پیش از بیان انگیزه ها ، آثار و برکات ازدواج های رسول خدا (صلی الله علیه واله)، بیان دو نکته ضروری است.
الف. نگرشی کوتاه به فرهنگ ازدواج شبه جزیرة عربی در عصر رسول خدا (صلی الله علیه واله)
در زمان پیامبر (صلی الله علیه واله) فرهنگ ازدواج مردم آن سرزمین، ویژگی های خاصی داشت که در ضمن چند نکته بیان می شود:
چادرنشینی، وضع اقتصادی بسیار بد و اسفناک، محرومیت از امکانات طبیعی از یک سو و تمرکز ثروت منطقه در دست برخی از سران مشرک مکه و طائف، و نیز یهودیان مدینه و اطراف آن، وضع را بر مردم آن سامان بسیار مشکل کرده بود.
قتل، غارت، جنگ و خون ریزی در آن محیط امری معمول و متداول بود.
آنان به دلیل فقر مادی و دست و پاگیری دختران در محیطی که همیشه آتش جنگ برافروخته بود و نیز به جهت اسیر شدن آنان به دست دشمنان در جنگ، و به فحشا کشیده شدن و دست بدست شدن، به دختر علاقه ای نداشتند و برخی نیز آن ها را زنده به گور می کردند.
با وجود وضعیت ناگوار اقتصادی، گزینش همسر نوعی کمک به خانوادة دختر و یا زن محسوب می شد. به همین دلیل، مشرکان قریش، در مسیر مبارزة اقتصادی پیامبر(صلی الله علیه واله) ، شوهران دختران آن حضرت را تشویق می کردند که همسران خود را طلاق دهند و آنان را به خانة پیامبر(صلی الله علیه واله) بفرستد تا به این وسیله ، مشکل اقتصادی پیامبر (صلی الله علیه واله) بیشتر شود.
آنان به «ابوالعاص» خواهرزادة خدیجه، و «عتبه بن ابی لهب» مراجعه کردند و از آن ها خواستند که همسران خود را طلاق دختران آن حضرت ، بر او مشکل درست کنند. زنان خود را طلاق دهند تا دختران پیامبر(صلی الله علیه واله) به خانه پدری بروند و نفقه آنان برگردن پیامبر(صلی الله علیه واله) بیفتد. «ابوالعاص» همسر «زینب» این خواست آنان را نپذیرفت، ولی «عتبة بن ابی لهب» با این شرط که دختر «سعید بن عاص» را به عقد وی درآورند، پذیرفت. «رقیه» دختر رسول خدا (صلی الله علیه واله) را طلاق داد تا مشکلی بر مشکلات پیامبر(صلی الله علیه واله) بیفزاید.
در این محیط محدودیت سنی برای ازدواج وجود نداشت. چه بسا مردی بزرگسال با دختری که به مراتب از وی کوچک تر بود ، ازدواج می کرد.
در این محیط، زن بیوه اگر شوهر نمی کرد ، زشت تلقی می شد ، به مجرد آن که شوهرش می مرد یا از وی طلاق می گرفت و عدة وفات یا طلاقش سپری می شد، شوهری دیگر انتخاب می کرد؛ همانند اسماء بنت عمیس که اول همسر جعفربن ابی طالب و بعد از شهادت وی همسر ابوبکر و پس از درگذشت وی ، به همسری علی بن ابیطالب (ع) درآمد.
ازدواج مهم ترین عامل وحدت و پیوند بین قبایل به شمار می آمد. با پیوند ازدواج بسیاری از درگیری ها فروکش می کرد.
با توجه به آن چه ذکر شد، چند همسرداری (چند زن برای یک مرد) امری معمول و پسندیده و عاملی برای رفع مشکلات اجتماعی آنان محسوب می شد. این کار هم موجب تقویت و تحکیم مودت بین قبایل و جلوگیری از جنگ و خونریزی می شد و هم مشکل عدم تساوی بین تعداد نفرات زن و مرد و بی سرپرست شدن زنان و یتیمان که بر اثر جنگ و خونریزی به وجود می آمد ، رفع می شد.