صفحه 18 از 18 نخستنخست ... 81415161718
نمایش نتایج: از شماره 171 تا 179 , از مجموع 179

موضوع: ۩ミ✿ミ۩ یاس بی نشان{ویژه نامه ایام فاطمیه و شهادت حضرت فاطمه (س) ۩ミ✿ミ۩

  1. Top | #171

    عنوان کاربر
    مدير اجرايی سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    271
    نوشته
    522
    صلوات
    1963
    دلنوشته
    17
    الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد : فقط خدا
    تشکر
    63,406
    مورد تشکر
    2,670 در 510
    وبلاگ
    2
    دریافت
    0
    آپلود
    34

    پیش فرض



    برای روضه ی زهرا به ما توان بدهید
    به چشم گریه کنان اشک بی امان بدهید
    برای سینه زدن در عزای مادرمان
    در این حسینیه ها بیشتر زمان بدهید
    میان روضه که همسایه ای بنوشت
    کنار خانه ی زهرا به ما مکان بدهید
    برای گریه بر آنچه آمده سرمان
    به جای اشک به ما چشم خون فشان بدهید
    به آه و زمزمه در روضه ها تسلایی
    به قلب غم زده ی صاحب الزمان بدهید
    اگر سوال شد آخر چه شد به مادر ما
    فقط به دیده ی حسرت سری تکان بدهید
    نمی شود که بگوییم بین کوچه چه شد
    برای مرثیه خواندن اگر زبان بدهید
    به روز حشر زمان حساب ناله زنیم
    فقط به خاطر زهرا به ما امان بدهید
    قسم به عصمت آن چادری که خاکی شد
    مزار مادرمان را نشانمان بدهید
    اگر که روزی ما دیدن مدینه نشد
    لااقل برات کرب و بلایی به دستمان بدهید




    «آن که بر در می‌ کوبد شباهنگام، به کشتن چراغ آمده است...»
    . توفان فرا رسید... .
    چه می‌خواهند از آشیان عاشقانه مهر و ماه؟
    تو بنشین بانو! تو برنخیز به گشودن در؛ تو پشت در نایست!
    نرو...، همین جا بمان. آن که مشت بر در خانه‌ات می‌کوبد، با خداوند در ستیز است.
    آن ‌که شعله به دست در کوچه ایستاده، فتنه نابکاری‌‌ است که قصد برافروختن آتشی ابدی دارد؛
    آتش نفاقی که تا همیشه تاریخ خواهد سوخت.
    آن که ناسزا می‌گوید و قصد آشیان تو را دارد، کینه کهنه‌ای دارد که امروز سر برآورده و کمر به نابود کردن حقیقت بسته، غافل از آنکه خداوند هرگز نخواهد گذاشت؛
    مگر نه اینکه خداوند «نور خود را در همه جا به ظهور می‌رساند؛ هرچند کافران را خوش نیاید»؟!
    کاش برنمی‌خاستى!
    کاش برنمی‌خاستى... . تو ادامه رسول خدایى...،
    تو آمده‌ای تا اسلام زنده بماند و حق، سلامت باشد. تو زنده‌ای تا پیش روی آفتاب، سپر شوی و شمشیرهای برهنه‌ای را که به‌سوی امام نشانه رفته‌اند، حواله جان خویش کنى.
    تو باید قیام کنی تا قامت یگانه امامت استوار بماند. تو انقلاب می‌ کنی تا مردمان غفلت‌زده روزگار به خود بیایند و ولایت را تنها نگذارند.
    تو پشت در ایستادی و انگار قلب تمام هستى، آنجا پشت در ایستاده بود و می‌تپید... .
    در باز شد به روی فتنه‌ای ناگهان.
    در باز شد به‌سوی توفان نخستین ظلم...؛
    دری که چون خنجر بر جان تو فرود آمد... ،
    دری که راه را برای آغاز همه ستم‌های تاریخ باز کرد،
    دری که به روی دشمن حق آغوش گشود و چشم مردمان خواب‌زده را به روی حقیقت بست... .




    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #172

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    «یا زهرا» کلید درهای بسته





    شبانه، غریبانه ‏هایم را بهانه می‏کنم و با نجوای «یا زهرا علیهاالسلام »،
    دل به غربت دیرینه بقیع می‏سپارم.

    ای دامن شب! ببین که دل خونمدل خون از این فریادهای مانده در بیداد

    ای دامن شب... دلم، این تنهاترین، مثل شب‏های جبهه، عادت به گفتن
    «یا زهرا علیهاالسلام » دارد و من، ایّام فاطمیه که می‏رسد، به یاد مظلومیّت روزهایی می‏افتم
    که حتی آسمان، پیراهن مشکی خود را به تن کرده بود!

    انگار تنها آسمان می‏فهمد، درد را.
    تنها آسمان می‏فهمد، فاطمه علیهاالسلام را.


    تنها آسمان می‏داند که زخم دل تاریخ، با کدامین مرهم التیام خواهد یافت!
    شبانه، تنها بهانه غریبانه‏ هایم، یا زهراست.

    «یا زهرا»، وِرد معجزه سازی است که دوای تمام دردهاست،
    کلید تمام درهای بسته است و مشکل‏ گشای تمام رنج‏ها!

    یا زهرا علیهاالسلامیعنی:
    ای آسمان!
    تو را گواه می‏گیرم که من به ولایت عشق می‏ورزم و از غاصبان حق ولایت بیزارم!

    یا زهرا علیهاالسلام یعنی:
    ای زمین! تو را گواه می‏گیرم که به حجت خداوند در زمین ایمان دارم
    و در سایه عنایتش و در آرزوی سپیده موعود، غرق در ندبه صبحگاهان جمعه می‏شوم!

    یا زهرا علیهاالسلام یعنی:
    ای بقیع! تو را گواه می‏گیرم که دلم سرشار از محبت فاطمه علیهاالسلام است؛

    محبتی که از علی علیه‏السلام تا مهدی(عج)، از مدینه تا کربلا، از کربلا تا جمکران
    و از ازل تا ابد، در دلم ریشه کرده و هیچ‏گاه از آن بیرون نخواهد رفت!


    یا زهرا علیهاالسلام یعنی...

    یا زهرا، ای آیینه دردمندی، ای مظلومه آل یس، ای اُمّ اَبیها، ای شرافت زن
    در قاموس هستی، ای عصمت محض، ای مفهوم زلالی و ای کوثر بی‏بدیل نجابت!

    بگو! بگو چه کرد با تو، این عالَم خاک؟!




    سید علی‏ اصغر موسوی

    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 15-04-2013 در ساعت 00:22
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  4. Top | #173

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2403
    نوشته
    6,971
    صلوات
    80000
    دلنوشته
    55
    اَلـــلّـــ❤ـهـُـــ❤ـمَّ عَـــ❤ـجِـّــ❤ـلْ لِــ❤ـوَلــ❤ـیـــِّکَ ❤الــــْفــ❤ــَرَجْ
    تشکر
    45,127
    مورد تشکر
    29,780 در 7,851
    وبلاگ
    45
    دریافت
    16
    آپلود
    10

    پیش فرض

    مدینه بار دیگر عزا دار شد!





    خبر درگذشت فاطمه (س) در مدينه منتشر مى شود و شهر را بر عزا مى نشاند.
    مردم، به سوى خانه على (ع) مى آيند.
    چه كسانى، درون خانه هستند؟

    على، حسن، حسين و زينب همراه با تعدادى از مردان و زنان بنى هاشم.
    و عده اى از ياران و دوستداران زهرا (س)
    اجازه ورود به كس ديگرى داده نمى شود.


    دختر ابوبكر و همسر پيامبر- عايشه- مى خواهد به درون خانه بيايد؛ «اسماء بنت عميس» راه را بر ا و مى بندد.
    عايشه، چهره درهم مى كشد و مى گويد:
    - از راه من، كنار برو!

    - عايشه! تو نمى توانى بر جنازه فاطمه (س) حاضر شوى!
    - چرا؟
    - او، خود وصيت كرده است.


    عايشه، به شتاب و با خشمى فراوان، به سوى خانه پدر مى رود.
    ابوبكر، با تعجب از او مى پرسد:
    - چه شده است كه اين اندازه، عجول مى نمايى دخترم!

    - اسماء، پدر! او ميان من و دختر پيامبر جدايى افكنده است.
    - چگونه اين كار را انجام داده است؟
    عايشه با خشم مى گويد:


    - او نمى گذارد من نزد جسد بروم!
    ابوبكر از جاى برمى خيزد و آهسته بر زبان مى آورد:
    - آسوده باش دخترم!

    - اى پدر! چگونه آسوده باشم؛ او براى فاطمه، حجله اى چون حجله عروسان ساخته است!...
    ديگ حسد عايشه، چون هميشه جوشان است!
    ابوبكر، دخترش را مى شناسد و مى داند كه او، آسودگى


    نمى پذيرد؛ پس به راه مى افتد و مى گويد:
    برويم!
    دقايقى بعد، به خانه فاطمه مى رسند.

    ابوبكر، اسماء را صدا مى زند:
    - اسماء! چرا نمى گذارى همسر پيامبر نزد دختر او برود؟
    - خودش وصيت كرده است؟


    - ببينم، درست است كه براى فاطمه، حجله ساخته اى؟
    اسماء، به چهره عايشه مى نگرد. به خشم، و مى گويد:
    - چيزى كه برايش ساخته ام، در زمان زنده بودنش تهيه شده است.

    من، آن را برايش توضيح دادم و بانويم فرمان داد تا بسازم.
    ابوبكر، كه خود نيز اجازه ورود نيافته است، در گل مى ماند كه چه پاسخى دهد .
    براى رهانيدن خود از آن حالت، مى گويد:


    - حال كه چنين است، هر چه را گفته، انجام بده! و به آرامى دور مى شود.
    مردم، در بيرون از خانه، بيتابى مى كنند.
    ابوذر غفارى، از خانه به در مى آيد و مى گويد:

    - اى مردم! چرا اينجا ايستاده ايد!
    صداها، در هم گره مى خورد، تا با آهنگى يكنواخت ، جمله اى را تكرار كند:
    - ايستاده ايم تا جنازه را بيرون بياوريد و آن را تشييع كنيم!


    ابوذر، چون هميشه محكم و قاطع، جواب مى دهد:
    - تشييع جنازه دختر رسول خدا، به تأخير افتاده است.
    به منازلتان بازگرديد . و مردم متفرق مى شوند.









    امضاء




  5. تشكرها 4


  6. Top | #174

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2403
    نوشته
    6,971
    صلوات
    80000
    دلنوشته
    55
    اَلـــلّـــ❤ـهـُـــ❤ـمَّ عَـــ❤ـجِـّــ❤ـلْ لِــ❤ـوَلــ❤ـیـــِّکَ ❤الــــْفــ❤ــَرَجْ
    تشکر
    45,127
    مورد تشکر
    29,780 در 7,851
    وبلاگ
    45
    دریافت
    16
    آپلود
    10

    پیش فرض

    شفاعت مهر فاطمه!





    بانو در انتهای وصیتش به امام علی (علیه السلام) فرمود:

    «زمانی که دفنم نمودی، این کاغذ را هم با هم دفن کن!» امام فرمود:

    «به حق پیامبر بگو در این کاغذ چیست؟» بانو فرمود:

    پدرم زمانی که می خواست من را به عقد تو درآورد گفت:

    «من تو را به عقد علی در می آورم در مقابل 400 درهم» من گفتم:

    «از علی خوشنودم ولی از 400 درهم ناراضی هستم!» ناگاه جبرئیل فرود آمد و گفت:

    «ای رسول خدا! خداوند می فرماید: بهشت و آنچه در آن است مهر فاطمه است!» من گفتم:

    «راضی نمی شوم!» پدرم سؤال کرد:

    «چه چیز می خواهی؟» من گفتم:

    «امتت! تو قلبت مشغول امتت هست!

    دختران مردم در مقابل درهمهایی ازدواج می کنند چه فرقی است بین من و آنها؟»

    جبرئیل برگشت و این کاغذ را با خود آورد در این کاغذ نوشته شده:

    «شفاعت امت محمد مهر فاطمه است» زمانی که روز قیامت شود من می گویم:

    «الها! این سند شفاعت امت محمد است!»






    امضاء




  7. تشكرها 4


  8. Top | #175

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    غروب، بر گستره خانه ‏های ناهموار مدینه، سایه می‏افکند؛
    غروبی سیاه‏تر و وحشت انگیزتر از پیش،
    غروبی که رنگ غربت داشت.


    داغی که بر سینه تاریخ، حک شد و خورشیدی که
    تلألو خویش را از خفتگان تاریکی برچید.


    کسی که دریای وجود خویش را بستر پاکیزگی خلایق کرده بود
    و خیره در چشمش، آفتاب به نظاره می‏نشست،
    راه سفری دور در پیش گرفت.


    با هر طلوعش، دنیا از شانه های دردآشنایش سرازیر می‏شد
    و آسمان به زیر گام ‏هایش جا گرفت.

    عفت، گوشه‏ نشین مکتب بانویی بود
    که حتی از نابینا، روی می‏گرفت.


    آری! او که در شأنش چنین سروده‏ اند:
    «چون نور بود؛ آن‏سان که برای دیدنش، چشم لازم نیست؛
    از این‏رو بود که از نابینا هم روی گرفت».


    علی خالقی




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. تشكرها 4


  10. Top | #176

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    بخوان بلال!
    به نیّت چهارده قرن اندوه چهارده قرن مصیبت
    چهارده قرن بی‏ کسی و دلتنگی از بلندای این مرتفع موزون


    از بلندای این گنبد همگون از ارتفاع این پهناور نیلی
    تا بیفتند از پا این دیوارهای روبروی حریص تا بسوزند این درهای نامطمئن
    تا کنار برود حجاب‏ های دروغین تا دنیا از حرکت بایستد
    تا چشمان اشباح‏ زده تاریخ، شعله بگیرد «ای فقط شبیه خودت»
    ای فقط شبیه فاطمه شبیه نور شبیه باران
    ای بهشت بی ‏نشان!
    که تمام گل‏های جهان بعد از تو کبودند و سرخ
    که تمام پنجره‏ های جهان بعد از تو کورند و کر
    که تمام آینه‏ های جهان بعد از تو شکسته‏ اند و غبار گرفته
    که تمام فروردین‏ های جهان بعد از تو زمستان‏ اند
    که تمام پروانه‏ های جهان بعد از تو از مرگ پروا ندارند
    بگذار پنجره‏ های روبرو بسته باشند
    بگذار باران‏های بعد از تو بایستند
    کوچه‏ های بعد از تو یتیم شوند
    آشیانه‏ های بعد از تو را جغدها بگیرند
    مناره‏ های بعد از تو را خاموش کنند
    بگذار چشم‏ های بعد از تو مچاله شوند
    دست‏های بعد از تو نیازمند شوند
    دل‏های بعد از تو یخ بزنند که بشکند دست دیوار
    که ویران شود بنیان جهان
    که بریزد آسمان؛
    بِاَی ذَنبٍ قُتلِتْ
    بگذار آسمان بعد از تو را قطعه قطعه کنند
    ای بانوی کبوتران غمگین
    بانوی مزارهای بی‏ شمع
    بانوی خیابان‏های غریب
    بانوی پنجره‏ های غبار گرفته
    بانوی سلام‏ های عقیق
    نام تو هزار مجنون را بقیعستانی کرده است
    هزار لیلا را نی‏نوایی کرده است
    هزار یوسف را جمکرانی کرده است
    هزار زینب را کربلایی کرده است
    نام تو
    از حوا گذشته است و به آسیه رسیده است
    از آسیه گذشته است و به مریم رسیده است
    از مریم گذشته و در خدیجه آغاز شده است
    نام تو سنگ صبور همه زینبی‏ هاست
    سنگ صبور همه حسینی‏ هاست
    سنگ صبور همه عشق است
    سنگ صبور همه آینه‏ های باوضوست
    سنگ صبور همه پنجره‏ های محرّمی است
    ای فقط نور فقط آینه فقط آفتاب فقط باران ای حوریه زمین، انسیه آسمان
    که تمام آب‏ های جهان را آبرو دادی تمام پنجره‏ های کور را شفاعت کردی تمام رودهای تهیدست را دریا ساختی
    روشن است که تمام داغ‏های جهان را در سینه پروراندی
    روشن است که رنج تمام پیامبران را بر شانه کشیدی
    پنهانی مزار تو دلیل روشن هزار زخم دیروز است
    هزار زخم از سقیفه هزار زخم از فدک هزار زخم از صفین
    هزار زخم از کوچه‏ های بی‏ آبرو کوچه‏ های مرگبار دروغ
    پنهانی مزار تو دلیل روشن روزهای سیاه و گمراه است دلیل روشن چشم‏ های آلوده است
    گواه روشن رنج‏هایی است که از جاهلیت مانده بود

    که باور می‏کند: فاطمه و آتش؟ فاطمه و سیلی؟ پناه بر خدا از این فراگیری ظلم؟!
    از این همه عصیان؟! از این همه سرکشی و دریدگی؟! پناه بر خدا از این همه بی‏ حرمتی؟!
    سیلی‏ ات زدند،
    پیش چشم خیبر شکنانه علی تازیانه‏ ات زدند،
    پیش چشمان حسن و حسینپهلویت را شکستند،
    پیش چشمان صبورانه زینب با تو که تمام ثروت قبیله قریش بودی
    با تو که مادرت پای روزگار تنهایی یتیم مکه تمام دارایی‏ اش را تقدیم کرد و ثروتی چون تو را صاحب شد
    با تو که مادرت، سرزنش‏های قبایل جاهلی را به جان خرید تا دوازده ستاره را در آغوش بگیری.
    ای مادر آب‏ های جهان! دختر کوه نور!
    تو را که دختر آینه خدا بودی در زمین
    تو را که جان پیام‏ آور نور بودی
    تو را که خاتون غریبستان‏های مدینه بودی
    کوچه‏ های مدینه سراغ تو را از کدام ستاره بگیرند؟
    پنجره‏ های بقیع سراغ تو را از کدام چشمه بگیرند؟
    مناره ‏های مسجدالنبی سراغ تو را از کدام گلوی مقدس بگیرند؟
    کبوتران غریب سراغ تو را از کدام گلدسته بگیرند؟
    دل‏های عاشق از کدام سو تو را صدا بزنند؟
    کجاست مزارت خاتون؟!
    کجاست بهشت گمشده‏ ات؟
    کجاست آسمان بی ‏پرنده‏ ات؟


    م سقلاطونی




    امضاء


  11. Top | #177

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    چراغ شیون





    سلام بر فاطمه علیهاالسلام !

    سلام بر بانویی که به دریایی که تمام آسمان‏ها در ساحلش پهلو گرفته‏اند و تمام
    فانوس‏ها و ستارگان، در جزر و مد نگاهش شناورند.

    سلام بر فاطمه علیهاالسلام ، به تبسم یاس، به شباهت آفتاب و عاطفه.


    فاطمه علیهاالسلام !
    کدام اندیشه، ریشه در شکوای تو داشت که علی علیه‏السلام را در تنگنای کوچه زمان،
    شانه‏ای استوار بودی و قلبی بی‏قرار.

    فاطمه علیهاالسلام !
    پژواک پست کدام پلیدی بود که می‏خواست پنجره پنجره پلک‏هایت را خاکستر
    نشین آتش کینه‏ توزی و عداوت کند؟!


    کدام دیوار بود که نمی‏خواست صدای تو را درخشت خشت خاطرات خویش مخفی کند؟!

    کدام پرنده بود که در آسمان نگاه تو بال نمی‏گشود.
    کدام رودخانه بود که به دریای دامن تو نمی‏پیوست؟!

    فاطمه علیهاالسلام !
    کدام مدینه بود که نمی‏خواست عطر تنهایی تو را در آتش باد آورده سرکشی‏ها، سوخته ببیند؟!

    ای تو در توترین اندوه بقیع!
    ای کربلای مدینه! ای سنگ صبور صلابت صنوبری مولا!


    ای شکوه و غربت کوچه‏های بنی هاشم!
    با کدامین مرثیه به استقبال اندوهت بیایم که در خور غربت تو باشد؟

    فاطمه علیهاالسلام !
    سلام بر تو که تمام بضاعت خویش را نذر تهیدستان نمودی و تمام ت
    نهایی خویش را پشتوانه علی علیه‏السلام ساختی.


    فاطمه علیهاالسلام !
    سکوت پنهانی‏ات، روشن‏ترین چراغ شیون شب‏های اندوه مدینه است و
    صریح‏ترین حضور عاطفه، پابه‏پای علی علیه‏السلام از «نخلستان» تا «سقیفه»

    فاطمه علیهاالسلام !
    پابه ‏پای علی علیه‏السلام ، «سقیفه» در «سقیفه»، «نهروان در نهروان»
    «دشمن در دشمن» «کینه در کینه» «ظلم در ظلم» و «تاریکی در تاریکی» زخم خوردی،
    امّا از پای ننشستی، که تو قوّت بازوان خیبرگشایی.

    امّا کدام حادثه بود که تو را از علی علیه‏السلام گرفت؟
    کدام دست بود و کدام فتنه که ایستادگی تو را و فاطمه علیهاالسلام بودن تو را بر نتافت؟!

    فاطمه علیهاالسلام !
    ای پناه تنهایی علی علیه‏السلام در شب‏های شیوع زهر و شمشیر!
    کیست که تو را نشناسد و در برابر تو به جهالت و حقارت خویش پی نبرد؟
    کیست که تو را که مادر نوری و دختر آفتاب، نشناسد؟!


    فاطمه علیهاالسلام !
    هنوز که هنوز است، غدیر چشم‏های توست که بر برکه مهتاب موج می‏زند.

    فاطمه علیهاالسلام !
    چه قدر به کوچه‏ها خیره شدی تا آمدن علی علیه‏السلام را
    با اشک‏های خویش به نظاره بنشینی؟


    فاطمه علیهاالسلام !
    چه قدر تنهایی‏ات را به گوشه چادرت گره‏زدی که هنوز که هنوز است،
    هزار مرثیه بغض وانشده در گلوی ما گره خورده است؟

    فاطمه علیهاالسلام !
    چه قدر نشستی و منتظر آمدن علی علیه‏السلام شدی و چشم به راه کوچه کوچه
    اشک‏های خویش، که تو غیرت ولایتی.تمام کوچه‏های نَفَس‏گیر را در زیر گام‏هایت پشت
    سر نهادیتا علی علیه‏السلام را رو در روی اشک‏های خویش نکنی.

    فاطمه علیهاالسلام !
    کدام بغض است و کدام زخم که در دل نهفتی و هیچ نگفتی؟!
    کدام داغ است که هنوز که هنوز است به سینه‏ ات می‏کوبد؟!

    فاطمه علیهاالسلام !
    عاطفه‏ات را در کجای بقیع به خاک سپرده‏ای که قدم به قدم، بوی مهربانی
    مالامال تو مسجد النبی را غرق در شکفتن ملموس یاس‏ها کرده است؟!

    ای مادر پدر!
    آتش به عاطفه‏ات زدند، امّا هیچ دستی نتوانست فاصله سوز تو و علی علیه‏السلام شود.

    ای مادر عاشورا!
    نفرین بر آنانی که نفهمی خویش را بیرق بادهای هرزه کردند و آتش خیانت و خفت
    را برافروختند و خود در این حماقت واپسین خویشتن سوختند.

    فاطمه علیهاالسلام !
    چگونه از تو نگویم و با تو نسوزم که آتش، دیر زمانی است زمزمه سوختن
    تو را می‏کند و نفرین سرخ خویش را نثار آنانی می‏کند که تو را دیدند و شرم نکردند.
    نفرین سرخ آتش بر چهره‏ هایی که چکیده چرک بودند و خلاصه خفت و شالوده شرارت.

    ای یاس نیلوفری!
    ای بهشت پیامبر! ای مهربانی مالامال محمد صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله !
    سلام بر تو که خلوتگه راز پدر بودی و دمساز تنهایی علی علیه‏السلام .

    پیامبر صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله پی در پی تو را می‏بوسید و گل‏های لبخند را از لبان تو می‏چید
    که این ذکر زمزمه لبان محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بود که: «إذَا اشَتقتُ إِلی الْجَنَّةِ قَبَّلتُ نَحر فاطمه علیهاالسلام ؛
    آن گاه که اشتیاق بهشت در قلبم آشکار می‏شود، گلوی فاطمه علیه‏السلام را می‏بوسم.

    فاطمه علیهاالسلام !
    ای که شیفته شفاعتی و آشفته شهادت!
    تو بودی که همواره صدایت در خطابه بلند و رسای رسالت و حقیقت جاری بود و کدام
    کینه ‏توز بود که این همه لطافت و سادگی را بر تو تحمل نکرد!


    فاطمه علیهاالسلام !
    درود بر تو که سجاده‏ات جاده‏ای است که تا همیشه امتداد دارد
    و عطر روشن ولایت را در کورسوی زمان می‏پراکند.

    فاطمه علیهاالسلام !
    درورد بر تو ای زیبنده زیبایی! ای زلال‏ترین شباهت به پدر!






    محمد کامرانی اقدام

    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  12. تشكرها 3


  13. Top | #178

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مدفن پروانه‏ ها





    نزدیک سحر، ناخودآگاه دلم هوای روضه فاطمه علیهاالسلام را کرد.

    به یاد دلشکستگی همه دور ماندگان از بقیع، دو رکعت نماز استغاثه مادرم را خواندم.

    روبروی حرم رسول خدا »صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله ‏وسلم نشستم و شروع کردم
    به خواندن زیارتنامه گل:
    «اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ ‏رَسُولِ اللّه‏ِ صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله‏ وسلم»

    ناگهان پروانه ‏ای را دیدم که با بال و پری خیس از اشک چشم‏ه ای سیاهی که
    با طلوعآفتاب، به سرخی می‏گرایید، بر روی نام فاطمه علیهاالسلام نشست؛


    گویی با این نام غریب انس دیرینه ‏ای داشت و مثل دل من، هوای دعاهای
    شبانه زهرا علیهاالسلام را کرده بود!

    مگر می‏شود کسی راه به خانه نیم سوخته فاطمه علیهاالسلام بیابد و دور اتاق‏هایش بچرخد
    و زیر سقفش بنشیند و در و دیوارش را ببوید و صدای چرخش دستاس خونی‏اش را بشنود،
    ولی جام بلورین احساسش ترک نخورد و نشکند و اشک‏های خونی‏اش فرو نریزد؟!


    وقتی روی شال سبزم نشست، دیدم که یک بالش شکسته است؛
    خواستم تا او را در عکس جاودانه ‏اش کنم، اما آرام و قرار نداشت!
    هیچ کس در جای خالی سجاده مهربانی‏های زهرا علیهاالسلام ، دل آرام نمی‏دارد!

    وقت اذان، دوباره گوشه ‏ای از بقیع یافتمش؛ بی‏رمق و زخمی!
    خودش را به سختی بر روی خاک‏های بقیع می‏کشید تا شاید جراحت قدیمی بالش
    شفا گیرد و یا تیمّمی کند برای آخرین نمازش!


    او را به روی شال سبزم گذاشتم؛ همان جایی که دوستش می‏داشت!
    او جان می‏داد و من می‏گریستم!

    دلم بیش از جان دادن یک پروانه را دید!
    مؤذن آن بامداد اندوهگین، شهادتینی بود که بعد از آن چشم‏های مهتابی پروانه،
    از گریستن باز ماند! نمی‏دانم بر شکستگی دلش بوسه زدم یا جراحت بالش؟!
    اما بر هر کدام که بود، لب‏هایم را به خون نشاند.

    او را بر دستانم بلند کردم؛ آن قدر که خدای عشق را به غربت او سوگند دهم!

    در مشایعت نسیم اندوهی که از روی قبور بقیع بر می‏خاست، او را بین صفحات
    قرآنم گذاشتم تا یادگاری شود برای شب‏هایی که با خیال بقیع به خواب می‏روم و رؤیای
    دل‏انگیز خانه فاطمه علیهاالسلام را می‏بینم.

    اما در غروب وداع مدینه و ترک کوچ ه‏های دلتنگش، وقتی قرآنم را گشودم،
    اثری از آن پروانه نیافتم، حتی خاکستری هم از او باقی نمانده بود، عکس هم
    «سوخته» بود؛ بی‏هیچ نام و نشانی!

    راستی، چه کسی می‏داند «مدفن پروانه ‏ها» کجاست؟
    من نیز پروانه گمشده ‏ای دارم




    نزهت بادی

    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  14. تشكرها 2


  15. Top | #179

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    پرتو افکنی نور پروردگار بر حضرت فاطمه (س)


    رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

    هنگامی که خداوند متعال بهشت را آفرید آن را از نور وجه خودش خلق کرد
    بعد آن را گرفته و پرتاب کرد یک سوم آن نور به من رسید،
    و یک سوم آن به فاطمه و یک سوم دیگر به علی و خاندانش اصابت کرد
    از آن نور به هرکسی که چیزی تابیده شده باشد به ولایت آل‏محمد راه پیدا می‏کند
    و هر کس از آن نور چیزی به او نرسیده باشد،
    از ولایت خاندان محمد گمراه می‏شود. [۱] .


    تدبر و دقت در این حدیث عظمت و بزرگی مقام حضرت زهراء را نشان می‏دهد زیرا خداوند آن حضرت را همتای پدر و شوهر و فرزندانش علیهم‏السلام در آن نور قرار داد بلکه بهره او را از آنها بیشتر دانسته است و این منزلت و شانی است که هیچ کس را به آن دسترسی نیست و دریای ژرفی است که شناوران بحر معارف به قعر آن نرسیده‏اند
    ________________________________________
    [۱] بحارالانوار، ۴۳/ 44





    امضاء

صفحه 18 از 18 نخستنخست ... 81415161718

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ۩ミ✿ミ۩ خبر دادن على (ع) از شهادت خود ۩ミ✿ミ۩
    توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* در انجمن حضرت علي (ع)
    پاسخ: 9
    آخرين نوشته: 26-06-2016, 11:07
  2. ۩ミ✿ミ۩خبر دادن پيامبر از شهادت على (ع) ۩ミ✿ミ۩
    توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* در انجمن حضرت علي (ع)
    پاسخ: 7
    آخرين نوشته: 26-06-2016, 11:05
  3. ۩ミ✿ミ۩ تفسیر ادبی و عرفانی سوره کوثر ۩ミ✿ミ۩
    توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* در انجمن تفاسير ترتبيبي
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 20-04-2014, 12:47
  4. ۩ミ✿ミ۩ تفسیر ادبی و عرفانی سوره والعصر ۩ミ✿ミ۩
    توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* در انجمن تفاسير ترتبيبي
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 08-04-2013, 12:43
  5. پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 02-04-2013, 04:06

کلمات کلیدی این موضوع

.ناگفته هایی از وصیت نامه حضرت زهرا(س), فاطمه بانوی آب و آئینه, فاطمه زهرا (سلام الله عليها) بانوی اول اسلام, فاطمه زهرا علیهاالسلام الگوی جاودان انسان آرمانی, فاطمه علیهاالسلام ؛ فرشته زمینی, فاطمیه, فاطمیه اول یا دوم ؟, فضائل قرآنی حضرت فاطمه در کلام الهی, مقالات ویژه شهادت حضرت زهرا, مقام ولایت حضرت زهرا مرضیه (س), متن كامل خطبه فدكيه, متن های ادبی در سوگ حضرت زهرا (س), متن های ادبی درسوگ شهادت حضرت فاطمه (س), متن وصیتنامه حضرت زهرا (س), مجموع نفیس آواتارهای فاطمی, مداحي و مراثي در سوگ حضرت زهرا(س), مدارک شهـــادت حضرت زهـــرا (س), مرثیه های دل درسوگ بانوی محشر, مصائب حضرت فاطمه در عمر كوتاهش, مظلومیت برترین بانوی جهان آفرینش, چهل حديث گهربار فاطمي, چهل داستان از حضرت فاطمه زهرا(س), نکات آموزشی از خطبه های حضرت فاطمه زهرا, نرم افزار ریحانة النبی, نرم افزارهای فاطمی, نرم افزارصوتی پهلو شکسته ( ویژه ایام فاطمیه ), چراقبر حضرت فاطمه مخفی ست؟, هجوم ابوبکر به خانه حضرت زهرا در نگاه اهل سنت, هجوم به خانه وحی, ویژه نامه فاطمیه سال 89, ویژه نامه فاطمیه سال 90, ویژه نامه فاطمیه سال 91, ویژه نامه فاطمیه سال 92, ویژه نامه ایام فاطمیه, ویژه نامه شهادت حضرت فاطمه (س), وداع غریبانه ی امام علی(ع) با حضرت زهرا(س), وصیت حضرت زهرا قبل از شهادت به حضرت علی (صوتی), یک جرعه کوثر, یاد مادر نرود از یادم, یاس کبود نرم افزار پرتابل پاسخ به شبهات فاطمی, یاس پهلو شکسته, یاس بی نشان ویژه نامه ایام فاطمیه, کليپ زيباي واي مادرم .. ويژه ايام فاطميه, کلیپ های صوتی پیرامون آثار محبت حضرت فاطمه زهرا, کتاب همراه گوشه هاي از مصائب حضرت زهرا (س), کتابخانه فاطمی, کشتی پهلو گرفته, گوهرهای فاطمی, گالری تصاویر متحرک فاطمیه, پیامک های تسلیت ایام فاطمیه, پیامک های تسلیت شهادت حضرت زهرا (س), پاسخ به اشکال اهل سنت درباره فدک, پاسخ به شبهات شهادت حضرت زهرا, آلبوم تصاویر ویژه شهادت حضرت فاطمه زهرا (س), آواتارهای ویژه ایام فاطمیه, آیا فدک حق حضرت زهرا نبود؟, آیا خانه های مدینه در نداشت, آتش بر درخانه حضرت زهرا, آثار اخروی محبت به حضرت زهرا علیه السلام, اقدام برای نبش قبر حضرت زهرا(س)!, امضاهای تصویری فاطمی, امضاهای تصویری ویژه ایام فاطمیه, اس ام اس تسلیت ایام فاطمیه, اس ام اس تسلیت شهادت حضرت فاطمه, اشعار فاطمی, اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا(س), بهشت ارغوان (قصه ناتمام حضرت زهرا), بانوی محشر, برترین بانو, بزرگداشت فاطمیه, جسارت به حضرت زهرا چگونه ممکن بود؟, حنوط بهشت, حالات و روحيات فاطمه (سلام الله علیها), حالات و روحیات حضرت فاطمه (س), حرز حضرت زهرا سلام الله عليها, حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در کلام الهی, حضرت فاطمه(س) بعد از رحلت پیامبر(ص), حضرت زهرا(س) هم راز جبرئیل, خطبه فدکیه به روایت تصویر, دانلود خطبه فدکیه حضرت صدیقه الشهیده فاطمه زهراء, دانلود صوتی بسیار زیبای مادر, داستان شهادت حضرت زهرا (س), داستان صوتی زندگی حضرت زهـــرا (س), در مکتب صدیقه طاهره, دعاهاي روزانه حضرت فاطمه, زندگی امروز با فاطمه زهرا(س), زیبایی‏های معنوی در سیره فاطمی علیهاالسلام, سیره تربیتی ام ابیها فاطمه زهرا (س), شهادت حضرت زهرا در اسناد اهل سنت, شخصیت شناسی فاطمه(ع)

نمایش برچسب‌ها

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi