ادب حر باعث نجات او شد ...
نقطه عطف
وقتی در نیمه های دلِ شب ، شنید که پیغمبر رحمهٌ للعالمین ، زیر لب ترنم می نماید :
الهی لا تکلنی الا نفسی طرفهَ عینٍ اَبدا لا اقلّّ و لا اکثر
خدایا مرا به اندازه یک چشم به هم زدن به خود وامگذار ، نه کمتر و نه بیشتر از آن
سوال کرد : یا رسول الله ، معنای چشم بر هم زدن و بیشتر از آن را می فهمم ، کمتر از آن چیست ؟
و پاسخ شنید که : برادرم یونس ، کمتر از یک چشم بر هم زدن غفلت کرد که گرفتار بطن حوت شد .
بسیار اتفاق افتاد ، که لمحه ای ، اهل ناری را اهل نوری کرده و لحظه ای هم اهل نوری را به ناری کشانده است .
و حر بن یزید ریاحی ، نقطه عطف این واقعیت در کربلای حسینی است . شهید سرافرازی که امام زمان (عج) یکی از زائران حریم اوست .
بیعت حر
حر فرزند یزید بن ناجیه بن سعد بن منجار ریاح از بزرگان قبیله بی تمیم و شاخه بنی ریاح بود . شخصیت ممتازی داشت و بزرگ قبیله خود بود و در کربلا ، بعد از عمر سعد ، مهمترین شخصیت سپاه دشمن بود .
زمانی که معاویه بن ابوسفیان ، به آخر عمر منحوس خود نزدیک شد و در مشورت با نزدیکان تصمیم گرفت تا در رمان حیات ، برای فرزند خود – یزید – بیعت بگیرد و این تصمیم را عملی کرد .
در این موقع ، حر نیز بنابر اصرار پدر – یزید بن ناجیه – به نزد عبیدالله بن زیاد – که در آن زمان حاکم بصره بود – رفت و توسط او با یزید بیعت کرد . نوشته اند که حر از این بیعت ناراضی بود ولی پدرش به او گفته بود که : اگر بیعت نکنی نه فقط هستی خود را بر باد خواهی داد که مرا هم نابود خواه کرد .
اولین دیدار
زمانی که نامه مسلم بن عقیل (ع) به امام حسین (ع) رسید ، با قافله همراه خویش راهی کوفه شد .در منزلگاه زباله بود که خبر شهادت مسلم (ع) را شنید . در منزل اَشراف ، به جوانان فرمود ، آب بسیار بردارند . وقتی از دور سپاه حر را مشاهده کرد ، در دامنه کوه ذو حَسَم – که در آن نزدیکی بود – پناه گرفت و در آن جا بود که برای اولین بار ، حر ، امام را دید .
امام حسین (ع) ، نه تنها لشکریان تسنه که حتی مرکب هایشان را سیراب کرد و وقتی از حر سوال فرمود : أتصلّی معنا او تصلّی باصحابک ؟
حر پاسخ داد : همگب با شما نماز می گزاریم .
پس از نماز ، گفتگوی بین امام و حر – که شامل نشان دادن خورجین نامه های اهل کوفه نیز بود – کار را به آنجا رساند که امام حسین (ع) ، با عبارت ثَکَلَتکَ امُّک ، مادرت به عزایت بنشیند ، حر را محک زد . و حر از این آزمایش ، سرافراز بیرون آمد که پاسخ داد :
والله لو غیرک یقولها ، ما ترکت ذذکر امّه و لکنّه ما لی الی ذکر امّک من سبیل الّا باَحسن ما اقدر علیه .
یعنی : به خدا قسم هر کس غیر از شما این حرف را زده بود ، من هم مقابله به مثل می کرم . چه کنم که مادر تو فاطمه بنت رسول الله (ص) است و من جز به نیکویی قادر به ذکر نام او نیستم .
بسیاری را باور بر این است که همین ادب ، باعث نجات حر شد .
کربلا از این جا آغاز شد . قرار شد تا امام نه راه کوفه را در پیش گیرد و نه به سوی مدینه بازگردد . این طریق ، قافله را به کربلا رسانید .
حر در عاشورا
حر در روز عاشورا ، از عمر سعد پرسید : راستی با این مرد خواهی جنگید ؟
عمر سعد گفت : آری به خدا جنگی که آسان ترین مراحا آن ، جدا کردن سر ها و دست ها باشد .
با شنیدن این پاسخ ، به نزدیکی سربازانش بازگشت و رعشه بر اندامش افتاد . مهاجر بن اوس به او گفت : به خدا قسم من در کار تو درمانده ام . چرا که اگر از من می پرسیدند ، دلاور ترین افراد اهل کوفه کیست ؟ من جز تو را نام نمی بردم . این چه حالتی است که در تو می بینم ؟
و پاسخ شنید که : و الله انّی اُخیّر نفسی بین الجنّه و النّار ، فوالله لا اختار علی الجنّه شیئاً و لو قطعت و أحرقت
و این همان لحظه ای بود که حر را حسینی کرد . پس رکاب زد و به بهانه آب دادن اسبش ، به سوی خیمه های آل الله آمد در حالی که دست بر سر نهاده بود ، می گفت :
اللهم الیک انیت ، فتب علیَّ فقد ارعبت قلوب اولیائک و اولاد بنت نبیّک
بارالها به یوس تو بازگشتم ، توبه مرا بپذیر که من دل های دوستان تو و فرزندام دختر پیامبر تو را لرزاندم .
و به امام عرض کرد : فدایت شوم ... آیا توبه مرا پذیرفته می بینی ؟
و امام فرمود : آری ، خداوند توبه تو را می پذیرد . از اسب پیاده شو .
ولی حر از پیاده شدن امتناع کرد و اذن میدان گرفت و رفت . و چه خوب توبه او پذیرفته شد که زمانی از اسب به زمین افتاد تا دیده باز کرد سرش را بر زانوی پسر دختر پیامبر خدا (ص) یافت که به او می فرمود :
انت حرٌ کما سمتک امّک ، انت حرٌ فی الدنیا و الآخره
با شهادت حضرت حسین (ع) و آتش زدن خیمه ها و اسارت آل رسول کربلا به وسعت زمین ها .......شد تا همه مکان ها کربلا و همه روز ها عاشورا باشد .
پس از سه روز بدن پاک شهدای کربلا توسط بنی امیه دفن شد و بنی تمیم نیز ، بدن حر را به فاصله ای دور تر بردند و در آن جا به خاک سپردند . که اکنون بارگاهی ملکوتی دارد .