صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 21

موضوع: (**تفسير عقلي‌ روشمند قرآن‌**)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2012
    شماره عضویت
    4158
    نوشته
    481
    تشکر
    295
    مورد تشکر
    2,468 در 627
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    (**تفسير عقلي‌ روشمند قرآن‌**)



    دكتر محمدعلي‌ رضايي‌اصفهاني
    چكيده:

    در اين‌ مقاله، مطالب‌ زير مورد بررسي‌ قرار گرفته‌ است‌ و نتايج‌ ذيل‌ به‌ دست‌ آمده‌ است.

    1. در مقدمه‌ بيان‌ شده‌ كه‌ تفسير عقلي‌ از جايگاه‌ ويژه‌اي‌ در روش‌هاي‌ تفسيري‌ بر خوردار است‌ و مورد نقض‌ و ابرام‌ مذاهب‌ (شيعه، معتزله‌ و اشاعره) قرار گرفته‌ است‌ و معاني‌ متفاوتي‌ از آن‌ ارائه‌ شده‌ است.
    2. در مبحث‌ واژگان، مقصود از روش‌ تفسير و عقل‌ روشن‌ مي‌شود كه‌ در اين‌ جا گاهي‌ عقل‌ فطري‌ يا نيروي‌ فكر مراد است‌ و گاهي‌ عقل‌ اكتسابي‌ يا مدركات‌ و برهان‌ عقلي‌ كه‌ هر دو در تفسير كاربرد دارد.
    3. برخي‌ صاحب‌ نظران‌ تاريخچه‌ تفسير عقلي‌ را از عصر پيامبر(ص) دانسته‌اند؛ ولي‌ ريشه‌هاي‌ اين‌ روش‌ در روايات‌ اهل‌بيت(ع) يافت‌ مي‌شود. و در دوره‌ تابعين‌ توجه‌ بيش‌تري‌ به‌ آن‌ شد و در قرون‌ بعدي‌ اوج‌ گرفت.
    4. ديدگاه‌ها درباره‌ تفسير عقلي‌ بيان‌ شده‌ كه‌ برخي‌ استفاده‌ ابزاري‌ از برهان‌ و قراين‌ عقلي‌ را تفسير عقلي‌ دانستند و برخي‌ استفاده‌ از نيروي‌ فكر در جمع‌بندي‌ آيات‌ و احاديث‌ را تفسير عقلي‌ دانستند و برخي‌ هر دو را مطرح‌ كردند. و ما در پايان‌ به‌ نتيجه‌ رسيديم‌ كه‌ در حقيقت‌ تفسير عقلي‌ قسم‌ اول‌ است، ولي‌ طبق‌ اصطلاح‌ مشهور - و به‌ طور تسامحي‌ - قسم‌ دوم‌ نيز از تفسير عقلي‌ به‌شمار مي‌آيد.
    واژگان‌ كليدي: تفسير عقلي‌ قرآن، تفسير، عقل، قرآن، تعارض‌ عقل‌ و نقل، تفسير اجتهادي.

    امضاء


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2012
    شماره عضویت
    4158
    نوشته
    481
    تشکر
    295
    مورد تشکر
    2,468 در 627
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض مقدمه‌


    در ميان‌ روش‌هاي‌ تفسيري، روش‌ تفسير عقلي‌ از جايگاه‌ ويژه‌اي‌ برخوردار است‌ و تعبيرها و تعريف‌هاي‌ گوناگوني‌ از آن‌ شده‌ است‌ و در ميان‌ مذاهب‌ كلامي‌ (شيعه، معتزله‌ و اشاعره) با آن‌ برخوردهاي‌ متفاوتي‌ شده‌ است.

    گاهي‌ از اين‌ روش‌ به‌ عنوان‌ روش‌ تفسير اجتهادي‌ هم‌ نام‌ برده‌ مي‌شود و گاه‌ نيز تحت‌ عنوان‌ يكي‌ از اقسام‌ روش‌ تفسير به‌ رأي‌ قرار داده‌ شده‌ است: و گاهي‌ با گرايش‌ فلسفي‌ تفسير يك‌سان‌ انگاشته‌ مي‌شود؛ ولي‌ كم‌تر ديده‌ شده‌ كه‌ معنا و مفهوم‌ روش‌ تفسير عقلي‌ مورد تجزيه‌ و تحليل‌ قرار گيرد.
    از اين‌ رو، لازم‌ است‌ اين‌ روش‌ با دقت‌ تعريف‌ شود و مورد ارزيابي‌ قرار گيرد.
    ما در اين‌ مبحث‌ تلاش‌ مي‌كنيم‌ تعبيرهاي‌ مختلف‌ از عقل‌ و روش‌ تفسير عقلي‌ را بيان‌ كرده‌ و جايگاه‌ اصلي‌ آن‌ را روشن‌ سازيم‌ و با بررسي‌ دلايل‌ موافقان‌ و مخالفان، ثابت‌ كنيم‌ كه‌ روش‌ تفسيرعقلي‌ در تفسير قرآن‌ لازم‌ است. و معيار دارد. و با روش‌ تفسير به‌ رأي‌ و تأويل‌هاي‌ ناب‌جاي‌ فلسفي‌ از آيات‌ قرآن‌ متفاوت‌ است.

    امضاء


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2012
    شماره عضویت
    4158
    نوشته
    481
    تشکر
    295
    مورد تشکر
    2,468 در 627
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض واژگان‌


    در اين‌ مبحث‌ چند واژه‌ اساسي‌ به‌ كار برده‌ مي‌شود كه‌ عبارت‌اند از:

    الف: روش: مقصود «روش» در اين‌جا، استفاده‌ از ابزار يا منبع‌ خاص‌ در تفسير آيات‌ قرآن‌ است‌ كه‌ معاني‌ و مقصود آيه‌ را روشن‌ ساخته‌ و نتايج‌ مشخصي‌ به‌ دست‌ مي‌دهد.
    ب: تفسير: اين‌ واژه‌ به‌ معناي‌ كشف‌ و پرده‌ برداري‌ از ابهام‌ كلمات‌ و جمله‌هاي‌ قرآن‌ و توضيح‌ مقاصد و اهداف‌ آن‌ها است.
    و به‌ عبارت‌ ديگر، تبيين‌ مراد استعمالي‌ آيات‌ قرآن‌ و آشكار كردن‌ مراد جدي‌ آن‌ بر اساس‌ قواعد ادبيات‌ عرب‌ و اصول‌ عقلايي‌ محاوره‌ است.2
    ج: عقل: عقل‌ در لغت: «راغب‌ اصفهاني» مي‌گويد: «اصل‌ «عقل» امساك، نگه‌داري‌ و منع‌ چيزي‌ است.
    و عقل‌ به‌ دو چيز گفته‌ مي‌شود: نخست‌ به‌ قوه‌اي‌ مي‌گويند كه‌ آماده‌ قبول‌ دانش، همان‌ چيزي‌ است‌ كه‌ اگر در انسان‌ نباشد تكليف‌ از او برداشته‌ مي‌شود. و در احاديث‌ از اين‌ عقل‌ تمجيد شده‌ است.

    دوم‌ به‌ علمي‌ مي‌گويند كه‌ انسان‌ به‌ وسيله‌ اين‌ قوه‌ كسب‌ مي‌كند و قرآن‌ كافران‌ را به‌ خاطر نينديشيدن‌ مذمت‌ كرده‌ است».3
    و در اين‌مورد به‌ احاديث‌ پيامبر(ص)4 و اشعار امام‌ علي(ع) استناد كرده‌ است.5
    صاحب‌ «التحقيق» نيز در مورد معناي‌ عقل‌ مي‌نويسد:
    «اصل‌ ماده‌ عقل، همان‌ تشخيص‌ صلاح‌ و فساد در جريان‌ زندگي‌ مادي‌ و معنوي، سپس‌ ضبط‌ نفس‌ و منع‌ آن‌ بر همان‌ مطلب‌ است. و از لوازم‌ عقل: امساك، تدبر و نيكويي‌ فهم‌ و ادراك‌ و انزجار و شناخت‌ چيزهايي‌ كه‌ در زندگي‌ مورد نياز است‌ و نيز تحت‌ برنامه‌ عدل‌ و حق‌ قرار گرفتن‌ و نگه‌ داري‌ خويش‌ از هوس‌ها و تمايلات‌ است.
    سپس‌ مي‌گويد: قواي‌ نفس‌ با نفس‌ انسان‌ متحد است‌ و از آن‌ جمله‌ عقل‌ نظري‌ و عملي‌ است‌ كه‌ عقل‌ نظري‌ به‌ لحاظ‌ ما فوق‌ آن، يعني‌ مبادي‌ عاليه‌ گفته‌ مي‌شود كه‌ به‌ آن‌ قوه‌ ادراك‌ نيز مي‌گويند و عقل‌ عملي‌ به‌ لحاظ‌ مادون‌ آن‌ است‌ كه‌ اين‌ عقل‌ مبدأ تحريكات‌ بدني‌ و اعمال‌ خارجي‌ است. پس‌ تشخيص‌ مصالح‌ و مفاسد مربوط‌ به‌ عقل‌ نظري‌ و ادراك‌ است.و حفاظت‌ نفس‌ و منع‌ آن‌ مربوط‌ به‌ عقل‌ عملي‌ است.»6
    آقاي‌ «ايازي» در اين‌ مورد مي‌نويسند:
    «مقصود از عقل، حكم‌ نظري‌ به‌ ملازمه‌ بين‌ حكم‌ ثابت‌ شرعي‌ يا عقلي‌ و بين‌ حكم‌ شرعي‌ ديگر يا ملازمه‌ بين‌ عقيده‌ ثابت‌ قطعي‌ و بين‌ عقيده‌ ديگر است. مثل‌ حكم‌ عقل‌ به‌ ملازمه‌ بين‌ مسئله‌ اجزا و مقدمه‌ واجب‌ و ...»7
    آية‌الله‌ «جوادي‌ آملي» نيز در مورد تفسير عقلي‌ معتقدند:
    «منظور از عقل‌ در اين‌ جا «عقل‌ برهاني» است‌ كه‌ از مغالطه‌ و وهم‌ و تخيل‌ به‌ دور باشد؛ يعني‌ عقلي‌ كه‌ با اصول‌ و علوم‌ متعارفه‌ خويش‌ اصل‌ وجود مبدأ جهان‌ و صفات‌ و اسماي‌ حسناي‌ او را ثابت‌ كرده‌ است.»8

    امضاء


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2012
    شماره عضویت
    4158
    نوشته
    481
    تشکر
    295
    مورد تشکر
    2,468 در 627
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض جمع‌بندي



    از مجموع‌ مطالب‌ استفاده‌ مي‌شود كه‌ عقل‌ گاهي‌ به‌ نيروي‌ فكر انسان‌ گفته‌ مي‌شود و گاهي‌ به‌ مدركات‌ اين‌ نيرو كه‌ همان‌ علوم‌ كسبي‌ است. از اين‌ رو، عقل‌ را به‌ عقل‌ فطري‌ و اكتسابي‌ تقسيم‌ كرده‌اند؛ البته‌ گاهي‌ هم‌ عقل‌ را به‌ عقل‌ نظري‌ و عملي‌ تقسيم‌ كرده‌اند.9
    اما در بحث‌ روش‌ تفسير عقلي، گاهي‌ مقصود از عقل‌ همان‌ عقل‌ فطري‌ يا نيروي‌ فكر و قوه‌ ادراك‌ و تعقل‌ است. و اين‌ در جايي‌ صورت‌ مي‌پذيرد كه‌ تفسير عقلي‌ و اجتهادي‌ به‌ يك‌ معنا استعمال‌ مي‌شود.
    و گاهي‌ مقصود از عقل‌ همان‌ عقل‌ اكتسابي‌ يا مدركات‌ عقل‌ است‌ كه‌ به‌ عنوان‌ قرائن‌ يا دلايل‌ عقلي‌ در تفسير قرآن‌ مورد استفاده‌ قرار مي‌گيرد. و حكم‌ نظري‌ عقل‌ در ملازمات‌ و عقل‌ برهاني‌ نيز از همين‌ باب‌ است.
    توضيح‌ بيش‌ تر اين‌ مطلب‌ را در مبحث‌ ديدگاه‌ها پي‌ مي‌گيريم.
    د: اجتهاد: مقصود از اجتهاد در اين‌جا كوشش‌ فكري‌ و به‌ كار بردن‌ نيروي‌ عقل‌ در فهم‌ آيات‌ قرآن‌ و مقاصد آن‌ است؛ بنابر اين، اجتهاد در اين‌جا اعم‌ از اجتهاد مصطلح‌ در علم‌ اصول‌ و فقه‌ است. يعني‌ تفسير اجتهادي‌ در برابر تفسير نقلي‌ قرار مي‌گيرد كه‌ در تفسير نقلي، بيش‌تر بر نقل‌ تأكيد مي‌شود و در تفسير اجتهادي‌ بر عقل‌ و نظر و تدبر تأكيد مي‌شود.10

    امضاء


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2012
    شماره عضویت
    4158
    نوشته
    481
    تشکر
    295
    مورد تشکر
    2,468 در 627
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض تاريخچه‌



    روش‌ تفسير عقلي‌ قرآن‌ پيشينه‌اي‌ كهن‌ دارد وبرخي‌ معتقدند كه‌ پيامبر (ص) به‌ اصحاب‌ خويش‌ كيفيت‌ اجتهاد عقلي‌ در فهم‌ نصوص‌ شرعي‌ - از قرآن‌ يا سنت‌ - را تعليم‌ داده‌ است.11 ولي‌ ريشه‌ها و نمونه‌هاي‌ تفسير عقلي‌ را مي‌ توان‌ در احاديث‌ تفسيري‌ اهل‌ بيت‌ (ع) يافت.

    مثال: عن‌ عبدالله‌ بن‌ قيس‌ عن‌ ابي‌الحسن‌ الرضأ (ع) قال: سمعته‌ يقول:
    بل‌ يداه‌ مبسوطتان‌
    فقلت: له‌ يدان‌ هكذا - و اشرت‌ بيدي‌ الي‌ يديه‌ -؟
    فقال: لا لو كان‌ هكذا كان‌ مخلوقاً12
    «عبدالله‌ بن‌ قيس» مي‌گويد كه‌ از امام‌ رضا(ع) آيه‌ «بل‌ يداه‌ مبسوطتان» (مائده/64) - (بلكه‌ دستان‌ خدا گشاده‌ است) - را شنيدم.
    به‌ حضرت‌ عرض‌ كردم: آيا براي‌ خدا دو دست‌ اين‌ چنين‌ - و با دستم‌ به‌ دستان‌ حضرت‌ اشاره‌ كردم‌ - هست؟
    فرمودند: نه، اگر چنين‌ باشد، خدا مخلوق‌ مي‌ شود.
    در اين‌ حديث‌ حضرت‌ با استفاده‌ از نيروي‌ عقل‌ آيه‌ قرآن‌ را تفسير كرده‌اند و دست‌ مادي‌ داشتن‌ خدا را نفي‌ كرده‌اند. چرا كه‌ دست‌ داشتن‌ خدا مستلزم‌ جسم‌ بودن‌ و مخلوق‌ بودن‌ او است‌ و ساحت‌ الهي‌ از اين‌ صفات‌ منزه‌ است. پس‌ مقصود از دستان‌ خدا همان‌ قدرت‌ او است.
    در احاديث‌ ديگري‌ نيز در مورد شيء بودن‌ خدا و عرش‌ و كرسي‌ و مكان‌ داشتن‌ خدا و... تفاسيري‌ عقلي‌ از اهل‌بيت(ع) به‌ ما رسيده‌ است.13
    و امام‌ علي(ع) نيز در برخي‌ خطبه‌هاي‌ نهج‌البلاغه‌ از مقدمات‌ عقلي‌ براي‌ تفسير آيات‌ بهره‌ برده‌اند.14

    البته‌ برخي‌ آيات‌ قرآن‌ خود در بردارنده‌ برهان‌هاي‌ عقلي‌ است، مثل‌ آيه: «لوكان‌ فيهما آلهة‌ الا‌ الله‌ لفسدتا». (انبيأ/22) علاوه‌ بر اين‌ خود قرآن‌ نيز انسان‌ها را به‌ تفكر و تعقل‌ و تدبر در آيات‌ فرا مي‌خواند.15

    از اين‌ رو، مفسران‌ قرآن‌ لازم‌ ديده‌اند در تفسير آيات‌ از نيروي‌ فكر و استدلال‌هاي‌ و قراين‌ عقلي‌ استفاده‌ كنند.
    و از اين‌جا بود كه‌ روش‌ اجتهادي‌ (عقلي) در تفسير قرآن‌ از دوره‌ تابعين‌ شروع‌ شد.16 و در قرون‌ بعدي‌ به‌ ويژه‌ به‌ وسيلة‌ معتزله‌ اوج‌ گرفت‌ و در شيعه‌ تفاسيري‌ هم‌ چون‌ تفسير «تبيان» شيخ‌ طوسي‌ (385 460 - ق) «مجمع‌ البيان» شيخ‌ طبرسي‌ (548 ق) به‌ وجود آمد. و در اهل‌ سنت‌ «تفسير كبير» فخر رازي‌ حاصل‌ توجه‌ به‌ اين‌ روش‌ بود.

    اين‌ شيوه‌ در دو قرن‌ اخير رشد بيش‌تري‌ كرد و در شيعه‌ تفسير «الميزان» علامه‌ طباطبائي‌ و مانند آن‌ پديد آمد. و در بين‌ اهل‌ سنت‌ نيز تفسير «روح‌ المعاني» از آلوسي‌ (م‌ 1270) و «المنار»، رشيد رضا (1865 - 1935 م) و... حاصل‌ آن‌ بود.

    در تفاسير جديد جهان‌ اسلام‌ معمولا به‌ روش‌ تفسير عقلي‌ و اجتهادي‌ در كنار روش‌ نقلي‌ توجه‌ كامل‌ مي‌شود.

    امضاء


  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2012
    شماره عضویت
    4158
    نوشته
    481
    تشکر
    295
    مورد تشکر
    2,468 در 627
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض ديدگاه‌ ها در باره‌ معناي‌ تفسير عقلي‌

    در مورد مفاد روش‌ تفسير عقلي، بين‌ صاحب‌ نظران‌ اختلاف‌ نظر وجود دارد و درباره‌ي‌ معناي‌ آن‌ ديدگاه‌هاي‌ مختلفي‌ ارائه‌ شده، و هر كس‌ بر اساس‌ برداشت‌ خود از اين‌ روش‌ به‌ داوري‌ نشسته‌ است. اينك‌ ما اين‌ ديدگاه‌ها را مطرح‌ كرده‌ و مورد نقد و بررسي‌ قرار مي‌دهيم.

    1. استفاده‌ ابزاري‌ از قراين‌ عقلي‌ در تفسير

    آية‌الله‌ مكارم‌ شيرازي‌ مي‌نويسند:

    «منظور از تفسير به‌ عقل‌ آن‌ است‌ كه‌ ما از قراين‌ روشن‌ عقلي‌ كه‌ مورد قبول‌ همة‌ خردمندان‌ براي‌ فهم‌ معاني‌ الفاظ‌ و جمله‌ ها، از جمله‌ قرآن‌ و حديث‌ است، استمداد جوييم. مثلاً‌ هنگامي‌ كه‌ گفته‌ مي‌شود: «يد الله‌ فوق‌ ايديهم» دست‌ خدا بالاي‌ دست‌هاي‌ آن‌ها است، عقل‌ در اين‌جا مي‌گويد: مسلماً‌ منظور از دست‌ خدا عضو خاصي‌ كه‌ داراي‌ پنج‌ انگشت‌ است، نيست؛ زيرا خدا اصولاً‌ جسم‌ نيست. هر جسمي‌ محدود است‌ و فناپذير. خداوند نامحدود است‌ و فناناپذير و ازلي‌ و ابدي؛ بلكه‌ منظور از آن‌ قدرت‌ خدا است‌ كه‌ ما فوق‌ همه‌ قدرت‌ها است. و اطلاق‌ دست‌ بر قدرت، جنبه‌ كنايه‌ دارد؛ زيرا قدرت‌ انسان‌ از طريق‌ دست‌ او عملي‌ مي‌شود و در آن‌ متمركز است.»17
    و در پايان‌ بحث‌ ياد آور مي‌شود كه:

    «هر جا سخن‌ از تفسير به‌ عقل‌ در ميان‌ آيد منظور اين‌ گونه‌ تفسيرها است، نه‌ مطالب‌ تحميلي‌ و سليقه‌هاي‌ شخصي‌ و افكار عليل‌ و پندارهاي‌ بي‌اساس.»18
    بررسي:ايشان‌ به‌ يك‌ معنا از تفسير عقلي‌ به‌ همان‌ استفاده‌ از قراين‌ قطعي‌ عقلي‌ در تفسير آيات‌ قرآن‌ توجه‌ كرده‌ اند.
    اما به‌ معناي‌ ديگر تفسير عقلي‌ كه‌ همان‌ تفكر در آيات‌ قرآن‌ و استنباط‌ و اجتهاد از آن‌ها است، اشاره‌ نكرده‌اند؛ ولي‌ برخي‌ نويسندگان‌ تفسير عقلي‌ را به‌ همين‌ معناي‌ دوم‌ گرفته‌اند كه‌ در ادامه، ديدگاه‌ آنان‌ را بيان‌ مي‌كنيم.


    امضاء

  8. تشكرها 3


  9. Top | #7

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2012
    شماره عضویت
    4158
    نوشته
    481
    تشکر
    295
    مورد تشکر
    2,468 در 627
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض 2. تفسير عقلي‌ همان‌ تفسير اجتهادي‌ است‌



    آية‌ الله‌ معرفت‌ مي‌نويسد:

    «تفسير اجتهادي‌ بر عقل‌ و نظر تكيه‌ مي‌كند، بيش‌تر از آن‌ كه‌ بر نقل‌ و آثار تكيه‌ كند تا معيار نقد و پالايش، دلالت‌ عقل‌ رشيد و رأي‌ درست‌ باشد.»19

    ايشان‌ يكي‌ از ويژگي‌هاي‌ تفسير تابعين‌ را اجتهاد در تفسير و تكيه‌ بر فهم‌ عقلي‌ دانسته‌ است‌ و مي‌فرمايد:

    «آنان‌ در مسائل‌ قرآني‌ كه‌ به‌ معاني‌ صفات، اسرار خلقت، احوال‌ پيامبران‌ و مثل‌ آن‌ها بازمي‌گشت، اعمال‌ نظر مي‌كردند و آن‌ها را بر روش‌ عقل‌ عرضه‌ مي‌كردند. و بر طبق‌ حكم‌ عقل‌ رشيد حكايت‌ مي‌كردند و چه‌ بسا آن‌ها را، به‌ آنچه‌ موافق‌ فطرت‌ سالم‌ است، تأويل‌ مي‌كردند.»20
    سپس‌ در اين‌ زمينه‌ ايشان‌ از مدرسه‌ مكه‌ «ابن‌ عباس» و مدرسه‌ كوفه‌ «ابن‌ مسعود» را به‌ عنوان‌ پيش‌ گامان‌ اين‌ روش‌ نام‌ مي‌برد. و مثال‌هاي‌ متعددي‌ از تفسير عقلي‌ و اجتهادي‌ آنان‌ مي‌آورد.21

    و در پايان‌ مي‌نويسند:
    «تفسير عقلي‌ بعدها رواج‌ يافت؛ به‌ ويژه‌ در نزد معتزله‌ و كساني‌ كه‌ راه‌ آنان‌ را مي‌ رفتند كه‌ عقل‌ را بر ظواهر نقلي‌ مقدم‌ مي‌شمردند.»22
    و در اين‌ باره‌ از «ابومسلم‌ محمد بن‌ بحر اصفهاني» (344-255) نام‌ مي‌برد و مثال‌ مي‌آورد.
    بررسي: ايشان‌ تفسير عقلي‌ و اجتهادي‌ را به‌ يك‌ معنا گرفته‌اند.23 و در بخشي‌ از نوشته‌هاي‌ خويش‌ بر «فهم‌ عقلي» آيات‌ پافشاري‌ كرده‌اند. و در بخش‌ ديگر بر «حكم‌ عقل‌ رشيد» تاكيد كرده‌اند.
    ولي‌ مرز بين‌ اين‌ دو را به‌طور كامل‌ مشخص‌ نكرده‌اند؛ چرا كه‌ در ديدگاه‌ قبلي‌ ملاحظه‌ شد كه‌ بر قسم‌ دوم‌ - يعني‌ احكام‌ عقلي‌ بعنوان‌ قرائن‌ عقلي‌ در تفسير قرآن‌ - تاكيد مي‌شد. و اين‌ غير از اجتهاد در فهم‌ آيات‌ قرآن‌ است، كه‌ برخي‌ از صاحب‌ نظران‌ هم‌ چون‌ آية‌الله‌ جوادي‌ اين‌ قسم‌ اخير را تفسير عقلي‌ ندانسته‌ بلكه‌ جزئي‌ از تفسير مأثور (روايي‌ و نقلي) شمرده‌اند.24 پس‌ لازم‌ است‌ اين‌ مطلب‌ روشن‌

    امضاء

  10. تشكرها 3


  11. Top | #8

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2012
    شماره عضویت
    4158
    نوشته
    481
    تشکر
    295
    مورد تشکر
    2,468 در 627
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض 3. استاد ايازي‌ در اين‌ مورد مي‌نويسند



    «اصطلاح‌ «تفسير عقلي‌ اجتهادي» در قبال‌ تفسير به‌ رأي‌ مذموم‌ - كه‌ بر اساس‌ هواي‌ نفس‌ و بدعت‌ است‌ - مي‌باشد. و مقصود از آن، روش‌ اجتهادي‌ است‌ كه‌ بر اساس‌ قواعد عقلي‌ قطعي‌ در شرح‌ معاني‌ قرآن‌ و تدبر در مضامين‌ آن‌ و تأمل‌ در ملازمات‌ بياني‌ آن، استوار شده‌ است.»25

    سپس‌ به‌ اين‌ مسئله‌ مي‌پردازد كه‌ در مورد صلاحيت‌ عقل‌ در استدلال‌ براي‌ احكام، بين‌ مسلمانان‌ اختلاف‌ شده‌ است. اماميه‌ و معتزله‌ عقل‌ را معتبر دانسته‌اند كه‌ راهي‌ به‌ سوي‌ علم‌ قطعي‌ و مدرك‌ حكم‌ و راهي‌ به‌ سوي‌ آن‌ است. و در مقابل، اشاعره‌ و برخي‌ از اخباريين‌ شيعه‌ برآن‌اند كه‌ منشأ تكليف، حكم‌ شارع‌ است‌ نه‌ عقل.
    سپس‌ ايشان‌ منظور از عقل‌ را در اين‌جا، حكم‌ نظري‌ عقل‌ در ملازمه‌ ميان‌ حكم‌ ثابت‌ شرعي‌ يا عقلي‌ و بين‌ حكم‌ شرعي‌ ديگر، دانسته‌اند.26
    بررسي: ايشان‌ نيز تفسير عقلي‌ و اجتهادي‌ را يك‌سان‌ انگاشته‌اند؛ ولي‌ در تعريف‌ آن‌ از هر دو قسم‌ تفسير عقلي‌ يعني‌ تدبر در مضامين‌ و استفاده‌ از قواعد عقلي‌ قطعي‌ سخن‌ گفته‌اند. و هم‌ چون‌ آية‌الله‌ معرفت‌ مرز آن‌ها را مشخص‌ نساخته‌اند.
    البته‌ ايشان‌ عقل‌ را در تفسير عقلي‌ اجتهاد منحصر در حكم‌ نظري‌ عقل‌ در باب‌ ملازمات‌ عقليه‌ كرده‌اند كه‌ در اصول‌ فقه‌ مطرح‌ شده‌ است‌ و اين‌ انحصار دليلي‌ ندارد. بلكه‌ منظور از عقل‌ در اين‌جا همان‌ عقل‌ اكتسابي‌ يا مدركات‌ عقل‌ است‌ كه‌ شامل‌ همه‌ احكام‌ قطعي‌ عقلي‌ و برهان‌ها و قراين‌ عقلي‌ مي‌شود؛ اعم‌ از اين‌ كه‌ در باب‌ ملازمات‌ احكام‌ باشد يا غير آن.

    امضاء

  12. تشكرها 3


  13. Top | #9

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2012
    شماره عضویت
    4158
    نوشته
    481
    تشکر
    295
    مورد تشکر
    2,468 در 627
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض 4. تفسير عقلي‌ نوعي‌ از تفسير به‌ رأي‌ است‌


    استاد شيخ‌ خالد عبدالرحمن‌ العك‌ مي‌نويسند:

    «تفسير عقلي‌ مقابل‌ تفسير نقلي‌ است، كه‌ بر فهم‌ عميق‌ ...از معاني‌ الفاظ‌ قرآن‌ تكيه‌ مي‌كند. البته‌ بعد از آن‌كه‌ مدلول‌ عبارات‌ قرآني‌ و دلالت‌هاي‌ آن‌ها را درك‌ كرد. پس‌ تفسير عقلي‌ بر اجتهاد در فهم‌ نصوص‌ قرآني‌ و درك‌ مقاصد آن‌ از مدلول‌ها و دلالت‌هاي‌ آيات‌ استوار است.و دانشمندان‌ «تفسير عقلي» را به‌ «تفسير به‌ رأي» نام‌ گذاري‌ كرده‌اند.»27
    سپس‌ در ذيل‌ بحث، مطالب‌ مربوط‌ به‌ تفسير به‌ رأي‌ را مفصل‌ بحث‌ مي‌كند.
    دكتر ذهبي‌ در خصوص‌ بحث‌ تفسير به‌ رأي‌ مي‌نويسد:
    «مقصود از رأي‌ در اين‌جا اجتهاداست، پس‌ تفسيربه‌ رأي‌ همان‌ تفسير قرآن‌ به‌ اجتهاد است.»28
    سپس‌ تفسير به‌ رأي‌ را به‌ دو قسم‌ ممدوح‌ و مذموم‌ تقسيم‌ مي‌كند. و تفسير به‌ رأي‌ ممدوح‌ را همان‌ تفسير عقلي‌ معرفي‌ مي‌كند كه‌ ممكن‌ است‌ با تفسير نقلي‌ (مأثور) تعارض‌ پيدا كند و راه‌ حل‌هاي‌ تعارض‌ را بيان‌ مي‌دارد.29 و اين‌ روش‌ تفسير به‌ رأي‌ ممدوح‌ (تفسير عقلي) را جايز مي‌شمارد و تفسيرهاي‌ متعددي‌ هم‌چون‌ «مفاتيح‌ الغيب» فخررازي‌ «روح‌ المعاني» آلوسي‌ و... را نام‌ مي‌برد كه‌ از اين‌ روش‌ پيروي‌ كرده‌اند.30
    بررسي: ما در بحث‌ تفسير به‌ رأي‌ روشن‌ ساختيم‌ كه‌ تفسير عقلي‌ و تفسير اجتهادي‌ غير از تفسير به‌ رأي‌ است. و با هم‌ تفاوت‌هاي‌ اساسي‌ دارند. كه‌ در اين‌جا به‌ طور كوتاه‌ اشاره‌ مي‌كنيم:
    در تفسير به‌ رأي، شخص‌ مفسر بدون‌ توجه‌ به‌ قراين‌ عقلي‌ و نقلي، اقدام‌ به‌ تفسير قرآن‌ بر اساس‌ سليقه‌ و نظر شخصي‌ مي‌كند؛ اما در تفسير عقلي، مفسر به‌ قراين‌ و دلايل‌ قطعي‌ عقلي‌ توجه‌ مي‌كند و بر اساس‌ آن‌ها قرآن‌ را تفسير مي‌كند.31
    و در مورد تفسير اجتهادي‌ نيز بيان‌ شد كه‌ اجتهاد دو قسم‌ است: اول‌ استنباط‌ بدون‌ مراجعه‌ به‌ قراين‌ عقلي‌ و نقلي‌ كه‌ نوعي‌ تفسير به‌ رأي‌ است‌ و استنباط‌ و اجتهاد مفسر از آيه‌ بعد از مراجعه‌ به‌ قراين‌ عقلي‌ و نقلي‌ كه‌ صحيح‌ و معتبر است‌ و تفسير به‌ رأي‌ به‌ شمار مي‌آيد. و در همان‌ بحث‌ بيان‌ كرديم‌ كه‌ تقسيمِ‌ تفسير به‌ رأي، به‌ دو قسم‌ ممدوح‌ و مذموم‌ مبناي‌ صحيحي‌ ندارد و در روايات‌ تفسير به‌ رأي‌ به‌ طور مطلق‌ منع‌ و مذمت‌ شده‌ است.

    امضاء

  14. تشكرها 3


  15. Top | #10

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2012
    شماره عضویت
    4158
    نوشته
    481
    تشکر
    295
    مورد تشکر
    2,468 در 627
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض 5. تفسير عقلي‌ حد‌ وسط‌ تفسير به‌ رأي‌ و تفسير نقلي‌ است‌ استاد عميد زنجاني‌ تحت‌ عنوان‌ «تفسير عقلي‌ و اجتهادي» مي‌نويسند:



    «مشهورترين‌ روش‌ و مبناي‌ تفسيري‌ كه‌ در طي‌ قرون‌ اسلامي‌ همواره‌ در ميان‌ دانشمندان‌ اسلامي‌ و مفسران‌ قرآن‌ معمول‌ بوده، تفسير اجتهادي‌ است‌ اين‌ نوع‌ تفسير را مي‌توان‌ حد‌ وسط‌ بين‌ دو نوع‌ تفسير ديگر، يعني‌ تفسير به‌ رأي‌ (طبقه‌ افراطي) و تفسير نقلي‌ (طبقه‌ تفريطي) دانست.»

    سپس‌ اين‌ روش‌ تفسير عقلي‌ و اجتهادي‌ را به‌ اصحاب‌ پيامبر(ص) و تابعين‌ نسبت‌ مي‌دهند و معتقدند كه‌ آنان: «با وجود عنايت‌ و توجه‌ فراوان‌ به‌ روايات‌ تفسيري، تأمل‌ و تدبر و اجتهاد را پايه‌ و اساس‌ فهم‌ آيات‌ و استخراج‌ معاني‌ آن‌ها قرار داده، از طريق‌ روايت‌ و سماع‌ به‌ عنوان‌ يكي‌ از وسايل‌ و مقدمات‌ فهم‌ قرآن، استفاده‌ مي‌نمودند. هم‌ چنين‌ در مورد آياتي‌ كه‌ روايتي‌ در تفسير آن‌ها وارد نشده‌ بود، از راه‌ تدبر و اجتهاد، معاني‌ و مقاصد قرآن‌ را به‌ دست‌ مي‌آوردند». و در ادامه‌ مي‌نويسند: «روش‌ تفسير اجتهادي، اعتماد به‌ تدبر و عقل‌ را توأم‌ با تقيد به‌ روايات‌ تفسيري، مورد استفاده‌ قرار مي‌دهد. و به‌ همين‌ جهت‌ است‌ با روش‌ تفسير به‌ رأي‌ و هم‌ چنين‌ تفسير نقلي‌ فرق‌ اصولي‌ دارد».32
    ايشان‌ با اعتراف‌ به‌ مبهم‌ بودن‌ مرز تفسير اجتهادي‌ با تفسير به‌ رأي‌ تلاش‌ مي‌كند كه‌ در اين‌ مورد ملاك‌ روشني‌ ارائه‌ كند و در نهايت‌ مي‌نويسند:
    «در اين‌ روش، مفسر بايد از تحميل‌ رأي‌ و نظريه‌ به‌ دست‌ آمده‌ از غير قرآن، به‌ آيات‌ و تطبيق‌ آن‌ با مطالبي‌ كه‌ مناسبت‌ لفظي‌ و معنوي‌ با ظاهر آيات‌ ندارد، اكيداً‌ خود داري‌ نمايد.»33
    بررسي: مرزبندي‌ ايشان‌ بين‌ تفسير به‌ رأي‌ با تفسير عقلي‌ امري‌ لازم‌ است. اما ايشان‌ هم‌ تفسير عقلي‌ را با تفسير اجتهادي‌ و تدبر در آيات‌ همراه‌ با توجه‌ به‌ روايات‌ يك‌سان‌ انگاشته‌اند و از قسم‌ دوم‌ تفسير عقلي‌ يعني‌ استفاده‌ از قراين‌ و برهان‌هاي‌ عقلي‌ در تفسير قرآن‌ به‌ طور صريح‌ ياد نكرده‌اند. و مرز اين‌ دو قسم‌ از تفسير عقلي‌ را در تعريف‌ روشن‌ ساخته‌اند.


    امضاء

  16. تشكرها 3


صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi