صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22

موضوع: شناخت مذاهب چهارگانه از نگاه خود مذاهب اربعه

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4612
    نوشته
    875
    صلوات
    2319
    دلنوشته
    9
    یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر علیه السلام
    تشکر
    2,187
    مورد تشکر
    2,696 در 817
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض شناخت مذاهب چهارگانه از نگاه خود مذاهب اربعه

    سلام
    خدمت تمام دوستان عرض کنم این رشته متون که برای شما دوستان قرار میگیره فقط شناختی از چهار مکتب و مذهب اهل سنت هست.
    دوستان دقت کنید که در این مباحث قصد هیچ توهین و جسارت درکار نیست.
    فقط گفته های مورخین و علما و محدثین و بزرگان را برای شما نقل و بدون هیچ قضاوت و داوری در متون.

    اشنایی مختصر:

    1 - مذهب حنفى: گروندگان به این مذهب، از پیروان ابو حنیفه، نعمان بن ثابت (80 - 150) هستند.
    شاخص فقه حنفى رأى و اجتهاد است. ابوحنیفه از اهل حدیث دورى مى‏کرد. و قیاس و استحسان را در آراى خویش پذیرفت. مذهب فقهى او مبتنى بر هفت اصل است: قرآن، سنت، اقوال صحابه، قیاس، استحسان، اجماع و عرف به پیروان ابوحنیفه «اصحاب رأى» اطلاق مى‏شود. در برابر دیگر فرقه‏ها که آنان را «اهل حدیث» مى‏گویند.

    2 - مذهب مالکى: گروندگان به این مذهب، از پیروان مالک بن انس (90 - 179) هستند. مالک فقه خویش را بر اساس روایات نبوى بنا نهاد و به اقوال صحابه توجه داشت، و به قیاس و مصالح مرسله متوسل مى‏شد.

    3 - مذهب شافعى: گروندگان به این مذهب، از پیروان عبداللَّه بن ادریس شافعى (150 - 204) هستند. وى در فقه نظر خود را با روایات در هم آمیخت و مذهبى تلفیقى از بین دو مذهب حنفى و مالکى به وجود آورد. او فقه خود را بر چهار اصل: قرآن، سنت نبوى، اجماع و قیاس قرار داد.

    4 - مذهب حنبلى: گروندگان به این مذهب، از پیروان احمد بن حنبل (164 - 241) هستند. احمد از به کارگیرى رأى در فقه احتراز نمود. او تنها به قرآن و حدیث نبوى استدلال مى‏کرد. فقه حنبلى بر قرآن، سنت، فتاواى صحابه، قول صحابه اگر موافق با قران و سنت باشد. و همه روایات مرسل و ضعیف استوار شده است.
    در مباحث بعدی به توضیحاتی در باره هر یک خوهیم پرداخت.
    امضاء
    هرگز نگیرد تا ابد آقا کسی جای تو را
    هرگز مخواه از کف دهم عشق و تولای تو را
    این مرده دل این خسته جان دارد تمنای تو را
    این سینه ی پر سوز ما خواهد تسلای تو را



  2. تشكرها 4


  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4612
    نوشته
    875
    صلوات
    2319
    دلنوشته
    9
    یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر علیه السلام
    تشکر
    2,187
    مورد تشکر
    2,696 در 817
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مذهب حنفى

    مؤسّس این مذهب، ابو حنیفه نعمان بن ثابت است. وى در کوفه متولّد شده و در همان جا رشد و پرورش یافت. معروف آن است که تولّد وى در سال ۸۰ هجرى و وفاتش در سال ۱۵۰ هجرى در بغداد بود.
    اساتید

    ابو حنیفه، شاگرد حمّاد بن ابى سلیمان کوفى (م ۱۲۰) بود. خطیب بغدادى از شخصى به نام أبو مطیع نقل مى‌کند که ابو حنیفه گفت: به نزد أبو جعفر منصور عبّاسى رفتم؛
    به من گفت: علم را از چه کسى فرا‌ گرفته‌اى؟ گفتم: از حمّاد و او نیز از ابراهیم نخعى (م ۹۶) و ابراهیم نیز از عمر بن خطاب، على بن ابى طالب (علیه السلام)، عبد اللّٰه بن مسعود و عبد اللّٰه بن عباس فرا گرفت.[ مکارم شیرازى، ناصر، دائرة المعارف فقه مقارن، ص ۱۳۸و ۱۳۹، مدرسه امام على بن ابى طالب علیه السلام، قم، چاپ اول، ۱۴۲۷ق، به نقل از تاریخ بغداد، ج ۱۳، ص ۳۳۴]

    همچنین وى از امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) و زید بن على (علیه السلام) بهره فراوانى برد.

    دو تن از شاگردان ابو حنیفه؛ یعنى أبو یوسف و محمّد بن حسن شیبانى در مُسند خویش، براى فتاواى ابو حنیفه روایات زیادى را به عنوان مستند، نقل کرده‌اند.[ مکارم شیرازى، ناصر، دائرة المعارف فقه مقارن ص ۱۳۹، به نقل از ادوار علم الفقه، ص ۱۴۲٫] ‌
    امضاء
    هرگز نگیرد تا ابد آقا کسی جای تو را
    هرگز مخواه از کف دهم عشق و تولای تو را
    این مرده دل این خسته جان دارد تمنای تو را
    این سینه ی پر سوز ما خواهد تسلای تو را



  5. تشكرها 3


  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4612
    نوشته
    875
    صلوات
    2319
    دلنوشته
    9
    یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر علیه السلام
    تشکر
    2,187
    مورد تشکر
    2,696 در 817
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    شاگردان
    مشهورترین شاگردان وى، أبو یوسف، یعقوب بن ابراهیم کوفى (م ۱۸۲) قاضى القضاة زمان هارون الرشید، محمّد بن حسن شیبانى (م ۱۸۹)، أبو الهذیل، زفر بن هذیل بن قیس کوفى (م ۱۵۸) و حسن بن زیاد (م ۲۰۴) هستند.[ مکارم شیرازى، ناصر، دائرة المعارف فقه مقارن به نقل از الفقه الاسلامى و ادلّته، ج ۱، ص ۴۴٫]

    مذهب وى در حکومت عثمانى مورد عنایت فراوان قرار گرفت و به عنوان مذهب رسمى شناخته شد؛ از این رو، مذهب حنفى در ترکیه، آسیاى میانه، شام، مصر، تونس، یمن، عراق و بسیارى دیگر از بلاد نفوذ کرد.

    مصادر فقهى ابو حنیفه:

    طریقه ابو حنیفه در استنباط احکام آن بود که با اصحاب خود مشورت می کرد و چون به رأی معینی می رسید، دستور نگارش آن را می داد و در اجتهاد به مسائل فرضی نیز می پرداخت. وى در فتوا دادن از کتاب خدا و سنّت رسول خدا -به شرطى که متواتر باشد یا همه علما در همۀ شهرها بدان عمل کرده باشند و یا آن سنّت را یکى از صحابه میان گروهى دیگر از صحابه نقل کند و کسى نیز با وى مخالفت نکند- بهره مى‌جست. اگر سنّتى نمى‌یافت به اجماع صحابه عمل مى‌کرد و چون به اقوال بزرگانی مانند ابراهیم و شعبی و ابن سیرین می رسید، می گفت، «هم رجال و نحن رجال»،[اسلامی، رضا، مدخل علم فقه، ص ۴۶۷، مرکز مدیریت حوزۀ علمیه قم، چاپ اول، قم، ۱۳۸۴ش؛ ضمیری، جستاری در مکاتب فقهی، بخش مذهب حنفیه، کتاب نامه تکمیل شود.] سپس در صورت نبودن اجماع صحابه، به اجتهاد و قیاس و پس از آن به استحسان تمسّک مى‌جست.
    امضاء
    هرگز نگیرد تا ابد آقا کسی جای تو را
    هرگز مخواه از کف دهم عشق و تولای تو را
    این مرده دل این خسته جان دارد تمنای تو را
    این سینه ی پر سوز ما خواهد تسلای تو را



  7. تشكرها 3


  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4612
    نوشته
    875
    صلوات
    2319
    دلنوشته
    9
    یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر علیه السلام
    تشکر
    2,187
    مورد تشکر
    2,696 در 817
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ابو حنیفه چون در عمل به سنّت سخت‌گیر بود، و در نتیجه روایات اندکى به عنوان سنّت در نزد وى ثابت شده بود، به گونه‌اى گسترده به قیاس و استحسان روى آورد.[ به نقل از تاریخ الفقه الاسلامى، ص ۱۲۱- ۱۲۰؛ الفقه الاسلامى و ادلّته، ج ۱، ص ۴۳]

    عمل گستردۀ او به قیاس و مانند آن، سبب منازعاتى میان وى و فقهاى هم عصرش گردید. از جمله میان وى و سفیان بن سعید ثورى (م ۱۶۱) که از علماى کوفه به شمار مى‌رفت، درگیرى و نفرتى حاکم بود؛ زیرا سفیان از طرفداران حدیث به شمار مى‌رفت، ولى ابو حنیفه اهل رأى و قیاس بود. همچنین میان او و شریک بن عبد اللّٰه نخعى، قاضى کوفه (م ۱۷۷) و محمّد بن عبد الرحمن بن ابى لیلى (م ۱۴۸) نیز مخالفت هایى وجود داشت.

    چند نوع نظر در باره این شخص:
    ابن حزم، از دانشمندان اهل سنت، گفته‌هاى ابو حنیفه و پیروانش را کذب دانسته و خطیب بغدادى نیز در تاریخش با عبارات تند و زننده‌اى، به ابو حنیفه و پیروانش تاخته است.[ به نقل از ادوار علم الفقه، ص ۱۴۷- ۱۴۶]

    معروف است که ابو حنیفه- جز در موارد اندک- به سنّت اعتماد نکرد؛ زیرا پذیرفتن سنّت نزد او، داراى شرایطى خاص و مشکل بود.[ به نقل از تاریخ التشریع الاسلامى، ج ۲، ص ۸۱]

    دانشمند معروف، ابن خلدون مى‌نویسد: «ابو حنیفه فقط هفده حدیث! از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را صحیح‌ شمرده و به آنها اعتماد کرده است؛ زیرا در پذیرش احادیث، سخت‌گیر بود».[به نقل از تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۷۹۶ (فصل ششم، علوم حدیث)]
    امضاء
    هرگز نگیرد تا ابد آقا کسی جای تو را
    هرگز مخواه از کف دهم عشق و تولای تو را
    این مرده دل این خسته جان دارد تمنای تو را
    این سینه ی پر سوز ما خواهد تسلای تو را



  9. تشكرها 2

    شهاب منتظر (15-03-2013)

  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4612
    نوشته
    875
    صلوات
    2319
    دلنوشته
    9
    یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر علیه السلام
    تشکر
    2,187
    مورد تشکر
    2,696 در 817
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    دوستان قبل از ادامه این بحث بزارید با یک حدیثی که واقعا همه چیز رو مشخص میکنه به برسی فراز دیگر این بخش از ابو حنیفه که یکی از مذاهب اربعه است برپردازیم
    امام باقر (علیه السلام)به سلمه بن کهیل و حکم بن عتیبه می فرماید :
    شرقا و غربا ، لن تجدا علما صحیحا الا شیئا یخرج من عند نا اهل البیت
    گر شما به شرق و غرب عالم بروید،علم متقن و درستی بجز نزد اهل بیت نمی یابید
    بحارالأنوار ج 2 ص
    92
    با توجه به این حدیث من نمیخوام نتیجه گیری کنم و قضاوت با شما هستش
    اما ادامه بحث با اجازه برادران اهل سنت حنیفی :
    در این وادی میخوام نمونه هایی از نظرات علمای اهل سنت( نظر رواسای مکاتب شافعی و مالکی و حنبلی ) درباره جناب ابوحنیفه رو از کتابهای معتبر نقل کنم

    • نظر مالك بن أنس ( رهبر مکتب مالکی ) در مورد ابوحنيفه


    خطيب بغدادي كه از شخصيت‌هاي برجسته اهل سنت است، در تاريخ بغداد، ج13، ص401 از جناب حُنيني - كه ذهبي در حق او مي‌گويد: الامام الحافظ - نقل مي‌كند:

    قال سمعت مالكا يقول ما ولد في الاسلام مولود أشأم من أبي حنيفة

    از مالك (رئيس مالكي ها) شنيدم كه مي گفت: در اسلام، فرزندي شوم تر از ابوحنيفه به‌ دنيا نيامده است.

    همچنين ابن عبد البر در كتاب الإنتقاء في فضائل الثلاثة الأئمة الفقهاء، ص150 مي‌گويد:

    سفيان ثوري همان تعبيري را كه مالك درباره ابوحنيفه گفته، نقل مي‌كند:

    أنه شر مولود ولد في الإسلام

    ابوحنيفه، شرترين مولودي است كه در اسلام به دنيا آمده است.

    در تاريخ بغداد از مالك بن انس نقل مي‌كند:

    كانت فتنة أبي حنيفة أضر على هذه الأمة من فتنة إبليس

    فتنه ابوحنيفه، ضررش بر اين امت، بيشتر از فتنه ابليس است.

    تاريخ بغداد للخطيب بغدادي، ج13، ص396
    همچنين وليد بن مسلم نقل مي‌كند:

    قال لي مالك: يذكر أبو حنيفة ببلدكم؟ قلت: نعم. قال: ما ينبغي لبلدكم أن تسكن.

    مالك بن أنس به من گفت: آيا در شهر شما، نام ابوحنيفه برده مي‌شود؟ گفتم: بله. گفت: شهري كه نام ابوحنيفه در آن برده مي‌شود، شايسته سكونت نيست.

    تاريخ بغداد للخطيب بغدادي، ج13، ص421 - حلية الأولياء لأبي نعيم، ج6، ص325 - الكامل في ضعفاء الرجال، 7/6

    --------


    • نظر شافعی در مورد ابوحنیفه


    در کتاب حلیة الأولیاء از قول شافعی نقل می‌کند:

    کتاب ابوحنیفه را نگاه کردم و ۱۲۰ یا ۱۳۰ ورق داشت. ۸۰ ورق آن درباره وضوء و نماز بود و اینها، یا مخالف کتاب خدا بود یا مخالف سنت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) یا اختلاف اقوال یا تناض یا خلاف قیاس.
    حلیة الأولیاء لأبی نعیم، ج۱۰، ص۱۰۳
    ------


    • نظر احمد بن حنبل در مورد ابوحنيفه


    خطيب بغدادي از احمد بن حنبل نقل مي‌كند:

    ما قول أبي حنيفة و البعر عندي إلا سواء
    ترجمه با دوستان.
    تاريخ بغداد للخطيب بغدادي، ج13، ص413

    (با پوزش از عزيزان اهل سنت حنفي، ما فقط كلام احمد بن حنبل را ترجمه كرديم و قصد جسارت نداريم)
    طبراني از احمد بن حنبل نقل مي‌كند:

    إنه قال: كان أبو حنيفة يكذب و قال: أصحاب أبي حنيفة ينبغي أن لا يروى عنهم شئ.

    ابوحنيفه دروغ مي‌گويد و شايسته نيست كه اصحاب ابوحنيفه از او چيزي نقل كنند.

    المعجم طبراني، ج7، ص17
    و نکته ای دیگر


    • نظر اوزاعي در مورد ابوحنيفه


    روى عن الأوزاعي يقول: ما ولد مولود في الاسلام أضر على الاسلام من أبي حنيفة.

    اوزاعي مي‌گويد: در اسلام، فرزندي كه ضررش بر اسلام بيشتر از ابوحنيفه باشد، به دنيا نيامده است.

    تاريخ بغداد للخطيب بغدادي، ج13، ص399



    • اجماع بر گمراهي ابوحنيفه


    خطيب بغداي سخني را از ابوبكر بن أبي داود سجستاني نقل مي‌كند. ذهبي از ابوبكر سجستاني اين گونه تعبير مي‌كند:

    الامام العلامة الحافظ شيخ بغداد

    سير اعلام النبلاء للذهبي، ج13، ص221

    ابوبكر سجستاني به دوستان و اصحابش مي‌گفت:

    يقول الصحابة: ما تقولون في مسألة اتفق عليها مالك و أصحابه و الشافعي و أصحابه و الاوزاعي و أصحابه و الحسن بن صالح و أصحابه و سفيان الثوري و أصحابه و أحمد بن حنبل و أصحابه؟ فقالوا له: يا أبا بكر! لا تكون مسألة أصح من هذه، فقال: هؤلاء كلهم اتفقوا على تضليل أبي حنيفة.

    نظر شما چيست در مورد مسئله‌اي كه بر آن مالك و يارانش، شافعي و يارانش، اوضاعي و يارانش، حسن بن صالح و يارانش و سفيان ثوري و يارانش و احمد بن حنبل و يارانش اتفاق نظر دارند؟ دوستان و اصحاب ابوبكر سجستاني گفتند: مسئله‌اي صحيح‌تر، به اين شكل نيست. آقاي سجستاني گفت: تمام اينها اتفاق نظر دارند بر گمراهي ابوحنيفه.

    تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، ج13، ص382

    اينها نمونه اي بود از نظرات بزرگان اهل سنت در مورد جناب ابوحنيفه.

    نظرات دیگر علما را در مجال بعد خدمت شما دوستان عرض میکنم.

    • باز هم تکرار میکنم که اینجا فقد در بوته نقد قرار گرفت و قصد توهین و جسارت نداشته و هیچ گونه بی احترامی در این متون قرار ندارد.

    ادامه دارد...

    امضاء
    هرگز نگیرد تا ابد آقا کسی جای تو را
    هرگز مخواه از کف دهم عشق و تولای تو را
    این مرده دل این خسته جان دارد تمنای تو را
    این سینه ی پر سوز ما خواهد تسلای تو را



  11. تشكرها 2

    شهاب منتظر (08-09-2014)

  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4612
    نوشته
    875
    صلوات
    2319
    دلنوشته
    9
    یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر علیه السلام
    تشکر
    2,187
    مورد تشکر
    2,696 در 817
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بسم الله الرحمن الرحیم

    در این مجال به سنخن تعدادی از علما و معتبرین اهل سنت میپردازیم که درباب وثاقت و درستی ایشون نطراتی داده اند و در انتها چند نمونه از گفته های خود جناب ابوحنیفه که درباره خودشان و سخنانشان داده اند بحث مذهب اول را به اتمام میرسانیم.
    قبل از نقل قول خدمت شما دوستان بگم که برای غنی شدن مباحث سعی شده که اگر اسمی برده میشه حداقل یک مشخصاتی برای بار اول برای اون شخص ذکر بشه )
    نظر احمد بن حنبل ( ریس مذهب حنبلی ها)

    خطيب بغدادي از احمد بن حنبل، رئيس حنابله نقل مي‌كند كه:

    حدثنا مؤمل قال ذكروا أبا حنيفة عند سفيان الثوري فقال: غير ثقة و لا مأمون، غير ثقة و لا مأمون.

    نزد سفيان ثوري، ابوحنيفه را ياد كردند و او گفت: ابوحنيفه مورد وثوق و امانت دار نيست.

    تاريخ بغداد للخطيب بغدادي، ج13، ص419

    نظر سفيان ثوري ( ابوعبدالله سفیان (سفیان ثوری کوفی) محدث برجسته اهل سنت و صوفی مشهور. پدرش سعید بن مسروق ثوری کوفی است و نسب او با چهارده واسطه به "ثوربن عبد مناف" می رسد و به همین جهت هم او را ثوری گویند. تاریخ تولد او را بین سالهای 95 تا 97 هجری قمری و او که در زمان مهدی خلیفه عباسی، زندگی می کرد بارها با او و دولتمردانش مجادله می کرد و سرانجام یک روز گفتگوی تندی با مهدی عباسی کرد و به مصرف بی رویه بیت المال اعتراض کرد که مورد خشم او واقع شد لذا مجبور شد که از آنجا فرار کند و به بصره رفت و مدت کوتاهی به طور ناشناس آنجا ماند تا اینکه در سال 161 هـ.ق، وفات کرد. برای مطالعه بیشتر در باره ایشون میتونید به 1-ترجمه وفیات الاعیان (منظرالانسان ج 2)( 2-تتمه المنتهی ص 262 )( 3-دائرة المعارف تشیع ج 9) مراجعه کنید ولی همین سخن بس که ایشون رو جزو افراد متبحر در حدیث و زاهد میدونن)

    همچنين خطيب بغدادي از سفيان ثوري نقل مي‌كند:

    استتيب أبو حنيفة من الكفر مرّتين

    ابوحنيفه دو مرتبه از كفر توبه داده شد. (يعني 2 بار كافر شد و 2 بار هم توبه داده شد)

    تاريخ بغداد للخطيب بغدادي، ج1، ص318 - الإنتقاء في فضائل الثلاثة الأئمة الفقهاء لابن عبد البرّ،‌ ص149 - 150

    نظر ابن حبان ( اِبْن‌ِ حِبّان‌، ابوحاتم‌، محمد بن‌ حبان‌ بن‌ احمد بن‌ حبان‌ (ح‌ 270- 21 شوال‌ 354ق‌/883 -20 اكتبر 965م‌)، محدث‌، فقيه‌ شافعى‌، مورخ‌ و لغوي‌ تميمى‌ بُستى‌. مورخین و اراد زمانش،‌ وي‌ را ثقه‌ (ابن‌ شاهين‌، 296)، حافظى‌ بزرگوار (ابن‌ ماكولا، 1/432) و عالم‌ به‌ متون‌ و اسانيد حديث‌ (ياقوت‌، 1/613) دانسته‌اند. )

    ابن حبان كه از شخصيت‌هاي رجالي اهل سنت است و گفتارش براي اهل سنت، مورد تأئيد است، در كتاب المجروحين، ابوحنيفه را ذكر مي كند و بر عدم وثاقت او صراحت دارد.

    المجروحين لابن حبان، ج3، ص61 تا 73
    و اینکه :
    لا یجوز الاحتجاج به لأنه کان داعیاً الى الارجاء و الدّاعیة الى البدع لایجوز أن یحتج به عند أئمتنا قاطبة لا اعلم بینهم فیه خلافا على أن ائمة المسلمین و اهل الورع فى الدین فى جمیع الامصار و سائر الاقطار جرحوه و أطلقوا علیه القدح إلاّ الواحد بعد الواحد». المجروحین 3: 64 ـ خطیب بغدادى نام دهها نفر از علماء و بزرگانى را که ابو حنیفه را مردود شمرده اند

    یعنى اعتماد و استدلال کردن به نظرات ابوحنیفه جایز نیست چون او به گرایش ارجاء (مرجئه) دعوت مى کند والبته اعتماد به دعوت کننده به بدعت، از نظر علماء ما جایز نیست و اختلافى نیست که ابوحنیفه مورد قدح و ایراد است.

    ادامه دارد...
    امضاء
    هرگز نگیرد تا ابد آقا کسی جای تو را
    هرگز مخواه از کف دهم عشق و تولای تو را
    این مرده دل این خسته جان دارد تمنای تو را
    این سینه ی پر سوز ما خواهد تسلای تو را



  13. تشكر

    شهاب منتظر (19-09-2014)

  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4612
    نوشته
    875
    صلوات
    2319
    دلنوشته
    9
    یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر علیه السلام
    تشکر
    2,187
    مورد تشکر
    2,696 در 817
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    نظر آقاي شريك

    أبو صالح الاسدي قال: سمعت شريكا يقول: لان يكون في كل حي من الاحياء خمّار خير من أن يكون فيه رجل من أصحاب أبي حنيفة.

    از آقاي شريك كه از علماي بزرگ اهل سنت است و صاحب فتوا، نقل مي‌كند:

    اگر در ميان انسان هاي زنده، يك شراب فروش وجود داشته باشد، بهتر است از اينكه فردي از اصحاب ابوحنيفه در ميان آنها باشد.

    تاريخ بغداد للخطيب بغدادي، ج13، ص397
    خوب برسیم به تعدادی از سخنان خودشان برای درستی خودشان
    از ابو حنيفه نقل شده كه به شاگردش ابو يوسف مي‌گويد:

    لا ترو عني شيئا، فإني و الله! ما أدري أمخطىء أنا أم مصيب.

    چيزي از من نقل نكن. به خدا سوگند! من نمي‌دانم كه گفتارم درست است يا نادرست.

    السنة لعبد الله بن احمد بن حنبل، ج1، ص226 - تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، ج13، ص403


    خطيب بغدادي نقل مي‌کند:

    عن مزاحم بن زفر، قال: قلت لأبي حنيفة: يا أبا حنيفة! هذا الذي تفتي و الذي وضعت في كتبك، هو الحق الذي لا شك فيه؟ فقال: والله! ما أدري لعله الباطل الذي لا شك فيه.

    مزاحم بن زفر مي‌گويد: از ابو حنيفه سوال كردم: آن چيزي را كه مي‌گويي و فتوا مي‌دهي، آيا حق است؟ جواب داد: به خدا قسم! شايد باطلي باشد كه هيچ شكي در آن نيست.

    تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، ج13، ص402


    خطيب بغدادي نقل مي‌کند كه ابوحنيفه به شاگرد خود گفت:

    لا تكتب كل ما تسمعه مني، فإني قد أرى الرأي اليوم فأتركه غدا و أرى الرأي غدا و أتركه بعد غد.

    هر چه را كه از من مي‌شنوي، ننويس. من امروز نظري را مي‌دهم و فردا از آن برمي‌گردم و فردا نظري مي‌دهم و روز بعد، از آن بر مي‌گردم.

    تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، ج13، ص403


    در جاي ديگر آمده است كه:

    إننا بشر نقول القول و نرجع عنه غدا.

    ما بشر هستيم و سخني را مي‌گوييم و فردا هم از آن سخن برمي‌گرديم.

    الإنصاف لشاه أبو ولي الله، ص104
    دوستان این از مبحث مذهب ابوحنیفه ، تفکر کنید و درستی و نادرسی این سخنان رو خودتون بسنجین .

    کتابهایی که نام برده شد همه از معتبرترین های اهل سنت و غیر قابل رد هستن .

    فقط یک نکته رو تکرار کنم باب تاکید اون حدیث رو که در بحث قبل ذکر کردم رو به یاد بیارین ، خوب ایا کسی که چنین کلامی رو میگه با این ریس یک مذهب چقدر فرق میکنه ؟ تازه خود ایشون هم در پای مکتب حضرات معصومین هم نشستن و در کلام خودش هست که : أبو حنيفه در مجالس تدريس امام دو سال را در مدينه سپرى كرد، و راجع بدين سنوات است كه مى‏گويد: لَوْلَا الْعَامَانِ لَهَلَكَ النُّعْمَانُ ( نقل‌ از كتاب‌ مناقب‌ آل‌ ابيطالب‌ في‌ احوال‌ الامام‌ الصادق‌ علیه السلام ). «اگر آن دو سال نبود، نعمان هلاك مى‏شد.» و بازهم در مقابل امام خویش که خود اقرار دارد که اگر ان دوسال نبود هلاک میشد.

    با این حال اگه دوستان مایل هستن خودشون کمی بیشتر مطالعه کنن میتونن به کتاب تاریخ بغداد جناب حافظ ابو بكر احمد بن على خطيب بغدادى متوفای سنه 463 به جلد سیزدهم مراجعه کنید ( صفحات 323 تا 454) که در باره جنابش صحبت شده. درست هستش که مطالب رو ذکر میکنیم اما به اندزه ای که کلید و سرفصل میدیم به دوستان تا خودشون هم برای پختگی متون به کتب مراجعه بکنن و تنها به نقل از این متون اکتفا نکنن.

    پایان بخش مذهب حنفی -
    متمم این قسمت
    دوستان امیدوارم این مباحث برای شما علامت سوال رو پر رنگ تر کرده باشه که چرا این شخص صاحب مذهب شده و هنوز این مذهب بیشترین جمعیت رو در خودش داره و از نگاه جغرافیای مذهبی اگه نگاه کنیم اینگونه میبینیم

    عده حنفیان در مغرب ، الجزایر ، تونس ، لیبی و نیز در حجاز و یمن و کشور‌های عربی حاشیه خلیج فارس اندک است.
    در مصر ، جمعیت زیادی حنفیاند و هر چند اکثریت با آنان نیست ولی مذهب رسمی مصر مذهب حنفی است.
    در منطقه شام ، جز در فلسطین ، بیش از نیمی از جمعیت حنفیاند.
    در عراق ، ترکیه ، قفقاز ، کشور‌های حوزه بالکان ، افغانستان ، هند ، چین ، برزیل و بسیاری از کشور‌های آسیای مرکزی حنفیان بسیاری هستند.
    ازاین رو، تخمین زده می شود که بیش از یکسوم مسلمانان جهان حنفی باشند.

    ادامه دارد...


    امضاء
    هرگز نگیرد تا ابد آقا کسی جای تو را
    هرگز مخواه از کف دهم عشق و تولای تو را
    این مرده دل این خسته جان دارد تمنای تو را
    این سینه ی پر سوز ما خواهد تسلای تو را



  15. تشكرها 2

    شهاب منتظر (19-09-2014)

  16. Top | #8

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4612
    نوشته
    875
    صلوات
    2319
    دلنوشته
    9
    یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر علیه السلام
    تشکر
    2,187
    مورد تشکر
    2,696 در 817
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    امیدوارم با بحث دوم که در باره مذهب دوم اهل سنت هست با من همراه بشید.
    مؤسس این مذهب ، مالک بن انس اصبحی از طبقه سوم فقیهان تابعی مدینه است .
    او حدود سالهای 90 تا 97 در شهر مدينه تولد یافت و در همانجا درگذشت. وي فقيهي عربي الاصل بود و بیشتر زندگانی خود را در مدینه سپری کرد .

    جناب مالک ، در برابر خلفاي وقت ، سیاست آرامی را دنبال می‏کرد . او در برابر قیام نفس زکیه ـ سال (145 ه.ق) والی مدینه را به او بدگمان ساخت و او را مجازات کرد .

    مذهب فقهی مالک، به مثابه یک مدرسه فکری نبوده و اجتهاد فقهای آن فراتر از رأی مالک نمی رود. مالکیان در باورهای اعتقادی خود پیرو مکتب اشعریند.

    دوستان برای اینکه مباحث ما بی سند نباشه چند سند درباره تولد و شخصیت ایشون براتون ذکر میکنم

    ذهبي در سير اعلام النبلاء، ج8، ص48، حدود 50 صفحه، درباره مالك، مفصّل سخن گفته است و آغاز بحثش اينچنين است:

    مالك الامام هو شيخ الاسلام، حجة الأمة، إمام دار الهجرة أبو عبد الله مالك ابن أنس بن مالك بن أبي عامر و أمه هي عالية بنت شريك الأزدية.

    مالك، امام و شيخ الاسلام است و حجت امت است و امام مردم مدينه است. پدرش أنس و نوه مالك بن أبي عامر است و مادرش عاليه، دختر شريك أزدية است.

    ولادت و وفات:

    سال ولادت ايشان، 93 هجري است كه در آن سال، أنس، خادم رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رفت.

    نشأ في صون و رفاهية و تجمل.

    ايشان از نظر امكانات مالي، در رفاه بود و زندگي پر زرق و برقي داشت.

    سال وفات ايشان، 179 هجري است و در سن 85 سالگي از دنيا رفت و در قبرستان بقيع دفن شد.
    قبر جناب مالك در قبرستان بقيع، زيارتگاه عام و خاص بوده است، بويژه مالكي مذهب‌ها.
    قبر او داراي گنبد و بارگاه و تشكيلات بود و در سال 1344 كه وهابيون بر عربستان سعودي مسلط شدند و نام حجاز را به سعود مبدل كردند و حرم پاك ائمه (عليهم السلام) را در قبرستان بقيع ويران كردند، حرم جناب مالك را ويران كردند.

    در مجال بعد همانند بحث پیشین به ذکر مطالبی از علم و وثاقت ایشان سخن میگویم.
    ادامه دارد...


    امضاء
    هرگز نگیرد تا ابد آقا کسی جای تو را
    هرگز مخواه از کف دهم عشق و تولای تو را
    این مرده دل این خسته جان دارد تمنای تو را
    این سینه ی پر سوز ما خواهد تسلای تو را



  17. تشكرها 2

    شهاب منتظر (19-09-2014)

  18. Top | #9

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4612
    نوشته
    875
    صلوات
    2319
    دلنوشته
    9
    یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر علیه السلام
    تشکر
    2,187
    مورد تشکر
    2,696 در 817
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    در ادامه بحث
    در ادامه این سلسله مباحث که بصورت خلاصه تقدیم دوستان میشه عرض کنم که :
    دوستان اهل سنت این جمله رو هر بار که بحث رو شروع کنم اول میگم که در این سلسله مباحث قصد جسارت به هیچ یک از مذاهب رو ندارم و نخواهم داشت و تنها به معرفی اثار و جملاتی که در باره این علما گفته اند اشاره میکنم.
    جناب مالک از بزرگان اهل سنت و دارای فقه و احکامی میباشد که موجب شد از مذاهب بزرگ اهل سنت محسوب شود
    اما دوستان نمونه ای از سخنان خودشان رو در مورد احکامی که میدادند عرض میکنم اگر عمری باقی بود به مطالبی که در باره ایشون دیگر علما گفته شده خدمتتون میگم
    آقاي ابن حزم آندلسي در كتاب الإحكام از آقاي قعنبي نقل مي‌كند:دخلت على مالك بن أنس في مرضه الذي مات فيه، فسلمت ثم جلست فرأيته يبكي، فقلت: يا أبا عبد الله! ما الذي يبكيك؟ فقال لي: يا ابن قعنب! و ما لي لا أبكي و من أحق بالبكاء مني، والله! لوددت أني ضربت بكل مسألة أفتيت بها برأيي سوطا سوطا و قد كانت لي السعة فيما قد سبقت إليه و ليتني لم أفت بالرأي.

    وقتي مالك در آخرين لحظات زندگيش، در حالت احتضار بود، گريه مي كرد. از او علت گريه را پرسيدم. گفت: چرا گريه نكنم؟! چه كسي سزاوارتر است از من بر گريه كردن؟ قسم به خدا! دوست دارم درباره هر مسئله اي كه به رأي خودم فتوا دادم، شلاق مي خوردم و جرمم را در همين دنيا نسبت به فتاواي خلاف سپري مي كردم و فرداي قيامت، با عذاب خدا مواجه نمي شدم.

    الإحكام، ج6، ص790 - شذرات الذهب، ج1، ص292 - وفيات الأعيان لإبن خلكان، ج4، ص137 - جامع بيان العلم و فضله، ج2، ص148 - تهذيب التهذيب لإبن حجر، ج9، ص271 - سير اعلام النبلاء للذهبي، ج7، ص142 - تاريخ بغداد للخطبي البغدادي، ج3، ص103 - تهذيب الكمال للمزي، ج25، ص638
    و حالا تعدادی از نظرات این عالم
    این بحث رو خوب دقت کنید :نقل مي‌كنند كه روزي مالك بن انس در كنار حرم مطهر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بود و ديد منصور دوانيقي هم به زيارت قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) آمده است و با صداي بلند صحبت مي كند. مالك بن انس جلو آمد و به منصور دوانيقي اعتراض كرد و اين آيه را خواند:
    يا أيها الذين آمنوا لا ترفعوا أصواتكم فوق صوت النبي و لا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض أن تحبط أعمالكم و أنتم لا تشعرون (سوره حجرات/آيه2)
    صداي خود را بالاتر از صداي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نبريد و همانگونه كه بين خودتان بلند حرف مي زنيد، نزد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) صداي خود را بلند نكنيد، چون اعمالتان حبط مي‌شود و اين را شما نمي فهميد.
    همچنين خداوند عده اي را در قرآن مدح كرده و ستوده است:
    إن الذين يغضون أصواتهم عند رسول الله أولئك الذين امتحن الله قلوبهم للتقوى لهم مغفرة و أجر عظيم(سوره حجرات/آيه3)
    كساني كه با صداي آرام نزد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) صحبت مي‌كنند، خداوند قلبشان را به نور ايمان و تقوا منور كرده است و مشمول مغفرت و عفو خداوند خواهند شد.
    خداوند در آيه ديگري، عده اي ديگر را مذمت و سرزنش كرده است:
    إن الذين ينادونك من وراء الحجرات أكثرهم لا يعقلون (سوره حجرات/آيه4)
    كساني كه از پشت ديوار، تو را صدا مي‌كنند، اكثرشان عقل و شعور ندارند.
    اي منصور دوانيقي! پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) زنده است و زنده و مرده پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) احترام دارد.
    ((( از استدلال آقاي مالك بن انس اينگونه نتيجه گيري مي‌شود: وهابيوني كه مي‌گويند پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رفته است و ديگر از اين دنيا هيچ اطلاعي ندارد و صداي مردم را نمي شنود و پاسخ مردم را نمي گويد، با سه آيه، استدلال مي كند بر حيات و سماع نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و اينكه هر گونه بلند سخن گفتن در كنار قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، خلاف تعاليم قرآني است.)))
    جالب اينكه منصور دوانيقي در برابر اين سخنان محكم و قاطع و استدلال به آقاي قرآن توسط مالك بن انس، متواضع شد و آرام گرفت و سؤال كرد:
    حالا كه من زيارت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را خوانده ام و مي خواهم دعا كنم، آيا رو به قبله و پشت به ضريح پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) دعا كنم؟ يا پشت به قبله و رو به ضريح پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)؟
    مالك بن انس جواب داد:
    صورتت را از قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) برنگردان، در حاليكه مقابل قبر او ايستاده اي، دعا كن:
    إنه وسيلتك و وسيلة أبيك إلي الله
    پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، وسيله تو و پدرت آدم به خداست.
    يعني پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) وسيله تقرب تو و پدرت به خداوند است.
    در ادامه هم آقاي مالك بن انس استدلال مي كند به آيه 64 سوره نساء كه مربوط به جواز توسل نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است:
    و لو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاءوك فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما
    كساني كه در حق خودشان ظلم كردند، اگر نزد تو بيايند و استغفار كنند و پيامبر براي آنها طلب مغفرت كند، خداوند آنها را مي بخشد و مورد رحمت قرار مي دهد.
    از اين آيه استفاده مي‌شود كه اين آيه مخصوص حيات پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نيست و بعد از رحلت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم اين آيه كاربرد خود را دارد.
    شرح مواهب، ج9، ص304 - وفاء الوفاء سمهودي، ج4، ص1371 - الشفاء بتعريف حقوق المصطفي قاضي عياض، ج2، ص41 - دفع شبه عن الرسول حصني دمشقي، ص140 - سبل الهدي و الرشاد صالحي شامي، ج11، ص439 - شفاء السقام سبكي، ص164


    دوستان این نمونه ای از فرمایشات ایشان هستش که ردی بر شبهه وهابیت برای توسل هست که با گفته خود علمای اهل سنت هم پاسخی بر این گفته میباشد
    اما در مجال بعد درباره وثاقت ایشون ( که ایا اصلا در احکام و ارایی که داده اند دیگر علما نظرشن چیه و ایا ایشون رو قبول کرده یا رد؟؟؟؟
    امضاء
    هرگز نگیرد تا ابد آقا کسی جای تو را
    هرگز مخواه از کف دهم عشق و تولای تو را
    این مرده دل این خسته جان دارد تمنای تو را
    این سینه ی پر سوز ما خواهد تسلای تو را



  19. تشكرها 2

    شهاب منتظر (17-07-2015)

  20. Top | #10

    عنوان کاربر
    عضو ثابت
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4612
    نوشته
    875
    صلوات
    2319
    دلنوشته
    9
    یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر علیه السلام
    تشکر
    2,187
    مورد تشکر
    2,696 در 817
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    میزان وثاقت و اطمینان مالک بن انس در بین علما وکتب اهل سنت

    خطيب بغدادي در تاريخ بغداد، ج10، ص223 و 239 نقل مي‌كند:
    و قد تكلم في مالك و عابه جماعة من اعلام الائمة ، ... عابه جماعة من أهل العلم في زمانه.
    برخي مطالب تندي در تضعيف مالك گفته اند و تعدادي از بزرگان و پيشوايان اهل سنت، درباره مالك عيبجويي كرده اند، ... ، تعدادي از اهل علم در عصر خود مالك هم نسبت به او عيبجويي داشتند.
    و در ج9، ص164 از قول يحيي بن معين كه از استوانه‌هاي رجالي اهل سنت است، مي‌گويد:
    سفيان الثوري أحب إلي من مالك في كل شيء.
    ارزش سفيان ثوري از هر جهت، براي من بالاتر است از مالك.
    إبن أبي ذئب هم در حق مالك مطالبي گفته كه عبد البر مي‌گويد:
    فيه جفاء و خشونة و كرهت ذكره.
    در حق مالك جفا كرده و مطالب خشني گفته كه من خوش ندارم كه آنها را ذكر كنم.
    جامع بيان العلم و فضله لإبن عبد البر، ج2، ص160
    ابن حجر عسقلاني در تهذيب التهذيب، ج3، ص404 مطالبي را نقل مي‌كند كه بعضي از بزرگان اهل سنت به سخنان مالك عمل نمي كردند و از بعضي نقل مي‌كند كه:
    و انما ترك مالك الرواية عنه لأنه تكلم في نسب مالك، فكان مالك لا يروي عنه و هو ثبت لا شك فيه
    بعضي ها مانند - يحيي بن معين - نسبت به مالك سخن تندي گفته اند و روايات او را مورد وثوق قرار نمي دادند و مي گفتند كه درباره نسب او حرف داريم. مالك كسي است كه نبايد از او روايت نقل كنيم.

    امضاء
    هرگز نگیرد تا ابد آقا کسی جای تو را
    هرگز مخواه از کف دهم عشق و تولای تو را
    این مرده دل این خسته جان دارد تمنای تو را
    این سینه ی پر سوز ما خواهد تسلای تو را



  21. تشكر

    شهاب منتظر (17-07-2015)

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi