولٍ و لا نبیٍ الاّ اذا تمنّی القی الشیطان فی اُمنیّته.» (حج: 52)(33)


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. تشكرها 5


  8. Top | #16

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,802
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,472
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    ممنوعیت ورود شیاطین به آسمان ها

    طبق نظر بعضی از مفسرّان، شیاطین برای گم راه کردن پیروان خود، به آسمان ها صعود می کنند تا کلام ملائکه را استماع نموده، برای افراد ضعیف الایمان جن بیان کنند و از سوی دیگر، به وسیله آن ها در دل های کاهنان ایجاد وسوسه نمایند و این توهم را در آن ها ایجاد کنند که غیب می دانند.(34) این خود وسیله ای برای اغوای بیش تر و اخلال در امر هدایت مردم بود.

    به هر حال پس از ظهور اسلام دیگر نتوانستند به چنین اطلاعاتی مانند اطلاعات مربوط به حوادث زمین دست رسی پیدا کنند؛ چرا که شهاب های آسمانی مانع ورود آن ها به آسمان می شد و آن ها را به طور دقیق مورد هدف قرار می دادند:

    «انّازیّناالسمّاءالدّنیاب زینة الکواکب وحفظامن کلِّ شیطانٍ ماردٍ لایسمعون الی الملأالاعلی ویقذفون من کل جانبٍ دحورا و لهم عذابٌ واصبٌ الاّمن خطف الخطفة فاتبعه شهابٌ ثاقبٌ.» (صافات: 106)؛

    «و انّا لمسنا السماء فوجدناها ملئت حرسا شدیدا و شهبا و انّا کنّا نقعد مقاعد للسّمع فمن یستمع الان یجدله شهابا رصدا.» (جن: 9)؛

    «و ما تنزّلت به الشیاطین و ما ینبغی لهم و ما یستطیعون انّهم عن السمع لمعزولون.» (شعرا: 212)؛

    و حفظناها من کل شیطانٍ رجیمٍ الاّ من استرق السّمع فاتبعه شهابٌ مبینٌ.» (حجر:1817)


    در این جا ممکن است گفته شود تاریخ به طور متواتر دلالت دارد بر این که پیش از اسلام و آمدن پیامبر صلی الله علیه و آله نیز این شهاب ها وجود داشتند، تا جایی که حکما و فلاسفه قبل از اسلام درباره سبب حدوث آن ها سخن گفته اند. پس نمی توان ادعا کرد که در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین حوادثی اتفاق افتاده و چنین شهاب هایی به وجود آمده اند.
    فخر رازی در جواب این شبهه می گوید: پیش از اسلام هم چنین شهاب هایی بود، اما در زمان رسول الله صلی الله علیه و آله بیش تر شده اند، به طوری که این کثرت آن ها در زمان آن بزرگوار به عنوان یکی از معجزات آن حضرت تلّقی شد.(35)




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  9. Top | #17

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,802
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,472
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    فخر رازی شبهه دیگری را مطرح کرده که ملائکه در سطح اعلایی از فلک قرار دارند؛ همان گونه که شیاطین امکان وصول به سطح اسفل را دارند. از این رو، حرم فلک مانع از نزدیک شدن شیاطین به فرشتگان می شود. آن گاه اشکال می شود که شیاطین نمی توانند کلام فرشتگان را استماع کنند تا نیازی به رجم باشد.

    سپس جواب می گوید: افعال الهی غیرمعلّله هستند؛ «فیفعل الله ما یشاء و یفعل ما یرید» و هیچ کس نباید درباره افعال الهی اعتراض کند.(36)
    ولی باید توجه داشت که این گونه پاسخ ها به چنین شبهاتی در صورتی امکان دارد که ما فرشتگان را موجوداتی مادی و دارای مکانی مادی بدانیم، وگرنه چنانچه موجوداتی غیرمادی باشند که هستند و خلقت آن ها از نوع خلقت آدمی و شیاطین نباشد که نیست بلکه موجودات و مخلوقاتی نورانی باشند و مجرّد که در جای خود ثابت شده است آن گاه نه تنها چنین پاسخ هایی غیرمعقول است، بلکه اصولاً جایی برای طرح چنین سؤالاتی نخواهد بود و مسأله صورت دیگری پیدا می کند.

    مرحوم علّامه طباطبایی در این باره می فرماید: «بیاناتی این چنینی، که در کلام الهی برای ما تبیین شده اند برای آن است که حقایقی خارج از حس ما هستند و از طریق حواس، دست رسی به آن ها برای ما میسّر نیست تا به صورت محسوس و نزدیک به ذهن آن ها را تصور کنیم و از این رو، خدای تعالی می فرماید:
    «و تلک الامثالُ نضربها للناس و ما یعقلها الاّ العالمون.» (عنکبوت: 43)

    حقایقی دیگر، که فراوان نیز هستند، در بیانات الهی این چنین برای ما بیان شده اند؛ مانند عرش، کرسی، لوح، کتاب و... بنابراین، مراد از آسمانی که فرشتگان ساکن آن هستند، عالم ملکوت است که دارای افقی عالی تر است که نسبت آن به عالم مشهود همان نسبت آسمان محسوس به زمین است. اما مراد از نزدیک شدن شیاطین به آسمان و استراق سمع آن ها از ملائکه و رانده شدن آن ها توسط شهب، نزدیک شدن آن ها به عالم فرشتگان است تا به اسرار خلقت و حوادث آینده اطلاع پیدا کند و این جاست که آنان توسط نوری از ملکوت، که طاقت آن را ندارند، رانده می شوند.

    و می توان گفت: منظور این است که شیاطین برای باطل کردن و مشتبه کردن حق، خود را به آن نزدیک می کنند (و حق را به صورت باطل و باطل را به صورت حق جلوه گر می سازند.) که در این جا فرشتگان آن ها را به وسیله حق رمی نموده، اباطیل آن ها را نابود ساخته و حق را هویدا می نمایند.»(37)





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  10. Top | #18

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,802
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,472
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    پس طبق فرمایش مرحوم علّامه رحمه الله ، یا باید گفت: «سماء» در آیه شریفه به معنای عالم ملکوت، و صعود شیاطین به آسمان هم به معنای نزدیک شدن و توجه آن ها به عالم فرشتگان است و منظور از «شهاب» هم شهاب معنوی و نورانی است که شیاطین به وسیله آن ها رانده می شوند و یا این که بگوییم: سماء به معنای حق است و صعود شیاطین هم بیانگر نزدیک شدن آن ها به حق برای نابودی آن است و «شهاب» هم به معنای آشکار و پدیدارشدن حق توسط ملائکه می باشد.

    ولی در این جا، احتمال سوّمی نیز وجود دارد که بعضی از مفسّران بزرگ داده اند که با توجه به آن، علاوه بر این که مسأله تجرّد ملائکه حفظ می شود، مسأله صعود شیاطین به آسمان های ظاهری و مادی نیز توجیه نمی شود؛ همان گونه که مرحوم علّامه توجیه کردند، و آن این که: می دانیم شیطان از نوع جن است، جن هم موجودی مادی است و مانند انسان دارای روح می باشد، اگرچه از آتش خلق شده است.

    موجوداتی هم که دارای روح و جسم هستند، روح و جسم آن ها تأثیر و تأثّر متبادل در یکدیگر دارند؛ مثلاً، گاهی انسان غمگین می شود و این حالت او امری روحی است که موجب لاغرشدن جسم او می شود. بدن نیز در روح اثر می گذارد؛ همچنان که برخی غذاها مانند خوردن زعفران موجب نشاط آدمی می شود یا این که پس از خوردن غذا، انسان احساس سنگینی می کند؛ چرا که خون کم تر به مغز می رسد و انسان کم تر نشاط اندیشیدن دارد. پس اگر روح بخواهد فعالیت های ویژه خود را انجام دهد، باید جسم دارای شرایط ویژه بدنی باشد.

    مرتاضان هم از عکس همین قضیه استفاده کرده، برای تقویت روحشان مثلاً کم غذا می خورند یا کم حرکت می کنند یا کم تر تنفّس می کنند که صرف نظر از حرمت یا حلیّت آن، بدین وسیله با موجوداتی مثل جن تماس می گیرند و اطلاعاتی کسب می کنند.



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  11. Top | #19

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,802
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,472
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    همین قانون در مورد جن هم که او نیز مادی می باشد، صادق است و چنین رابطه ای بین روح و بدن برقرار است؛ یعنی می توان چنین تصور کرد که رفتن به جوّ زمین برای جن شرایط خاص روحی پیش می آورد که بر اساس آن روحش می تواند با عالم بالا تماس بگیرد که گویی این بالا رفتن برای آن ها نوعی ریاضت است که به وسیله آن با حصول شرایط خاص، بهتر می توانند از امور معنوی استفاده کنند؛ مانند کسب اطلاعات مورد علاقه برای اخلال در امر هدایت آدمیان.

    این ماجرا هم تا پیش از توّلد رسول اللّه صلی الله علیه و آله ادامه داشت و آن ها بدین وسیله کم و بیش مردم را گم راه می کردند، اما اکنون به نص قرآن، دیگر این توانایی را ندارند: «فَمَن یستمع الآن یجد له شهابا رصدا.» (جن: 9)

    اما در این که منظور از «شهاب» در این صورت چیست، باید گفت: این احتمال بعید نیست که شهاب امری معنوی باشد، گرچه ممکن است که منظور همین شهاب ظاهری باشد؛ زیرا وجود علل طبیعی به معنای نفی علل ماورای طبیعی نیست؛ چرا که این ها می توانند ابزار و معدّاتی باشند که در حد اعداد و در عالم طبیعت تأثیر دارند، اما تأثیر حقیقی تر و اصلی تر از آنِ عوامل ماورای طبیعی است.

    پس می توان تصور کرد که اختیار این شهاب ها در دست ملائکه باشد، همان گونه از آیات استفاده می شود که آنان مدبّرات و رسل الهی هستند و پس از ولادت پیامبر صلی الله علیه و آله ، تدبیر الهی در مورد این شهاب ها چنین است که وقتی شیطان ها بخواهند استراق سمع کنند به سوی آن ها پرتاب می شوند؛ مانند باران که به طور طبیعی می بارد، ولی مؤمنان با نماز استسقا، طلب باران نموده، دعایشان مستجاب می شود که همین عوامل تحت تأثیر ملائکه الهی است و در نهایت، تحت تدبیر الهی، به گونه ای عمل می کنند که دعای مؤمنان مستجاب می شود.(38)



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  12. Top | #20

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,802
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,472
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    پی نوشت ها

    1 التحقیق در مورد معنای شیطان می نویسد: «... و القول الجامع ان الشیطان هو المائل عن الحق و صراطه مع کونه متصفا بالاعوجاج و هذا مفهوم کلی و له حقیقة و ثبوت فی الخارج...» ر. ک: حسن المصطفوی،التحقیق فی کلمات القرآن الکریم،ج6،ص68،تهران،1360
    2 آیاتی که در آن ها از او با عنوان ابلیس یادکرده است: مانند: «و اذقلنا للملائکةِ اسجدوا لادم فسجدوا الاّ ابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین» (بقره:34) و نیز ر. ک: حجر: 3132 / اسرا: 61/ کهف: 50 / طه: 116/ ص: 7475. در بعضی موارد نیز با عنوان شیطان از او نام می برد: مانند: «یا بنی آدم لایفتننّکم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنّة.» (اعراف: 27) و نیز ر.ک: بقره: 26 / طه: 120. ضمنا از جمله آیاتی که به خوبی دلالت می کنند بر این که این شیطان همان ابلیس است آیات 6165 اسراء می باشند.
    3 الفخرالرازی، التفسیرالکبیر، ج1،ص213، چاپ دوم،بیروت، داراحیاء التراث العربی
    4 محمد معین، فرهنگ معین، واژه «شیطان»
    5 «و اذقلنا للملائکةِ اسجدوا لادم فسجدوا الاّ ابلیس» (بقره: 34) و نیزر.ک:اعراف:11/اسرا:61/کهف:50/طه:116 / حجر: 30/ ص: 73
    6 نهج البلاغه، تدوین صبحی صالح، خطبه192 (قاصعه)، ص 287
    7 امام صادق علیه السلام : «انّ الله عزوجل خلق الملائکة من نورٍ و خلق الجانّ من النار.» محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 61، ص 306) امام علی علیه السلام : «.. و جعل فی کل سماءٍ ساکنا من الملائکةِ خلقهم معصومین من نورٍ من بحورٍ عذبةٍ و هو بحرالرحمةِ و جعل طعامهم التسبیح و التهلیل و التقدیس»...» (پیشین، ج 57، ص 92) پیامبر صلی الله علیه و آله : «خلقت الملائکة من نورٍ و خُلق الجانُ من مارجٍ من نارٍ» (فخررازی،پیشین، ج 2، ص 214)
    8 و نیز ر.ک: بقره: 168 و 208 / انعام: 112 و 124 / اعراف: 22 / طه: 117 / قصص: 15/ فاطر: 6/ یس: 60 / زخرف: 62 / اسراء:53
    9 نهج البلاغه، تدوین صبحی صالح، خطبه 192 (قاصعه)، بیروت، 1387 ق، ص 287
    10 «فاخرج منها فانّک رجیمٌ و انّ علیک اللعنةُ الی یوم الدین.» (حجر: 3435) و نیز ر.ک: اعراف: 13 / اسرا: 62 / ص: 7877
    11 ر.ک: یوسف: 5/ کهف: 50/ بقره: 168و208/ انعام: 112و124/ اعراف:22/طه:117/قصص:15/فاطر:6/یس:60/زخرف:62/اسرا:53
    12 و نیز ر.ک: عنکبوت:3/ ص:34/ دخان:17/ ص: 24 / تغابن: 15/ انفال:28/ بقره: 102/ بقره: 155/ محمد: 31/ کهف:7/ محمد:4/ هود:7/ ملک:2/آل عمران:186/بقره:124/آل عمران:154
    13 حالاتی مانند پشیمانی، شک و تردید و عذرخواهی و نیز مدح و ستایش یا مذمّت و سرزنش از بعضی افراد و همه نظام های حقوقی، اخلاقی و تربیتی، همه حاکی از وجود اختیار در انسانند.
    14 ر.ک: محمود رجبی، انسان شناسی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1380، ص 155
    15 «فزیّن لهم الشیطان اعمالهم فصدّهم عن السبیل» (نحل: 24) «تاللّه لقد ارسلنا الی اُممٍ من قبلک فزیّن لهم الشیطان اعمالهم» (نحل: 63) و نیز ر.ک: عنکبوت: 38/ انعام:43/ انفال:48
    16 «فوسوس الیه الشیطان قال یا آدم هل ادلّک علی شجرة الخلد و ملکٍ لایبلی» (طه: 120) و نیز ر.ک: اعراف: 2و200 / ناس: 4و5/ فصلت:36/ یوسف:100
    17 «... و ما کان لی علیکم من سلطانٍ الاّ ان دعوتکم فاستجبتم لی» (ابراهیم: 22) و نیز ر.ک: لقمان:21
    18 الّذین ارتدّوا علی ادبارهم من بعد ما تبیّن لهم الهدی الشیطان سوّل لهم و املی لهم» (محمد:25)
    19 فازلّهما عنها فاخرجهما ممّا کانافیه» (بقره:36) و نیز ر.ک: آل عمران:155
    20 «یا بنی آدم لایفتننکّم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنة» (اعراف: 27)
    21 «... و یریدُ الشیطان ان یضلّهم ضلالاً بعیدا» (نساء:60) و نیز ر.ک: یس: 62/ نسا: 119/ قصص:15
    22 «و کذلک جعلنا لکلّ نبیٍ عدوا شیاطین الانس و الجنّ یوحی بعضهم الی بعضٍ زخرف القول غرورا» (انعام:13) ونیزر.ک:انعام:121
    23 «وعدهم و ما یعدهم الشیطان الاّ غرورا.» (اسرا: 64) و نیز ر.ک: ابراهیم: 22
    24 «انّما سلطانه علی الّذین یتولّونه و الّذین هم به مشرکون.» (نحل:100) و نیز ر.ک: زخرف: 36/ مجادله:19/ اعراف:27
    25 ر.ک: مجادله: 1419
    26 نهج البلاغه، خطبه 10، ص 54
    27 محمدتقی جعفری، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تهران، 1358، ج 3، ص 193
    28 نهج البلاغه، ص 53، خطبه 7: «اتخذوا الشیطان لأمرهم ملاکا و اتخذهم له اشراکا فباض و فرّخ فی صدورهم و دبِّ و درج فی حجورهم فنظر باعینهم و نطق بالسنتهم فرکب بهم الزلّل و زیّن لهم الخطل فِعْلَ من قدشرکه الشیطانُ فی سلطانه ونطق بالباطل علی لسانه»
    29 در سوره توبه، آیه 24 می فرماید: «قل ان کان آباؤکم و ابناؤکم و اخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم واموال اقترفتموها و تجارةٌ تخشون کسادها و مساکن ترضونها احبّ الیکم من اللّه و رسولهِ و جهادٍ فی سبیله فتربّصوا حتی یأتی اللّه بامره والله لا یهدی القوم الفاسقین.»
    30 محمدحسین طباطبائی، المیزان، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات 1390 ق، ج 8، ص 381
    31 «همزات» جمع «همزه» به معنای دفع و تحریک شدید است. در بعضی از تفاسیر روایی در معنای همزات آمده است: «هو ما یقع فی قلبک من وسوسة الشیاطین» ر.ک: عبدعلی الحویزی، نورالثقلین، قم، دارالکتب العملیة، ج 3، ص 552، حدیث 113
    32 برگرفته از: محمدحسین طباطبائی، پیشین، ج 11، ص 130 و ج 12، ص 165
    33 عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی، قم، اسراء، ج 6، ص 198، سیره پیامبران در قرآن، با تلخیص
    34 ابوعلی الفضل طبرسی، مجمع البیان، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1379 ق، ج 8، ص 438
    35و36 الفخر رازی، پیشین، ج 26، ص 121 / ص 122
    37 محمدحسین طباطبایی، پیشین، ج 17، ص 124
    38 محمدتقی مصباح، معارف قرآن، قم، در راه حق، 1371، ص 310311
    علی محمد قاسمی






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  13. تشكرها 5


صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi