3. نقش بازی کردن
خاله بازی، دکتربازی، دزد و پلیس همه نقش بازیکردن هستند. بهتر است حالا که فرزندتان حال خوشی ندارد از میان این نقشها آنهایی را که با وضعیتش تناسب بیشتری دارند، انتخاب کنید. مثلا محیط یک جنگل را برایش توصیف کنید و بگویید که تو امروز در اتاق شماره 3 بیشه تمشک بستری شدی و آقا جغده و خانم خرگوشه آمدهاند عیادت تو. از عروسکها و دیگر اسباببازیهای فرزندتان برای اجرای این نقشها کمک بگیرید. حتی میتوانید او را دکتر جنگل کنید و بگویید فلان حیوان مریض برای معاینه آمده پیش تو. بچهها در طی اجرای این نقشها دقیقا میگویند که چه حالی دارند، اعترافهایی که شاید در مطب دکتر بهزبان نیاورند!
4. نقاشی
اگر وسایل نقاشی فرزندتان در حال تمامشدن هستند و قصد دارید یک بسته مدادرنگی، مداد شمعی یا ابزار دیگری برایش بخرید، این روزهای بیماری فرصت خوبی است زیرا فرزندتان با دیدن یک هدیه کوچولو از طرف شما خیلی خوشحال میشود و از حالت کسالت بیماری بیرون میآید. از او بخواهید (یا با کمک هم) یک یادگاری از این روز بکشد یا کارهایی را که دوست دارد بعد از خوب شدن انجام دهد، نقاشی کند.
5. سایه بازی
بچهای هست که از اشیا و جاندارانی که با سایه دست روی دیوار ساخته میشوند خوشش نیاید؟! اگر روز است پردهها را بکشید، شب هم چراغ بالای سرتان را خاموش کنید، یک چراغ مطالعه پشت سرتان روشن کنید و با سایه دستهایتان شکلک بسازید، از خلاقیتتان کمک بگیرید و از زبان این موجود جدید حرفهایی دوستداشتنی برای فرزندتان بزنید.
6. اگه گفتی من کیام؟
عروسکها و اسباببازیهای فرزندتان را بیاورید. الان بهترین زمان تجدید خاطره با آنهاست! اسباببازیها را دانه بهدانه پشتتان قایم کنید سپس چند راهنمایی کوچولو کنید (مثلا من تنم نرم و پشمالو ه و چشمام دکمهای و سیاهه، اگه گفتی من کیام؟) تا فرزندتان حدس بزند کدام اسباببازی پشت شما قایم شده است. یک کار دیگر هم میتوانید بکنید! اسباب بازی را در یک رو بالشتی بیندازید و بگویید فرزندتان آن را لمس کند و حدس بزند چیست!