نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: آنچه از آیه 195 سوره مبارکه بقره درک می شود

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض آنچه از آیه 195 سوره مبارکه بقره درک می شود

    «و أنفقوا فی سبیل الله و لا تلقوا بأیدیکم إلی التهلکة و أحسنوا إن الله یحبّ المحسنین»(سوره بقره، آیه195)

    و در راه خدا انفاق کنید و خود را به دست خود به هلاکت میفکنید و نیکی کنید که همانا خدا نیکوکاران را دوست می‏دارد.
    این آیه پس از آیه جهاد آمده است و نشان می‏دهد که باید همزمان، انسان با جان و مال خود در راه خدا انفاق کند گو اینکه جهاد نیاز به مال دارد و بدون انفاق مال، جهاد امکان پذیر نخواهد بود. اگر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله در آغازکار احتیاج به شمشیر علی علیه‏السلام داشت قطعا نیاز به اموال خدیجه سلام اللّه علیها نیز داشت و هر دو باهم، به کمک رسالت آمدند و اسلام را به پیروزی رساندند.
    از آن که بگذریم، گذشتن از جهان نیز انفاق به حساب می‏آید زیرا جهادگر از جان خود که مایه زندگی و حیات است می‏گذرد. ولی در مورد انفاق و گذشتن از مال خداوند می فرماید : خود را با دست خود به هلاکت نیاندازید. و من بر این باورم که خداوند در هر دو کار یعنی گذشتن از جان و از مال ما را دستور می‏دهد که خود را به هلاکت نیندازیم.
    مقصود از این جمله چیست ؟ برخی خیال می‏کنند که خداوند در مورد جهاد ابتدائی نیز می‏خواهد ما را نهی کند از این که خود را به کشتن بدهیم و همین آیه را مورد استدلال قرار می‏دهند که امام حسین علیه‏السلام نمی بایست خود را به هلاکت بیندازد با اینکه مطمئن بود که با عدد اندک نیروهایش توان مقابله با آن ارتش تا دندان مسلح را نداشت. اینها قطعا در جهل فرو رفته‏اند و غرض از آیه را هرگز نفهمیده‏اند. در صورتی می‏توان گفت که نباید خود را به کشتن دهیم که در مقابل پس انداز درستی نداشته باشیم و با این تجارت بزرگی که امام حسین علیه‏السلام کرد، ارزش دارد که انسان خود و تمام فرزندان و بستگانش را هم به کشتن وادارد. زیرا اگر جان خود را از دست می‏دهد هدف خود را نگه می‏دارد و هدف آنقدر والا و مقدس است که تمام اولیای خدا جان و مال خود را فدایش کردند.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : دانستنیهایی از قرآن

    در صورتی جان ارزشمند است و باید انسان خود را در معرض هلاکت قرار ندهدکه در مقابل چیز ارزشمندتری به دست نمی آورد. اگر در لیلة المبیت، حضرت أمیر علیه‏السلام خود را در معرض تیر دشمنان قرار نمی داد، جان پیامبر در خطر جدی بود. آیا روا نیست انسان جان خود را فدای جان پیامبر کند؟ آنگاه که مردم ایران با دست خالی خود را در برابر توپ و تانک شاه قرار می دادند و به أمر امام خمینی قدس سره خود را فدای هدف و آرمان مقدسشان‏کردند، برخی از نابخردان هرچند در لباس روحانی هم بودند با مسخره به این کار نگاه می‏کردند و امام را متهم می‏ساختند که مردم را به هلاکت می‏اندازد و چیزی عایدش نخواهد شد.
    اینها نمی دانستند و هنوز هم نمی دانند که تکلیف شرعی در این است که انسان جان و مال خود را فدای اسلام و قرآن کند و در جائی که اسلام در خطر است، معنی ندارد که من خود را نگه دارم و از دفاع سرباز زنم بگذار قرآن و احکام قرآن را پایمال کنند ! این است که باید آرمان را در نظر گرفت ، اگر آرمان ارزش فداکاری دارد و خطر جدی متوجه آن است چاره‏ای جز خود را فدای آن کردن و جان باختن نیست ولی اگر کشته شدن در برخی از موارد ارزشمند نیست و یا آنکه فایده‏ای عائد ما نمی شود نباید خود را با دست خود به هلاکت بیندازیم. اگر با گذشتن از مال می‏شود هدف را نگه داشت، لازم نیست جان خود را فدا کنیم. و بالاتر اینکه اگر هدف هم مقدس است و ارزشمند ولی با کشتن من نتیجه‏ای عائد آن نمی شود در اینجا تقیه مطرح می‏گردد و انسان خود را برای موقعیت دیگری باید نگه دارد. البته اینچنین مسائلی خصوصا آنها که مربوط به امت اسلام می‏شود نیاز به دید بالاتر و افق باز تر و علم فزونتر دارد و این تکلیف را هر کس نمی تواند با فکر خود بداند.. اینجا جائی است که مرجع تقلید تشخیص می‏دهد و مقلد پیروی می‏نماید.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : دانستنیهایی از قرآن

    نکته دیگری که لازم به تذکر است این است که در صورت نیاز به جان باختن و تشخیص موضوع از سوی مقام والای مرجعیت، نباید به نتیجه‏اش نگریست، چه بسا بر من واجب باشد که از جان خود بگذرم و از اسلام و قرآن دفاع کنم ولی انقلاب اسلامی محقق نشود و کشورم از سلطه بیگانه خارج نشود. همیشه شرط نیست که ما به صورت ظاهر پیروز شویم، ممکن است خدای نخواسته جنگی پیش بیاید و بسیاری از مردم بیگناه کشته شوند و در ظاهر پیروزی بر دشمنان هم محقق نگردد. اما وظیفه جنگیدن و از جان گذشتن باشد خصوصا در موارد دفاع که اصلا نباید به نتیجه نگریست بلکه وظیفه را باید با دقت جستجو وتعقیب کرد ولو بلغ ما بلغ.
    حال از مسأله جهاد که بگذریم، اصل ظاهری آیه در مورد انفاق در راه خدا است یعنی انفاق باید به گونه‏ای باشد که خود را به هلاکت نیندازیم و معنایش این است که نباید در بذل و بخشش اسراف و زیاده روی کرد. همچنان که بخل ورزیدن عیب و ننگ است، اسراف کردن و خود را به روز سیاه نشاندن نیز عیب بزرگ و نابخشودنی است. و این که می‏فرماید خود را به هلاکت نیندازید ممکن است هردو مورد را در بر گیرد یعنی اگر بخل ورزیدید و در راه خدا انفاق نکردید به هلاکت معنوی می‏افتید و آخرتتان را از دست می‏دهید و اگر زیاده روی و اسراف کردید، به هلاکت مادی و دنیوی گرفتار می‏شوید. پس در هر دو صورت هلاکت است و انسان باید همواره حد اعتدال و میانه روی را در پیش گیرد نه افراط و نه تفریط.
    در آخر آیه می‏فرماید "و أحسنوا ان الله یحب المحسنین" احسان کنید زیرا خداوند نیکوکاران را دوست می‏دارد. برخی از مفسران بر این باورند که مقصود از احسان، حسن ظن به خدا است یعنی که انفاق کنید و راه اعتدال را پیش گیرید و از اختلال در روزی و معاش نهراسید ولی این احتمال خیلی بعید به نظر می‏رسد هرچند مطلب درست است زیرا احسان غیر از حسن ظن است. و عجیب است که برخی مفسران چنین تفسیر کرده‏اند. و برخی نیز گفته‏اند مقصود از احسان این است که انسان به هنگام بذل و بخشش در راه خدا با اخلاق خوب برخورد کند و محتاجان و فقرا را از خود نراند و با آنان خوش برخورد باشد. این تفسیر جالبی است ولی تفسیر دیگری هم هست که دلالت بر میانه روی و اعتدال دارد و نیکوکاری را به آن معنی توجیه کرده است که این هم تفسیر خوبی است. به هرحال نیکوکاری و احسان خود امر بسیار مهمی است که خداوند در موارد زیادی آن را مورد نظر قرار داده است و همیشه باید نیکوکار و محسن بود. خداوند ما را جزء نیکوکاران قرار دهد. آمین رب العالمین.

    منبع:سایت حوزه
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi