حال و شوق او
او جوان بود ولى در عبادت چون پير گدائى در برابر بارگاه خدا ايستاده و
استمداد مى كرد خضوعش بسيار و خشوعش فوق العاده بود.
هر آنگاه كه به آيه اى در مورد عذاب بر مى خورد تنش از خوف خداى مى لرزد، چنانكه
گوئى طوفانى بر جان نهالى افتد و او را بلرزاند.
و به هنگامى كه به آيهاى از وعده و عيد خدا بر مى خورد چنان مى شد كه گوئى شيون
و فرياد دوزخيان را مى شنود و يا بهشتيان را در حين بهره گيرى از لذات بهشتى مى يابد.
او گاهى اين اخطار خدائى را بخاطر مىآورد كه اگر به فكر مال و زندگى و
دوستانو عشيره خود هستيد به منازل و كسادى تجارب خود بيمناكيد و بدان خاطر
از تلاش درراه خدا باز مى ايستد منتظر امر نافذ و قضاى حتمى خدا باشيد كه
خداى فاسقان را هدايت نخواهد كرد. [54]
چنان مضطرب و پريشان حال مى شد كه صداى هق هق گريه اش
حسنين را ازخواب بيدار مى كرد.
كلاً مطالعه در حالات فاطمه (س) و حتى همسرش على (ع) نشان مى دهد كه آنها در
شوق ثواب و خوف عقاب مصداق خطبه همام على (ع) بودند كه فرموده بود:
- لولا الاجل الذى كتب الله عليه -
اگر سخن از مرگ مقدرى كه خداى براى هر كس
معين كرده است نمى بود
- لم تستقر ارواحهم فى اجسادهم طرفة
عين هرگز روح و جان در جسم شان بميزان چشم بهم زدنى پايدارى نمى ماند.
- شوقا الى الثواب و خوفا من العقاب
و اين بخاظر اشتياق به پاداش الهى و ترس از كيفر و عقاب اوست .
- ... فهم و الجنة لمن قدراها و هم فيها منعمون -
در رابطه با بهشت چنانند كه گوئى آنها را مى بينند و در آن متنعمند.
- قلوبهم محزونه دلهاشان اندوهگين است ،
و شرور هم مأمونه ديگران از شرور و آزارشان در امانند.
- و اجسادهم نحيفه بدنهاى شان لاغر است و نحيف و حاجاتهم خفيفة
نيازمندى ها و حاجاتشان كوچك است و ناچيز.
و انفسهم عفيفه
جان و شخصيتشان داراى عفت و خود نگهدارى است [55]...