در کلاسی نشسته بودم که استاد ویژگیهای مدیران بزرگ را توصیف میکرد.مسلما با لیست او مخالف نبودم: داشتن دید سازمانی، اشتیاق کاری، الهام بخشی، فداکاری، انصاف، پاسخگویی و مسوولیتپذیری .
همه این ویژگیها برای مدیران بزرگ اهمیت دارند. به عنوان مثال «الهام بخش بودن برای گروه» توصیه بسیار خوبی است، اما چگونه باید این کار را در دنیای واقعی انجام داد؟ بعد از مدتی از آن دوره متوجه شدم،آموختههای لازم برای مدیریت به تنهایی از مدارس بازرگانی یا کنفرانسها و سمینارها کسب نمیشوند، بنابراین سعی کردم بهترین درسهای مدیریتی که از طریق کار و تجربه آنها را کسب کردهام در این مقاله ارائه کنم:
1. اطلاعات میآیند و میروند اما احساسات برای همیشه باقی میمانند.
آمار و نمودارها اهمیت دارند. توضیح دادن منطق و تفکر پشت سر یک تصمیم میتواند به ایجاد تعهد کاری و علاقه به انجام آن کار کمک کند. جداول، نمودارها، گرافها، تصاویر و... بسیار مفید هستند ولی به سرعت هم فراموش میشوند.امااگر کارمندی در مقابل دیگران شرمنده شود هرگز آن احساس را فراموش نمیکند. بنابراین نوع ارتباطات و روابط در سازمانها نقش بسزایی دارند. شما برای مدیریت صحیح باید دوبرابر زمانی که درباره اطلاعات و منطق کاری فکر میکنید درباره احساسات کارمندان فکر کنید. تصحیح اطلاعات اشتباه آسان است. ولی به هیچ صورت نمیتوان آسیبی که به عزت نفس یک کارمند وارد شده - چه به صورت عمدی باشد چه غیر عمدی - ترمیم کرد.