جهان برایم دیگر هیچ نداشت
و من دلیر،مغرور و بی نیاز اما نه از دلیری و غرور و استغنا،
که از نداشتن، از نخواستن.
زندگی کوچکتر از آن بود که مرا برنجاند و زشت تر از آن که دلم بر آن بلرزد
هستی تهی تر از آن که به دست آوردنی مرا زبون سازد
و من تهیدست تر از آن که از دست دادنی مرا بترساند
هبوط در کویرصفحه ۱۳۶( دکتر علی شریعتی)