نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6

موضوع: مادر بودن و مقتضیاش

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    goll مادر بودن و مقتضیاش



    وبلاگ «میوه‌ی ممنوعه» نوشت:


    چیزهای مختلفی باعث شد تا بیایم یک پست بنویسم درباره مادر بودن . اینکه چقدر وظیفه یک مادر سنگین است و چقدر می تواند درست عمل کند یا نکند . مادر بودن یعنی پرورش و رشد یک یا چند انسان . یعنی تربیت کردن ، یعنی تیمار کردن ، یعنی بزرگ کردن ، یعنی به جایی رساندن فرزند که بتواند به عنوان یک انسان بزرگ، خود مسئولیت دیگران را برعهده بگیرد.

    پستی در وبلاگ گذاشته بودم تحت عنوان ” زن بودن و مقتضیاتش ” ، به دل خیلی ها نشسته بود و حتی در کامنتهای خصوصی و ایمیل ها ، حرفها داشتند درباره این پست. یکی از دوستان اینترنتی دارد بر روی موضوع زنان و مادران شاغل کار می کند و نظرم را خواسته بود درباره این زنان و مادران و جایگاهشان. از آن طرف خودم به عنوان مادر دو فرزند ۴ و ۸ ساله مدام با همین مسائل درگیرم . با مسائل رشد و تربیت کودک ، اینکه آیا به عنوان یک مادر وظیفه خودم را خوب انجام می دهم ؟!

    امروز در مدرسه پسرم جلسه ای بود ، از همین ها که مشاورین را می آورند و درباره تربیت کودکان حرف می زنند . هروقت به این جلسات می روم ، حرفهای خوبی می شنوم ! حرفهایی که برای تربیت کودکان واقعا لازم است ، حرفهایی که عمل کردن و اجرایی کردنشان کمی سخت است ولی حیاتی است. این مشاور همیشه تاکید می کند که وظیفه اصلی شما به عنوان مادر ، ” تربیت کردن فرزندان “ است. نه غذا پختن و لباس شستن و سرویس دادن به اعضای خانواده . یعنی اول تربیت و و بعد چیزهای دیگر .
    یعنی اول اولویت بدهید به مغز کودکانتان و بعد به وضع لباسشان .
    اول تربیت و بعد وقت گذاشتن برای کارهای دیگر.چقدر تاکید می کند که اوقاتی را داشته باشید برای بازی با کودکانتان . آنها را همینطور پای تلویزیون و کامپیوتر رها نکنید ، به جای اینکه شما آنها را تربیت کنید ، این فیلم ها و سی دی ها و بازیهای کامپیوتری است که دارند اثر خودشان را می گذارند ، لحظاتی را بگذارید که شش دانگ در اختیار فرزندتان باشید که به حرفهایش گوش دهید ، که تربیتش کنید ، که بازی کنید و درحین بازی نکاتی را به او یاد دهید . چقدر تاکید می کند که دانشگاه رفتن بچه ها آنقدر مهم نیست که توانمند شدنشان ، که توانایی حل مسئله پیدا کنند ، که اگر مشکلی برایشان پیش آمد ، بتوانند از پس حل مشکلشان بر بیایند و من با این حرفش کاملا موافقم.

    بچه های ما در این چند سال اخیر خیلی دارند لوس و بی دست و پا بار می آیند ، خیلی داریم حمایتشان می کنیم ، نحوه زندگی کردن را یادشان نمی دهیم . خود ما در سنین زیر دبستان خرید نان و شیر و برخی از ملزومات خانه بر عهده مان بود ، نانوایی و بقالی محله نزدیکمان بود و بدون گذشتن از خیابان با بچه های همسایه می توانستیم برویم خرید .
    ولی حالا بچه های ما این کارها را بلد نیستند ، همه اش می ترسیم ، اجازه نمی دهیم بدون ما جایی بروند .
    ما مسیر خانه تا دبستان را با پای پیاده می رفتیم ، حتی از خیابان هم رد می شدیم ، تنها یا با بچه های همسایه و هم کلاسی ، ولی بچه های حالا یک کوچه هم پیاده نمی روند ، همه اش یا سرویس دارند و یا پدر و مادر در اختیارشان هستند.
    من به عنوان یک دختر از سنین اواخر دبستان و اوایل راهنمایی کم کم پخت و پز را یاد گرفتم ، گاه مادرم به مسافرت می رفت و مسئولیت کل خانه و خواهر برادران کوچک تر را هم بر عهده ام می گذاشت و این بود که خودساخته بار آمدم .
    حالا دختران لیسانس هم می گیرند ولی یک برنج ساده را بلد نیستند بپزند .
    یعنی کارهای خودشان را هم نمی توانند راه بیندازند چه رسد مسئولیت خانه و خانواده .
    این است که می بینم واقعا مسئولیت مادرها خیلی سخت است . خیلی باید حواسشان به همه چیز باشد .
    مادر بودن یک کار تمام وقت است.
    واقعا تمام وقت ، یعنی حتی شب تا صبح هم باید حواست به فرزندانت باشد ، به بچه شیر خواره ات ، به فرزندی که مریض است ، به او که سرفه می کند ، به او که باید دارو بخورد ، به او که پتویش کنار رفته است … و در هر سنی فرزندان به یکجور مراقبت و رسیدگی احتیاج دارند .


    ویرایش توسط نرگس منتظر : 01-03-2013 در ساعت 03:01


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    به عنوان یک زن تحصیلکرده و خانه دار ،بارها و بارها به این مسائل فکر کردم ، به اینکه اولویت را به خانه و فرزندانم بدهم یا به کار و فعالیت اجتماعی ؟! همین سال گذشته که فعالیتهایی در دانشگاه داشتم یک روز برای کاری به دفتر رئیس دانشگاه رفتم و در مدتی که منتظر بودم با خانمی که کارمند دانشگاه و مسئول دفتر رئیس دانشگاه بود هم صحبت شدم. اتفاقا موضوع صحبت همین کار و اشتغال زنان و ساعات طولانی کار در دانشگاه بود .
    این کارمند که حدود ۲۳ سال سابقه کار در دانشگاه داشت و مادر دو فرزند بود چقدر دلش پر بود ، چقدر ناراحت بود که بچه هایش از دستش رفته اند ، یعنی موفق نبوده اند . می گفت صبح هوا تاریک است که به دانشگاه می آید و عصرهای پاییز و زمستان هوا تاریک است که به خانه بر می گردد و چون در دفتر رئیس دانشگاه کار می کند ،
    گاه که جلسات طول می کشد حتی باید ساعات بیشتری را در دانشگاه بماند. گفت که پسرش واقعا از دستش رفته و دچار مشکلاتی شده و حتی نتوانسته دیپلم بگیرد ، دخترش مشکلات روحی و عصبی پیدا کرده ، ناراحت بود که نتوانسته انچنان که می خواسته برای فرزندانش وقت بگذارد و تربیتشان کند .
    می گفت حقوق و درآمدش بیشتر از همسرش بوده و برای همین بیشتر بار مالی خانواده بر دوش او بوده ، این بوده که همیشه حیفش آمده کارش را رها کند و نتیجه اش را حالا می دید ، همان که مشاور می گفت ، بچه هایش را از لحاظ مالی و ملزومات زندگی حمایت کرده بود ولی از لحاظ روحی و تربیتی و فکری نه !!
    همان روز بود که فکر کردم بیشتر وقتم را برای بچه هایم بگذارم ، که صبح تا شب را بیرون از خانه سپری نکنم ، که بگذارم بچه ها با خیال راحت حضور مادرشان را داشته باشند ، اینکه دختر مهدکودکی ام گاهی روزها راحت تا ساعت ۹ صبح بخوابد و بعد به مهد برود ، اینکه ظهر که به خانه می آیند نگران نبود مادر نباشند ، که غذا گرم و آماده باشد ، که راحت بتوانند بازی شان را بکنند ، که گاهی روزها بچه های خواهرم که هم سن اینها هستند بیایند و چندین ساعت با هم بازی کنند ، ریخت و پاش کنند ، لذت کودکی شان را تمام و کمال ببرند ، که گاه با کمک خود بچه ها اتاقشان را مرتب کنیم ، تغییر دکوراسیون بدهیم ، و بچه ها چقدر خوششان می آید …
    و اینجوری است که فکر می کنم رضایت بیشتری از زندگی دارم ، اینکه گاه به کتابخانه بروم و سه تا کتاب برای خودم و سه تا کتاب برای بچه هایم از کتابخانه امانت بگیرم ، اینکه عصرها کمی به تکالیف و مسائل آموزشی بچه ها برسم ، کمی خودم مطالعه کنم و کمی برای بچه ها کتاب بخوانم.
    اگر شاغل بودم فکر نمی کنم وقت برای این کارها داشتم، اگر شاغل بودم احتمالاوقتی برای مطالعه و وبلاگ نویسی نداشتم.
    من به غیر از این وبلاگ ، وبلاگ دیگری هم دارم که با اسم مستعار و قطعات ادبی در آن می نویسم و فعال تر از اینجاست . این است که از زندگی ام لذت می برم بدون اینکه شاغل باشم و بخواهم به خودم و بچه ها و همسرم فشار وارد شود . همسرم هم کارمند است و درآمدش اینقدری هست که خدا را شکر زندگی بگذرد…

    پس این است که گاه باید خوب فکر کنیم به زندگی مان ، ببینیم چطوری لذت و آرامش بیشتری در زندگی احساس خواهیم کرد ؟! گاه خیلی می دویم ، تجملات زندگی مان را زیاد می کنیم ، ماشینمان مدل بالاتر می شود ، خانه مان بزرگ تر … ولی آن لذتی را که باید ببریم ، نمی بریم . چرا ؟! چون اصل زندگی را گم کرده ایم .
    باز می خواهم تاکید کنم این روزها مردم اصل زندگی را گم کرده اند ، الکی می دوند ، خوشبختی کنارشان است ، ولی او را گم کرده اند و در به در به دنبالش می گردند…زندگی شاید همان لحظات نابی باشد که با همسر و فرزندانمان در حال میوه خوردن هستیم و به شیطنتهای بچه ها می خندیم ، زندگی همان لحظاتی است که بچه مان تازه راه رفتن را یاد گرفته است و با ذوق او را در آغوش می کشیم…

    پس می خواهم مادر باشم ، مادری که بهشت زیر پایش است و آن هم به خاطر عشقی که به فرزندانش می ورزد ، به وقتی و عمری که برای فرزندانش می گذارد ، به عشقی که در دل فرزندانش می کارد ، به روح بزرگی که در فرزندانش می دمد ، به بزرگی و توانمندی هایشان ، به رستگاری شان ، به دل با یار داشتن و سر در کار داشتن …
    منبع





  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مادر نور خانواده است



    در نظام خانواده بايد جايگاه افراد به خوبي شناخته شود تا حريم آنها به خوبي رعايت شود و هركس بتواند نقش خود را به درستي ايفا كند.

    مادر يكي از اركان خانواده و داراي مهمترين نقش تربيتي است، نقشي كه به هيچ وجه جانشين پذير نمي باشد. هرچند پدر هم در اين امر سهم دارد. در تربيت انسان هاي بزرگ مانند حضرت عيسي، حضرت محمد(ص) و... مادران نقش مهم و انحصاري داشته اند.

    در تولد و تربيت حضرت عيسي تنها مادر نقش دارد. حضرت مريم او را به تنهايي پرورش داد. قرآن او را عيسي بن مريم مي خواند.

    پيامبراكرم(ص) قبل از تولد، پدرش را از دست داد و تا 6 سالي در دامان پرمهر مادرش حضرت آمنه(س) پرورش يافت.

    تمامي اين نمونه ها بيانگر نقش حياتي مادر در تربيت و تكامل نسل آينده است. با توجه به اين نكته كه دو روز گذشته روز گراميداشت مقام مادر بود، در اين مقاله به بيان برخي از احاديثي كه درمورد مادر آمده است، مي پردازيم.

    رسول اكرم(ص) فرموده اند: «بهشت زير پاي مادران است.»

    ميزان الحكمه، حديث 22691





    امضاء


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    تعبير «بهشت زير پاي مادران است» را هيچ گاه فراموش نكنيد و براي داشتن فرزنداني بهشتي صفت مادرانشان را تكريم نماييد.


    امام صادق(ع) مي فرمايند:

    «مردي خدمت پيامبر(ص) آمد و عرض كرد: اي رسول خدا به چه كسي نيكي كنم؟» فرمود: «به مادرت، عرض كرد سپس به چه كسي نيكي كنم؟ فرمود: به مادرت عرض كرد: بعد از او به چه كسي؟ فرمود: به مادرت، عرض كرد، سپس به چه كسي؟ فرمود: به پدرت.» ميزان الحكمه، حديث 22693


    اهميت مادر نسبت به پدر تا آنجاست كه پيامبراكرم(ص) در اين باره فرموده اند: «اگر نماز نافله مي گذاردي و پدرت تو را صدا زد، نماز را بر هم مزن ولي اگر مادرت تو را صدا زد آن را بر هم بزن.»





    امضاء


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    اما نكته آخر!


    در هر زندگي نخستين كسي كه كودك به او وابستگي دارد، مادر است. نيازهاي اوليه جسمي كودك مانند تغذيه، بهداشت و خواب وابسته به مادر است و در مراحل بعدي زندگي نيز تربيت سلامت رواني و اخلاق كودك نيز عمدتا به مادرش بستگي دارد.

    از اين رو محروميت از مادر، براي كودك عواقبي مانند بي عاطفگي، كج خلقي، شرارت، بي رحمي، خونسردي افراطي، اختلالات جسمي، كندي در گفتار و پايين ماندن بهره هوشي مي تواند داشته باشد.


    پس پدر و فرزندان بايد به مادر در خانواده احترام گذارند و با احسان و احترام و اكرام او، جريان زندگي را هميشه در مسير رشد نگه دارند و با تحصيل پاداش الهي و نورانيت روزافزون، فرجام نيكي را براي خود رقم بزنند.


    منابع:
    مديريت خانواده، مهدي نيلي پور
    زن در آيينه جمال و جلال، آيت الله جوادي آملي

    اعظم بهرامي تتماج

    روزنامه رسالت، شماره 6462 به تاريخ 6/4/87، صفحه 19 (بانو)








    امضاء


  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    وظیفه اصلی شما به عنوان
    مادر ، ” تربیت کردن فرزندان ” است.
    نه غذا پختن و لباس شستن و سرویس دادن به اعضای خانواده .
    یعنی اول
    تربیت و و بعد چیزهای دیگر .
    یعنی اول اولویت بدهید به مغز کودکانتان و بعد به وضع لباسشان .




اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi