نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

موضوع: . ۩✿۩. انقلاب اسلامی از انتظار تمدن تا تمدن انتظار . ۩✿۩.

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    توجه . ۩✿۩. انقلاب اسلامی از انتظار تمدن تا تمدن انتظار . ۩✿۩.




    نویسنده: عطاء الله بیگدلی


    چکیده

    هدف راهبردی انقلاب اسلامی چیست؟
    ساختن یک نمونه کوچک تمدنی به وسعت ایران و ارائه یک الگو به جهانیان و برانگیختن جهانیان برای دست یابی به تمدنی این چنینی و یا صرف تربیت نفوس مستعد و مهیا برای ظهور، فارغ از آنکه در خارج، تحقق عینی تمدن رخ بدهد یا خیر؟
    در این مقاله ابتدا به بررسی اصل حکومت دینی در زمان غیبت از دیدگاه حضرت امام خمینی (ره)؛ به مثابه ی مؤسس حکومت اسلامی در ایران؛ پرداخته شده است و شبهات انجمن حجتیه و پاسخ حضرت امام (ره) طرح شده است.
    سپس به اهداف انقلاب اسلامی از نظرگاه امام (ره) و مقام معظم رهبری اشاره شده و امکان تحقق این اهداف در کلام این بزرگان به بحث گذاشته شده است.
    نتیجه آن که مؤسسات انقلاب اسلامی اهداف انقلاب را همان اهداف حکومت مهدوی می دانند و امکان تحقق این اهداف را در زمان غیبت در محدوده ی ایران ممکن، ولی همراه با سختی های فراوان ارزیابی می کنند.
    در انتهای مقاله مؤلف با بررسی مفاهیمی چون تمدن، توقع تمدنی، و نحوه ابزار ایجاد تمدن، سرانجام نظر دوم را تقویت می کند و معتقد است تشکیل تمدن از الزامات حتمی ظهور نیست، بلکه شیعیان در دوران غیبت موظف به بذل حداکثر جهد برای تربیت نفوس اند.
    اگر این تربیت ثمره ی ظاهری داشت فبها و اگر نه، دخلی در تعجیل و تأجیل ظهور نخواهد داشت.
    ابزار تربیت نفوس البته باید فراهم آید.
    کلمات کلیدی: انقلاب اسلامی انتظار و ظهور، هدف انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی و تمدن سازی.





    امضاء

  2. تشكرها 2

    مدير اجرايي (13-01-2013), شهاب منتظر (13-01-2013)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مقدمه:

    1. آنچه علم را می سازد سؤال است. سؤال های مبنایی پاسخ هایی در خور می طلبد و علم فزونی می گیرد.
    آنچه این مقاله را سامان می دهد، سؤال است.
    بایسته است خواننده ی گرامی پیش از ورود به مقاله سؤال ها را با دقت پیگیری کند و به آن ها بیندیشد.
    این سؤال ها را نباید سرسری و از روی تفنن پنداشت. پاسخ متفاوت به این سؤال ها نتایج کاملاً مختلفی را در عرصه ی عمل رقم خواهد زد.
    انقلاب اسلامی ایران و متفکران جمهوری اسلامی در ایران باید پاسخی در خور به این دست سؤال ها دهند و از پاسخ دادن به این سؤال ها به بهانه های مختلف شانه خالی ننمایند.
    این سؤال ها گر چه مبنایی ولی کاملاً کاربردی است.
    2. تفاوت میان حق و باطل بسیار ظریف است. آنچه در پایان این مقاله به چنگ می آید ممکن است به خطا باشد؛ اما با اندیشه ی جدایی دین از سیاست طیف های مدرن جامعه ی ایران با مقدّسات قاعد مسلک که آن ها را به حجتیه می شناسیم نسبتی ندارد.
    خواننده باید در نتیجه گیری صبور باشد و به قضاوتی زود هنگام دست نیازد.
    3. این مقاله برخلاف سایر مقالات رایج در عرصه ی ملی کشور کم منبع است؛ اما سعی شده است پر تحلیل باشد.
    شاید دلیل این مسئله آن باشد که ابتدا به دنبال یافتن پاسخ در اندیشه ی معماران انقلاب (حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری حضرت آیت ا... خامنه ای مد ظله العالی) بوده است و اگر به منبعی نیز ارجاع شده است از باب تعمق در همین اندیشه ها بوده است و البته این مقاله فتح بابی است؛ ولو ناقص.
    4. اما سؤال هایی که در پی پاسخ آنیم:
    1. هدف راهبردی انقلاب اسلامی چیست؟
    آیا انقلاب اسلامی که در زمان غیبت امام معصوم (علیه السلام) به وقوع پیوسته است و قصد آن دارد که تمدنی اسلامی در ابعاد یک کشور بسازد تا الگوی کشورهای دیگر گردد و مردم عالم مشتاق چنین حکومتی بشوند و زمینه برای تشکیل حکومت اسلامی و مهدوی آماده گردد، یا آنکه هدف راهبردی ایجاد تمدن اسلامی بالفعل نیست بلکه صرفاً مقدمه سازی است؟
    2. اگر مقصود تمهید ظهور است، راه کارهای کسب آمادگی کدام است؟
    تربیت افراد (منتظران واقعی) یا آمادگی سخت افزاری (از قبیل تهیه سلاح و پول) برای جنگ های آخرالزمانی؟
    3. آیا تمهید برای تربیت نفوس (نرم افزاری) خود نیازمند تمدن است؟ و آیا تربیت نفوس با وجود تمدن ظاهری تلازم دارد؟
    4. اگر مقصود ساختن تمدنِ الگو برای جهانیان است، این تمدن در چه برهه ای ساخته می شود؟ ما در چه مرحله ای می توانیم بگوییم که «تمدن اسلامی» مد نظر جمهوری اسلامی ساخته شده است؟ مؤلفه های آن کدام است و با چه درصدی از تحقیق عینی می توان گفت که «تمدن اسلامی تمهیدی» ساخته شده است؟
    برفرض آنکه معنای تمدن معنای عرفی آن باشد (همانگونه که می گوییم تمدن امروز، غربی است و معنای عرفی را مراد می کنیم، به همین طریق تمدن اسلامی را عرفاً قصد کرده ایم و همین که عرفاً به تمدمی که ساخته شود اسلامی بگویند کافی است) نسبت این تمدن اسلامی به زبان عرف با تمدن کامل اسلامی مهدوی چیست؟
    آیا تعمیق شده و ناب تر شده ی آن تمدن تمهیدی است؟




    امضاء

  5. تشكرها 2

    مدير اجرايي (13-01-2013), شهاب منتظر (13-01-2013)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    5. آیا بسنده کردن به معنای عرفی از تمدن اسلامی گرفتار شدن در مفاهیم تمدن مسیطر غربی را تشدید نمی کند؟
    6. بر فرض آنکه مقصود همان تمدن تمهیدی آخرالزمانیِ حداقلِ عرفی باشد، آیا ما مؤلفه ها و توانایی ساخت چنین تمدنی را دارا هستیم.
    7. آیا ساختن همین تمدن اسلامی با احادیثی چون امتلاء زمین از جور و ظلم جمع پذیر است؟
    (زیرا به هر حال در قطعه ای از زمین؛ مثلاً ایران امتلاء ظلم و جور مفقود گشته است).
    8. اصولاًًًً مراد ما از تمدن چیست؟ وقتی می گوییم تمدنی «اسلامی» یا «غربی» است چه چیزهایی اسلامی یا غربی شده است که تمدن را سامان داده اند و ما می گوییم چنین مفهومی مبتلس به چنین وصفی شده است؟ آیا افراد مد نظرند یا قوانین؟
    یا نظام اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و یا مجموع جبری این مؤلفه ها یا چیزی فراتر؟
    9. اصولاًًًً تمدن ها چگونه ساخته می شوند و ما برای ساختن یک تمدن چه مقدماتی را باید طی کنیم و چه موانعی پشت سر بگذاریم و آیا برای ساختن چنین تمدنی از مقدمات آن بهره مندیم؟
    10. آیا اصولاًًًً تفکر، پیرامون تمدن با این ادبیات، رهزن و مانع رسیدن به مقصد نیست و ما سؤال را اشتباه طرح نمی کنیم؟
    بهتر نیست از الفاظی چون جامعه دینی، اقامه ی حدود الهی، اجرای احکام فقهی، متخلق شدن مردم به اخلاق الهی، جامعه ی کم گناه و عامل به واجبات، آمر به معروف و ناهی از منکر، یا به هر حال از این دست واژگان که در دستگاه مفهوم دینی با سابقه ترند بهره ببریم و بپرسیم:
    آیا انقلاب اسلامی در پی «اقامه ی حدود الهی است؟
    یا در پی جامعه ی تارک محرمات و عامل به فرائض؟ یا.... میزان این اقامه تا کجاست؟
    و آیا این مهم ممکن است؟ آیا در این ادبیات «نظام ها» و ساختارها مغفول واقع نمی گردند و تمرکز بر افراد، نظام ها را مستور نمی کند؟
    11. وظیفه شیعیان واقعاًًًًًًً در زمان غیبت چیست؟ اگر وظیفه تمهید و تهیه ی مقالات ظهور است، تمهید از چه راهی؟
    ساختن تمدن، دینی کردن یک جامعه ی نمونه، تربیت نفوس و افراد یا تلاشی در خور، فارغ از نتیجه ی ظاهری و تمدن سخت افزاری؟
    با این مقدمات و سؤال ها به اصل مسئله می پردازیم.
    در ابتدا راجع به اصل حکومت در دوران غیبت تا آنجا که مربوط به اصل بحث باشد می پردازیم و سپس به هدف راهبردی انقلاب اسلامی و نسبت آن با انتظار خواهیم پرداخت:



    امضاء

  7. تشكرها 2

    مدير اجرايي (13-01-2013), شهاب منتظر (13-01-2013)

  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    1. اصل حکومت در دوران غیبت:

    1.1. اصل نظریه:

    ما اکنون در دوران برقراری حکومتی با اهداف دینی به سر می بریم. موضوع سخن نیز هدف راهبردی این حکومت است، اما سخن گفتن از اصل حکومت دینی در زمان غیبت در پاسخ به مسئله بی تأثیر نیست.
    حضرت امام خمینی (ره) به عنوان رهبر نهضت اسلامی در ایران بیشترین جهد فکری خویش را در آثار مختلف خویش به اثبات مسئله وجوب دخالت دین در سیاست و نفی سکولاریسم اختصاص داده اند و در این راه دو طیف به ظاهر از هم منفک سکولار را مورد نقد و طرد قرار داده اند:
    «سکولارهای مدرن» و «انجمن حجتیه»
    حضرت امام به دلائل مختلفی سعی در اثبات اصل حکومت در زمان غیبت، داشتند،؛ از آن روی که موضوع مقاله اصل وجود حکومت اسلامی نیست، بیشتر به آثار قلمی و سخنانی از حضرت ایشان استناد می شود که به نوعی هدف از وجود حکومت را نیز در برداشته باشد تا در قسمت های بعدی به کار آید:
    «اسلام دین سیاست مُدُن است و راهنمای مستقیم لاشرقیه و لاغربیه است، دینی است که عبادتش توأم با سیاست و سیاستش عبادت است» (صحیفه امام، ج 10، ص 158)
    «مذهب اسلام از هنگام ظهورش متعرض نظام های حاکم در جامعه بوده و خود دارای نظام خاص اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی بوده... و هیچ حرکت و عملی از فرد و یا جامعه نیست مگر اینکه مذهب اسلام برای آن حکمی مقرر داشته است.» همان؛ جلد 5، ص 389)
    «آنقدر آیه و روایات که در سیاست وارد شده در عبادت وارد نشده... اسلام را بد معرفی کرده اند که اسلام را به سیاست چه؟
    سیاست مال قیصر و محراب مال آخوند... اسلام دین سیاست است، حکومت دارد.» (همان، جلد 6؛ ص 43).
    «خداوند تبارک و تعالی این حکومت را و این سیاست را امر کرد که به حضرت امیر واگذار کنند، چنانچه خود رسول خدا سیاست داشت و حکومت بدون سیاست ممکن نیست.» (همان ج 20، ص 113)
    «طرح مسئله ی جدا بودن سیاست از روحانیت... در زمان بنی امیه مطرح شد و در زمانی که بنی عباس قوت گرفت، در زمان های اخیر هم دست های بیگانه در ممالک باز شد، آنها هم به این مسئله دامن زدند به طوری که مع الاسف بعضی از اشخاص متدین و روحانیون متعهد هم باورشان شده است.» (همان، ج 5، ص 440)
    حضرت امام بعد از نفی جدایی دین از سیاست به اثبات دخالت انبیا و اولیای الهی در سیاست و مبارزه با مستکبران می پردازند. (همان، ج 18، ص421، و ج 17؛ ص 204، ج 5، ص 188، و ج5 ، ص 213 و...) سپس از دخالت علمای معاصر در سیاست شاهد مثال هایی می آورند، از جمله آیت الله کاشانی (همان، ج 18، ص248) و دخالت علما در مشروطه و تحریم تنباکو (همان، ج 2، ص 172) و معتقدند مردم هم در همه ی زمان ها باید در سیاست دخالت کنند، حتی زنان (همان، ج 18؛ ص 403) و این وظیفه را بر دوش روحانیون سنگین تر می کند (همان، ج 15، ص 366، ج 83، ص 358)



    امضاء

  9. تشكرها 2

    مدير اجرايي (13-01-2013), شهاب منتظر (13-01-2013)

  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    امام معتقدند:
    حکومت اسلامی حکومتی است که همه اگر ان شاءالله پیاده شود، انشاء الله چنانچه موفق بشود این ملت، و اسلام به آن طوری که هست، آن طوری که بر پیغمبر اکرم نازل شده است و قرآن کریم و احادیث ائمه و احادیث اسلام؛ به آن طور اگر بشود؛ سعادت دنیا و آخرت ملت ها را ضمانت کرده است و می کند.
    (همان، ج 13، ص 366)
    و دولت ما دولتی است که قوانین اسلامی را به اجرا در می آورد.
    (همان، ج 5؛ ص 477)
    امام معتقدند مردم به دنبال تحقق اسلام در ایران هستند و:
    این انقلاب دنباله کار انبیا است و دنباله کار رسول خدا و ائمه و سیدالشهدا که تمام شئون مملکتمان اسلام باشد و قانون اسلام بر ما حکومت کند و ما الان در بین راه هستیم نرسیده ایم به مقصد». (همان، ج 8، ص42، و 201)
    حضرت امام برای این سخنان و برای ادعای وجوب تشکیل حکومت به دست دین داران در «تمام زمان ها» از جمله زمان غیبت که هدفی مشابه هدف انبیاء الهی را نیز دارد به دلایلی متعدد در سراسر آثار خود استدلال کرده اند از جمله:
    1. حکم قطعی عقل در نیاز به حکومت و دوری از هرج و مرج (کشف الاسرار، ص 181)
    2. آیات متعدد قرآن (کشف الاسرار، ص 183؛ ولایت فقیه، ص 70، کتاب اجتهاد و تقلید، ص 250و،....)
    3. روایاتی از قبیل:
    - روایتی از فضل بن شاذن از حضرت علی بن موسی الرضا (کتاب ولایت فقیه، ص 38)
    - روایت حصون و روایت ورثه انبیا (روایت ابوالبختری)، روایت خلفاء الرسول، روایت امنا الرسل؛ روایت منزلتهم الانبیاء (روایت فقه رضوی)؛ روایت حکام علی الناس و کفیل ایتام اهل بیت (فقه جامع)؛ روایت مجاری الامورعلی ایدی العلما (روایت تحف العقول)؛ روایت اللهم ارحم خلفایی، روایت حوادث واقعه؛ مقبوله عمر بن حنظله و روایت ابو خدیجه، صحیحه قداح و... (1)
    4. ضرورت عقلی بر پایی عدالت و امتناع اقامه عدل بلا حکومت. (ولایت فقیه، ص70)
    5. لزوم مطلق امر به معروف و نهی از منکر و امتناع اقامه این فریضه مگر با حکومت (ولایت فقیه، ص 35)
    6. اثبات قطعی تشکیل حکومت به دست رسول الله و انبیا و اولیای الهی (وصیت نامه، صحیفه، ج 21، ص 406 ، ج 19، ص 356، ج 21، ص 4و ج 6، ص 44، کشف الاسرار، ص 227، و ولایت فقیه، صص 25؛ 25، 50)
    7. ماهیت قوانین اسلامی (مانند زکات سایر احکام مالی اسلام، احکام دفاعی اسلام، احکام جزایی اسلام، مانند اقامه حدود و تعزیرات و...) و تلازم وجود حکومت برای اجرای این احکام (ولایت فقیه،؛ صص 25تا35)
    8. قاعده لایدریک کله لایتریک جله (ولایت فقیه، صص 52 و53)
    9. استدلال به جامعیت احکام اسلام و جاودانگی آن ها در لزوم حکومت (ولایت فقیه، ص28)
    و...
    پس از اقامه این دست ادله که در کتب مختلف به تفصیل راجع به آن بحث شده است، حضرت امام (ره) سخنانی دارند که با موضوع بحث ما ارتباط وثیقی دارد. به عبارتی حضرت امام به شبهه حکومت در عصر غیبت مستقیم می پردازد و بر اطلاق ادله تأکید کرده اند و لزوم تشکیل حکومت در عصر غیبت را نیز تأیید می کنند:
    «اکنون که دوران غیبت امام (ع) پیش آمده و بناست احکام حکومتی در اسلام باقی بماند و استمرار پیدا کند و هرج و مرج روا نیست تشکیلات حکومت لازم می آید عقل هم به ما حکم می کند که تشکیلات لازم است تا اگر به ما هجوم آوردند بتوانیم جلوگیری کنیم... شرع هم به ما دستور داده باید... برای دفاع آماده باشیم...اکنون که شخص معینی از طرف خدای تبارک و تعالی برای احراز امر حکومت در دوره غیبت تعیین نشده است، تکلیف چیست؟ آیا باید اسلام را رها کنید؟ دیگر اسلام نمی خواهیم؟ اسلا م برای دویست سال بود؟ یا اینکه اسلام تکلیف را معین کرده ولی تکلیف حکومت نداریم؟.... آیا باید این طور باشد؟ یا اینکه حکومت لازم است و اگر خدا شخص معینی را برای حکومت دوره غیبت تعیین نکرده است؛ لکن آن خاصیت حکومتی را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب (عج) موجود بود، برای بعد از غیبت هم قرار داده است.» (ولایت فقیه، صص 49 و 50)
    به هر حال نظر حضرت امام این است که در دوران غیبت وظیفه ی اقامه ی حدود و حفظ و حراست از اسلام و بلاد اسلامی و حفظ برقراری نظم در جامعه ی اسلامی از وظایف فقهاست و چون اقامه ی این امور جز با اقامه حکومت عدل ممکن نیست، پس استقرار حکومت دینی عادل لازم و واجب است؛ به صورت منطقی این استدلال به این شکل است:
    اقامه ی حدود و حفظ کیان اسلامی در زمان غیبت واجب است؛ حدود جز با حکومت اقامه نمی شود، پس: حکومت در زمان غیبت واجب است.
    این استدلال به کرّات در سراسر کتاب ولایت فقیه پی گرفته شده است (ولایت فقیه، صص 40 تا 52) مخصوصاً حضرت امام تأکید دارند که هدف حکومت اسلامی همان حکومت در زمان ظهور است و حکومت باید احکام اسلامی را اجرا نماید.


    امضاء

  11. تشكرها 2

    مدير اجرايي (16-01-2013), شهاب منتظر (14-01-2013)

  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    2.1. دفع شبهه

    در زمان حضرت امام و البته تا کنون، گروهی از فقها قائل به عدم جواز تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبب بوده اند. در کنار این علما گروه های سیاسی تری نیز به وجود آمدند که از بُعد سیاسی به این «منع و طرد» می نگریستند و از آن بهره ی سیاسی می بردند.
    معروف ترین این گروه، به «انجمن حجتیه» معروف گشت. نام کامل این انجمن «خیریه ی حجتیه مهدویه» بود. حضرت امام (ره) در رد نظریات این گروه سخنان به کنایه و صراحتی فراوان دارند، خاصّه آنکه ادبیات حاکم براین گروه فقهی است و عمده استنادات این نحله به احادیث وارد در این باب است.
    کتاب جهاد و وسائل الشیعه، صاحب وسائل الشیعه بابی منعقد کرده است با عنوان حکم خروج بالسیف قبل قیام قائم (باب 13). در این باب، 17 حدیث از ائمه اطهار روایت کرده است که همگی دلالت بر منع قیام قبل از خروج حضرت دارند (وسایل الشیعه، 1104 هـ ق، ج 15، صص 50-57) این احادیث به علاوه احادیث باب دوازهم که دلالت بر وجوب اذن امام برای جهاد و حرمت جهاد با غیر امام عادل دارد، مهم ترین ادله ی فقهی این گروه برای نفی جهاد می باشد (2)
    حضرت امام در مناسبت های مختلفی به تفصیل متعرض بحث شده اند. از جمله در کتاب ولایت فقیه و در تاریخ 67/1/14 همزمان با نمیه ی شعبان در جمع مسئولان و کارکنان وزارت پست (صحیفه امام، ج21، صص14 به بعد) ایشان در کتاب ولایت فقیه در پاسخ به این اشکال ها و احادیث می فرمایند:
    «ممکن است هزاران روایت را نشر بدهند که عمال ظلمه و آخوندهای درباری در توصیف سلاطین جعل کرده است، به طوریکه ملاحظه می کنید با دو روایت ضعیف چه بساطی راه انداخته اند و آن را در مقابل قرآن قرار داده اند؛ قرآنی که جدیت دارد بر ضد سلاطین قیام کنید...
    علاوه بر قرآن روایت بسیاری درباره ی مبارزه با ستمگران و کسانی که در دین تصرف می کنند وارد شده است. تنبل ها این ها را کنار گذاشته اند و آن دو روایت ضعیف را که شاید وعاظ سلاطین جعل کرده اند در دست گرفته، مستند قرار داده اند که باید با سلاطین ساخت... اگر اینها اهل روایت و دین شناس بودند به روایت (روایات) که بر ضد ظلمه است عمل می کردند و اگر اهل روایت هم هستند باز عدالت ندارند... شما نماز را هیچ وقت می گذارید تا وقتی امام زمان (عج) آمد بخوانید. حفظ اسلام واجب تر از نماز است.
    منطق حاکم خمین را نداشته باشید که می گفت باید معاصی را رواج داد تا امام زمان بیاید...» (ولایت فقیه، ص 57)
    ایشان در دیدار 67/1/14 به دسته بندی مخالفان نظام اسلامی در دوران غیبت می پردازند و استدلال فوق را تکرار می کنند:
    «برداشتهایی که از انتظار فرج شده است؛ بعضی اش را من عرض می کنم.
    [1.] بعضی ها انتظار و فرج را به این می دانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان - (سلام الله علیه) - را از خدا بخواهند.
    اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند... اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل می کردند و نهی از منکر هم می کردند و امر به معروف هم می کردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمی آمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند، نبودند.
    [2.] یک دسته ی دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه می گذرد، بر ملت ما چه می گذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیف های خود را عمل می کنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاءالله، درست می کنند، دیگر ما تکلیفی نداریم.
    تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا می گذرد یا در مملکت خودمان می گذرد، نداشته باشیم، اینها هم یک دسته ای، مردمی بودند که صالح بودند.
    [3.] یک دسته ای می گفتند که خوب، باید عالم پر [از] معصیت بشود تا حضرت بیایند؛ ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می خواهند بکنند؛ گناه ها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود.



    امضاء

  13. تشكرها 2

    مدير اجرايي (16-01-2013), شهاب منتظر (14-01-2013)

  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    [4.] یک دسته ای از این بالاتر بودند، می گفتند: باید دامن زد به گناه ها، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت - سلام الله علیه - تشریف بیاورند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرف هایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن می زدند.
    [5.] یک دسته ی دیگری بوند که می گفتند که هر حکومتی اگر زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام است
    . آنها مغرور بودند. آنها هایی که بازیگر نبودند، مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمی بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آن ها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن روایات [اشاره دارد] که هر کس علم بلند کند با علم مهدی، به عنوان «مهدویت» بلند کند، «باطل است».
    حالا ما فرض کنیم که یک همچو روایاتی باشد، آیا معنایش این نیست که تکلیفمان دیگر ساقط است؟
    یعنی، خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا پیغمبر بیاید، تا حضرت صاحب بیایند؟
    حضرت صاحب که تشریف می آورند برای چی می آیند؟

    برای اینکه گسترش بدهند عدالت را، برای اینکه حکومت را تقویت کنند، برای اینکه فساد را از بین ببرند. ما برخلاف آیات شریفه ی قرآن دست از نهی از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای اینکه حضرت بیایند؟
    حضرت بیایند چه می کنند؟ حضرت می آیند، می خواهند همین کار را بکنند، الان دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟
    دیگر بشر تکلیفی ندارد، بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد؟ به حسب رأی این جمعیت، که بعضیشان بازیگرند و بعضیشان نادان، این است که ما باید بنشینیم، دعا کنیم به آمریکا و اذنابشان و امثال اینها تا اینکه این ها عالم را پر کنند از جور و ظلم و حضرت تشریف بیاورند. بعد حضرت تشریف بیاورند چه کنند؟
    حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند؛ همان کاری که ما می کنیم و ما دعا می کنیم که ظلم و جور باشد، حضرت می خواهند همین را برش دارند. ما اگر دستمان می رسید، قدرت داشتیم، باید برویم تمام ظلم و جورها را از عالم برداریم، تکلیف شرعی ماست، منتها ما نمی توانیم، اینی که هست این است که حضرت عالم را پر می کند از عدالت؛ نه شما دست بردارید از تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید.
    ما تکلیف داریم که، اینی که می گوید حکومت لازم نیست، معنایش این است که هرج و مرج باشد. اگر یک سال حکومت در یک مملکتی نباشد، نظام در یک مملکتی نباشد، آن طور فساد پر می کند مملکت را که آن طرفش پیدا نیست. آنی که می گوید حکومت نباشد؛
    معنایش این است که هرج و مرج بشود؛ همه هم را بکشند؛ همه به هم ظلم بکنند برای اینکه حضرت بیاید. حضرت بیاید چه کند؟
    برای اینکه رفع کند این را، این آدم عاقل، یک آدم اگر سفیه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سیاست این کار را نکرده باشد که بازی بدهد ماها را که ما کار به آن نداشته باشیم، آن ها بیایند هر کاری می خواهند انجام بدهند، این باید خیلی آدم نفهمی باشد!
    اما مسئله این است که دست سیاست در کار بوده؛ همان طوری که تزریق کرده بودند که به ملت ها، به مسلمین، به دیگر اقشار جمعیت های دنیا که سیاست کار شماها نیست؛ بروید سراغ کار خودتان و آن چیزی که مربوط به سیاست است، بدهید به دست امپراتورها، خوب، آن ها از خدا می خواستند که مردم غافل بشوند و سیاست را بدهند دست حکومت و به دست ظلمه، دست آمریکا، دست شوروی، دست امثال این ها و آن هایی که اذناب اینها هستند و این ها همه چیز ما را ببرند، همه چیز مسلمان ها را ببرند، همه چیز مستضعفان را ببرند و ما بنشینیم بگوییم که نباید حکومت باشد، این یک حرف ابلهانه است، منتها چون دست سیاست در کار بوده این اشخاص غافل را، این ها را بازی دادند و گفتند: شما کار به سیاست نداشته باشید، حکومت مال ما، شما هم بروید توی مسجدهایتان بایستید نماز بخوانید چه کار دارید به این کارها؟
    این هایی که می گویند که هر عَلَمی بلند بشود و هر حکومتی، خیال می کردند که هر حکومتی باشد این بر خلاف انتظار فرج است. این ها نمی فهمند چی دارند می گویند این ها تزریق کرده اند بهشان که این حرف ها را بزنند، نمی دانند دارند چی چی می گویند.
    حکومت نبودن، یعنی اینکه همه مردم به جان هم بریزند، بکشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند، برخلاف نص آیات الهی رفتار بکنند، ما اگر فرض می کردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار می زدیم، برای اینکه خلاف آیات قران است.
    اگر هر روایتی بیاید که نهی از منکر را بگوید نباید کرد، این را باید به دیوار زد، این گونه روایت قابل عمل نیست. و این نفهم ها نمی دانند چی می گویند،... این ها یک چیزهایی است که اگر دست سیاست در کار نبود، ابلهانه بود، لکن آن ها می فهمند دارند چی می کنند. آن ها می خواهند ما را کنار بزنند» (3)
    با توجه به این سخنان به نظر می رسد خلاصه ی استدلال حضرت امام در ردّ این احادیث این استدلال است که اطلاق عموم ادله قطعیه مانند قرآن و روایت قطعی الصدور وجوب امر به معروف و نهی از منکر و اقامه ی حدود را مطلاقاً اثبات می کند.
    حال تعدادی از روایات دوران غیبت را از شمول حکم کلی خارج کرده اند.
    این احادیت یا تأویل پذیرند یا ضعیف، احادیث تأویل پذیر را تأویل می کنیم (مانند آنکه منظور حضرت قیام با عنوان مهدویت بوده است نه مطلق قیام)؛ و احادیث ضعیف را به دلیل مخالفت با ادله قطعیه به دیوار می کوبیم؛ یعنی این ادله تاب تخصص زدن به حکم عام و قید زدن به حکم مطلق اولیه را ندارند.
    مخصوصاً اینکه شارع به برقراری احکام در دویست سال رضایت بدهد و تا مدت نامعلومی از آن صرف نظر کند؛ که شاید این مدت هزاران سال بطول انجامد، غیر معقول است.
    با آنچه گفته شد و کلماتی مختصر از باب شاهد مثال برآن آمد، به نظر می رسد امام اول، اصل حکومت را در زمان غیبت واجب می داند دوم، وظایف حکومتی در زمان غیبت را مشابه وظایف حکومت مهدوی می دانند. ایشان از ادبیات تمدنی استفاده نمی کنند و با همان ادبیات دینی و ناظر به جامعه دینی و اجرای احکام الهی سخن می گویند.


    امضاء

  15. تشكرها 2

    مدير اجرايي (16-01-2013), شهاب منتظر (14-01-2013)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi