نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 , از مجموع 4

موضوع: .. ★♥★ باحدیثی از نگاه شهید مطهری ★♥★ ..

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    goll .. ★♥★ باحدیثی از نگاه شهید مطهری ★♥★ ..



    با توکل بر خدای متعال
    اگر بتوانیم
    هر روز یک حدیث به همراه توضیح مختصری از شهید مطهری در این تایپک می گذاریم
    اینشالله برای عمل به کلام ائمه اطهار علیهم السلام مفید واقع شود
    .







    امضاء




  2. تشكرها 4


  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    امام سجاد علیه السلام: حلِّنى بحلْيةِ الصّالحينَ وَ البِسنى زينةَ الْمتّقينَ فى بَسطِ العدلِ وَ كَظمِ الغيظِ

    خدايا! مرا مزيّن كن به زينت صالحان، مرا بپوشان به لباس زيباى پرهيزكاران و متقيان.

    براى اينكه مردم بفهمند كه او زينت صالحان و جامه متقيان را چه مى‏شناسد، مى‏فرمايد: فى بَسْطِ الْعَدْلِ در گسترش دادن به عدالت. زينت صالحان و جامه زيباى متقيان اين است كه عدالت را گسترش مى‏دهند. وَ كَظْمِ الْغَيْظِ وقتى كه خشم مى‏گيرم، بتوانم بر خشم خود غالب بشوم و خشم خود را كَظم كنم.

    «كظم» يعنى چه؟ غيظى كه انسان پيدا مى‏كند، درست حالت عقده‏اى را دارد كه در انسان پيدا مى‏شود. حل كردن اين عقده را «كظم» گويند، مثل غده سرطان كه وقتى آن را زير برق مى‏گذارند آب مى‏شود. از نظر روحى، كظم غيظ اين است كه انسان كارى بكند كه نه تنها اثرى بر غيظ خودش مترتب نكند بلكه آن عقده، آن كينه كه در قلبش وجود دارد حل بشود و مثل يخى كه آب مى‏شود، آب بشود. زينت متقيان و حليه صالحان اين است كه بتوانند خشم را در خودشان حل كنند. 1


    1مجموعه‏ آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏22،








    امضاء




  5. تشكرها 4


  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    شهید مطهری درباره امامت میفرماید:

    حديثى در باب امامت‏

    قبل از ذكر آيات قرآن در باب امامت، حديث معروفى را برايتان عرض مى‏كنم كه آن را، هم شيعه روايت كرده است و هم سنى. معمولًا حديثى را كه مورد اتفاق شيعه و سنى باشد، نمى‏شود كوچك شمرد زيرا وقتى هر دو فريق از دو طريق روايت مى‏كنند، تقريباً نشان‏دهنده اين است كه پيغمبر اكرم يا امام قطعاً اين مطلب را فرموده است. البته عبارتها كمى با هم فرق مى‏كنند ولى مضمون آنها تقريباً يكى است. اين حديث را ما شيعيان اغلب به اين عبارت نقل مى‏كنيم:
    مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ امامَ زَمانِهِ ماتَ ميتَةً جاهِلِيَّةً «دلائل الصّدق، ص 6 و 13»: هركس بميرد و پيشواى زمان خود را نشناسد، مرده است از نوع مردن زمان جاهليت. اين، تعبير خيلى شديدى است چون در زمان جاهليت مردم اصلًا مشرك بودند و حتى توحيد و نبوت هم نداشتند. اين حديث در كتب شيعه زياد آمده و با اصول شيعه هم صددرصد قابل انطباق است. در كافى كه معتبرترين كتاب حديث شيعه مى‏باشد، اين حديث هست. عمده اين است كه اين حديث در كتابهاى اهل تسنن هم هست. آنها در روايتى به اين عبارت نقل كرده‏اند: مَنْ ماتَ بِغَيْرِ امامٍ ماتَ ميتَةً جاهِلِيَّةً «مسند احمد»: هر كس بدون امام بميرد، مانند اين است كه در جاهليت مرده است.
    عبارت ديگرى كه نقل كرده‏اند اين است: مَنْ ماتَ وَ لَيْسَ فى عُنُقِهِ بَيْعَةٌ ماتَ ميتَةً جاهِلِيَّةً آن كه بميرد و در گردن او بيعت يك امام نباشد، مردنش از نوع مردن جاهليت است. به عبارتى هم كه شيعه نقل مى‏كند، سنّى‏ها زياد نقل كرده‏اند. عبارت ديگر: مَنْ ماتَ وَ لا امامَ لَهُ ماتَ ميتَةً جاهِلِيَّةً. اين عبارتها خيلى زياد است و نشان‏دهنده اهتمام زياد پيغمبر اكرم به مسأله امامت است. كسانى كه امامت را تنها به معنى رهبرى اجتماعى مى‏دانند، مى‏گويند ببينيد پيغمبر اكرم به مسأله رهبرى تا كجا اهميت داده كه معتقد شده است اگر امت رهبر و پيشوا نداشته باشد، اصلًا مردنش مردن جاهلى است، براى اينكه صحيح تفسير كردن و صحيح اجرا كردن دستورات اسلامى بستگى دارد به اينكه رهبرى، رهبرى درستى باشد و مردم پيوندشان را با رهبر محكم كرده باشند.
    اسلام يك دين فردى نيست كه كسى بگويد من به خدا و پيغمبر اعتقاد دارم و بنابراين به هيچ كس كارى ندارم. خير، غير از خدا و پيغمبر، تو حتماً بايد بفهمى و بشناسى كه در اين زمان رهبر كيست و قهراً در سايه رهبرى او فعاليت كنى. آنها كه امامت را به مفهوم مرجعيّت دينى معنى مى‏كنند، [در معنى اين حديث‏] مى‏گويند كسى كه مى‏خواهد دين داشته باشد، بايد مرجع دينى خودش را بشناسد و بداند كه دين را از كجا بگيرد.
    اينكه انسان دين داشته باشد ولى دينش را از مأخذى بگيرد كه ضد آن است، عين جاهليت است. آن كسى كه امامت را در حد ولايت معنوى مى‏برد، مى‏گويد اين حديث مى‏خواهد بگويد كه اگر انسان مورد توجه يك ولىّ كامل نباشد، مانند اين است كه در جاهليت مرده است.


    منبع:
    مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهر ، ج‏4، ص: 722





    امضاء





  7. Top | #4

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    حديثى از امام سجّاد عليه السلام‏

    اين حديث را از امام سجاد براى شما بخوانم، تعجب كنيد: روزى امام سجاد (سلام‏اللَّه عليه) عبيداللَّه بن عباس بن على پسر حضرت ابوالفضل العباس را ديدند؛ نوشته‏ اند: فَاسْتَعْبَرَ گريه كرد و اشكش جارى شد. عمويش اباالفضل و صحنه عاشورا و قضاياى عاشورا به يادش آمد، اشكش جارى شد. بعد فرمود: چند روز بر پيغمبر بسيار سخت گذشت: يكى روز احد بود كه عمويش حمزه به آن وضع شهيد شد، ديگر روز موته بود كه پسرعمويش جعفر شهيد شد. هيچ روزى مثل روز حسين بر پيغمبر سخت نگذشت. بعد امام فرمود: سى هزار نفر در كربلا جمع شدند وَ كُلٌّ يَتَقَرَّبونَ الَى اللَّهِ بِدَمِهِ سى هزار نفر به قصد قربت، فرزند پيغمبر را كشتند. اين شهادت امام سجاد است.
    از جمله‏ هاى روز عاشورا يكى آن خطبه خيلى عجيب است كه من اگر صدهزاربار بخوانم هر وقت كه اين خطبه را مى‏خوانم اصلًا دگرگونى در روحم پيدا مى‏شود از بس كه حماسه در اين خطبه وجود دارد: تَبّاً لَكُمْ ايَّتُهَا الْجَماعَةُ وَ تَرَحاً تا آنجا كه مى‏فرمايد: شما ما را دعوت كرديد ما آمديم، حَشَشْتُمْ عَلَيْنا ناراً اقْتَدَحْناها عَلى‏ عَدُوِّكُمْ وَ عَدُوِّنا «اللّهوف، ص 41.»: آتشى كه ما آن را براى دشمنان ما و شما افروختيم شما اين آتش را عليه خود ما به كار برديد. شمشيرى كه ما به دست شما داديم با همان شمشير خود ما را مى‏خواهيد بكشيد، مرا با شمشير اسلام داريد مى‏كشيد. واقعاً وقتى كه انسان به اين چيزها تأمل و دقت مى‏كند مى‏بيند كه اينها از آن زخمهاى ظاهرى كه بر بدن مقدس اباعبداللَّه وارد مى‏كردند بالاتر و ناراحت‏ كننده‏ تر بود.

    منبع:
    مجموعه ‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏25، صفحه 214




    امضاء




  8. تشكرها 2


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi