به نهجالبلاغه نگريسته و يادكرد حيوانات را در نهجالبلاغه بر طبق فهرست الفبايي مطرح كنيم.
تمام حيواناتي كه در كلام حضرت بوده، خواهد آمد چه خود حيوان مورد نظر بوده يا چيزي به حيوان يا اعضاي آن تشبيه شده باشد.
به نهجالبلاغه نگريسته و يادكرد حيوانات را در نهجالبلاغه بر طبق فهرست الفبايي مطرح كنيم.
تمام حيواناتي كه در كلام حضرت بوده، خواهد آمد چه خود حيوان مورد نظر بوده يا چيزي به حيوان يا اعضاي آن تشبيه شده باشد.
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (03-01-2013), مدير اجرايي (07-01-2013), آستان جانان (08-01-2013), شهاب منتظر (04-01-2013)
موضوعات تصادفی این انجمن:
- سخنان علی علیه السلام از نهج البلاغه
- حکومت در نهج البلاغه
- جنگ و جهاد در نهج البلاغه
- جوانه زندگی و زندگی جوان« شرح نامه 31 نهج...
- ارزش تاریخ در نهج البلاغه
- درس یک فیلسوف از نهج البلاغه
- اندیشه های اقتصادی در نهج البلاغه
- ▐^*^ ▐چگونه بصیرت بدست بیاوریم؟ ▐^*^ ▐
- ,,,,•,,,, در زمین وجودت چه کاشته...
- پندهای کوتاه از نهج البلاغه
اسب حيوان نجيب، تربيتپذير و با ارزش است كه هماره با آدميان و در كنار آنان زيسته است. سودمنديهاي فراوان اسب به انسانها قابل شمارش و توصيف نيست و اگر گفته شود اسب با ارزشترين و مأنوسترين حيوان براي بشر بوده، ادعاي گزافي نيست.
زندگي پرفراز و نشيب اقوام بشري همراه با اسب رقم خورده و در طول تاريخ، بسياري حيات خويش را مديون اسب ميباشند.
اسب به گاه نبردهاي سهمگين و در صحنههاي رزم و پيكار نقش كليدي داشته است.
پيروزي در ميدانها نتيجه همكاري و تلاش متقابل سواران كارآزموده و اسبان چالاك بوده و ميدانهاي جنگ از خون سرخ هر دوي آنان رنگين شده است.
امروز نيز كه از نقش اسب در ميدانهاي جنگي كاسته شده، بيشتر كشورها به پرورش اسب ميپردازند.
دانشمندان اسلامي در آثار گرانسنگ خويش و صفات و خواص آنها به تفصيل سخن گفتهاند و با اشاره به نژادهاي گوناگون اسب ويژگيهاي هريك را برشمردهاند. دميري اسب را شبيهترين حيوان به انسان در شرافت نفس و كرامت و علوّ همّت ميداند.
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (03-01-2013), مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (03-01-2013), مدير اجرايي (07-01-2013), آستان جانان (08-01-2013), شهاب منتظر (04-01-2013)
دميري و قزويني هم چنين به آثار و خواص اعضاي مختلف بدن اسب پرداختهاند كه به جاي خود ارزشمند و قابل بررسي است.
در شرافت اسب همين بس كه خداوند به اسبان ميدان نبرد قسم ياد كرده است: «والعاديات ضبحاً» «سوگند به اسبان تيز تك [جهادگر] كه نفس نفس ميزنند.» در روايت اسلامي، گزارشهاي بسياري در مورد اسب، نگهداري و نوازش آن .وجود خير و بركت هميشگي در اسب و حقوق و آثار و خواص آن كه شرح و نگارش آنها كتاب و بلكه كتابهايي مستقل را ميطلبد.
پيامبر اسلام - صلّي الله عليه و آله و سلّم- ميفرمود: «خير و بركت تا روز قيامت با اسب گره خورده است و كسي كه براي اسب پول خرج ميكند همانند آن است كه صدقه ميدهد.» واژه «خيل» و«خيول» كه به معناي «اسبان» است سه بار در نهجالبلاغه آمده و در هر سه بار به اسبهاي جنگي و نقش حساس آنان اشاره دارد.
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (03-01-2013), مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (03-01-2013), مدير اجرايي (07-01-2013), آستان جانان (08-01-2013), شهاب منتظر (04-01-2013)
حضرت اميرالمؤمنين علي - عليه السّلام- به هنگام نبرد صفين پس از تشويق رزمندگان به جهاد در راه خدا و آموزش روشهاي رزمي به آنان، دست به دعا برداشتند و از خداوند درخواست كردند كه جمعيت دشمنان پراكنده شود و... .
« ... و حتّي تدعق الخيول في نواحر أرضهم.» « و دستههاي لشكر پياپي بر آنان حمله آوردند و شهرهاي دشمن را به تصرف در آوردند و اسبان سرزمينهاي آنان را كه رودرروي يكديگر است زير سم بسايند.» حضرت، پس از پيروزي در جنگ جمل خطاب به يكي از ياران خويش به نام صخر بن قيس اخنف، در مورد پيشآمدهاي سخت در بصره دو بار از واژ? «خيل» استفاده كردند كه به خروج امير زنگيان در بصره و نيز قتل و خونريزي قوم مغول اشاره شده است. حضرت فرمودند: «يا احنف كاني به وقد سار بالجيش الذي لايكون له غبار و لا سجب ولاقعقعة سجم و لا حمحمة خيل.» «گويا وي را ميبينم (امير زنگيان) كه با لشكري قيام ميكند كه گرد و غبار و هياهو و صداي لجام و شيهه اسبان ندارند... .» در مورد قوم مغول فرمودند: «كانّي أراهم قوماً كان وجوههم المجان المطرقّة يلبسون السرق و الديباج و يعتقبون الخيل العتاق.» «گويي آنان را ميبينم كه چهرهشهايشان چون سپرهاي تو بر توست، حرير و ديبا پوشند و اسبهاي گزيده نگاه دارند.»
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* (03-01-2013), مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (03-01-2013), مدير اجرايي (07-01-2013), آستان جانان (08-01-2013), شهاب منتظر (04-01-2013)
در همه زبانها و فرهنگ تمامي اقوام بشري، بهرهگيري از مثل و مثل آوردن در ضمن كلام، از شيوههاي مهم بياني است.
«مَثَل» به واقع، مانندسازي معقولات و انديشهشدهها به واقعيات محسوس و ملموس زندگي است و هدف از آن استحكامپذيري و استوارسازي حقايق معنوي در ذهنهاست. از آنجا كه ذهن بسياري با حقايق معقول انس نداشته و تنها با محسوسات مأنوس است به ناچار براي فهماندن مطالب مهم بايد به دامن ملموسات زندگي چنگ زد و براي حقايق عرشي، همانندي زميني يافت تا ذهن زمينيان آن را برتابد و به صفحه وجودشان پايدار و جاويدان بماند. اميرمؤمنان علي - عليه السّلام- نيز از اين شيوه بياني به طور گسترده بهره گرفته و حقايق را در قالب مثلهايي كه در متن زندگي مردم آن روزگاران وجود داشته و با آن ميزيستهاند، ارائه فرمودهاست.
مدير اجرايي (07-01-2013), آستان جانان (08-01-2013), شهاب منتظر (05-01-2013)
در آثار دانشمندان اسلامي، بز همانند ديگر حيوانات مطرح شده و از صفات و روحيات آن و نيز خواص گوشت، شير، مو، جگر، پوست، شاخ، و ديگر اعضاي آن قزويني نوشته است:
«بز در حماقت ضرب المثل است و گوشت آن باعث ايجاد اندوه و فراموشي و دچار شدن به وسواس ميشود، ولي شير آن براي رفع فراموشي و نيكو شدن صورت مفيد است گرچه براي چشم و دندان مضرّ است.»
وي هم چنين به اثر كيسه صفراي بز در معالجه برخي دردها اشاره ميكند.
نام بز در قرآن آمده و در روايات اسلامي نگهداري و نيكي كردن به بز و پاكيزهنگاه داشتن آغل آن مورد تأكيد قرار گرفته است.
مدير اجرايي (07-01-2013), آستان جانان (08-01-2013), شهاب منتظر (05-01-2013)
دميري از پيامبر اسلام - صلّي الله عليه و آله و سلّم- نقل ميكند كه حضرت فرمود:
«احسنوا إلي المعزي و اميطوا عنها الأذي.»
« به بز نيكي كنيد و ناپاكي را از آغل آن دور كنيد.»
در روايات اسلامي از جواز قرباني بز در مني سخن رفته و از بز به عنوان ضربالمثل اضطراب و ترس ياد شده است.
واژه «معزي» سه بار و «ماعز» يك بار و «عنز» دو بار در نهجالبلاغة آمده است كه به ترتيب به معناب بز، تك بز و ماده بز است.
مدير اجرايي (07-01-2013), آستان جانان (08-01-2013), شهاب منتظر (05-01-2013)
الف: معزي
حضرت علي - عليه السّلام- پيشاني ياران شب زندهدار پيامبر اسلام- صلّي الله عليه و آله و سلّم - را به زانوي بز، و ياران بزدل خويش را به بزغالگان ترسو، تشبيه فرموده و خيانت به بيتالمال مسلمانان و دستاندازي به آن را همچون حمل? گرگ به بز ناتوان دانسته است.
1- حضرت پس از مذمّت شديد ياران خود در كوتاهي و سستي از اطاعت آن بزرگوار، به تمجيد ياران پيامبر پرداخته و از خلوص و خداترسي و عبادات طاقتفرساي آنان ياد كردند و فرمودند:
«و يقفون علي مثل الجمر من ذكر معادهم كأنّ بين أعينهم ركب المعزي من طول سجودهم.»
«از ياد معاد چنان ناآرام مينمودند كه گويي بر پارة آتش ايستاده بودند، ميان دو چشمشان از درازي ماندن در سجود چون زانوي بزان پينه بسته بود ... .»
دكتر صبحي صالح پس از بيان معناي واژ? «رُكَب» كه محل اتصال ساق پا به ران است ميگويد:
«همانا حضرت پيشاني اصحاب پيامبر را به دو جهت به زانوي بز تشبيه كرد؛ نخست خشك و يبوست [فراوان] دوم اضطراب و لرزش زياد آن.»
2- حضرت در خطابي ملامتآميز، ياران بزدل خويش را سرزنش كرده و در نهايت به خداوند شكايت ميبرد. حضرت خطاب به آنان فرمودند:
«أيتها النفوس المختلفة والقلوب المتشتّتة الشاهده أبدانهم الغائبة عنهم عقولهم اظأركم علي الحقّ و أنتم تنفرون عند نفور المعزي من وعوعة الأسد ... .»
«اي مردم رنگارنگ! با دلهاي پريشان و ناهماهنگ، تنهايشان عيان، و خردهايشان نهان، در شناخت حق شما را ميپرورانم همچون دايهاي مهربان و شما از حق ميرميد چون بزغالگان از بانگ شير غرّان ... .»
3- حضرت در نامهاي به يكي از عاملان خويش وي را از خيانت در بيتالمال مسلمانان بر حذر داشت و به شدّت او را مورد نكوهش قرار داد و فرمود:
«فلمّا امكنتك الشدّة في خيانة أسرعت الكرّة و عاجلت الوثبة واختطفت ما قدرت عليه من أموالهم المصونة لأراملهم وأيتامهم اختطاف الذئب الأزل دامية المعزي الكسيرة ... .»
«چون مجال بيشتر در خيانت به امّت به دستت افتاد شتابان حمله نمودي و تند برجستي وآن چه توانستي از مالي كه براي بيوهزنان و يتيمان نهاده بودند بربودي چنان كه گرگ تيز آيد برآيد و بز زخمخورده و از كار افتاده را بربايد... .»
مدير اجرايي (07-01-2013), آستان جانان (08-01-2013), شهاب منتظر (05-01-2013)
ب: ماعز
حضرت هويدا شدن خوارج و هياهوي باطل آنان را به پديد آمدن ناموزون شاخ بز تشبيه كرده است.
يكي از خوارج به نام برج بن مسهّر طائي بلند شعار خوارج را تكرار كرد و «لا حكم إلّا لله» را به گونهاي ادا كرد تا حضرت سخن وي را بشنود. حضرت در پاسخ فرمود:
«اسكت قبّحك الله يا اثرم فوالله لقد ظهر الحقّ فكنتفيه ضئيلاً شخصك خفيا صوتك حتّي إذا نعر الباطل نجمك نجوم قرن الماعز.»
«خاموش باش، خدايت از خوبي دور گرداند. اي دندان پيشين افتاده [چنين كسي نميتواند فصيح سخن بگويد] قسم به خدا، حق پديد آمد و تو ناچيز بودي و آوازت آهسته [شهرت نداشتي و كسي تو را به حساب نميآورد] تا آن كه باطل بانگ برآورد و تو سر برآوردي همانند شاخ بز، برون جسته.»
ابن ابي الحديد در شرح اين جمله نوشته است:
«نَجَمَ به معناي ناگهاني پديد آمدن است كه اگر بخواهند كسي را به بزرگي ياد كنند خواهند گفت: نجم نجوم الكواكب يا نجوم نَورْالربيع من الاكمام يعني همانند ستارگان پديدار شد يا همانند شكوفه بهاري سر برآورد ولي اگر بخواهند كسي را به پستي ياد كنند، هويدا شدن وي را به پديداري شاخ بز تشبيه ميكنند و اين از باب بديع است.
مدير اجرايي (07-01-2013), آستان جانان (08-01-2013), شهاب منتظر (05-01-2013)
ج: عنز
1- زرق و برق دنيا، فريبنده و رياست بر مردم پر جاذبه است و دنيادوستان، با حرص و ولع بسيار به دنبال آن ميباشند، امّا حضرت علي - عليه السّلام- دنيا را به پستترين چيزها تشبيه كرده است. حضرت در خطبه معروف شقشيه پس از بيان ماجراي غصب خلافت و نحوه پذيرش خلافت از سوي خويش پس از اجتماع و ازدحام شديد مردم، فرمودند:
«سوگند به خدايي كه دانه را شكافت و جان را آفريد اگر اين بيعتكنندگان و ياران نبودند و حجّت را بر من تمام نميكردند و خدا عالمان را نفرموده بود تا ستمكار شكمباره را نپذيرند و به ياري گرسنگان ستمديده بشتابند، رشته اين را از دست ميگذاشتم و پايانش را چون آغازش مي انگاشتم و چون گذشته خود را به کناري مي داشتم. و ميديديد كه دنياي شما در نزد من كمارزشتر از آب بيني بز ماده است... .»
2- امروزه به يمن اختراع ساعت و وجود وسايل ارتباط جمعي، وقتشناسي، كار سهلي است ولي به روزگاران قبل، شناختن وقت به كمك ابزاري ديگر انجام ميشده است.
حضرت در نامهاي به كارگزاران خود آنان را از انجام نمازهاي جماعت طولاني نهي كردند و فرمان دادند نمازها سبك برگزار شود و در همين نامه وقت فضيلت نمازهاي پنجگانه را تعيين فرمودهاند. حضرت در مورد هنگام شروع يا فضيلت نماز ظهر فرمودند:
«فصلّوا بالناس الظهر حتّي تفيئ الشمس من مربض العنز ... .»
«نماز ظهر را با مردم هنگامي بگزاريد كه آفتاب به مغرب باز گردد و سايه آن به اندازة ديوار آغل بز شود... .»
مدير اجرايي (07-01-2013), آستان جانان (08-01-2013), شهاب منتظر (05-01-2013)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)