1-هر چه هست وجود است -2هرپدیده آمده ازوجودپدیدآمده است3 : نیرویی داریم که درمی یابد وتمیز می دهد. 4.سرای هستی بی حقیقت وواقعیت نیست. 5واقعیت وحقیقت هر چیز هستی است . 6واسطه ای میان وجودوعدم نیست.7هستیهاباهم بی پیوستگی نیستند. بلکه هستیهاباهم پیوستگی دارند. 8-آنچه اتفاقی نیست هدفی دارد ورفتاراوبیهوده نیست. 9-هرچه را درجنبش ومسیر جنبش قرار می گیرد وچون هدف دارد دین وهدف دارد. 10-اصل دهم:علم وجود است. 11-حرکت در چیزی است که فاقد کمالی باشد. 12-موجودی که کمال مطلق است حرکت در اومتصور نیست.(ویا به عبارت دیگر:مجموع هستی بی جنبش ودر سکون کامل است). 13-:حرکت فرع بر احتیاج است. 14-هرچه که غایت وکمال متحرکی است برتروفراتر از آن متحرک است پس موجودات را درجات ومراتب است. 15-اگر سلسله موجودات منتهی به موجودی شود باید آن موجود غایت غایات وکمال کمالات ونهایت ومنتهای همه هستیباشد ومادون اوهمه محتاج اوودروی حرکت متصور نبود. 16-هر موجودی در حد خود تام وکامل است. تام واتم وکامل واکمل از قیاس پیش می آید. 17-هیچ چیزدر حد خودودر عالم خود شر وبد نیست ولی قیاس ونسبت با این وآن که به میان آمد سخن از شروبد به میان می آید. 18-نطفه ومربی واجتماع ومعاشر از اصولی اند که در سعادت وشقاوت انسان دخلی به سزا دارند. 19-حرکت:خارج شدن موضوعی است از فقدان صفتی وکمالی به سوی وجدان آن کمال وصفت به طور تدریج ووجودهر جزء بعد از جزء دیگر. وخلاصه حرکت عبارت است از خروج شئ از قوه در امری به فعل -20-برای متحرک باید مخرجی باشد که وی رااز نقص به در برد وبه کمال رساند