دكتر محمدعلي رضايياصفهانيچكيده:
در اين مقاله، مطالب زير مورد بررسي قرار گرفته است و نتايج ذيل به دست آمده است.
1. در مقدمه بيان شده كه تفسير عقلي از جايگاه ويژهاي در روشهاي تفسيري بر خوردار است و مورد نقض و ابرام مذاهب (شيعه، معتزله و اشاعره) قرار گرفته است و معاني متفاوتي از آن ارائه شده است.
2. در مبحث واژگان، مقصود از روش تفسير و عقل روشن ميشود كه در اين جا گاهي عقل فطري يا نيروي فكر مراد است و گاهي عقل اكتسابي يا مدركات و برهان عقلي كه هر دو در تفسير كاربرد دارد.
3. برخي صاحب نظران تاريخچه تفسير عقلي را از عصر پيامبر(ص) دانستهاند؛ ولي ريشههاي اين روش در روايات اهلبيت(ع) يافت ميشود. و در دوره تابعين توجه بيشتري به آن شد و در قرون بعدي اوج گرفت.
4. ديدگاهها درباره تفسير عقلي بيان شده كه برخي استفاده ابزاري از برهان و قراين عقلي را تفسير عقلي دانستند و برخي استفاده از نيروي فكر در جمعبندي آيات و احاديث را تفسير عقلي دانستند و برخي هر دو را مطرح كردند. و ما در پايان به نتيجه رسيديم كه در حقيقت تفسير عقلي قسم اول است، ولي طبق اصطلاح مشهور - و به طور تسامحي - قسم دوم نيز از تفسير عقلي بهشمار ميآيد.
واژگان كليدي: تفسير عقلي قرآن، تفسير، عقل، قرآن، تعارض عقل و نقل، تفسير اجتهادي.