توفيق زيارت کعبة مشرّفه، نخستين عبادتگاهي که روي زمين و به فرمان حضرت حق براي عبادت انسان بنا شد، توفيقي خاص و عنايتي ويژه از سوي خداي مهربان است که نصيب بندة مؤمن ميشود.زائر از برکت اين سفر، به ثواب عظيم و پاداش فراواني ميرسد که در ديگر سفرها چنين ثواب و پاداشي براي او ميسّر نيست.
در اين سفر روحاني و معنوي، چشم انسان به کعبه روشن ميشود و به زيارت خانهاي موفّق ميگردد که دو پيامبر بزرگ الهي، حضرت ابراهيم و اسماعيل (عليهما السلام) با کمال خلوص آن را بنا کردند تا قبلة عبادت عابدان، و رويکردي معنوي به سوي حق باشد.کعبه،
يک سنگ نشاني است که ره گم نشود
حاجي، احرام دگر بند ببين يار کجاست!
در اين سفر ملکوتي، زائر به خانهاي مينگرد که به فرمودة امامصادق (عليه السلام) داراي دو سود معنوي و دو نصيب ملکوتي است:«مَن نَظَر إِلي الکَعْبَةِ عارِفاً فَعَرَفَ مِن حَقِّنا وَحُرمَتِنا مِثلُ الَّذِي عَرَفَ مِن حَقِّها وَحُرْمَتِها، غَفرَ اللهُ لَهُ ذُنُوبَهُ کُلَّها وَکَفَاهُ هَمَّ الدُّنيا وَالآخِرَة»؛ «کسي که به کعبه به عنوان بيتالله و قبلة عبادت بنگرد، و حق امامت و حرمت ما را بشناسد، مانند کسي که آگاه به حق و حرمت کعبه است، خداوند همة گناهانش را ميآمرزد و همّ و غمّ دنيا و آخرت او را برطرف ميسازد».
آري، زائر به زيارت خانهاي مشرّف ميشود که از هر جهت در کمال اعتدال است؛ نه همچون قصر کاخنشينان است که از خون دل ضعيفان و غارتشدگان ساخته شده باشد و نه چون ويرانة جغدهاي افسرده و دلشکسته است.خانهاي است که بنا، مصالح، طول و عرض، حجم و مقدار سطحي که به خود اختصاص داده، به همه ميآموزد تا در تمام کارها جانب اعتدال را رعايت کنند و از افراط و تفريط بپرهيزند. روح و معنويت اين خانه «توحيد» است، و زبانش «وحي»! که از افق قلب محمّد (صلّي الله عليه وآله) در کنار آن طلوع کرد و نفوذ و پيامش را به سراسر عالم گسترانيد.(لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَهُديً لِلْعالَمِينَ) . کعبه پرچم دولت خدا، حکومت حق و نشانه و علامت همة ارزشهاست، و سر فرود آوردن در برابر اين پرچم و اطاعت از حقايقي که رمز و راز آن است و به صورت وحي تجلّي دارد، برهمگان به صورت يکنواخت واجب و لازم است.
به عبارت ديگر، گشتن و طواف دور آن براي زائران عملي است الهي و ملکوتي که به تصفية روح و جان و سعادت دنيا و آخرت ميانجامد.بر همة مسلمانان سرزمينهاي مختلف، واجب است با حضور ذهن و توجه قلبي و با نظمي ويژه به صف عبادت در آيند و روزي پنج نوبت با تواضع رو سوي کعبه نموده، پيشاني بر خاک سايند. حتي مردگان خود را در قبر در اين صف خوابانيده، رو به کعبه گذارند، و نيز حيوانات را به هنگام ذبح در اين صف در آورند تا با گوشت حلال تغذيه کنند.زائران بايد از توجه به کعبه، به توحيد، نبوّت
پيامبران، ولايت اهلبيت (عليهم السلام) ، و ارزشهاي معنوي، پيببرند و چراغ هدايت را در قلب خويش بيفروزند.
کعبه و مشاهد مشرّفه و مواقف کريمة متصل به آن، از چنان ارزش و عظمتي برخوردار است که امام حسن مجتبي (عليه السلام) بيست و پنج بار اين راه را پياده پيمود؛ اين پيادهرَوي به سبب دريغ از بذل مال در راه آن نبود، بلکه معرفت به عظمت خانه و ارزش اين سفر،آن حضرت را به پياده رفتن به سوي آن نقطة امن وا ميداشت.کارواني که به سوي کعبه حرکت مي کند، بايد بداند و آگاه باشد که سفرش به سوي منطقة امن الهي است؛ حريمي که گياهان و حيوانات آن نيز بايد صدمه و گزندي نبينند.برخلاف آموزههاي يهوديان و مسيحيان ـ که اسلام را دين خشونت ميپندارند ـ اسلام، دين صلح و آرامش و حفظ حريمهاست؛ مگر اين که دشمن قصد تعدّي داشته باشد. اگر در اسلام جهادي واقع ميشود، براي علاج و درمان طغيانهاي بشري و پايان دادن به ظلم و ستم است.زائران بايد با توجه به اعمال و مناسک هريک از اين مکانهاي مقدّس، پاي در اين سفر معنوي بنهند تا به حقيقت، به اداي حجّي ابراهيمي موفق شوند و زيارت و حجشان کامل و جامع شده، مورد قبول حضرت حق باشد. سهلانگاري و کوتاهي در انجام عبادات حج، موجب ناقص ماندن و نرسيدن به نقطة قبولي است.شيخ صدوق (رحمه الله) آورده است:حاجيان بر سه گروهاند:
اول: کسانياند که بهرة آنان افزونتر است؛ گناهان گذشته و آيندهشان آمرزيده ميشود و خدا، آنها را از «عذاب قبر» مصون و محفوظ خواهد داشت.
دوم: کسانياند که گناهان گذشتة آنها آمرزيده ميشود و در بقية عمر بايد عمل را از سر بگيرند.
سوم: کساني هستند که فقط اهل و مالشان حفظ ميشود؛ يعني حجّشان قبول نميشود.
زائري که آداب اين سفر، و حقوق همسفرانش را رعايت ننمايد، از ثواب و پاداش حج محروم است و تنها بهرهاش از حج اين است که زنده به سوي مال و اهلش بازگردد!براي دانستن ثواب و پاداش حج به روايت بسيارمهم و فوق العادهاي که از امامباقر (عليه السلام) نقل شده، توجه کنيد:
«محمد بن قيس ميگويد: از حضرت باقر (عليه السلام) شنيدم که اين حديث را در مکه براي مردم ميفرمود:
رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) نماز صبح را با اصحاب خواند، سپس
تا طلوع خورشيد با آنان به نقل حديث و گفتوگو پرداخت. مردم، يکي پس از ديگري از محضرش برخاسته، رفتند؛ تا جايي که جز دو نفر کسي باقي نماند. يکي، مردي انصاري از اهل مدينه و ديگري، مردي ثقفي از اعراب باديهنشين بود.پيامبر به آن دو نفر فرمود: ميدانم که شما حاجتي داريد و ميخواهيد مسألهاي سؤال کنيد. اکنون اگر بخواهيد، من شما را به حاجتي که داريد، پيش از آن که از من بپرسيد، خبر دهم، و اگر مايليد، شما از من سؤال کنيد. آن دو نفر گفتند: يا رسول الله! شما بگوييد، چرا که گفتار شما چشم کور را روشني ميبخشد و هر شکّ و شبههاي را دور کرده، ايمان را پابرجاتر ميکند.پس از آن، رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) رو به مرد انصاري کرد و از او خواست تا مسألة شخص دوم را ـ که باديهنشين بود ـ مقدم دارد، تا او زودتر به منزل خود برسد. از اين رو، فرمود: اي برادر انصاري! اوّل نوبت را به او بده، تو از قومي هستي که ديگران را برخود مقدم داشته، ايثار ميکنند. حال، آيا حاضري که او مسألة خود را مقدم بدارد، چون تو اهل قريهاي و اين ثقفي، صحرانشين است و راهش دور. گفت: بلي؛ رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) به آن مرد ثقفي فرمود:آمدهاي که از من دربارة وضو و نمازت بپرسي که چه ثوابي در آنهاست؟!
...آنگاه ثواب وضو و نماز او را بيان کرد. سپس به آن شخص انصاري فرمود: اما تو اي برادر انصاري! آمدهاي که دربارة حج و عمرة خود بپرسي که چه ثوابي دارد؟!
بدان هرگاه که تصميم به حج گرفتي و راه حج را برگزيدي، سپس سوار مرکب شدي و گفتي: «به نام خدا» و مرکب حرکت کرد، هرگامي که به زمين مينهي و برميداري، خدا براي تو پاداشي نوشته، و گناهي را پاک ميکند؛ هنگامي که احرام بستي و لبيک گفتي، خداوند به ازاي هر لبيک تو، ده حسنه مينويسد و ده گناهت را محو مينمايد.و همين که هفت مرتبه طواف بيت را انجام دادي، با خدا عهد و پيماني ميبندي که خدا تو را عذاب نکند.و چون دو رکعت نماز طواف را نزد مقام ابراهيم (عليه السلام) به جاي آوردي، برايت دو هزار رکعت نماز پذيرفته شده مينويسد.و همين که سعي صفا و مروه را انجام دادي، پاداش کسي را خواهي داشت که با پاي پياده حجگزارده باشد و هفتاد غلام مؤمن را در راه خدا آزاد کرده باشد.هنگامي که وقوف در عرفات را تا غروب به جاآوردي، اگر گناهاني به تعداد تمام ريگهاي صحراي «عالج» و کف درياها داشته باشي، خدا آنها را ميآمرزد. و چون به منا آمدي و ريگهاي خود را به جمرهها زدي، به ازاي هر ريگ پرتاب شده، ده حسنه نوشته ميشود و اين ثواب در بقية عمرت همواره ثبت ميشود...و همين که سر خود را تراشيدي، به تعداد هر مويي حسنهاي نوشته ميشود و اين ثواب را نيز در بقية عمرت همواره مينويسند...
و چون قرباني کردي، به ازاي هر قطرة خوني که از قرباني به زمين ميريزد، خداوند حسنهاي برايت مينويسد...و چون از منا به مکه بازگشتي و طواف زيارت انجام دادي و نزد مقام ابراهيم (عليه السلام) دو رکعت نماز طواف به جا آوردي، فرشتهاي به شانهات ميزند و ميگويد:گناهان گذشتهات آمرزيده شد،پس از حالا تا صد و بيست روز عمل را از سر بگير!»
زائران حرم بايد توجه داشته باشند که در احاديث ديگر، پاداشها و ثوابهايي بيان شده که عقل از درک آن عاجز است. در عين حال، اين مجموعه احاديث، گوشهاي از پاداش عظيم زائران را بيان کردهاند.