صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 18 , از مجموع 18

موضوع: ستاره‏ ای از آفریقا، فضه زهرا (سلام الله علیها)

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    روزی که لاله پرپر شد
    او به دلیل قرابت‏ با فاطمه(س) از همان لحظات وفات‏ پیامبر(ص) به دقت تمام قضایای پشت پرده برای غصب مقام ولایت را مشاهده می‏کرد ودر کنار آن مظلومیت اهل بیت را به نظاره می‏نشست. در حالی که برخی از اصحاب به ‏شدت در پی کسب مقام حکومت ‏بودند او فاطمه را می‏دید که با چشمانی گریان و کمری‏ خمیده از فراق پدر می‏نالید و با ناله ‏های جان‏سوز خود و از مظلومیتش شکوه می‏کند.
    ابن‏ ابی‏ الحدید می‏نویسد: «ابوبکر به همراه ابن‏ خطاب و ابوعبیده و گروهی ازاصحاب سقیفه می‏ آمدند در حالی که به هیچ کس برخورد نمی‏کردند مگر این که او راکتک می‏زدند و جلو می‏آوردند و دستش را می‏گرفتند و روی دست ابوبکر می‏گذاشتند وخواه نا خواه از او بیعت می‏گرفتند.» (16) فضه در همین زمان از وضعیت زهرا(س) خبرمی‏دهد و می‏گوید:
    از اهل زمین، اصحاب و نزدیکان و دوستان کسی به اندازه مولایم فاطمه غمگین وشدیدا گریان نبود. اندوهش تجدید و زیاد می‏شد و گریه‏ اش افزونتر می‏شد. و می‏فرمود:
    پدر قوتم رفته و خویشتن‏داریم را از دست داده‏ ام و دشمنم سرزنش کننده ‏ام شده و حزن‏ و اندوه درونی مرا می‏کشد.
    پدر، یکه و تنها باقی مانده و در کار خود حیران و سرگردانم، صدایم خفته وپشتم شکسته و زندگیم درهم ریخته و روزگارم تیره شده است.
    پدر پس از تو برای وحشتم انیسی نمی‏ یابم و مانعی برای گریه ‏ام و یاوری برای‏ ضعفم پیدا نمی‏کنم.
    و می‏فرمود: ای پدر مردم از ما روی برگردانده ‏اند حال آنکه نزد مردم به برکت تو محترم بودیم و ضعیف شده نبودیم پس کدامین اشک در فراقت‏ سرازیر نشود و ... (17)
    فضه که خود شاهد تمام این مظلومیتها بود و بارها از زبان گویای فاطمه(س)کلماتی چون سرزنش دشمنان، تنهایی، نداشتن یاور، روی گرداندن مردم، استضعاف‏ تحمیل شده و ... می‏شنید چنان اراده ‏ای یافت که بتواند در کنار فاطمه بماند و به ‏دفاع از حریم رسول الهی اقدام کند هر چند خادمه ‏ای بیش نیست و به راحتی عوامل‏ حکومتی می‏توانند وی را تا مرز نابودی پیش برند.
    او راه خود را انتخاب کرد و در مقابل صدماتش را نیز به جان خرید. او در سخت‏ترین شرایط نیز از همراهی اهل بیت دست‏ برنداشت و با غیر امیرمومنان بیعت‏ نکرد. خلیفه دوم طی نامه‏ ای که به معاویه نوشته است از جرات و جسارت فضه سخن‏ می‏گوید و می‏نویسد: ای پسر ابوسفیان بدان که با خالد بن‏ ولید، قنفذ و عده ‏ای ازخواص اصحابم به در خانه فاطمه آمدیم و در را به شدت کوبیدیم. در خانه علی،فاطمه، حسن، حسین، زینب، ام کلثوم و فضه بودند. پس فضه درآمد و گفت: چه‏ می‏خواهی، گفتم: علی را بگو بیرون بیاید و با جانشین رسول خدا بیعت کند.
    آنگاه فضه شروع به احتجاج با من کرد.
    گفتم برو و به علی بگو بیرون بیاید. و الا وارد خانه می‏شوم و او را بیرون‏ می‏کشم.
    فاطمه وقتی این را شنید خود پشت در آمد و گفت: ای گمراهان تکذیب‏ کننده چه‏ می‏گویید و چه می‏خواهید؟ از خدا نمی‏ترسی و داخل خانه می‏شوی یا با گروه شیطانی‏ خود مرا می‏ترسانی حال آنکه گروه شیطان ضعیف است وای بر تو و بر جرئتی که نسبت‏ به خدا و رسول او کردی. می‏خواهی نسل پیامبر را از دین قطع کنی و نورش را خاموش‏ سازی؟ و ... (18)





    ویرایش توسط مدير اجرايي : 05-04-2013 در ساعت 08:09
    امضاء






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    آخرین فریاد

    فضه چهره فاطمه(س) را آنگاه که بین در و دیوار ماند، در خاطرنگاه داشت. لحظه ‏ای که فاطمه تنها او را صدا کرده و به کمک طلبید. خلیفه دوم‏ می‏گوید: هیزم جمع کرده در را آتش زدم. فاطمه پشت در مانع از ورودم شد...
    وقتی کشته‏ های بدر و احد را که به دست علی هلاک شده بودند به یاد آوردم‏ برافروختم و لگدی بر در زدم فاطمه در پشت در بود چنان در خانه را فشار دادم که‏ کودکش (محسن) سقط شد. فاطمه چنان نالید که گویا مدینه زیر و رو شد و داد زد:
    آه ای فضه به سویم بیا و مرا دریاب به خدا قسم کودکم کشته شد. (19)

    ویرایش توسط مدير اجرايي : 04-04-2013 در ساعت 12:40
    امضاء





  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    محرم کوثر
    همراهی فضه با حضرت فاطمه(س) در آن شرایط بحرانی تا به آنجا رسیدکه جزء معدود محرمان حرم وی شد او باب حضرت فاطمه(س) بود (20) و ارتباط زنان دیگر باحضرت توسط وی صورت می‏گرفت از این روی فضه از درونی‏ترین اسرار اهل‏بیت می‏توانست‏ مطلع شود و به این ترتیب استوارتر از دیگران در راه حقیقت گام بنهد تا به آنجا مقام محرمیت وی پیش رفت که امام صادق(ع) فرمود: امیرمومنان فرمود:
    وقتی از مرقد پیامبر برگشتیم به من ناله کرد. به سویش رفتم و گفتم: چرا شکوه‏ می‏کنی؟ او از خوابی که دیده بود مرا مطلع کرد و به خدا و رسول خدا از من عهدگرفت که وقتی وفات کرد غیر از ام سلمه (همسر رسول‏الله) ام ایمن، فضه و از مردان‏ غیر از دو پسرش، عبدالله بن‏ عباس، سلمان فارسی، عمار یاسر، مقداد، ابوذر و حذیفه ‏کسی از آن مطلع نباشد. (21)
    عشق او به فاطمه تا حدی بود که وقتی نامش را می‏شنید اشک از چشمانش بی‏ اختیار سرازیر می‏شد. به این جهت وقتی ورقه بن‏ عبدالله نام فاطمه را برد سیلاب اشک برگونه‏ های فضه جاری شد و گفت ای ورقه بن عبدالله حزن ساکن مرا به هیجان آوردی و مصیبت و دردهای دلم را که در قلبم پوشیده بود، آشکار کردی. (22)
    همیشه میل قلبی و رضایت‏ خاطر این بزرگوار را بقدر امکان بر میل و رضای خود ترجیح می‏داد. (23)




    ویرایش توسط مدير اجرايي : 05-04-2013 در ساعت 08:10
    امضاء





  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    شهادت حضرت فاطمه
    فضه که خبر وقایع آن روز را با تلاش بسیار برای آیندگان زنده ‏نگاه داشت می‏گوید: بزرگان مدینه جمع شدند و به سوی حضرت امیرمومنان علی آمدند وگفتند: به فاطمه بگو یا شب گریه کند یا روز حضرت سخن آنان را برای فاطمه باز گفت:
    فاطمه فرمود: ای اباالحسن! توقف من در بین آنها کوتاه و مرگم نزدیک است. به‏ خدا شب و روز ساکت نخواهم شد تا اینکه به پدرم رسول خدا ملحق شوم. (24)
    علی(ع) خانه ‏ای در بقیع برای او ساخت که حسن و حسین و مادرشان به آنجا رفته‏ می‏گریستند و امیرمومنان فاطمه را در بین دستهایش به خانه برمی‏ گرداند. (25)
    فضه در مراسم غسل حضرت نیز شرکت داشت. او که لحظه لحظه زندگی حضرت فاطمه را از لحظه وفات پیامبر تا شهادت حضرت فاطمه بیان کرده است لحظه غسل تا دفن را اززبان علی(ع) اینگونه شرح می‏دهد:
    «فقال علی والله لقد اخذت فی امرها و غسلتها فی قمیصها و لم اکشفه عنهافوالله لقد کانت میمونه طاهره مطهره ثم حنطتها من فضله حنوط رسول الله و کفنتهاو ادرجتها فی اکفانها فلما هممت ان اعقد الردا نادیت‏یا ام کلثوم یا زینب یاسکینه یا فضه یا حسن یا حسین هلموا تزودوا من امکم فهذا الفراق و اللقا فی ‏الجنه‏» (26) علی(ع) فرمود: «به خدا قسم کارش را به عهده گرفتم و در لباسش غسل دادم ‏و لباسش را جدا نکردم، به خدا او مبارک طاهر و مطهره بود. آنگاه با باقی‏مانده‏ حنوط پیامبر حنوط کشیده کفنش کردم و در کفن پیچیدم. وقتی خواستم رداء را ببندم‏ ای ام ‏کلثوم ای زینب ای فضه ای حسن ای حسین بشتابید و از مادرتان بهره بگیرید که‏ این جدایی است و دیدار در بهشت است.»
    محمد بن‏ هارون بن‏ موسی تلعکبری از پدرش ازمحمد بن ‏هاشم فخل می‏گوید:
    وقتی فاطمه وفات یافت امیرمومنان غسلش داد و کسی جزحسن، حسین، زینب، ام‏ کلثوم، فضه و اسماء بنت عمیس و ... حاضر نبود. (27)


    ویرایش توسط مدير اجرايي : 05-04-2013 در ساعت 08:13
    امضاء




  6. تشكرها 2


  7. Top | #15

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    خانواده و فرزندان
    بعد از شهادت حضرت زهرا(س)، فشارهای سیاسی قدرت حاکم برای از بین بردن نفوذ و مقاومت اهل بیت و اقلیت طرفدار آنان فزونی یافت. هر دو ستون برپادارنده خمیه اسلام (پیامبر(ص) و فاطمه(س)) فرو ریختند و امیرمؤمنان یکه و تنها با یارانی انگشت‏ شمار در معرض خباثتها و دشمنی‏ها واقع شد اما فضه، همچنان نزد امیرمؤمنان علی(ع) ماند و از کودکان فاطمه(س) سرپرستی کرد. بر اساس روایتی ازامام صادق(ع) در همین دوران امیرمؤمنان، فضه را تشویق به ازدواج کرد. در این خبر که در عوالم العلوم از عمروبن داود نقل شده، آمده است: «فضه با نظر امیرمؤمنان(ع) به عقد ابوثعلبه که مردی از اهالی حبشه بود، درآمد و از وی صاحب فرزندی شد و بعد از وفات ابوثعلبه، با سلیک غطفان ازدواج کرد. در این حین یگانه فرزندش از ابوثعلبه وفات یافت.
    نصیرالدین امیر صادق در کتاب (فاطمه) بر خلاف دیگر متون ازدواج اول فضه را در زمان حیات حضرت فاطمه می‏داند و می‏نویسد: «ابوثعلبه از دنیا رفت، فاطمه از فضه دلجویی نمود و او را با خود مانوس کرد تا خود از دار جهان رحلت فرمود. فضه بعد از وفات فاطمه با مردی به نام سلیک ازدواج کرد».
    این ادعای امیرصادق ظاهرا بدون دلیل است و هیچ مدارکی دال بر اینکه ازدواج وی قبل از شهادت حضرت زهرا باشد، یافت نشد.
    در اغلب کتب تاریخی نامی از فرزندان سلیک به میان نیامده است از این رو برخی احتمال داده ‏اند فرزندان از شخصی دیگر باشند، چه در موارد فراوانی نام دختر، نوه و پسرانی از فضه نقل شده که مسلم می ‏نمایاند فضه شوهری غیر این دو نیز داشته است. و یا فرزندانش از سلیک، مورد اشاره منابع تاریخ قرار نگرفته‏ اند.
    علامه مجلسی در خبری از «مسکه‏» دختر فضه و «شهره‏» نوه ‏اش نام می‏برد و ذبیح ‏الله محلاتی در ریاحین الشریعة بعد از نقل روایتی که نام فرزندان پسر (داود، محمد، یحیی و موسی) فضه را ثبت کرده است، می‏نویسد: مرحوم مجلسی مدرک این خبر را در بحارالانوار از دو نفر مشیخه اهل سلوک و عرفان حکایت می‏نماید که بهتر از روات کثیر الروایة غیر ضابط است.
    فضه با وجود تمام درگیریهای سیاسی هرگز شانه از مسؤولیت پرورش فرزندان فرزانه خالی نکرد او چنان به تربیت فرزندان همت گمارد که نسل بعد از نسل حافظ قرآن بوده و از عفاف و تقوا و تقرب نزد خدای متعال در حد کمال برخوردار گشتند تا به آنجا که در طول تاریخ روایات مربوط به پاکیزگی روحی آنان بارها مورد اشاره و تاکید نویسندگان و محققان قرار گرفته است و به عنوان بانوان نمونه از آنها یاد شده است.
    ابن‏ شهر آشوب در مناقب به نقل از مالک دینار می‏نویسد: «هنگام حج ‏بانویی را دیدم که بر حیوانی ضعیف سوار شده است و زمانی که حاجیان برمی‏گشتند، در حال رفتن به حج است. وسط بیابان او را دیدم که خسته و رنجور همچنان به زحمت و آرامی راه می‏پیماید. اندکی جلوتر رفتم و خود را به او رساندم و ملامتش کردم. گفتم: چرا با این مرکب لاغر حرکت کرده ‏ای که چنین در راه بمانی؟
    سر به سوی آسمان بالا برد و گفت: «لا فی بیتی ترکتنی و لا الی بیتک حملتنی فوعزتک و جلالک لو فعل بی هذا غیرک لما شکوته الا الیک‏».
    نه مرا به خانه ‏ام واگذاری و نه به خانه خودت رساندی. قسم به عزت و جلالت اگر جز تو چنین می‏کرد، نزد تو شکایت می‏ آوردم.
    همان دم شخصی خود را به او رساند و زمام ناقه ‏اش را در دست گرفت و از او خواست‏ سوار شود. آنگاه ناقه با سرعتی شگفت‏ به پیش تاخت. در جایگاه طواف دوباره همان زن را دیدم حس کنجکاوی راحتم نگذاشت، جلوتر رفتم و پرسیدم تو کیستی؟ گفت: من «شهره‏» دختر مسکه دختر فضه خادمه فاطمه زهرا(س) هستم



    ویرایش توسط مدير اجرايي : 05-04-2013 در ساعت 08:16
    امضاء




  8. تشكرها 2


  9. Top | #16

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    اعتراض به حاکمیت
    فضه هوش سرشار و قدرت یادگیری بسیاری داشت. قابلیت پذیرش در حد وسیع، وجودش را برای کسب فضایل از اهل بیت(ع) آماده ساخت. از این‏رو در مدتی اندک به مقامهای والایی در پیروی و همراهی عترت(ع) رسید. آنچه فضه را از دیگران متمایز می‏کند و از وی بانویی شاخص برای آیندگان می‏سازد این است که وی ظرفیت وجودیش اعم از، قدرت، یادگیری، پذیرش حق، خستگی‏ ناپذیری، حافظه قوی، خطابه و قدرت انتقال همه و همه را در راه دفاع از اهل بیت(ع) به کار برد و از هر امتیاز به عنوان ابزاری برای نبرد با ظالمان غاصب سود برد حتی بعد از شهادت حضرت زهرا و تشکیل خانواده (روایات تاریخی به پرجمعیت‏ بودن خانواده وی تاکید دارد) در جریان مبارزه‏ اش وقفه‏ ای ایجاد نکرد. وی با تسلط ویژه ‏ای که به احکام فقهی داشت، به انتقاد علمی از حکام وقت می‏پرداخت و بر ناروا بودن جایگاهی که در اختیار گرفته ‏اند، اشاره می‏کرد.
    امام صادق(ع) می‏فرماید: بعد از وفات شوهر اول فضه (ابوثعلبه) روزی سلیک (شوهر دوم) نزد عمر آمد و از فضه شکایت کرد و گفت: فضه اجازه نزدیکی به من نمی‏دهد. «فاشتکاها الی عمرو ذالک فی ایامه. فقال لها عمر: ما یشتکی منک ابومالک یا فضه؟ فقالت: انت تحکم فی ذالک و ما یخفی علیک. قال عمر: ما اجدلک رخصة قالت: یا ابااحفض ذهبت‏ بک المذاهب ان ابنی من غره مات فاردت ان استبری ...
    عمر به او گفت: ای فضه ابومالک چه شکایتی از تو دارد؟
    - تو حکم می‏کنی در باره‏ اش; پس بر تو مخفی نیست.
    - من که دلیلی بر این کار تو نمی‏بینم.
    - ای اباحفض مذاهب تو را منحرف نکنند. پسرم از (ابوثعلبه) وفات یافته است; در این مدت از حیض استبراء می‏کردم که اگر حامله‏ ام جنین من بچه ثعلبه است و اگر حیض شدم معلوم شود بچه از ثعلبه نیست. عمر که در مقابل پاسخ متین فضه درمانده شد، به شگرد همیشگی خود پناه برد و به موضع انفعالی فرو رفت. وی هر گاه که در بین مردم از حل مسایل عاجز می‏ماند و علی گره را می‏گشود، با عبارت «لولا علی لهلک عمر» اگر علی نبود خلیفه از بین می‏رفت، خود را از سرزنش فکری و زبانی مردم می‏رهانید. این بار نیز گفت: «شعرة من آل ابی‏طالب افقه من عدی‏» یک تار مو از خانواده ابی‏طالب از قبیله عدی فقیه‏ تر است. عظمت این گفتار آنگاه روشن می‏شود که بدانیم قبیله عدی در فقاهت‏ سرآمد روزگار خویش و ضرب‏ المثل فقاهت‏ بودند.







    ویرایش توسط مدير اجرايي : 05-04-2013 در ساعت 08:19
    امضاء




  10. تشكرها 2


  11. Top | #17

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    فریاد با سکوت

    نقطه آغازین مهجوریت اهل بیت را بی‏ گمان باید در آخرین روز مریضی پیامبر اکرم جستجو کرد «هنگامی که پیامبر فرمود برای من استخوان شانه و دوات و یا کاغذ و دواتی بیاورید تا چیزی بنویسم که بعدها گمراه نشوید ...»
    خلیفه دوم در مقابل درخواست پیامبر گفت: بیماری بر پیامبر غلبه کرده و قرآن پیش شماست. کتاب آسمانی ما را کافی است. ابن‏ عباس دانشمند معروف اسلام که با یادآوری آن روز دانه ‏های اشک بسان مروارید بر روی گونه‏ اش می‏ غلطتید می‏گوید: بزرگترین مصیبت‏ برای اسلام این بود که اختلاف گروهی از صحابه مانع شد که پیامبر نامه ‏اش را بنویسد؟
    همین تفکر که برای جلوگیری از نفوذ امیرمؤمنان و اهل بیت در رهبری جامعه بعد از پیامبر به ذهن برخی صحابه خطور کرد، زمینه‏ های مهجوریت اهل بیت، و احادیث و حقایق دینی را که آنان بیان می‏ کردند، به وجود آورد. به این ترتیب بعد از وفات پیامبر اکرم عموم مردم از منبع جوشان اهل بیت‏ به طور گسترده ‏ای محروم شدند و جامعه‏ ای به وجود آمد که قرآن ظاهری پایه فکریش و حاکمان تنها مفسرینش شدند در این دوره مفسران مستقل به طور شدیدی از سوی خلافت تحت فشار بودند تا از حریم ظاهر قرآن تجاوز نکنند و به سیره و سخن و رای علی(ع) اشاره نکنند. فضه تدبیری اندیشید وی دیگر سخن نگفت و تنها به تلاوت و پاسخگویی با آیات الهی پرداخت و با این کار آرمانهای اهل بیت و آراء آنان را به مردم بازگو کرد.
    یکی از نویسندگان آنگاه که به معرفی فضه و کمالات وی می‏پردازد، می‏نویسد: «وقتی دید مردم روایات وارده در باب سفارش اهل بیت و سایر حقایق دین پشت‏ سر انداخته‏ اند، فضه تصمیم گرفت جز به آیات قرآن استشهاد نکند».
    به این ترتیب با استشهاد به قرآن جلوی هر گونه اعتراض حاکمان و عوامل آنان را گرفت و آزادانه به نشر فرهنگ اهل بیت(ع) همت گمارد. حفظ قرآن و استفاده به جا از آن از دیدگاه دیگر مبین آگاهی فضه به معارف قرآن و طبیعتا آراء و افکار اهل بیت و خصوصا امیرمؤمنان مراجع به تفسیر و تاویل آیات قرآنی نیز هست چه وی پرورش‏ یافته در خاندان پاکان بود و تمام اعمالش حکایت از تاثیرپذیری علمی و عملی از آنان داشت.
    ابوالقاسم قشیری خبری مربوط به حفظ قرآن و تسلط وی به معارف قرآنی از فضه نقل می‏کند. این مطلب که در منابع گوناگون شیعی و سنی از جمله «الدرالمنثور» و «بحارالانوار» مورد اشاره و استفاده قرار گرفته به این صورت است.
    در راه مکه از قافله بازمانده بودم زنی را دیدم که تنها و سرگردان می‏رود. پرسیدم کیستی؟ این آیه را خواند «قل سلام فسوف تعلمون‏» سلام کردم و سؤال خود را تکرار نمودم خواند «من یهدی الله فلا مضل له‏» - آنکه را خدا هدایت کند گمراه‏ کننده‏ ای نخواهد داشت.
    - از کجا می‏آیی؟ - «ینادون من مکان بعید» - از مکان دوری ندا می‏شوند.
    - قصد کجا داری؟ - «ولله علی الناس حج البیت‏»
    - چند روز است‏ سرگردانی؟ - «و لقد خلقنا السموات و الارض فی ستة ایام‏»آیا گرسنه هستی؟ - «و ما جعلناهم جسدا لایاکلون الطعام‏» به او طعام دادم و به راه افتادیم و چون آهسته می‏آمد تقاضا کردم که شتاب کند زودتر برسیم. - «لا یکلف الله نفسا الا وسعها». دانستم قدرت شتاب ندارد.
    درخواست کردم بر تک مرکب من سوار شود. گفت: «لو کان فیهما آلهة الا الله لفسدتا» پیاده شدم و او را سوار کردم. گفت: «سبحان الذی سخر لنا هذا»شکر خدایی را که این مرکب را مسخر ما کرد.
    به قافله رسیدیم - آیا میان این کاروان کسی را داری؟ - یا داود انا جعلناک خلیفة فی الارض - یا یحیی خذا الکتاب بقوه - یا موسی انی «انا الله - و ما محمد الا رسول‏». - اینها چه نسبتی با تو دارند؟ «المال و البنون زینة الحیوة الدنیا» این چهار نفر را صدا زدم چهار تن رسیدند از من اظهار تشکر کردند.
    این آیه را خواند «یا ابت استاجره ان خیر من استاجرت القوی الامین‏» به من احسان کردند. و الله یضاعف لمن یشاء. عطا را زیادتر کردند.
    - این زن کیست؟ - فضه خادمه دختر پیغمبر است که امسال بیستمین سال است او لب به سخنی جز به آیات قرآن باز نکرده است.
    البته منظور آنان تداوم در ارائه جوابهای قرآنی در طی 20 سال بوده است. و به طور قطع وی در جایگاه های خاص نیز بودن قرآن به پاسخگویی می‏پرداخت آنگونه که در نقل اخبار مربوط به شهادت حضرت زهرا(س) ثبت‏ شده است که وی طی حدیثی طولانی وقایع آن روز را شرح می‏دهد. هر چند در این حکایت‏ خاص هیچ نوع اشاره‏ ای که موضع گیری فضه در قبال اهل بیت و مسایل سیاسی و حکومتی عصر خویش را نشان دهد، به چشم نمی‏خورد. اما نقل آن از جهاتی سودمند است از جمله اینکه گروهی بر اساس نقل دیگری از روایت‏ سعی کرده ‏اند فضه را از این افتخار بی ‏نصیب کنند روایت دوم که از عبدالله بن ‏مبارک نقل شده و همین مطالب را با افزایش و کاهش از زنی گمنام نقل می‏کند.


    ویرایش توسط مدير اجرايي : 05-04-2013 در ساعت 08:23
    امضاء




  12. تشكرها 2


  13. Top | #18

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    753
    نوشته
    2,287
    تشکر
    4,554
    مورد تشکر
    7,562 در 1,896
    وبلاگ
    6
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    تبلیغ ولایت در ایام حج
    هر چند اطلاعی قطعی در باره زمان مسافرت فضه به مکه مکرمه در دست نیست اما به دلایل و قراینی که در متن اخبار نقل شده وجود دارد به طور قطعی بعد از شهادت حضرت زهرا(س) و قبل از شهادت امیرمؤمنان و به احتمال قوی در دوران خلفاء سه گانه بوده است‏ یعنی دقیقا بحرانی‏ ترین زمان سیاسی برای اهل بیت(ع). در این دوره غاصبان ولایت وارونه جلوه دادن حقایق را سرمایه تداوم حکومت قرار دادند و با زر و زور و تزویر مخالفین را سرکوب کردند. در این فضای حزن ‏آلود فضه، پرورش‏ یافته فاطمه، که داغ شهادت حضرت زهرا(س) آرامش را از او گرفته بود به دنبال فرصتی می‏گشت تا حقایق را بازگوید و مظلومیت امیرمومنان را به تصویر بکشد. ایام حج ‏بهترین فرصت ممکن برای این هدف بود از تمام ملل مسلمان نمایندگانی در مکه حاضر می‏شدند و بدون فشارهای و ایجاد آزادی نسبی به تبادل اطلاعات مربوط به کشورها و ممالک اسلامی می‏پرداختند.
    از این کنگره عظیم پیامبر اکرم(ص) نیز برای معرفی امیرمؤمنان(ع) استفاده کرده بود این بار فضه فرصت‏ به دست آمده را غنیمت‏ شمرد. او محل حج را به صحنه با شکوه اعلام حمایت از ولایت امیرمؤمنان(ع) تبدیل کرد و به بازگویی و افشای جنایات علیه اهل بیت پرداخت.
    بر اساس آنچه مورخان نقل کرده ‏اند فضه از نبوغ سرشار خود در بلاغت ‏به نحو کامل سود برد به نحوی که شیوایی گفتار و تسلط به خطابه توجه حاجیان را به خود جلب کرد. ورقة بن‏ عبدالله اعلام حمایت از ولایت امیرمؤمنان را اینگونه به تصویر کشیده است:
    برای حج و به امید ثواب الهی راهی بیت‏ الله الحرام شدم. در حالی که طواف می‏کردم متوجه بانویی گندم‏گون نمکین و خوش‏ کلام شدم که با فصاحت گفتار فریاد کرد: «رب البیت الحرام و الحفظة الکرام و زمزم و المقام و المشاعر العظام و رب محمد خیر الانام صلی الله علیه و آله البررة الکرام ان تحشرنی مع ساداتی الطاهرین و ابنائهم الغر المحجلین المیامین الا فاشهدوا یا جماعة الحجاج و المعتمرین ان موالی خیرة الاخیار و صفوة الابرار الذین علا قدرهم علی الاقدار و ارتفع ذکرهم فی سائر الامصار ...»
    ای خدای بیت ‏الحرام و حافظان گرامی و پروردگار زمزم و مقام و مشاعر و بزرگ و پروردگار محمد بهترین آفریده‏ ها(ص). ... مرا با سروران پاک و فرزندان ... محشور نمای. ای جماعت‏ حاجیان آگاه باشید که سروران من بهترین برگزیده‏ ها و نیکوکارانند. کسانی که عظمتشان از همه والاتر است ...
    تعاریفی که فضه از سروران خود بیان می‏کرد به گونه ‏ای بود که تنها با مشخصات اهل بیت(ع) مطابق می‏شد از این ‏روی ورقة بن‏ عبدالله نیز مانند حاجیان دیگر متوجه شد وی از طرفداران اهل بیت و ولایت امیرمؤمنان(ع) است پس جلوتر رفت و گفت: گمان می‏ کنم از دوستداران اهل بیت(ع) هستی.
    فضه پاسخ داد: آری. پرسید: خود را معرفی کن و فضه گفت: من خدمتگذار فاطمه زهرا(س) دختر محمد مصطفی(ص) هستم. که خداوند بر پدر و شوهر و فرزندانش درود فرستد.
    آنگاه ورقة بن‏ عبدالله تقاضای فرصتی کرد تا سؤالاتش را از وی بپرسد. آنچه که اینک از این گفتگوی افشاگرانه و دردآلود در کتب تاریخی ضبط شده است، بازگوکننده دوران سخت رحلت پیامبر تا شهادت حضرت زهرا(س) است. فضه تمام لحظات را به خاطر سپرده بود از این‏روی بعید به نظر نمی‏رسد که تمام اخبار وی حتی اشعاری که از فاطمه زهرا(س) هنگام رحلت پدر بر زبان جاری می‏کرد، نقل مستقیم باشد. بخشی از آنچه در این گفتگو گذشته، اینچنین است: علی(ع) وقتی فاطمه(س) را در قبر گذاشت و سنگ لحد را چید اینچنین سرود:
    اری علل الدنیا علی کثیرة و صاحبها حتی الممات علیل لکل اجتماع من خلیلین فرقة و ان بقایی عندکم لقلیل و ان افتقادی فاطما بعد احمد دلیل علی ان لا یدوم خلیل
    علامه مجلسی وقتی این روایت را از ورقة بن‏عبدالله نقل می‏کند می‏نویسد: (اقول وجدت من بعض الکتب خبرا فی وفاتها(ع) فاحببت ایراده و ان لم آخذه من اصل یعول علیه). می‏گویم در برخی از کتابها خبری در باره وفات حضرت زهرا یافتم که دوست داشتم نقل کنم. هر چند مدرک اصلی که به آن ارجاع داده ‏اند را نیافتم. با این حال این حدیث طولانی مورد توجه محققان اخیر نیز قرار گرفته است و آنان خبر علامه مجلسی از ورقة بن‏ عبدالله ازدی را نقل کرده‏ اند از جمله آنها می‏توان به اعلام النساء، ریاحین الشریعة و نهج‏ الحیاة اشاره کرد. دلیل عمده‏ ای که می‏توان مبنی بر اینکه سفر حج فضه قبل از شهادت امیرمؤمنان بوده، ارائه کرد این است که عبدالله ازدی تنها از شهادت حضرت فاطمه(س) سؤال کرده است.
    _________________________________________
    1- الاصابه فی تمییز الصحابه، ج 8،ص 75، ردیف 1628; معالی السبطین، ص‏136، نقل از لمعه البیضاء.
    2- رساله هلالیه، ص‏317 نقل از مناقب و مصابیح القلوب. در باره استجابت دعای‏فضه به معالی السبطین، شیخ محمد مهدی مازندرانی، ص‏136 (به نقل ازاللمعه‏البیضاء) و شام سرزمین خاطره‏ها، ص‏113 رجوع کنید.
    3- انسان، آیه 5 تا 11.
    4- اسدالغابه، ج 5، ص 531، در الموضوعات، ج 1، ص 390 این واقعه جزء موضوعات‏آمده است. به اصابه فی تمییز الصحابه، ج 4، ص‏387 نیز رجوع کنید «کانه موضوع...»، ج 8، ص 75، ردیف 11628.
    5- در برخی از روایات اشاره به شمعون خیبری یهودی شده است اما برخی دیگر ازروایات از وی نامی به میان نیامده است.
    6- در برخی روایات آمده که اسیر از فضه تقاضای غذا کرد و او غذایش را بخشید،به بحارالانوار، ج 35، ص‏237 تا 255 رجوع کنید.
    7- اسدالغابه، ج 5، ص 131، ینابیع الموده، ص‏93; کشف‏الغمه، ص‏49.
    8- به این منابع رجوع کنید: بحارالانوار، ج 35، ص‏247 (و شان نزولهای دیگر)،امالی صدوق، ص 155 و157 در خرایج، ص 82 نامی از فضه نیست و در کشف‏الغمه ص 200آمده اسیر غذا را از فضه خواست.
    9- المیزان فی تفسیر القرآن، جزء29، سوره دهر، ص‏137، امالی صدوق، ص 115 و157.
    10- بحارالانوار، ج 35، ص‏256 و مجمع البیان، ج 10، ص 405 و406 وی به اشکال‏برخی از ناصبی‏ها مبنی بر مکی بودن سوره اشاره کرده و پاسخ می‏دهد.
    11- ریاحین الشریعه، ج 1، ص 325 و326.
    12- امالی صدوق، ص 115.
    13- ارشاد القلوب، ص 428.
    14- سیره نبوی ابن هشام، ج 2، ص 658.
    15- «لما قبض رسول الله(ص) افتجع له الصغیر و الکبیر و کثر علیه البکاء و قل‏العزاء و عظم رزوه علی الاقربا و الاصحاب و الاولیاء و الاحباب و الغربا و الانساب ولم نلق الا کل باک و باکیه و نادب و نادبه‏»، ریاحین الشریعه، ج 2، ص‏316 تا317نقل از بحارالانوار.
    16- شرح نهج‏البلاغه ابن‏ابی‏الحدید، ج 1، ص 74.
    17- «لم یکن فی اهل الارض و الاصحاب و الاقرباء و الاحباب اشد حزنا و اعظم بکاء وانتحابا من مولاتی فاطمه الزهرا(س) و کان حزنها یتحدد و یزید و بکاءها یتشد».«رفعت قوتی و خاشی جلدی و شمت‏بی‏عدوی و الکمه قاتلی یا ابناه بقیت و الهه‏وحیده و حیرانه فریده فقد انخمد صوتی و انقطع ظهری و تنغص عیش و تکدر دهری...»، بحارالانوار، ج‏43 (باب ماوقع علیها من الظلم)، ص 174 و 175، کوکب الدری،جزء اول، ص 241; عوالم، ج 11، ص‏487 و ... نقل از نهج الحیاه، ص 72، حرف «پ‏».
    18- «ایها الظالون المکذبون ماذا تقولون و ای شی‏ء تریدون؟ یا عمر اما تتقی‏الله؟ تدخل علی بیتی؟ ابحزبک الشیطان تخوفنی؟ و کان حزب الشیطان ضعیفا و یحک ماهذه الجراه علی الله و علی رسوله ترید ان تقطع نسله من الدنیا و تفنیه و تطفی‏ءنور الله؟ و الله متم نوره و انتهاره لها طفیانک یا عمر اخرجنی و الزمک الحجه وکل ضال غوتی اما و الله یابن‏الخطاب لولا انی اکره ان یصیب البلاء من لا ذنب له‏لعلمت انی ساءقسم علی الله ثم اجده سریع الاجابه.» بحارالانوار، ج‏53، ص 18 و ج‏8، ص‏229 و ج 28، ص 268; وافی، ج 2، ص 188; اصول کافی، ج 1، ص 460; ارشاددیلمی، ص‏176; الامامه و السیاسه، ج 1، ص 12; احتجاج طبرسی، ص‏83; نهج‏الحیاه، ص‏137; بیت الاحزان محدث قمی، ص‏107.
    19- «آه یا فضه الی فخذنینی و الله قتل ما فی احشایی من الحمل‏». بحارالانوار،ج 8، ص 230 (چاپ کمپانی).
    20- ملاهاشم خراسانی از مصباح کفهمی نقل می‏کند که فضه‏باب‏حضرت‏فاطمه‏بود، منتخب‏التواریخ،ص‏116.
    21- «قال امیرالمؤمنین(ع): فلما انتبهت من مرقدها صاحت‏بی فاتیتها فضلت لها: ما تشتکین فخبرتنی بخبر الرویاثم اخذت علی عهد الله و رسوله انها اذا توفیت لااعلم احدا الا ام‏سلمه زوج رسول الله و ام‏ایمن و فضه و من الرجال ابنیها وعبدالله بن‏عباس و سلمان الفارسی و عمار بن‏یاسر و المقداد و ابوذر و حذیفه‏». بحارالانوار، ج‏43، ص 208 و ج 81، ص 310، ح 30; دلائل الامامه طبرسی، ص 44;مستدرک الوسایل، ج 2، ص‏186.
    22- ریاحین الشیعه، ج 2، ص‏317.
    23- همان، ص 314.
    24- «یا ابا الحسن ما اقل مکثی بینهم و ما اقرب مغیبی من بعد اظهرهم فوالله لااسکت لیلا و لا نهارا اذ الحق بابی رسول الله(ص‏»). بحارالانوار، ج‏43، ص 174 تا180.
    25- بحارالانوار، ج‏43، ص 180.
    26- همان، ج 81، ص 310، ح 31.



    ویرایش توسط مدير اجرايي : 05-04-2013 در ساعت 08:27
    امضاء




  14. تشكرها 2


صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi