ربيع همان بهار است، آغاز روييدن و پايان زمستان . بهار كه ميرسد شادابي و نشاط و طراوت همه جا را فرا ميگيرد، باد بهاري آدمي و طبيعت را سرزنده و استعدادهاي خفته را شكوفا ميكند.
گفت پيغمبر به اصحاب كبار
تن مپوشانيد از باد بهار
ربيع همان بهار است و پيامبر هم، رحمت بر عباد، بهار بر بلاد و مردمان.[1] بهار كه آمد، ربيع الاول كه آمد و پيامبر صلي الله عليه و آله متولد شد، كنگرههاي كاخ سرد كسري شكست و آتشكده فارس خاموش شد. هر پيامبري كه آمد بركت را به منزلگاه خود آورد (حضرت عيسي عليه السلام در گهواره فرمود:
(وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ )،[2] خدا مرا هر جا كه باشم ماية بركت قرار داد.) اما وقتي خاتم پيامبران و اشرف مخلوقات به زمين قدم نهاد، بركت همه جاي عالم را فرا گرفت.
بهار عالميان كه مبعوث شد، آغاز روييدن شد (رُشداً)[3] و پايان زمستان گمراهيها (وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا)[4] ؛ بر لبه پرتگاه آتش بوديد، خدا شما را به وسيله دين نجات داد). پيامبران مظاهر اسماء الهياند و پيامبر خاتم، برترين مخلوق خدا و برترين مظهر اسم خدا است كه (رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ)[5] است.
پيامبر صلي الله عليه و آله با نسيمهاي خوش دعوت خويش، آمد تا به آدمي حيات بخشد (دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ)[6] و استعدادهاي خفته را شكوفا سازد؛ آدمي را از حضيض ذلت به اوج عزت برساند و او را از خشونت، بيابان گردي و وحشيگري، به سلوك و ايثار و عبوديت و عرفان رساند.