استاد آيةالله جوادي آملي در مورد «تفسير قرآن به عقل» مي نويسند:
«يكي از منابع علم تفسير و اصول بررسي و تحقيق براي دستيابي به معارف قرآني، عقل برهاني است. كه از مغالطه، وهم و تخيل محفوظ باشد».
و در ادامه اضافه ميكند كه:«تحقيق درباره تفسير «قرآن به عقل» گذشته از لزوم آشنايي با علوم قرآني، نيازمند بررسي شرايط برهان و موانع آن است تا بتوان از برهان عقلي بهره برد و از آسيب مغالطه مصون ماند».
سپس ايشان تفسير عقلي را به دو گونه تقسيم كرده و مينويسند:
«تفسير عقلي، يا به تفطن عقل از شواهد داخلي و خارجي صورت ميپذيرد، به اين كه عقل فرزانه و تيزبين معناي آيهاي را از جمع بندي آيات و روايات دريابد كه در اين قسم، عقل نقش «مصباح» دارد و نه بيش از آن، و چنين تفسير عقلي مجتهدانه چون از منابع نقلي محقق ميشود، جزو تفسير به مأثور محسوب ميگردد، نه تفسير عقلي، و يا به استنباط برخي از مبادي تصوري و تصديقي از منبع ذاتي عقل برهاني و علوم متعارفه صورت ميپذيرد كه در اين قسم، عقل نقش منبع دارد، نه صرف مصباح.
بنابراين، تفسير عقلي مخصوص به موردي است كه برخي از مبادي تصديقي و مباني مستور و مطوي برهان مطلب به وسيله عقل استنباط گردد و آيه مورد بحث بر خصوص آن حمل شود.»34
بررسي: مرزبندي و جداسازي واضحبين عقل مصباح و عقل منبع در تفسير قرآن، امري لازم و صحيح است كه از ابتكارات آيةالله جوادي به شمار ميآيد.
اما اين كه ايشان استفاده از عقل مصباحي را جزئي از تفسير به مأثور دانستهاند نه تفسير عقلي، قابل تأمل است. توضيح اين كه كاربرد عقل در تفسير قرآن دو گونه است:
الف: كاربرد ابزاري و برهاني (يا عقل منبع) كه از استدلالها و قراين عقلي در تفسير استفاده كنيم.
ب: كاربرد اجتهادي (يا عقل مصباح) كه به وسيله عقل در آيات و روايات تدبر كنيم يا به جمعبندي آيات و روايات بپردازيم. همان طور كه ديديم صاحب نظران تفسير و علوم قرآن هر دو قسم را جزئي از تفسير عقلي دانستهاند. و برخي هم چون آيةالله «مكارم» بر قسم اول از تفسير عقلي تاكيد داشتند و برخي همچون «عميد زنجاني» بر قسم دوم تاكيد داشتند. و برخي نيز هم چون آيةلله «معرفت» به هر دوقسم اشاره كرده بودند. بنابراين، منحصر كردن تفسير قرآن به عقل، به يك قسم از اين دو كار كرد، با ديدگاه مشهور سازگار نيست و از نظر اصطلاح موجه به نظر نميرسد.35
اما به هر حال، اصل مطلب و مرز دو قسم تفسير عقلي روشن شد و نزاع در اينجا نزاع در نام گذاري و اصطلاح است؛ يعني بنابر ديدگاه آيةالله «جوادي» تفسير اجتهادي قسمي از تفسير مأثور، و بنابر ديدگاه مشهور تفسير اجتهادي قسمي از تفسير عقلي است.
تذكر: براساس ديدگاه مشهور، تفسير اجتهادي، تفسير عقلي به شمار آمده است؛ چرا كه در تفسير اجتهادي از نيروي فكر و عقل در جمع بندي مطالب استفاده شده است، اما از آنجا كه اين كاركرد عقل در همه روشهاي تفسيري وجود دارد پس بايد بر اساس اين ديدگاه تمام روشهاي تفسيري را روش عقلي ناميد. بنابراين، با دقت در مطلب روشن ميشود كه اصل اين نام گذاري مخدوش و اشكال آيت «الله جوادي آملي» بر مشهور وارد است.
اما اگر بخواهيم در مباحث روشهاي تفسيري بر اساس اصطلاح مشهور حركت كنيم، لازم است تفسير عقلي را به دو نوع تفسير عقلي اجتهادي و تفسير عقلي برهاني تقسيم كنيم: