حضرت آقا برای اسلامی شدن رسانه لزوم بیان امری را به طور مستقیم لازم نمیداند و بالعکس ممکن است با نابلدی و بیهنری که عوامل سازنده دارا میباشند، تبدیل به ضد خود شود.
متاسفانه امروزه در برنامههای تلوزیون شاهد هستیم برای اینکه مثلا دختری را باحجاب و شخصیت محبوب نشان دهند، با آرایشهای کذایی و بازیگرانی که خیلی مانوس و همراه فرهنگ حیا و حجاب نیستند، استفاده میشوند. این همان فرهنگ زن رسانهای میباشد که بر ذهنها حاکمیت دارد و نه رسانهای که برای نشان دادن درست زن باشد.
به طور کلی، نباید از شعائر دینی به گونهای ناشیانه استفاده شود، کاملا متضاد عمل کند. مثلا در ماه مبارک رمضان سریالها پر میشود از نماز، دعا و مسجد، اما عید نوروز پر میشود از خوش گذارنیها و بیهودگیهای کاملا سکولار. به نظر نگارنده فرق بسیار بین این دو مدل سریال نمیباشد.
چرا که در دستة اول سریالها نیز به حدی سخیف، مستقیم و شعاری مسائل دینی به تصویر کشیده میشود،که نتیجهای جز روزمره شدن این مفاهیم ندارد و مسائل دینی صرفاً مستمسکی برای سرگرمی شدهاند و دغدغه فیلمساز بیان ارزشهای اسلامی نیست، بلکه با استفادة ابزاری از المانهای دینی روند داستانی خود را پیش میبرد و با تقلیلگرایی که در مدیوم سینما و تلوزیون اتفاق میافتد، امور قدسی و معنوی، کاملا جنبه سکولار و عرفی کردن مفاهیم دینی پیدا میکنند.
گاهى در فیلمها نقشهاى استطرادى یا حاشیهاى تأثیرات خیلى زیادى مىبخشد و مثلاً در یک مجموعة تلویزیونى، یک زنِ داراى شخصیّتِ جذّاب و مثبت، حجاب خود را رعایت مىکند و مراقب حجاب خود است. این یک نقش فرعى و حاشیهاى است؛ اما خیلى تأثیر مىگذارد. یا یک شخصیّت جذّاب در فیلم در جاى حسّاسى مىرود نمازش را بخواند.
بنده نمىگویم حتماً نماز، رکوع و سجود نشان داده شود. گاهى نقشهاى تصنّعى نشان داده مىشود که نماز مىگزارد و «سبحان ربىالاعلى« را غلط مىخواند؛ بلد نیست و درست نمىخواند. بنده اینها را نمىگویم؛ اما همینقدر معلوم مىشود که مىرود نماز بخواند و آستینش را بالا مىزند که برود وضو بگیرد.
چنین نقشهاى استطرادى و حاشیهاى گاهى در نوجوان و جوان یک عالم تأثیر مىگذارد. از این قبیل هزاران مورد هست. در فیلمهاى ما، کأنّه یک سکولاریزمِ عملى و نوعى دینزدایى وجود دارد!.
(دیدار با مدیران صدا و سیما 15/11/81)