همین امروز
در عملیاتی، پیرمردی پنجاه ساله همراه ما بود. قبل از عملیات به ریش خود حنا مالید و غسل شهادت کرد. لباس نو پوشید و عطر و گلاب استعمال نمود. بعد از آن که وضو گرفت، به من گفت: من امروز شهید میشوم.
او درست گفته بود، زیرا در همان روز به شهادت رسید.(12)
پینوشتها:ـــــــــــــ ـــــــــ
13. راوی: مادر شهید محرم،ر.ک: حجله آبی آسمان، ص 14 و 15.
14. راوی: همرزم شهید حسین خزاعی، ر.ک: خفته بیدار، ص 21 و 22.
15. ر.ک: حجله آبی آسمان، ص 30 و 31.
16. راوی: آزاده جواد استاد ابراهیم، ر.ک: یوسف تباران، ص 120.
17. راوی: آزاده: رستم جلال وند، ر.ک: همان مأخذ، ص 122.
18. راوی: ولی طهماسبی، ر.ک: فرسنگ نامه جاودانههای تاریخ (استان گیلان)، ص 21 و 22.
19. راوی: مادر شهید، ر.ک: خفته بیدار، ص 72 و 73.
20. راوی: خواهر شهید سید علی حسینی، ر.ک: از جنس آسمان، ص 122.
21. ر.ک: فرهنگ نامه جاودانههای تاریخ (استان مازندران)، ج 5، ص 138.
22. راوی: حمید مرادی، ر.ک: با راویان نور، ج 2، ص 102.
23. راوی: برادر نایبی، ر.ک: آزادگان بگویید، ج 3، ص 138.
24. راوی: شهید حاج علی حاجبی، ر.ک: سیرت شهیدان، ص 267.
منبع:سایت حوزه