صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 24

موضوع: سیره اجتماعی -حکومت و سیاست رسول اکرم (ص)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض سیره اجتماعی -حکومت و سیاست رسول اکرم (ص)











    سیره اجتماعی -حکومت و سیاست

    رسول اکرم


    ویرایش توسط مدير محتوايي : 18-12-2013 در ساعت 15:28
    امضاء


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    سیره اجتماعی

    الف) مساوات

    مساواتى كه اسلام مقرر داشته و پيامبر اكرم (ص) آن را متحقق ساخته و به لباس عمل درآورده است، در تاريخ بشر بى‏نظير است. در منطق قرآن كريم، انسانها همه از يك سرچشمه و فرزندان يك پدر و مادرند و فرقى ميانشان نيست .
    پيش قرآن بنده و مولا يكى است
    بوريا و مسند ديبا يكى است 1

    این مساوات برخاسته از منطق قرآن را به تمام معنى در زندگى پيامبر (ص)، در برخوردها و در حكومت مدينه مى‏بينيم، و در امتداد حركت آن حضرت، در زندى پيشوايان معصوم (ع) قابل مشاهده است. در منطق قرآن كريم، نه سفيد را بر سياه مزيتى است و نه عرب را بر عجم، نه والى بر رعيت برترى دارد و نه حاكم بر مردم. همه افراد به تعبير پيامبر مساوات مانند داندانه‏هاى يك شانه مساويند و هيچ مزيتى بر يكديگر - جز به تقوا - ندارند:

    «الناس سواء كأسنان المشط.» 2
    مردم چون دندانه‏هاى شانه مساويند.

    اين نگرش اسلام به انسانها و رفتار پيامبر و مؤمنان به او بر آن اساس، از عمده عوامل جذب دلها به اسلام بود. حتى به گفته جواهرلعل نهرو: «مسأله برادرى و مساواتى كه مسلمانان بدان ايمان دارند و بر آن اساس زندگى مى‏كنند، روى افكار هندوها تأثير عميقى گذاشته است، بويژه طبقات محرومى كه مناسبات اجتماعى هند، آنان را از مساوات و برخوردارى از حقوق انسانى محروم ساخته است.» 3


    ویرایش توسط مدير محتوايي : 18-12-2013 در ساعت 15:29
    امضاء


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    البته مراد از مساوات مورد بحث، مساوات طبيعى از قبيل رنگ و شكل و اخلاق و اميال و استعدادها نيست، زيرا اين اختلافها، اختلافهاى طبيعى است و تساوى در آنها ممكن نيست، چنانكه در حديث علوى آمده است كه:

    «لا يزال الناس بخير ما تفاوتوا فاذا استووا هلكوا.» 4
    خير مردم در تفاوت آنهاست و اگر همه مساوى باشند هلاك شوند.

    نگاهى گذرا به جوامعى كه اين امر را لحاظ نكردند و دچار برداشت اشتباه در امر مساوات شدند، اين مسأله رإ؛گ‏گّ‏ّ ثابت مى‏كند. در دوران استالين تصميم گرفته شد كه به عنوان يك حركت سوسياليستى دستمزدها به تساوى پرداخت شود، اما به زودى اين حركت با شكست روبرو شد و استالين ناچار شد در تصميم خود تجديد نظر كرده، آن را الغا كند. وى در اين باره ضمن نطقى كه ايراد كرد چنين گفت: «بسيارى تصور مى‏كنند كه لازمه سوسياليسم آن است كه دستمزد كارگران به تساوى پرداخت شود، حال آنكه اين مساواتى كه بدان دعوت مى‏كنند بى‏نهايت واهى و بى اساس بوده، موجب زيانهاى جبران ناپذيرى به ما شده است.» 5

    انسانها از نظر طبيعى به هيچ روى يكسان نمى‏باشند، بلكه اختلاف وجودى ميان همه موجودات و در مراتب وجود از لوازم عالم وجود است و در خلقت الهى تكرارى نيست: «لا تكرار فى التجلى» 6 انسانها نيز گونه‏گونه و طور به طور آفريده شده‏اند و از استعدادهاى متفاوتى برخوردارند كه همين تفاوت و گونه‏گونى مايه بقا و دوام جامعه انسانى است و اين امر از نشانه‏هاى قدرت و كمال الهى است:


    «ما لكم لا ترجون لله و قاراً و قد خلقكم اطواراً.»7


    شما را چه مى‏شود كه براى خدا احترامى قائل نمى‏شويد، حال آنكه او شما را گونه‏گون (در چند مرحله و در مراتب مختلف) آفريده است .



    ویرایش توسط مدير محتوايي : 18-12-2013 در ساعت 15:30
    امضاء


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    این قسم اختلاف ،اختلافى است كه در عالم انسانى چاره‏اى از آن نيست. اين اختلاف طبايع است كه منشاء اختلاف بنيه‏ها مى‏شود و بى گمان تركيبات بدنى باعث اختلاف در افراد و در نتيجه اختلاف در استعدادهاى جسمى و روحى مى‏شود و با ضميمه شدن اختلاف محيطها و آب و هواها اختلاف سليقه‏ها و سننن وآداب و مقاصد و اعمال نوعى و شخصى در جوامع انسانى پديد مى‏آيد و در علم الاجتماع و مباحثش ثابت شده كه اگر اين اختلافها نمى‏بود بشر حتى يك چشم برهم زدن قادر به زندگى نبود و خداى تعالى هم در قرآن كريم اين اختلاف را به خود نسبت داده و فرموده است: «نحن قسمنا بينهم معيشتهم فى الحياة الدنيا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات ليتخذ بعضهم بعضاً سخرياً» 8(ما وسايل معيشت آنان در زندگى دنيا را ميانشان تقسيم كرديم و برخى از آنان را چند مرتبه بر بعضى ديگر بالا برديم تا برخى از آنان بعضى ديگر را استخدام كنند). و در هيچ جا از كلام خود آن را نكوهش نكرده است، مگر در آن مواردى كه اين اختلاف آميخته با هواى نفس و بر خلاف هدايت عقل باشد.» 9

    اسلام كليه تفاخرها و امتيازات نژادى و اختلافهاى طبقاتى و برترى جوييهاى اجتماعى را نفى كرده و به صراحت اعلام كرده است: «يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثى و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عندالله اتقاكم.» 10


    «برخى مفسران گفته‏اند آيه شريفه در مقام بيان اين است كه تفاخر به انساب را نفى كند، بنابراين مراد از جمله «من ذكر و انثى» آدم و حوا خواهد بود و معناى آيه اين ميشود كه انسانها همه از يك پدر و مادرند (ازآدم و حوا) و همه از آن دو تن منتشر شده‏اند و هيچ فرقى ميان سفيد و سياه، عرب و عجم نيست. خداوند اعلام مى‏كند كه ما شما را شعبه‏ها و قبيله‏هاى مختلف كرديم نه براى اينكه طايفه‏اى از شما بر سايرين برترى و كرامت داشت، بلكه صرفاً براى اينكه يكديگر را بشناسيد و امر اجتماعتان و مواصلات و معاملاتتان بهتر انجام شود. زيرا اگر فرض شود كه مردم همگى يكجور و يك شكل باشند و تفاوتى ميان آنها مشاهد نشود و در نتيجه يكديگر را نشناسند، رشته اجتماع از هم مى‏گسلد و انسانيت فانى مى‏شود.

    پس غرض از اينكه خداوند مردم را شعبه شعبه و قبيله قبيله كرده، اين بوده است كه يكديگر را بشناسند(لتعارفوا) نه اينكه بر يكديگر تفاخر كنند و اختلافهاى طبقاتى فراهم سازند. اما برخى ديگر از مفسران گفته‏اند مراد از اينكه فرمود:«من ذكر و انثى» مطلق زن و مرد است و آيه شريفه در مقان بيان اين است كه مطلق تفاضل و برترى به طبقات مانند سفيد و
    سياه و عرب و عجم و غنى و فقير و برده و مولا و مرد و زن را از بين ببرد .



    ویرایش توسط مدير محتوايي : 18-12-2013 در ساعت 15:30
    امضاء


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    معنای آیه این است : معناى آيه این است كه:

    هان
    اى آدميان، ما شما را از يك مرد و زن آفريديم، پس هر يك از شما انسانى هستيد متولد از دو انسان و از اين رو هيچ فرقى با يكديگر نداريد و اختلافى هم كه در شما هست و شما را شعبه شعبه و قبيله قبيله كرده، اختلافى است مربوط به جعل الهى، نه به كرامت و فضيلتى كه در بين شماست، بلكه اين امر براى آن است كه يكديگر را بشناسيد ونظام اجتماعتان كامل شود.


    برخی دیگر از مفسران يعنى صاحبان راى اول به اين تفسير اعتراض كرده‏اند و گفته‏اند آيه شريفه در اين سياق است كه تفاخر به انساب را نفى كند و در مقام نكوهش آن است، به شهادت اينكه مى‏فرمايد:


    «و جعلناكم شعبوبًا و قبائل لتعارفوا» و ترتب اين فرض بنابر وجهى كه شما ذكر كرديد روشن نيست، چون بنابر وجه شما سخن از نكوهش تفاخر به حسب و نسب در بين نمى‏آيد زيرا شما مى‏گوييد آيه در مقام الغاى مطلق تفاضل است. ولى ممكن است به اين معترض پاسخ داده شود كه آيه در صدد است كه اختلاف در انساب را هم كه يكى از مصاديق اختلاف طبقاتى است نفى كند. و بناى وجه ذكر شده بر اين است كه مى‏گويد آيه د
    ر صدد نفى اختلاف طبقاتى به تمام مصاديق آن است و همچنان كه ممكن است تفاخر به انساب را نفى و نكوهش كنيم به اين دليل كه همه انساب و دودمانها به يك زن و مرد (آدم و حوا) منتهى مى‏شوند و تمامى مردمان در اين پدر و مادر شريكند، همچنين ممكن است همين مطلب يعنى تفاخر به انساب را نفى و نكوهش كنيم به اين دليل كه هر انسانى متولد از دو انسان است و همه مردم در اين جهت شريكند .

    و حق مطلب آن است كه جمله «وجعلناكم شعوباً و قبائل» اگر بگوييم ظهور در نكوهش تفاخر به انساب دارد، وجه اول قويتر است و گرنه وجه دوم بهتر است زيرا كه عموميت و شمول دارد.» 11



    ویرایش توسط مدير محتوايي : 18-12-2013 در ساعت 15:31
    امضاء


  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    بنا بر این اگر شمول آيه را بپذيريم، قرآن كريم همه اختلافهاى طبقاتى را نفى كرده است و هيچ انسانى بر انسان ديگر، هيچ برترى و تفاخرى ندارد مگر به «تقوا» در شأن نزول آيه نيز مطالبى آمده است كه بيانگر همين امر است نقل شده است كه يكى از موالى قبيله بنى بياضه دخترى از آنها را خواستار شده بود.

    پیامبر به بستگان دختر فرمود كه با ازدواج ايشان موافقت كنند. آنها در پاسخ حضرت گفتند: اى رسول خدا آيا دختران خود را به موالى (بردگان) خود دهيم؟


    آيه شريفه نازل شد و اين گونه تفاخرهاى طبقاتى را نفى كرد. 12 و نيز گفته‏اند كه ثابت بن قيس بن شمّاس به كسى كه در مجلس برايش جا نگشوده بود، دشنام داد و او را «ابن فلانة» خطاب كرد (از جهت مادرش او را تحقير كرد) پيامبر فرمود: چه كسى اين سخن را گفت. ثابت عرض كرد: من اى رسول خدا. حضرت فرمود: به شخصيتها و بزرگان قوم بنگر! پس نگريست فرمود:

    چه ديدى؟ گفت: سفيد و سياه و سرخ (در كنار هم) فرمود: «فانك لا تفضلهم الا بالتقوى» پس (بدان كه) تو هيچ برترى بر ايشان جز به تقوا ندارى. و آن گاه اين آيه شريفه نازل شده. 13


    ویرایش توسط مدير محتوايي : 18-12-2013 در ساعت 15:31
    امضاء


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    همچنين از قول ابن عباس نقل كرده‏اند كه پس از فتح مكه پيامبر به بلال دستور داد كه بر بالاى كعبه اذان بگويد و او اذان گفت.

    عتاب بن اسيد بن ابى عيص گفت:

    خدا را سپاس كه پدر من فوت كرده و نيست تا اين روز را ببيند. و حارث بن هشام گفت: محمد جز اين كلاغ سياه موذن ديگرى نيافت؟ و سهيل بن عمرو گفت:

    چون خدا چيزى را اراده كند تغييرش دهد. ابوسفيان گفت: من چيزى نمى‏گويم، چون مى‏ترسم كه پروردگار آسمان او را با خبر سازد. پس جبرئيل بر پيامبر نازل شد و آن حضرت را از آنچه گذشته بود آگاه ساخت، پيامبر آنها را احضار كرد و از آنچه بر زبان رانده بودند پرسش كرد و آنها نيز بدان اعتراف كردند. آن گاه اين آيه نازل شد و از تفاخر به نسب و تكاثر اموال و كوچك شمردن فقرا منع كرد و اساس و ملاك برترى را تقوا اعلام كرد. 14


    ویرایش توسط مدير محتوايي : 18-12-2013 در ساعت 15:31
    امضاء


  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    بنابراين همه انسانها از يك ريشه و اصلند و همين وحدت و يگانگى ريشه و اصل، مبدأ مساوات اسلامى و خاستگاه آن است. 15

    «یا ايها الناس اتقوا ربكم الذى خلقكم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالاً كثيراً و نساء و اتقوا الله الذى تساءلون به والا رحام ان الله كان عليكم رقيباً.» 16

    هان اى آدميان، از پروردگارتان پروا گيريد كه شما را از نفس واحد آفريد و جفتش را از او بيافريد و از آن دو مردان و زنان بسيار پراكند، و پروا گيريد از خدايى كه به نام او از يكديگر خواهشها مى‏كنيد و بترسيد از قطع رحم كه خدا بر شمامراقب است .



    ویرایش توسط مدير محتوايي : 18-12-2013 در ساعت 15:32
    امضاء


  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    ظاهر آيه شريفه گواه آن است كه همه انسانها از يك پدر و مادر يعنى حضرت آدم (ع) و زوجه او مى‏باشند. آيه شريفه در مقام آن است كه بگويد حقيقت افراد انسان يكى است و تمام آنها با همه كثرتى كه در بينشان مشاهد مى‏شود، از يك اصل هستند و از ريشه واحدى منشعب شده و رو به ازدياد گذارده‏اند.

    در این آيه عزيز، براى معرفى خدايى كه بر تمام اعمال انسانها نظارت دارد، به يكى از صفات او اشاره مى‏كند كه ريشه وحدت اجتماعى بشر و مساوات انسانهاست:

    «الذى خلقكم من نفس واحدة» بنابراين امتيازات و افتخارات موهومى كه هر دسته‏اى براى خود درست كرده‏اند از قبيل امتيازات نژادى، زبانى، منطقه‏اى، قبيله‏اى و مانند آن ملغى و باطل است زيرا همه انسانها از يك اصل سرچشمه يافته و فرزندان يك پدر و مادرند و اين خاستگان مساوات بنى آدم است.
    17



    ویرایش توسط مدير محتوايي : 18-12-2013 در ساعت 15:32
    امضاء


  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    اعلام مساوات همگانى و نفى اختلافهاى طبقاتى‏



    آن گاه كه مكه فتح شد و اسلام در حاكميت كامل قرار گرفت ، رسول مساوات (ص) خطبه‏ اى خواند ومساوات اسلامى را به همگان اعلام كرد.


    «يا ايها الناس الا ان ربكم واحد و ان اباكم واحد الا لافضل لعربى على عجمى ولا عجمى على عربى و لاأسود على احمر ولا لاحمر على أسود الا بالتقوى. الاهل بَلّغت؟ - قالوا: نعم، قال - ليبلّغ الشاهد الغائب.» 18


    مردم! آگاه باشيد كه پروردگارتان يكى است و پدرتان (نيز) يكى است. بنابراين بدانيد كه نه عربى را بر عجم و نه عجمى را بر عرب و نه سياهى را بر سفيد و نه سفيدى را بر سياه برترى است مگر به تقوا. آيا (اين حقيقت را) ابلاغ كردم؟ گفتند: آرى. فرمود: حاضران به غايبان ابلاغ كنند.



    حقيقت موجودات از اويى و به سوى اويى است: «انا لله و انا اليه راجعون»19 و پروردگار همه يكى است: «ان ربكم واحد.» حقيقت هستى ذات مقدس الهى است.

    جلوه اول الهى، حقيقت هستى، وجود است؛ يكى هم بيشتر نيست. 20 همه از او هستند و به سوى او. پدر همگان نيز يكى است: «ان اباكم واحد.»



    حقيقت انسانها يكى است، ريشه آنها نيز يكى است و اين به معناى اعلام مساواتى حقيقى است و اينكه همه برتريها به سبب دريافت مراتب كمالى است واز تقواست.

    مالك اشعرى گويد، رسول خدا (ص) فرمود:


    «ان الله لا ينظر الى احسابكم ولا الى انسابكم ولا الى اجسامكم ولا الى اموالكم ولكن ينظر الى قلوبكم فمن كان له قلب صالح تحنن الله عليه و انما انتم بنو آدم و احبكم اليه اتقاكم.»21


    بى گمان خداوند به نژادها، خانواده‏ ها، بدنها و دارييهاى شما نظر ندارد، بلكه به قلبهاى شما مى‏نگرد و آن كسى را كه قلبى صالح دارد مورد مهر و رحمت خود قرار مى‏دهد و شما همگى فرزندان آدميد و محبوبترينتان نزد خدا با تقواترينتان هستيد.



    قرطبى مى‏نويسد سروده على بن ابى طالب (ع) در اين باره مشهور است كه گفت:


    الناس من جهة التمثيل اكفاء ابوهم آدم والام حواء

    نفس كنفس و ارواح مشاكلة و اعظم خلقت فيهم و اعضاء

    فانلم يكن لهم من اصلهم حسب يفاخرون به فالطين والماء

    ما الفضل الا لاهل العلم انهم‏ على الهدى لمن استهتدى ادلاّء

    و قدر كل امرى، ما كان يحسنه و للرجال على الافعال سيماء

    و ضد كل امرى‏ء ما كان يجهله‏ والجاهلون لاهل العلم اعداء22



    امضاء

  12. تشكر

    شهاب منتظر (27-12-2013)

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi