تاريخ نشان مى دهد كه حضرت زهرا(سلام الله علیها) در حال حيات پدر بيمار نبود و هيچ نوشته نمى گويد زهرا(عليهاالسلام) در آن ايام بيمار بود.
او كاملاً سرحال و بانشاط بود ولى پس از مرگ پدر رنجور و پژمرده و گريان بود و تحمل رنج جدائى پدر براى او سخت دشوار بود و براى همين بود كه چون خبر مرگ خود را از پدر شنيد لبخند زد او مردن را بر زيستن بدون پدر شادى خود مى دانست.
اگر بعد از وفات پدرش برخورد ياران پيامبر با او و همسرش محترمانه بود همين باعث تسلّاى خاطر او مى گرديد.
متأسفانه حمله به درِ خانه ى او كه مى خواستند خانه را با هر كس كه در آن است آتش زنند، خود اين پيشامد ناگوار به تنهائى براى آزردن او بس بود تا چه رسد رويدادهاى وحشتناك ديگرى هم به آن افزوده شود.
به روى دختر پيغمبر تازيانه بزنند و او را ميان در و ديوار بگذارند و باعث سقط جنين او شوند همه ى اينها سبب مرگ نابهنگام او گرديد.
امام صادق(عليه السلام) فرمود:
در اثر ضرباتى كه قُنفذ بر پيكر نازنين زهرا وارد ساخت. سقط جنين كرد و بدان علت پيوسته رنجور و ضعيف مى گشت تا اين كه به بستر بيمارى افتاد و در خانه خوابيد و با همين مرض به درود حيات گفت. (1)
كفعمى در «مصباح» مى گويد: سبب وفات فاطمه آن بود كه او را صدمه زدند تا سقط جنين كرد. بدين جهت در زيارتنامه هاى آن حضرت به وى «شهيده» اطلاق شده است. (2)
منابع:
1- بحارالانوار، ج 43، ص 170 - دلائل الإمامة، ص 45
2- مصباح كفعمى، ص 522