نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: گروه کرامیه

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض گروه کرامیه

    پژوهشى در باره كراميان تحقيق
    در باره بعضى از فرق اسلامى كه امروزه در قالب يك گروه از آنها اثرى باقى نمانده است، از مباحث قابل توجه و تامل است. در مطالعات فرقه شناسى اسلامى عمدتا چهار ويژگى را بايد مدنظر قرار داد: الف) حيات فرهنگى اجتماعى هر فرقه; ب) ميزان تاثير يك فرقه در تكوين فرقه‏هاى ديگر; ج) تفسير هر فرقه از اسلام; د) عوامل ضعف و اضمحلال يك فرقه. متاسفانه پژوهشگران فرق و مذاهب هنگام شناساندن بعضى از فرق، به شواهد و دلايل اندك و گاه ناكافى تمسك جسته‏اند; اين دلايل نيز با غرض‏ورزى و تحريف حقيقت همراه است و نكته مهمتر اين كه گاه از فرقه‏هايى سخن به ميان رانده‏اند كه در زمان خودشان نيز اثر قابل توجهى نداشته‏اند; براى مثال، در مورد فرقه كيسانيه اظهارنظرهاى متفاوتى وجود دارد; عده‏اى از فرقه‏شناسان آنها را از فرقه‏هاى عمده قرن اول و دوم هجرى مى‏دانند; در حالى كه گروهى ديگر اين فرقه را خيالى و ساخته و پرداخته دست‏سياست‏بازان و فرقه‏نويسان قرون بعدى معرفى كرده‏اند (1) . حال با توجه به اين دو نظريه، چگونه مى‏توان درباره وجود يا عدم فرقه كيسانيه يا فرق ديگرى از اين قبيل اظهار نظر نمود؟ در نتيجه، پژوهش در فرقه‏شناسى نيازمند بررسيهاى مختلف است و براى اثبات وجود يك فرقه، نياز به مدارك و شواهد كافى است. با وجود مسائل فوق، نمى‏توان به طور كلى از كتابهاى فرقه‏شناسى صرف‏نظر نمود; اما در استفاده از آنها و استناد به آنها بايد دقت فراوانى ملحوظ داشت. با اين وجود، فرقه كراميه از گروه‏هايى است كه وجود آن از نظر تاريخى مورد ترديد نيست و از اين نظر منابع متعددى به حيات و نقش آن در عرصه فرهنگ و ادب اسلامى اشاره كرده‏اند. البته در بررسى كراميه نيز بايد به اين نكته توجه داشت كه غالب منابع ملل و نحل را نويسندگان شافعى پديد آورده‏اند. اهميت مساله در اين است كه كراميان با شافعيان (اهل‏حديث) نزاعهاى خونينى داشته‏اند (2) و حديثى نيز جهت اين نزاع جعل نموده‏اند كه در آن از ابن ادريس (شافعى) به عنوان ابليس و از ابوحنيفه به عنوان «سراج امت‏» ياد شده است. (3) بنابراين به نوشته‏هاى شافعيان در مورد كراميه بايد با احتياط نظر كرد. (4) از نكات مهم در بررسى حيات اجتماعى - فرهنگى كراميه، تاثير آنها در گسترش اسلام در نواحى شرق ايران اسلامى به ويژه مردم نواحى روستايى خراسان، هرات، غور و نواحى آن و آسياى ميانه است. يكى از دلايل گسترش اسلام در اين مناطق، اعتقاد كراميه به مفهوم خاصى از ايمان بود; كراميان، مومن را فقط شخصى مى‏دانستند كه به شهادتين اقرار كند و عمل به احكام شريعت را از ايمان نمى‏دانستند و آن را از فرائض مى‏شمردند; (5) هر چند آنان معتقد نبودند كه اين مفهوم از ايمان موجب رستگارى در آخرت مى‏گردد، اما قائل بودند كه در اين دنيا به چنين اشخاصى اطلاق لفظ مؤمن صادق است; (6) به همين دليل نيز در برخى منابع فرقه‏شناسى از آنان به عنوان يكى از گروه‏هاى مرجئه ياد شده است. (7) عبد القاهر بغدادى در مورد مساله ايمان نزد كراميه با اشاره به نكته‏اى كه مورد تاييد متون كرامى نيز هست، نوشته است كه كراميان، تباه كيشان (مرتدان) كرامى را در آتش دوزخ جاودان مى‏دانند.(×1) در منتخب رونق المجالس كه يك متن ادبى كرامى است، حكايتهاى متعددى درباره ارتداد افراد كرامى آورده شده است. به نظر مى‏رسد كه اين حكم كراميه درباره ايمان، راهى براى مقابله با وضعيت ناپايدار برخى از افراد نو مسلمان در اين نواحى بوده است.(×2) از لحاظ فرهنگى نيز نبايد از نقش كراميان در پيدايش و تحول نهادهاى اجتماعى مسلمين و تاسيس خانه‏گاه (مدرسه) توسط آنها غافل بود. ساخت مدارس از چند نظر مهم است; ابتدا اين كه به وسيله جدا شدن مدرسه از مسجد و تشكيل يك نهاد مستقل، تحول مهمى در نهادهاى اجتماعى مسلمين به وجود آمد. همچنين در اين برهه همواره حاكمان با تاسيس و وقف مدارس دينى و اعطاى موقوفات جهت آنها كوشيده‏اند تا ارتباط نزديكى با فقها داشته و مقبوليت‏خاصى در ميان مردم به دست آورند كه اوج اين مساله را در ساخت مدارس نظاميه مى‏توان مشاهده كرد. (8) تاثير ديگر كراميه تلاش آنها براى ايجاد و گسترش سلوك عرفانى و جدايى از جريان تصوف در خراسان است. آنها در اين زمينه حتى ادبيات گفتارى خاصى براى خود داشتند; به طور نمونه، در ادبيات گفتارى، كراميه همديگر را با عنوان دوست‏يا دوست دوستان مورد خطاب قرار مى‏دادند، (9) و در مورد خود كراميه نيز تعبير خاص ولى و اوليا به كار برده شده است. (10) در اين مقاله ضمن بررسى مطالب ياد شده، دو نسخه خطى نويافته در مورد كراميه را معرفى خواهيم كرد. كَرّاميه، كِراميه يا كَراميه مشهورترين و رايج‏ترين تلفظ نام اين فرقه بر اساس ضبط منتقدان كرامى، «كراميه‏» است; (11) در حالى كه تلفظ صحيح «كراميه‏» يا «كراميه‏» است. فصيحى از قول نووى، (12) ضبط اين كلمه را به صورت كراميه آورده است. (13) همچنين ذهبى (م. 748 ه.) از قول محمد بن هيصم (14) (م. 409 ه.) متكلم مشهور كراميه، دو وجه براى نام اين فرقه ذكر مى‏كند: كراميه و كراميه، كه صورت نخست را تلفظ رايج ميان مشايخ كرامى مى‏داند و صورت دوم با توجه به گويش سجستانى (كرام جمع كريم) است. (15) اشعارى نيز از ابو الفتح بستى (330 400 ه .) شاعر دربار محمود غزنوى وجود دارد كه در اوج قدرت سياسى كراميه سروده شده (16) و در آنها قرائت اين كلمه به دو صورت آمده است. (17) (×3) كرام بن عراف، در يكى از روستاهاى زرنگ، (18) به نام ختك (از ناحيه باب الطعام) (19) زندگى مى‏كرده است. كرام هنگامى كه با همسر خود به مكه رفته بود، صاحب فرزندى شد كه او را محمد نام نهاد. «پدر او را در خرقه پيچيد و در كعبه طواف داد و پيش زهاد و معتكفان مسجد الحرام برد و ايشان او را دعاى خير كردند» . (20) پدر او به سجستان بازگشت و محمدبن كرام در همان جا به تحصيل علم مشغول گرديد و پس از مدتى به هرات و نيشابور و ديگر مناطق براى كسب علم سفر كرد. در سمرقند همراه با ابومحمد عبد الله بن محمدبن سليمان سجزى (جانشين و دوست ابن كرام) تفسير ابن‏كلبى را نزد على بن اسحاق حنظلى سمرقندى (م. 237 ه.) فرا گرفت. (21) در نيشابور اكثر اوقات خود را به مصاحبت‏با احمدبن حرب (م. 234 ه.) گذرانيد و در مساله را از او فرا گرفت و بعد از آن به مكه رفت و پنج‏سال در آن جا بود. (23) سمعانى (506-562 ه.) شرح كاملى از احوال اساتيد ابن كرام را آورده است. در بلخ نزد ابراهيم بن يوسف ماكيانى بلخى، در مرو نزد على بن حجر مروزى، در هرات نزد عبدالله بن مالك بن سليمان هروى و در نيشابور نزد احمد بن حرب، تلمذ نمود. سمعانى متذكر گرديده است كه ابن كرام اكثر روايات خود را از طريق احمد بن عبد الله جويبارى و محمد بن تميم فاريابى نقل كرده است. (24) بعد از بازگشت از مكه به نيشابور رفت، و در اين هنگام عمش درگذشت و او به سيستان رفت و آنچه را كه به وى ارث رسيده بود، فروخت و پول آن را ميان فقرا تقسيم كرد. (25) فعاليتهاى او باعث گرديد تا بعضى از فقيهان چون ابن خزيمه (223-311 ه.) به مخالفت‏با او برخاستند و به تحريك اينان، ابراهيم‏بن حصين، عامل طاهرى در سيستان، او را از آن جا راند. پس از آن ابن كرام به مناطق غور، شورمين و غرچستان رفت و به تبليغ اسلام پرداخت (26) و حاصل اين فعاليتها، اسلام آوردن گروهى كثير بود. در هرات او به ساخت‏خانه‏گاه (مدرسه) دست‏يازيد. (27) اقدامات او در آن جا نيز مخالفت فقيه شافعى ابوسعيد دارمى (200 280 ه.) را برانگيخت و ابن كرام را از هرات بيرون راند. (28) بعد از آن او با پيروانش به نيشابور بازگشت. تعداد بى‏شمار مريدان او و همچنين مطرح شدن شايعه‏اى كه حكومت طاهريان را فردى از سجستان بر خواهد انداخت، موجب گرديد تا مدتى را در زندان بگذراند; هر چند زهد و ورع وى باعث آزاديش گرديد. (29) بعد از رهايى از زندان همراه با پيروان خود، به بيت‏المقدس رفت و در نواحى جبل عامل خانه‏گاه‏هايى بنا كرد و در آنجا به تعليم و تربيت پيروان خود پرداخت (30) و پس از مدتى به نيشابور بازگشت و باز هم به زندان افتاد و مدتى طولانى در زندان به سر برد و در سال 251 ه. تنها با اين شرط كه ديگر به خراسان بازنگردد، از زندان رهايى يافت و به بيت المقدس بازگشت. (31) به موازات فعاليتهاى وى در مناطق غرچستان، شورمين و بلاد غور، احتمالا او به تلاشهايى در بلخ، سمرقند، فرغانه و آسياى ميانه نيز پرداخته است. (32) نكته قابل توجه اين است كه مناطق ذكر شده، به فاصله كوتاهى تحت‏سيطره ماتريديان درآمد. نزاع آشكار كراميه و ماتريديه در قرون بعد حالت تندى به خود گرفت; چرا كه ابومنصور ماتريدى (م. 333 ه.) بنيانگذار ماتريديه، تنها به نوشتن رديه بر معتزله مشغول بود و در موارد معدودى به كراميه اشاره كرده است. (33) از طرف ديگر، حتى يكى از اعقاب متكلم مشهور ماتريدى، ابومعين نسفى (418- 508 ه.)، يعنى ابومطيع مكحول بن فضل نسفى (م. 318 ه.) نزد ابن كرام، كلام فرا گرفته بود. (34) بعد از اقامت در بيت المقدس، در آن جا نيز به سبب عقايدش مورد آزار قرار گرفت و به ناحيه بد آب و هواى «زغر» تبعيد شد و كتابهايش را سوزاندند. ابن كرام در ماه صفر سال 255 ه. در آن جا درگذشت و پيروانش جسد وى را به بيت المقدس آوردند و در مقبره انبيا به خاك سپردند. (35) از شاگردان ابن كرام مى‏توان به مامون بن احمد سلمى هروى، ابو محمد صفار و ابو محمد عبد الله بن محمد بن سليمان سجزى اشاره كرد. (36) همچنين ابو اسحاق ابراهيم بن محمد بن سفيان، ابراهيم بن حجاج نيشابورى، عبد الله بن محمد قيراطى نيشابورى، (37) احمد بن محمد بن يحيى بن معاويه دهان سلمى، (38) محمدبن اسماعيل بن اسحاق بن جمع، (39) ابو الحسين عبد الله بن مامون هروى، (40) عمار بن عبد المجيد، سليمان بن خميرويه (زين الفتى، a 338) و ابى بكر ارباكنى (پيشين، a 270) از وى حديث نقل كرده‏اند. برخى از آراى خاص كراميه در ميان كتابهايى كه هر كدام به دلايلى به ذكر كراميان پرداخته‏اند، گفت‏وگوها و مناظراتى از ابن كرام با بزرگان عصرش مى‏توان يافت. از خلال برخى مطالب نقل شده مى‏توان به پاره‏اى از آراى خاص ابن كرام دست‏يافت. زهدى كه ابن كرام آن را ترويج مى‏كرد، از سوى هم عصرانش به عنوان زهد كاذب مورد انتقاد بوده است. (41) بنابراين، براى ما مهم است كه بدانيم وجه تمايز اين زهدگرايى چه بوده است. ابن كرام توكل را به نحوه خاصى تفسير مى‏كرده است، به‏گونه‏اى كه به انكار كسب (يعنى عدم تلاش براى به‏دست آوردن رزق و روزى) منتهى مى‏شده است. (42) هر چند به نظر مى‏رسد كه او مخالف مطلق هر گونه تلاش و جهد براى به‏دست آوردن معاش (كسب) نبوده باشد. در اثرى تفسيرى كه حاوى آرا و نظرگاهها و اقوالى از ابن كرام مى‏باشد، از قول وى در اين باره اين گونه آمده است: «و سئل ابو عبد الله: ان كانت الارزاق مقسومة فالكد و العناء و التعب لما ذا؟ فقال: انها ايضا مقسومة‏» . (43) هرچند اين مساله در دوره‏اى كه ابن كرام آن را طرح مى‏كرده، مساله بديعى نبود. ابن ريوندى (ابن راوندى)، شقيق بلخى و احمد حلوانى نيز از انكار كسب دفاع مى‏كردند و حتى استاد ابن كرام، احمدبن حرب نيز به اين امر بى‏تمايل نبوده است. (44) در اثر فارسى كرامى، منتخب رونق المجالس، در باب توكل حكايتى نقل شده است كه مى‏تواند مفهوم خاص اين تفسير را نشان دهد. گرچه مفهوم توكل تنها نزد كراميان داراى چنين مفهومى نبوده است، (45) اما آنان در ارائه تعريف خاص از توكل ممتاز بوده‏اند. ذكر متن اين حكايت مى‏تواند، مطلب را روشن‏تر كند: «وقتى به سمرقند مردى در خانه‏گاه شد. آن اوليا را ديد به جمع نشسته و تعليم و تعبد مى‏كردند. آن مرد، خادم را پرسيد كه شما از كجا خوريد؟ گفت: ترا با اين حديث چه كار است؟ گفت: مرا بايد كه بدانم. گفت: از آنجا كه خداى عزوجل روزى كرده باشد. آن مرد الحاح كرد، گفت: ناچار بگوى تا اين همه از كجا خورند؟ خادم را خشم آمد، گفت: از دندان تو. آن مرد گفت: اگر شما از اين جا خواهيد كردن (خوردن) بسيارى گرسنگى به شما خواهد رسيدن. اين بگفت و از آنجا بازگشت. در ساعت دندان آن مرد به درد خاست. هيچ حيلتى نداشت. از مردمان سمرقند پرسيد كه چون شما را دندان درد كند، چه كند؟ گفتند: چون ما را چنين حالى پيش آيد، لختى نان خريم و بدين خانه‏گاه بريم، تا اينان دعا كنند، به باشيم. آن مرد بى‏طاقت‏شد. گوسفندى خريد و سفر (ه‏ى) نان بر پشت‏حمالى نهاد. بر آنجايگه برد، خادم نستد، بسيارى الحاح كرد تا به جايى رسيد كه گفت: يا خادم! بستان و به ايشان ده تا بخورند، كه از اين دندان من مى‏خورند...» . (46) اين عقيده (تحريم كسب و كار و ناسازگار ديدن آن با تقوا) مورد نقد قرار گرفته بود. ابو حارث محاسبى (م. 243 ه.)، محمد شيبانى و ابوطالب مكى در قوه‏القلوب اين موضوع را رد كرده بودند و از كسب و تلاش براى به‏دست آوردن رزق مادامى كه در جهت رضاى خدا و از طريق حلال باشد دفاع كرده بودند (47) . نكته مهم ديگر، تلقى خاص كراميان از عقل است. گرچه آنان حسن و قبح را قبل از حكم الهى (وحى) مى‏پذيرفتند، اما به هيچ وجه نظريه اصلح و قاعده لطف معتزله را قبول نداشتند.(×4) همچنين كراميان با تعقل فلسفى مخالفت‏شديدى داشتند.(×5) قطعاتى از كتاب السر ابن كرام موجود است و اين عقيده يعنى اصلح نبودن نظام آفرينش را به خوبى نشان مى‏دهد. (48) نكته قابل تامل ديگر كه حاكى از نوعى عقل‏گرايى خاص كراميان است، اعتقاد آنان به تكافو ادله (برابرى براهين) است. اين مطلب را البته به شكل تحريف شده، از يك عبارت مؤلف تبصرة العوام نيز مى‏توان دريافت. (49) حاكم جشمى، محسن بن كرامه (م. 494 ه.) به نقل از استاد خود ابوالحسن على بن ابى طيب (م. 457 ه.) نقل كرده است كه محمد بن هيصم، متكلم مشهور كرامى، به برابرى براهين اعتقاد داشته است. (50) بحث از برابرى براهين در حقيقت نتيجه شكاكيت در معرفت‏شناسى يا عدم امكان شناخت است. البته اين بحث نتيجه عملى نيز داشت. (51) جواب مثبت‏به اين پرسش كه آيا هر كدام از پيروان اديان مختلف مى‏توانند به دين خود پايبند بمانند و رستگار گردند، نتيجه منطقى قبول تكافو ادله است. اين بحث در عراق، مركز فعاليت


  2.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi