صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 15 , از مجموع 15

موضوع: (...◕✿◕◕✿◕ زنانی که بی عذاب قبر به بهشت می روند ◕✿◕◕✿◕...)

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    November 2012
    شماره عضویت
    11038
    نوشته
    8,642
    صلوات
    396
    دلنوشته
    4
    ادرکنا یا سیدالشهدا
    تشکر
    2,051
    مورد تشکر
    1,882 در 1,042
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    نقل قول نوشته اصلی توسط یاس بهشتی نمایش پست ها
    آشنائی با برزخ و حیات بعد از مرگ
    بسیار بسیار جالب بود
    ای کاش شما که زحمت کشیدین معنی آیات یا احادیث رو هم کنارشون می نوشتین
    ممنون از زحماتتون.اجرتون با خدا.باز منتظر مطالبتون هستیم و انشاالله دنبال خواهیم کرد.





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    همراه بودن ملکوت برزخی انسان با او در برزخ
    بهشت و دوزخ برزخی


    انسان که از دنیا میرود در بهشتی و یا جهنّمی داخل می شود که آن را بهشت و جهنّم برزخی گویند که نسبت به بهشت و جهنّم قیامت خیلی ضعیف تر است، و لذا در بعضی از روایات وارده چنین تعبیر شده است که در عالم قبر و برزخ دری به بهشت قیامتی یا جهنّم قیامتی او می گشایند؛ و به همان میزانی که از بازشدن در و تماشای آن منظره های جالب و حیرت انگیز انسان لذّت می برد، و یا از رؤیت دود و دخان و آتش و سعیر و زقّوم و حمیم و ثُعبان و أفاعی در رنج و اضطراب می افتد، به همان میزان این بهشت یا جهنّم برزخی نمونه و اثری از قیامت است، و بر این اساس موجودیّت بهشتی یا جهنّمی خود را به دست آورده است.


    و در بعضی از روایات این را بهشت دنیا نامیده اند؛ و مرحوم مجلسی رضوانُ الله عَلیه در کتاب عدل و معاد از «بحارالانوار» از آن به بهشت و جهنّم دنیا تعبیر نموده و بابی را به این عنوان منعقد ساخته است.

    بهشت حضرت آدم

    و علّتش آنست که عالَم برزخ از تتمّه عالم دنیاست. و لذا از بهشتی که آدم بوالبشر در آنجا بود نیز به بهشت دنیا تعبیر شده است، چون از مقدّمات دنیا و متّصل به آن و موجب آمادگی و تهیّؤ آمدن به دنیا بوده است.

    در «علل الشّرآئع » با سند از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده است که «می گوید از آن حضرت درباره بهشت آدم سؤال کردم، فرمود: بهشتی بود از بهشت های دنیا که در آن خورشید و ماه طلوع داشتند، و اگر از بهشت های خُلد بود هیچگاه از آن خارج نمی شد».

    و پس از آنکه برزخ سپری شد و در صور دمیده شد، آنوقت انسان به بهشت قیامتی می رود. انسان که در برزخ وارد می شود با موجودیّت و فعلیّت خود وارد می شود. در این دنیا خودیّت و ملکات او مختفی است، ظاهر او و ظاهر کردار او پیداست؛ در عالم برزخ این مختفیات یک درجه ظهور پیدا میکند و أعمالش به صورت ملکوتی که دارد ظاهر میگردد، و ملکاتش که روی خودیّت و شخصیّت او اثر گذاشته اند با انسان در برزخ ظهور می نماید.

    «وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَی ' یَدَیْهِ یَقُولُ یَـ'لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً * یَـ'وَیْلَتَی ' لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاَنًا خَلِیلاً * لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَآءَنِی وَ کَانَ الشَّیْطَـ'نُ لِلاْءِنسَـ'نِ خَذُولاً * وَ قَالَ الرَّسُولُ یَـ'رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَـ'ذَا الْقُرْءَانَ مَهْجُورًا؛ در روز قیامت شخص ستمگر انگشت ندامت به دندان می گزد و می گوید: ای کاش که من راهی با رسول خدا پیدا نموده بودم، ای کاش که من فلان را دوست و خلیل خود نمی گرفتم! او مرا از قرآن و ذکر خدا، بعد از آنکه بسوی من آمد، باز داشت؛ و البتّه شیطان موجب خذلانِ انسان است. و رسول خدا می گوید: بار پروردگارِ من! حقّاً امّت و قوم من این قرآن را مهجور داشتند و از آن دوری کردند» (آیه 27 تا 30 سوره فرقان).

    در این آیات که شیطان را خذول و منحرف کننده معرّفی می کند و در عین حال، فلان را گمراه کننده از ذکر و قرآن می شمارد، معلوم می شود که فلان، محلّ ظهور شیطان و نفس امّاره و بالاخره فلان، مرکز و محور تجلّیات نفس خود او بوده است؛ پس در حقیقت و معنی، انسان از خودش و موجودیّتش گلایه دارد، آن خودی و شخصیّتی که تمام مصائب و ابتلائات و امتحانات بوسیله او بر انسان وارد می گردد و محور پذیرش یا عدم قبول سعادت و سخن حقّ است.


    این نفس، همان قرین سوئی است که در آنجا انسان تقاضا دارد بین او و خودش به قدر فاصله مشرقین جدائی بوده باشد و درباره او «وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّـ'هَا؛ و بی گمان آن که خود را بیالود، محروم گشت» فرموده است. و یا همان نفسِ ملکوتی و رحمانی و زیبا و جمیل و سریع الاءدراک و محلّ لطف و کانون محبّت و تراوش خیرات است که درباره او «قَدْأَفْلَحَ مَن زَکَّی'هَا؛ بی شک هر که خود را تزکیه کرد رستگار شد» فرموده است (شمس/ 9 و 10).

    انسان که در میان قبر می رود این نفس نیز با انسان قرین و ملازم است و از او سؤال می کند تو کیستی که من تا به حال به زیبائی و محبّت و انس با تو ندیده ام؟ در پاسخ می گوید: من عمل خودت هستم، من مجموعه منتجه کردار و رفتار خودت هستم، من ظهور ملکات و سَجایا و خودیّت تو هستم. من از دنیا با تو به این جا آمده ام و از اینجا تا روز قیامت نیز با تو خواهم بود و وقتی که سر از قبر در می آوری من با تو وارد محشر شده و در پیشگاه عرض و مقام عدل الهی خواهیم رفت.


    کتاب آشنایی با قرآن 9 صفحه 261 تا 265


    http://www.tahoorkotob.com/page.php?pid=6308
    امضاء


  4. تشكر


  5. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    زنانی که فشار قبر ندارند



    پیامبر گرامی اسلام (ص) در سخنانی سه دسته از زنان را از فشار قبر استثنا کرده و فرمودند: سه گروه از زنان عذاب قبر ندارند و در قیامت هم با حضرت فاطمه (ع) محشور می‌شوند ۱ـ زنی که با فقر و تنگ دستی شوهر خود بسازد. ۲ـ زنی که با بد اخلاقی شوهر صبر و بردباری خود را از دست ندهد. ۳ـ زنی که مهریه خود را به شوهر ببخشد.(مواعظ العددیه ص ۷۵)


    در روایت دیگر از پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و سلم) روایت شده که فرمود: سه طایفه از زن‌ها هستند که عذاب قبر از آن‌ها برداشته شود و با حضرت فاطمه دختر حضرت محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و سلم) محشور می‌شوند؛ زنی که بر غیرت شوهرش صبر کند، زنی که با شوهر بد اخلاق بسازد و زنی که مهریه اش را ببخشد.( دیلمی، حسن بن ابی الحسن،ارشاد القلوب (ترجمه رضایی)، ج۱، ص ۴۱۳، انتشارات اسلامیه، تهران، ۱۳۷۷ش)


    مراد از غیرت در این عبارت این است که زن ازاین که شوهرش ازدواج دیگری داشته باشد،‌ به غیرت نیاید؛ چرا که غیرت برای مردان است و زن نمی بایست نسبت به شوهرش غیرت داشته باشد. امام صادق علیه السلام می فرماید:

    غیرت ورزی روا نیست مگر برای مردان؛ و اما غیرت زنان در حقیقت حسادت است و چون غیرت تنها مخصوص مردان است به همین دلیل خداوند بر زنان جز شوهرشان را حرام کرده است ولی بر مردان چهار زن را حلال نموده است. و خداوند کریمتر از آن است که از سویی به زن غیرت بدهد و از سوی دیگر برای مرد سه زن دیگر را علاوه بر آن زن حلال کند!(الکافی، ج ۵ ، ص ۵۰۵ ، ح۱)



    هم چنین امام صادق (ع) فرمود:خدای بلند مرتبه غیرت را در وجود زنان قرار نداد و تنها زنان نا شایست غیرت می ورزند ولی زنان مومنه[حقیقی] نه! همانا خداوند غیرت را تنها در مردان قرار داد از اینرو برای مرد چهار زن را حلال فرمود ولی برای زن جز شوهرش را حلال نکرد پس زنی که علاوه بر شوهرش مرد دیگری را اراده کند نزد خداوند زناکار است.(الکافی، ج ۵، ص۵۰۵ ح ۲)


    امام باقر علیه السلام فرمود: غیرت زنان حسد است و حسد ریشه کفر است.زنان وقتی غیرت می ورزند خشمگین می شوند و وقتی خشمگین شدند کفران می ورزند مگر زنان مسلمه!(الکافی، ج۵ ، ص۵۰۵، ح۴)


    از روایت پیامبر(ص) این معنا به دست می آید که غیرت در زنان امری طبیعی است ولی اگر از آن بگذرد و بر شوهرش صبر کنند همان گونه که بر فقر یا تندخویی شوهر صبر می کند، بی فشار قبری به بهشت می رود.





    امضاء


  6. تشكر


  7. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    تجسّم‌ مَلَکات‌ در قبر و فوائد عمل‌ صالح‌


    انسان‌ که‌ در میان‌ قبر میرود این‌ نفس‌ نیز با انسان‌ قرین‌ و ملازم‌ است‌ و از او سؤال‌ میکند: تو کیستی‌ که‌ من‌ تا به‌ حال‌ به‌ زیبائی‌ و محبّت‌ و انس‌ با تو ندیده‌ام‌؟

    در پاسخ‌ میگوید: من‌ عمل‌ خودت‌ هستم‌، من‌ مجموعۀ منتجۀ کردار و رفتار خودت‌ هستم‌، من‌ ظهور ملکات‌ و سَجایا و خودیّت‌ تو هستم‌.

    من‌ از دنیا با تو به‌ اینجا آمده‌ام‌ و از اینجا تا روز قیامت‌ نیز با تو خواهم‌ بود. و وقتی‌ که‌ سر از قبر در می‌آوری‌ من‌ با تو وارد محشر شده‌ و در پیشگاه‌ عرض‌ و مقام‌ عدل‌ الهی‌ خواهیم‌ رفت‌.
    امضاء


  8. تشكر


  9. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    تجسّم‌ مَلَکات‌ در قبر و داستان‌ قیس‌ بن‌ عاصم‌


    در «أمالی‌» صدوق‌ با سند متّصل‌ خود روایت‌ میکند از علاء بن‌ محمّد بن‌ فضل‌ از پدرش‌ از جدّش‌ که‌ او گفت‌: قَیس‌ بن‌ عاصِم‌ گفت‌: من‌ با جماعتی‌ از بنی‌ تمیم‌ بر رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ به‌ عنوان‌ وفود و میهمانی‌ وارد شدیم‌. چون‌ من‌ داخل‌ بر آن‌ حضرت‌ شدم‌ دیدم‌ صَلْصال‌ بْن‌ دَلَهْمَس‌ نیز در حضور آن‌ حضرت‌ نشسته‌ است‌.
    عرض‌ کردم‌: ای‌ پیغمبر خدا! ما را موعظه‌ای‌ فرما که‌ از آن‌ نفع‌ ببریم‌ چون‌ ما قومی‌ هستیم‌ که‌ در صحرا زندگی‌ می‌کنیم‌ و خدمت‌ شما کمتر میرسیم‌!
    .
    «پس‌ رسول‌ خدا فرمود: ای‌ قیس‌! به‌ درستی‌ که‌ با هر عزّتی‌ ذلّتی‌ است‌، و با زندگی‌ مرگ‌ است‌، و با دنیا آخرت‌ است‌، و برای‌ هرچیزی‌ حسابگری‌ است‌، و بر هر چیزی‌ مراقب‌ و پاسداری‌ است‌، و برای‌ هر کار نیکوئی‌ ثوابی‌ است‌، و برای‌ هر کار زشتی‌ عِقابی‌ است‌، و برای‌ هر أجلی‌ کتاب‌ و تقدیری‌ است‌.
    و ای‌ قیس‌! حتماً و حقّاً بدون‌ شکّ با تو قرینی‌ است‌ که‌ با تو دفن‌ میشود و او زنده‌ است‌، و تو نیز با او دفن‌ میشوی‌ و مرده‌ هستی‌.
    پس‌ اگر آن‌ قرین‌ کریم‌ باشد تو را از گزند حوادث‌ مصون‌ خواهد داشت‌ و گرامی‌ خواهد داشت‌، و اگر لئیم‌ باشد تو را دستخوش‌ خطرات‌ و آفات‌ نموده‌ به‌ طوفان‌ بلا خواهد سپرد.
    و او در روز قیامت‌ محشور نمی‌گردد مگر با تو، و تو نیز برانگیخته‌ نخواهی‌ شد مگر با او، و از تو بازپرسی‌ نخواهد شد مگر ازاو، پس‌ او را صالح‌ قرار بده‌ چون‌ اگر صالح‌ باشد با او انس‌ خواهی‌ گرفت‌، و اگر فاسد باشد از هیچ‌ چیز وحشت‌ نداری‌ مگر از او ؛ و آن‌ کردار و عمل‌ تو است‌.»
    قیس‌ عرض‌ کرد: یا نبیّ الله‌! دوست‌ دارم‌ که‌ این‌ مواعظ‌ شما در ابیاتی‌ از شعر درآید تا ما با این‌ أشعار بر افرادی‌ از عرب‌ که‌ به‌ ما حکومت‌ کنند افتخار کنیم‌، و آنها را حفظ‌ نموده‌ و از نفائس‌ ذخائر خود قرار دهیم‌.
    رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ به‌ یکی‌ از حضّار امر فرمودند که‌ برود و حسّان‌ بن‌ ثابت‌ [۲۳۶] را بیاورد.
    قیس‌ میگوید: همینکه‌ منتظر آمدن‌ حسّان‌ بودیم‌ در این‌ برهۀ از زمان‌ من‌ در تفکّر فرو رفتم‌ که‌ این‌ مواعظ‌ را خود به‌ شعر درآورم‌.
    شعرها را ساخته‌ و پرداخته‌ و جزماً آماده‌ ساختم‌ و قبل‌ از اینکه‌ حسّان‌ برسد عرض‌ کردم‌: یا رسول‌ الله‌ من‌ شعرها را خودم‌ سرودم‌ و چنین‌ گمان‌ دارم‌ که‌ مطابق‌ پسند شما باشد و برای‌ آن‌ حضرت‌ خواندم‌:
    این‌ روایت‌ را مجلسی‌ در «روضۀ بحار» از «أعلام‌ الدّین‌» دیلمی‌ نقل‌ کرده‌ است‌ با این‌ اختلاف‌ که‌ طبق‌ این‌ نقل‌ سرایندۀ اشعار شخصی‌ از اصحاب‌ بوده‌ که‌ در مجلس‌ حضور داشته‌ و او را صَلْصَال‌ می‌گفتند. [۲۳۸]

    خطبۀ رسول‌ خدا در اینکه‌ چیزی‌ انسان‌ را نجات‌ نمیدهد جز عمل‌

    ابن‌ أبی‌ الحدید در «شرح‌ نهج‌ البلاغه‌» میگوید: رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ در خطبۀ آخر عمر شریفشان‌ فرمودند:
    «ای‌ گروه‌ مردمان‌ بدانید: که‌ حقّاً فیما بین‌ احدی‌ از مردم‌ و بین‌ خدا نَسَبی‌ نیست‌، و امری‌ نیست‌ که‌ بواسطۀ آن‌، خیری‌ را به‌ خود متوجّه‌ سازد و یا شرّی‌ را از خود دور گرداند، مگر عمل‌.
    آگاه‌ باشید! که‌ هیچ‌ مدّعی‌ چنین‌ ادّعائی‌ نکند و هیچ‌ تمنّاکننده‌ای‌ چنین‌ تمنّائی‌ ننماید که‌ من‌ بواسطۀ نسب‌ یا امر دیگری‌ غیر از عمل‌، ناجح‌ و رستگار خواهم‌ شد.
    سوگند به‌ آن‌ خدائی‌ که‌ مرا به‌ حقّ برانگیخته‌ است‌، چیزی‌ انسان‌ را نجات‌ نمیدهد مگر عمل‌ با رحمت‌ خدا.
    من‌ هم‌ اگر گناه‌ میکردم‌ و مخالفت‌ امر خدا مینمودم‌، از درجۀ خود ساقط‌ شده‌ و به‌ پستی‌ میگرائیدم‌.
    بار پروردگارا! حقّاً که‌ من‌ مطلب‌ را رسانیدم‌ و از عهدۀ تبلیغ‌ و اداء این‌ حقیقت‌ برآمدم‌.»
    مجلسی‌ رضوانُ الله‌ عَلیه‌ از کتاب‌ «صفاتُ الشّیعه‌» صدوق‌ (ره‌) نقل‌ میکند که‌:
    رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ پس‌ از فتح‌ مکّه‌ به‌ بالای‌ کوه‌ صفا رفته‌ و فریاد برآوردند:
    ای‌ پسران‌ هاشم‌! ای‌ پسران‌ عبدالمطّلب‌!
    تمام‌ فرزندان‌ هاشم‌ و عبدالمطّلب‌ جمع‌ شدند. حضرت‌ آنانرا مخاطب‌ ساخته‌ و فرمود: من‌ به‌ شما إعلام‌ میکنم‌:
    «بدرستیکه‌ حقّاً من‌ فرستادۀ خدا هستم‌ بسوی‌ شما، و بدرستیکه‌ حقّاً من‌ بر شما شفیق‌ و مهربانم‌. نگوئید: محمّد از ماست‌ ؛ سوگند بخدا که‌ دوستان‌ و محبّان‌ من‌ از شما و از غیر شما نیستند مگر پرهیزکاران‌!
    من‌ چنین‌ شما را نیابم‌ و نشناسم‌ که‌ در روز قیامت‌ نزد من‌ آئید ؛ در حالیکه‌ دنیا را برگردن‌های‌ خود حمل‌ نموده‌ و می‌کشید، و مردم‌ دیگر بیایند در حالیکه‌ آخرت‌ را حمل‌ نموده‌ و با خود بیاورند.
    آگاه‌ باشید! من‌ حقّاً از عهدۀ بیان‌ و تبلیغ‌ آنچه‌ راجع‌ به‌ شما فیمابینی‌ و بین‌ الله‌ بوده‌ برآمدم‌ و راه‌ عذر را بر شما بستم‌ و حجّت‌ را تمام‌ کردم‌.
    و بدرستیکه‌ حقّاً برای‌ من‌ عمل‌ من‌ است‌ و برای‌ شما عمل‌ شما.»

    أشعار امام‌ صادق‌ علیه‌ السّلام‌ در لزوم‌ اجتناب‌ از معصیت‌

    و دربارۀ لزوم‌ اجتناب‌ از معصیت‌، حضرت‌ صادق‌ علیه‌ السّلام‌ چه‌ نغز و شیرین‌ سروده‌اند:
    «تو معصیت‌ خدا را میکنی‌ در حالیکه‌ اظهار محبّت‌ او را می‌نمائی‌ ؛ سوگند به‌ جان‌ تو که‌ در میان‌ کارها این‌ یک‌ کار تازه‌ و شنیدنی‌ است‌.
    اگر در محبّت‌ به‌ خدا صادق‌ باشی‌ باید متابعت‌ و اطاعت‌ او را بنمائی‌، چون‌ شخص‌ محبّ طبعاً مطیع‌ حبیب‌ خود خواهد بود.»
    امضاء


  10. تشكر


صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi