صفحه 5 از 12 نخستنخست 123456789 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 111

موضوع: به بهار می اندیشیم به همراه قطعات ادبی و روح بخش

  1. Top | #41

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    چشم هایت را که باز کنی، بهار را با تمام سادگی اش،
    با ظهور تازه شکوفه هایش
    و با آغاز انقلاب سبز و فراگیرش،
    پشت پلک های باران خورده ات احساس خواهی کرد؛
    حس تازه بالندگی، دگرگونی آغاز... .

    تمام واژه های خوب ذهنت را ردیف می کنی
    تا سبزترین فصل خدا را ترسیم کنی.


    خدا بهار را برای تو آفرید؛
    برای من، برای او و برای هر که راز شگرف «یحیی» و «یمیت» را
    در زیباترین اثر نقاش چیره دست خلقت می بیند و باور می کند.

    چشم هایت را که باز کنی، بهار را می بینی
    که با کوله باری از امید و طراوت،
    در انتهای کوچه های سرد و تاریک زمستان،
    بساط تازگی و سرسبزی اش را پهن کرده



    و بشارت فردایی را می دهد که تقویم ها
    دوباره از اول آغاز می شوند.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #42

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
    وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید


    صفیــر مرغ برآمــــد، بط شـــــراب کجاست
    فغان فتـــاد بـــه بلبل، نقاب گــل که کشید

    زمیــوه‌های بهشتی چــــه ذوق دریابــــــد
    هـر آن که سیب زنخــدان شاهــدی نگـــزید


    مکن ز غصــه شکایت که در طریق طلب
    به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید

    ز روی ساقی مهوش گلی بچین امروز
    که گرد عارض بستان خط بنفشه دمید


    چنان کرشمـــه‌ی ساقی دلم زدست ببرد
    که با کسی دگرم نیست برگ گفت وشنید

    من این مرقع رنگین چــو گل بخواهم سوخت
    کــه پیر باده‌فـــــروشش به جرعه‌ای نخرید


    بهــــار می‌گــــذرد دادگستـــــــرا دریــــــاب
    که رفت موسم و حافظ هنوز می نچشید




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  4. Top | #43

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    بهار می آید

    تازه شدن در راه است

    نشسته ام بر دستان درخت

    دیدگانم مبهوت جوانه زدنش

    چه زیبا جوان می شود درخت

    بوی گل و عطر بهار در باغ جاریست

    قاصدک در دست من

    گوشش پر از هر آرزوست

    می رود تا آسمان


    میبرد آرزو پیش خدا



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  5. Top | #44

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,719
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,860
    مورد تشکر
    7,621 در 2,114
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    زندگی انسان ها در طول هزاران سال، وابسته به کشاورزی بوده است؛

    از این رو، آغاز بهار با شادی و امید سرشار همراه خواهد شد و نوروز،
    روز نو شدن نشاط و عشق به زندگی خواهد بود.

    در نبرد سرمای تاریک و گرمای روشن، نور بر تاریکی و سیاهی پیروز می شود

    تا مردمان را بر سر سفره پُر نعمت خالق بخشنده، برای خوردن لقمه نانی تازه دعوت کند.




    امضاء


  6. Top | #45

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8502
    نوشته
    3,301
    صلوات
    1000
    دلنوشته
    10
    هدیه ی به صدیقه ی شهیده
    تشکر
    5,073
    مورد تشکر
    4,337 در 2,037
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    بگشا نقاب از رخ باد بهاران
    شد طرف چمن بزمگه باده گساران


    شد لاله ستان گرد گل از بس که نهادند
    رو سوی تماشای چمن لاله عذارن


    در موسم گل توبه ز می دیر نپاید
    گشتند در این باغ و گذشتند هزاران


    بین غنچه نشکفته کهآورد به سویت
    سربسته پیامی ز دل سینه فگاران


    امضاء




  7. Top | #46

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,100
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,334
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    با رسیدن بهار، طبیعت ردای سبز بر تن می کند.
    چکاوک ها، هزار دستان و قمریان، نغمه ها و سرودهای
    فرح بخش و تازه سرمی دهند و انسان ها را به مهرورزی،
    گره گشایی و هم گرایی فرا می خوانند.

    بهار، پیام آور عشق و رویش است و موسم سرور و آشتی
    و به همین خاطر است که خواستنی است و با آمدنش
    دل ها سرشار از سرور و جان ها معرفت می یابد.


    بهار، پیام آور تعادل است و اینکه در سایه تعادل،
    زندگی زیبا می شود. با دیدن بهار، رحمت و محبت خداوند
    را به یاد می آوریم. در اینکه چشمه مهر ایزد همواره به سوی
    آدمیان و همه موجودات، سرازیر است و ما
    اگر او و نشانه هایش را فراموش کنیم،
    او هرگز ما را فراموش نمی کند

    و با دگرگونی فصل ها نیز به جلوه گری قدرت
    بی پایانش می پردازد تا شاید دلی به یاد او افتد و به شوق
    او بتپد و بر اثر تماشای جلوه هایش، اشک شوق از چشمی جاری شود.


    اساسا جهان هستی، آینه دار خداست و جمال پ
    روردگارش را به تماشا گذاشته است. به تعبیر زیبای حافظ:

    مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست؟ به دست مردم چشم، از رخ تو گل چیدن
    بهار نیز یکی از باشکوه ترین جلوه های خدا
    در جهان هستی است که می توان با تماشای آن،
    نقبی به عالم معنا زد و راهی به سوی خدا یافت
    و جمال پروردگار را به تماشا نشست.


    چه زیبا سروده است، سعدی شیرازی:

    بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
    بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق نه کم از بلبل مستی تو بنال ای هشیار
    آفرینش همه تنبیه خداوند دل است دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
    خبرت هست که مرغان سحر می گویند آخر ای خفته! سر از خواب جهالت بردار





    امضاء


  8. Top | #47

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    گاهی قلبت آنقدر آهسته می زند
    ، که فکر می کنی حتی از چرخش عقربه ها هم جا مانده است!

    آن قدر خسته ای که نمی دانی تا کدام دقیقه و ثانیه دیگر، دوام خواهی آورد!

    ولی انگار زمان عجول، فهمیده که تو جا ماندی
    و برای چند لحظه که شده، درنگ می کند و نفس هایش را شمرده شمرده می کشد!

    تیک تاک هایش را آنقدر طولانی می کند تا بلند شوی.

    تا دست بر کمر عقیده بگذاری و بگویی:
    «یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدیر اللیل و النهار».

    عقربه های قلبم را با دقیقه دقیقه ذکر نامت و ثانیه ثانیه یاد بزرگی ات کوک کن!

    بهار، تقارن احساس و عقیده




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  9. Top | #48

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    November 2012
    شماره عضویت
    11038
    نوشته
    8,637
    صلوات
    396
    دلنوشته
    4
    ادرکنا یا سیدالشهدا
    تشکر
    2,047
    مورد تشکر
    1,882 در 1,042
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    طبیعت، جانی تازه می گیرد.
    ماهی ها، هم سفره ما می شوند.
    بهار، تا کنج خانه ها نفوذ می کند.

    شمشادها، شادترین روزهای زندگی شان را طی می کنند
    و آوای تازه منارها سکوت سرد باغچه را می شکند.


    بهار، زنبیل عاشقی اش را کوچه به کوچه می گرداند تا هر که دلی به وسعت
    آینهو لبخند دارد، به کاروان سبز طبیعت بپیوندد و
    روح و جانش را در آبشار جاری فروردین، جلا بخشد.

    چشم هایت را که باز کنی، بهار را با تمام سادگی اش، با ظهور تازه شکوفه هایش
    و با آغاز انقلاب سبز و فراگیرش، پشت پلک های باران خورده ات احساس خواهی کرد؛
    حس تازه بالندگی، دگرگونی آغاز... .

    تمام واژه های خوب ذهنت را ردیف می کنی
    تا سبزترین فصل خدا را ترسیم کنی.

    خدا بهار را برای تو آفرید؛
    برای من، برای او و برای هر که راز شگرف «یحیی» و «یمیت» را
    در زیباترین اثر نقاش چیره دست خلقت می بیند و باور می کند.

    چشم هایت را که باز کنی، بهار را می بینی که با کوله باری از امید و طراوت،
    در انتهای کوچه های سرد و تاریک زمستان، بساط تازگی و سرسبزی اش را پهن کرده
    و بشارت فردایی را می دهد که تقویم ها دوباره از اول آغاز می شوند.




    امضاء

  10. تشكر


  11. Top | #49

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,763
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    «یا مقلب القلوب و الابصار»!
    این صدای توست، پیچیده در گستره خاک.

    این روشنان آواز توست که در لابه لای کاینات می وزد. عطر سیال و شناور
    حضور توست که شامه خاک را پر کرده از طراوت رویش،
    خواب را ربوده از چشم های زمین.


    از عطر حضور توست که گل ها چشم گشوده اند به جلوه ات،
    که زمین را حریری از یاسی های مهربانی پوشانده است.

    سبحان الله از این همه زیبایی!

    این اعجاز نفس های قدسی توست که جاری شده است در شریان های
    خاک مرده و زندگی می بخشد به گل، به دشت، به گیاه.

    این اعجاز نفس های قدسی توست که به رودخانه ها اجازه خروش
    می دهد و به درختان، فرمان قیام.


    این لهجه قرآنی توست که پرنده ها را خوش الحان کرده است و ابرها را مهربان
    و سخاوتمند؛ دشت ها را به میهمانی باران دعوت کرده
    و پرستوها را به کاشانه فراخوانده است.

    «یا مدبر اللیل و النهار»!
    نسیم اراده ات وزید بر عبور و مرور شب و روز و روز، به اذن تو روشن
    شد تا زمین، از سفره کریمانه ات، لقمه حلال بجوید!

    روز را نشاندی بر بلندای افق تا چشم ها، مهربانی فراگیرت را شاکر باشند
    و قدم ها، فضل و رحمت تو را به تلاش درآیند و دست ها،
    «روزی» بگیرند از در خانه ات!

    و روز و شب را که از پی هم می آیند و می روند،
    اینک، بگیر از شب ها و روزهایم، تکرار و روزمرگی را.

    تاریکی شب هایم را به نور خویش روشن کن و روزهایم را میهمان سایبان
    دستان مهربانی ات گردان.

    «یا محول الحول و الاحوال»!
    قطار فصل ها می گذرد.
    زمین پیر و فرسوده، به یک تبسم تو، جوان می شود.

    درختان مرده، زنده می شوند. روخانه های راکد می خروشند.
    رستاخیزی به پا شده است در دقایق «زیستن»، در تکرار مرگ و تولدهای پیاپی.

    این بوی توحید توست که پیچیده است در جریان آفرینش!


    در تحویل سال های جدید و قدیم، در تقویم های دیروزی و امروزی، قیامت
    شاهکار توست که اعجاز می کند.

    تا دیروز، خاک، تهی بود از زندگی و امروز، زمین، گستره تولد هاست!




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  12. تشكر


  13. Top | #50

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8502
    نوشته
    3,301
    صلوات
    1000
    دلنوشته
    10
    هدیه ی به صدیقه ی شهیده
    تشکر
    5,073
    مورد تشکر
    4,337 در 2,037
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    جهان از باد نوروزی جوان شد
    زهی زیبا که این ساعت جهان شد

    شمال صبحدم مشکین نفس گشت
    صبای گرم‌رو عنبرفشان شد

    تو گویی آب خضر و آب کوثر
    ز هر سوی چمن جویی روان شد

    چو گل در مهد آمد بلبل مست
    به پیش مهد گل نعره‌زنان شد

    کجایی ساقیا درده شرابی
    که عمرم رفت و دل خون گشت و جان شد

    قفس بشکن کزین دام گلوگیر
    اگر خواهی شدن اکنون توان شد

    چه می‌جویی به نقد وقت خوش باش
    چه می‌گوئی که این یک رفت و آن شد

    یقین می‌دان که چون وقت اندر آید
    تو را هم می‌بباید از میان شد

    چو باز افتادی از ره ره ز سر گیر


    امضاء



صفحه 5 از 12 نخستنخست 123456789 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi