صفحه 13 از 14 نخستنخست ... 391011121314 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 121 تا 130 , از مجموع 138

موضوع: من آمدم دراین جا کز تو جدا نگردم╣◄*►╣ مدح و ثنای باری تعالی جل عظمته در قالب شعر╣◄*►╣

  1. Top | #121

    عنوان کاربر
    مدير ارشد انجمن چند رسانه ای
    تاریخ عضویت
    August 2014
    شماره عضویت
    7103
    نوشته
    7,710
    صلوات
    5000
    دلنوشته
    24
    طـاقتم طاق شـــــد و از تو نیامــــــد خبری...
    تشکر
    26,141
    مورد تشکر
    15,181 در 6,458
    وبلاگ
    5
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض توکل بر خدایت کن، کفایت می کند حتما ...







    توکــل بر خدایت کن ، کفـایــت می کند حتما
    اگر خالص شوی با او، صدایت می کند حتما

    اگر بیهوده رنجیدی، از این دنیای بی رحمی
    به درگاهش قناعت کن ، عنایت می کند حتما


    دلت درمانده می میرد، اگر غافل شوی از او
    به هر وقتی صدایش کن،حمایت می کند حتما

    خطاگرمی روی گاهی،به خلوت توبه کن بااو
    گناهت ساده می بخشد، رهایـت می کند حتما


    به لطفش شک نکن گاهی، اگردنیا حقیرت کرد
    تو رســم بنــدگی آموز، حمـایت می کند حتما

    اگر غمگین اگر شادی، خدایی را پرستش کن
    که هر دم بهترین ها را، عطایت می کند حتماً






    امضاء
    .
    .



    اللهمّ عجّل لولیّک الفرج


    .

  2. تشكرها 7



  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #122

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    یا الهی ....

    گدائیکه ندارد با خدای خود سر و کاری
    مریض است و ندارد در کنار خود پرستاری

    درِ لطف و کرم باز و خدا همین در کمین توست
    اگر خواهی برو اما بدان ای بنده مختاری

    اگر آیی به درگاهش ز خود باید شوی بی خود
    نبینی خویش را اصلاً به قدر نقطه پرگاری

    تو خود بینی و ذرات وجود تو خدایت را ؟
    بگو تا کی به زندان منیت ها گرفتاری


    اگر بنده ... توانستی ز مرگ خود فراری شو
    به فکر چاره باش ای جان که ای بیچاره ناچاری

    شبی را بهر فردایت به آه و ناله ای سر کن
    کجا یکسان بُوَد بودن اسیر نوم و بیداری

    سروده جعفر ابوالفتحی





    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  5. تشكرها 6


  6. Top | #123

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ای خدای زمین وزمان
    ربّ بخشنده ی مهربان
    الامان، الامان، الامان!

    ربّنا ربّنا ربّنا

    صاحب عفو وغفران و جود
    رحمتت واسعه هست و بود
    کلِّ شیً لَکَ فِی السُّجود

    ربّنا ربّنا ربّنا


    بنده ای روسیاه آمده
    با هزاران گناه آمده
    غرقِ در اشک وآه آمده

    ربّنا ربّنا ربّنا


    زورقی بین گل گشته ام
    منفعل، منفعل گشته ام
    از نگاهت خجل گشته ام

    ربّنا ربّنا ربّنا

    من کیم؟ خاک پای ِعلی
    نوکر بچه های علی
    الامان ای خدای علی

    ربّنا ربّنا ربّنا

    تو که هستی خدای حسین
    حضرت خونبهای حسین
    کن حسابم بپای حسین

    ربّنا ربّنا ربّنا

    بین خون دست و پا می زند
    مادرش را صدا می زند
    خواهرش ناله ها می زند

    ربّنا ربّنا ربّنا

    شاعر : امیر عظیمی




    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  7. تشكرها 6


  8. Top | #124

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    ای که پس از لا همه الّا توئی
    لم یلد و واحد و یکتا توئی

    ***
    وتر واحد باقی و حی و قدیم
    فرد و صمد و حاکم و عدل و حکیم

    ***
    خالق و دیان و حکیم و خبیر
    رازق و رحمان و سمیع و بصیر

    ***
    دائم و دیموم به غیر تو کیست؟
    قادر و قیوم کسی جز تو نیست

    ***
    خلق جهان پرتوی از ذات تو
    کون و مکان مظهر آیات تو

    ***
    یک اثر از مهر تو دارالنعیم
    یک شرر از قهر تو نار جحیم

    ***
    شمس و قمر شمسه ی ایوان تو
    جن و بشر بنده ی فرمان تو

    ***
    هستی عالم همه از هستِ توست
    خلقت آدم رقم دست توست

    ***
    بوالبشر از خاک هویدا کنی
    جانور از نطفه توانا کنی

    ***
    مُدرِک ذات تو نه اوهام ماست
    درک تو بالاتر از افهام ماست

    ***
    وهم که باشد که بداند تو را
    فهم چه باشد که شناسد تو را

    ***
    خلق ندانند تو را حد ذات
    جز بشناسند ز فعل و صفات

    ***
    راه به سویت ز مظاهر برند
    پی ز اثر سوی موثر برند

    ***
    ورنه کسی مدرک ذات تو نیست
    بلکه کما هی به صفات تو نیست

    ***
    گفتم با عقل بکن جست و جو
    تا بشناسی تو مگر ذات او

    ***
    رفت و به اندازه ی طاقت شتافت
    مانده شد و راه به ذاتش نیافت

    ***
    گشت زخود بی خود و در نیمه راه
    گفت که لا معبود الا اله

    ***
    راه به ذاتش نبرد هیچ کس
    در ته دریا نرسد خار و خس

    ***
    ای به وجود تو همه بود ما
    خاک درت مقصد و مقصود ما

    ***
    ما همه بیچاره توئی چاره ساز
    ما همه محتاج توئی بی نیاز

    ***
    دست تهی با دل و روی سیاه
    بر در تو آمده ام عذر خواه

    ***
    از کرم خویش گناهم ببخش
    بر دل پر ناله و آهم ببخش

    ***
    "ذاکر" عاجز شده از فکر تو
    شام و سحر ساخته با ذکر تو


    شاعر:عباس حسینی جوهری متخلص به"ذاکر"


    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  9. Top | #125

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    من را سحر برای خودت انتخاب کن
    با توبه آمدم روی من هم حساب کن


    طومار جرم من نکند رو کنی به حشر
    ستار باش و پرده بپوشان، حجاب کن



    "من مستحق آتشم از کرده های خویش"
    اشک مرا بیار و حساب و کتاب کن



    بخشش همیشه کار بزرگان بُوَد..خدا
    من کرده ام گناه، تو امّا ثواب کن

    بد کرده ام خدا، تو بسوزان مرا ولی
    دوزخ نه، کربلا ببر، از غم کباب کن



    روزی که بر سرم لحد آوار می شود
    خاکم به زیر پای علی بوتراب کن



    عمریست زیر پرچم سالار زینبم
    آن را که نیست اهل ولایت عذاب کن



    شاعر : وحید دکامین



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  10. تشكرها 5


  11. Top | #126

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    الهی العفو



    (ا) الا یا ایها الاول به نامت ابتدا کردم

    (ب) برای عاشقی کردن به نامت اقتدا کردم

    (پ) پشیمانم پریشانم که بر خالق جفا کردم

    (ت) توکل بر شما کردم بسویت التجا کردم

    (ث) ثنا کردم دعا کردم صفا کردم

    (ج) جوانی را خطا کردم زمهرت امتناع کردم

    (چ) چرایش را نمیدانم ببخشا که خطا کردم

    (ح) حصارم شد گناهانی که آنجا در خفا کردم

    (خ) خداوندا تو میدانی سر غفلت چه ها کردم

    (د) دلم پر مهر تو اما چه بی پروا گناه کردم

    (ذ) ذلالم داده ای اکنون که بر تو اقتدا کردم

    (ر) رهت گم کرده بودم من که گفتم اشتباه کردم

    (ز) زبانم قاصر از مدح و کمی با حق صفا کردم

    (ژ) ژنم را از غزل دادی ژنم را مبتلا کردم

    (س) سرم شوریده میخواهی سرم از تن جدا کردم

    (ش) شدی شافی برای دل تقاضای شفا کردم

    (ص) صدا کردی که ادعونی خدایا من صدا کردم

    (ض) ضعیف و ناتوانم من به در گاهت ندا کردم

    (ط) طلسم از دل شکستم من که جادو بی بها کردم

    (ظ) ظلمت نفس اماره که شکوه بر صبا کردم

    (ع) علیمی عالمی بر من ببخشا که خطا کردم

    (غ) غمی غمگین به دل دارم که نجوا با خدا کردم

    (ف) فقیرم بر سر کویت غنی را من صدا کردم

    (ق) قلم را من به قرآن کریمت مقتدا کردم

    (ک) کتابت ساقی دلها قرائت والضحی کردم

    (گ) گرم از درگهت رانی نمی رنجم خطا کردم

    (ل) لبم خاموش و دل را با تکاثر آشنا کردم

    (م) مرا سوی خود آوردی از این رو من صفا کردم

    (ن) نرانی از درمیخانه ات یا رب که ساقی راصدا کردم

    (و) ولی را من علی دانم علی را مقتدا کردم

    (ه) همین شعرم به درگاهت قبول افتد دلم را مبتلا کردم

    (ی) یکی عبد گنهکارم اگرعفوم کنی یارب غزل را انتها کردم





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  12. تشكرها 5


  13. Top | #127

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    من کیم؟ عبد گنه کار الهی العفو
    من کیم؟ بنده ی سربار الهی العفو

    منم آن کس که نمک خورد و نمکدان بشکست
    نه که یک مرتبه، بسیار الهی العفو

    نفس من ول کُنِ من نیست! خدایا چه کنم؟
    خسته ام زین همه آزار الهی العفو

    با گناهی که ز من سر زده، بین من و تو ...
    ... چیده شد این همه دیوار الهی العفو

    من زمین خورده ام و آمده ام توبه کنم ...
    ... با چنین وضع اسفبار الهی العفو

    بزنی یا نزنی مال تواَم جان علی
    پس بیا رحم کن این بار الهی العفو

    چیزی از سوختن من که نصیبت نشود
    پس نجاتم بده از نار الهی العفو

    مهربانی کن و این بار مرا نیز ببخش
    ذوالکرم! حضرت غفّار! الهی العفو

    زیر چتر کرمت آمده ام ربّ کریم
    با علی ـ حیدر کرّار ـ الهی العفو

    ای خدای علی و فاطمه! ای رحمت محض!
    می زنم در همه جا جار الهی العفو

    ذکر من بعد سلامی به حسین بن علی
    می شود لحظه ی افطار: الهی العفو


    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  14. تشكرها 4

    *آیه های انتظار* (25-07-2017), ╬✿╬ سوگند ╬✿╬ (27-01-2017), یوسف رضا (18-08-2016), عهد آسمانى (20-08-2016)

  15. Top | #128

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض






    من مانده ام با کوله باری از گناهم
    در ورطه ی عصیانم و گم کرده راهم


    این بار هم شرمنده از روی تو هستم
    آقا غلط کردم دوباره عذرخواهم



    من خود به خود آتش گرفتم از خجالت
    دیگر به روی من میاور اشتباهم



    نفسم مرا از درگه تو دور کرده
    حتی نمانده لذتی در اشک و آهم



    شیطان نشسته در کمینم یاالهی
    من بی کس و کارم بده امشب پناهم



    ترسیدم از اینکه ملائک هم ببینند
    مخفی نمودم روی از عصیان سیاهم



    جان همان بانو که دستش را شکستند
    لطفی کن و یک لحظه ای بنما نگاهم



    شاعر : رضا باقریان





    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  16. تشكرها 4

    *آیه های انتظار* (25-07-2017), ╬✿╬ سوگند ╬✿╬ (27-01-2017), یوسف رضا (18-08-2016), عهد آسمانى (20-08-2016)

  17. Top | #129

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,982
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,532 در 2,244
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    د ا نم که خد ا ئی وجهانی داری
    مخلوق وزمین وآسمانی داری

    من چون توخدای مهربانی دارم

    آ یا توبمثل خود خدائی داری؟





    امضاء


  18. تشكر


  19. Top | #130

    عنوان کاربر
    مدير بخش
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9091
    نوشته
    3,982
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    برقامت رعای محمد(ص) صلوات
    تشکر
    7,731
    مورد تشکر
    7,532 در 2,244
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    ای دوست قبولم کن و جانم بستان
    مستم کن و وز هر دو جهانم بستان

    با هر چه دلم قرار گیرد بی تو
    آتش به من اندر زن و آنم بستان

    ای زندگی تن و توانم همه تو
    جانی و دلی ای دل و جانم همه تو

    تو هستی من شدی از آنی همه من
    من نیست شدم در تو از آنم همه تو

    خود ممکن آن نیست که بردارم دل
    آن به که به سودای تو بسپارم دل

    گر من به غم عشق تو نسپارم دل
    دل را چه کنم بهر چه می‌دارم دل

    در عشق تو هر حیله که کردم هیچ است
    هر خون جگر که بی تو خوردم هیچ است

    از درد تو هیچ روی درمانم نیست
    درمان که کند مرا که دردم هیچ است

    من بودم و دوش آن بت بنده نواز
    از من همه لابه بود از وی همه ناز

    شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید
    شب را چه کنم حدیث ما بود دراز

    دل تنگم و دیدار تو درمان من است
    بی رنگ رخت زمانه زندان من است

    بر هیچ دلی مباد بر هیچ تنی
    آن کز قلم چراغ تو بر جان من است

    ای نور دل و دیده و جانم چونی
    وی آرزوی هر دو جهانم چونی

    من بی لب لعل تو چنانم که مپرس
    تو بی رخ زرد من ندانم چونی

    افغان کردم بر آن فغانم می سوخت
    خامش کردم چو خامشانم می سوخت

    از جمله کران‌ها برون کرد مرا
    رفتم به میان و در میانم می سوخت

    من درد تو را ز دست آسان ندهم
    دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم

    از دوست به یادگار دردی دارم
    کان درد به صد هزار درمان ندهم

    اندر دل بی وفا غم و ماتم باد
    آنرا که وفا نیست از عالم کم باد

    دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
    جز غم که هزار آفرین بر غم باد

    در عشق توام نصیحت و پند چه سود
    زه رآب چشیده‌ام مرا قند چه سود

    گویند مرا که بند بر پاش نهید
    دیوانه دل است پام بر بند چه سود

    من ذره و خورشید لقایی تو مرا
    بیمار غمم عین دوایی تو مرا

    بی بال و پر اندر پی تو می‌پرم
    من کَه شده‌ام چو کهربایی تو مرا

    غم را بر او گزیده می باید کرد
    وز چاه طمع بریده می باید کرد

    خون دل من ریخته می‌خواهد یار
    این کار مرا به دیده می‌باید کرد

    آبی که از این دیده چو خون می‌ریزد
    خون است بیا ببین که چون می‌ریزد

    پیداست که خون من چه برداشت کند
    دل می‌خورد و دیده برون می‌ریزد

    عاشق همه سال مست و رسوا بادا
    دیوانه و شوریده و شیدا بادا

    با هوشیاری غصه هر چیز خوریم
    چون مست شدیم هر چه بادا بادا

    از بس که برآورد غمت آه از من
    ترسم که شود به کام بدخواه از من

    دردا که ز هجران تو ای جان جهان
    خون شد دلم و دلت نه آگاه از من

    ما کار و دکان و پیشه را سوخته‌ایم
    شعر و غزل و دو بیتی آموخته‌ایم

    در عشق که او جان و دل و دیده‌ی ماست
    جان و دل و دیده هر سه را سوخته‌ایم


    شعر از مولوی (مولانا رومی





    امضاء


  20. تشكر


صفحه 13 از 14 نخستنخست ... 391011121314 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi