نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: به چه دلیل تنها اسلام دین حق است و سایر ادیان باطل است؟

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    55
    نوشته
    7,121
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    1,515
    مورد تشکر
    4,040 در 2,087
    دریافت
    6
    آپلود
    8

    پیش فرض به چه دلیل تنها اسلام دین حق است و سایر ادیان باطل است؟

    بشر آفریده شده تا به كمال برسد، و چون به تنهایی و با تكیه بر عقل خود نمی تواند راه سعادت را تشخیص دهد و نیاز مند پیام و راهنمایی الهی است، خداوند پیامبران را به عنوان راهنمای راه سعادت برانگیخت. در این را ادیان الهی از ادیان غیر الهی جدا می شود و اصولاً در قدم اول ضرورت آمدن پیامبران از طرف خداوند ثابت می شود كه طبعاً ادیان غیر الهی مانند بودا و هندو (اگر غیر الهی باشند) جدا می شوند. اما در مورد ادیان الهی كه بحث اصلی و بلكه تمام بحث این نوشتار است، انسان در تعلیمات انبیا مانند یك دانش آموز بوده كه او را از كلاس اوّل تا آخرین كلاس بالا برند. از این رو بشر در هر دوره ای طبق مقتضیات زمان و پیشرفتی كه پیدا می كرد، نیازمند پیام نو و پیام آور نو بوده است كه بدین لحاظ ظهور پیامبران، تجدید دائمی شرایع نزول كتاب های آسمانی انجام می گرفت. با تكامل انسان، دین هم متكامل می شد، تا این كه بشریت به حدی رسید كه بتواند برنامه كامل سعادت را دریافت نماید. در این زمان كه دورة خاتمیت است، توسط حضرت محمد(ص) كه آخرین پیامبر الهی است، دین اسلام به صورت كامل عرضه شد و با آمدن اسلام همة ادیان گذشته منسوخ گردید و همة بشر مكلف شدند از اسلام پیروی نمایند.[1] پس از آن جا كه اسلام آخرین دین آسمانی و كامل ترین ادیان است و با آمدن این دین، ادیان قبلی نسخ شده است، (زیرا با وجود كامل،‌ نیازی به ناقص نمی باشد)[2]و تنها دین حق، اسلام است.
    به بیانی دیگر: ‌دین حق در هر زمانی، یكی بیش نیست و بر همه كس لازم است از آن پیروی كند. البته میان پیامبران اختلاف و نزاعی وجود ندارد. پیامبران خدا همگی به سوی یك هدف و یك خدا دعوت می كنند. آنان نیامده اند كه میان بشر گروه های متناقضی به وجود آورند، ولی این سخن به آن معنی نیست كه در هر زمانی چندین دین حق وجود دارد و انسان می تواند در هر زمانی، هر دینی را كه می خواهد بپذیرد. بر عكس معنای سخن این است كه انسان باید همة پیامبران را قبول داشته باشد و بداند كه پیامبران سابق مبشّر پیامبران لاحق خصوصاً خاتم و افضل شان بوده اند و پیامبران بعدی مصدّق پیامبران سابق بوده اند، پس لازمة ایمان به همه پیامبران این است كه در هر زمانی تسلیم شریعت همان پیامبری باشیم كه دورة‌ او است و قهراً لازم است در دورة ختمیه به آخرین دستورهایی كه از جانب خدا به وسیلة آخرین پیامبر رسیده عمل كنیم.
    قرآن كریم می فرماید: " هر كس غیر از اسلام دینی بجوید، هرگز از او پذیرفته نیست و او در جهان دیگر از جمله زیانكاران خواهد بود".[3]
    ممكن است گفته شود مراد از اسلام، خصوص دین اسلام نیست، بلكه منظور تسلیم خدا شدن است. پاسخ این است كه البته اسلام همان تسلیم است و دین اسلام، دین تسلیم است، ولی حقیقت تسلیم در هر زمانی شكل داشته و دراین زمان شكل آن، دین گران مایه‌ای است كه به دست حضرت خاتم الأنبیا ظهور یافته است و قهراً كلمه اسلام فقط بر آن منطبق می گردد. به عبارت دیگر: لازمة تسلیم خدا شدن پذیرفتن دستورهای او است، و روشن است كه همواره به آخرین دستور خدا باید عمل كرد و آخرین دستور خدا همان است كه آخرین رسول آورده است.[4]پس بعد از بعثت رسول اكرم(ص) تنها دین حق، اسلام است و ادیان دیگر منسوخ شده و باطل اعلام گردیده است. چنان كه پیامبر اسلام(ص) رسالت خود را جهانی اعلام نمود و یهود و نصارا و همه پیروان ادیان دیگر را دعوت به اسلام كرد. قرآن خطاب به پیامبر(ص) می گوید:‌ "بگو ای مردم، من فرستادة خدا برای همة شما هستم".[5] "ای محمد، ما تو را برای همة مردم بشارت دهنده و بیم دهنده فرستادیم".[6]
    " او است كه پیامبر خود را با هدایت و دین حق و پایداری فرستاد، تا پیامبر خود و آیین او را بر تمام دین ها غالب سازد، اگر چه مشركان نخواهند".[7]
    بنابراین از نظر یك فرد مسلمان با دلایل عقلی مسئلة قطعی است كه تنها دین حق، اسلام است.
    افزون بر این می توان گفت: پس از ظهور اسلام،غیر از اسلام، دین واقعی كه بتوان گفت دین خدا است، وجود ندارد، زیرا كتاب های آسمانی پیامبران صاحب شریعت كه در بردارندة قوانین الهی بودند و محتوای دین محسوب می شدند، به مرور زمان به كلی محو شد و یا دستخوش تحریف قرار گرفت. چنان كه تورات موسی(ع) مورد تحریف های فراوان قرار گرفت، و چیزی به نام انجیل عیسی(ع) باقی نماند، بلكه از دست نویس های افرادی كه از پیروان حضرت شمرده می شدند، مجموعه هایی تهیه شد و به نام كتاب مقدس معرفی گردید. هر شخص بی غرضی كه نظری بر عهدین (تورات و انجیل فعلی) بیفكند، خواهد دانست كه هیچ كدام از آن ها كتابی كه بر موسی(ع) با عیسی(ع) نازل شده نیست.
    تورات خدا را به صورت انسانی ترسیم می كند كه نسبت به بسیاری از امور آگاهی ندارد.[8] و بارها از كار خود پشیمان می شود،[9] با حضرت یعقوب كشتی می گیرد و نمی تواند بر او غالب شود و سرانجام التماس می كند كه از او دست بردارد تا مردم خدا را در چنین حالی نبینند.[10]
    وضع انجیل از تورات هم رسواتر است، زیرا اوّلاً چیزی به نام كتابی كه بر حضرت عیسی(ع) نازل شده، در دست نیست و مسیحیان چنین ادعایی ندارند كه انجیل فعلی كتابی است كه خدا بر حضرت عیسی(ع) نازل كرده، بلكه محتوای آن گزارش هایی است منسوب به چند تن از پیروان آن حضرت، و علاوه بر تجویز شرب خمر، ساختن آن را به عنوان معجزة عیسی قلمداد می كند.[11] در یك جمله: وحی های نازل شده بر این دو پیامبر بزرگوار تحریف شده و نمی تواند نقش خود در هدایت مردم را ایفا كند و نمی تواند به عنوان دین و وحی الهی تلقی شود، ولی وحی نازل شده بر پیامبر اسلام(ص) بدون هیچ تحریف موجود است و برای همیشه از تحریف مصون باقی خواهد ماند، چرا كه خدا مصونیت قرآن كریم از هر گوفه تحریف را ضمانت كرده و فرمود: "ما قرآن را نازل كردیم و ما به طور قطع نگهدار آنیم".[12]
    افزون بر آن چه گفته شد، با اثبات نبوت و رسالت حضرت محمد(ص) حق بودن اسلام و بطلان ادیان دیگر ثابت می شود، زیرا همه قبول دارند كه آن حضرت كه آورندة اسلام است، همة ادیان گذشته را منسوخ اعلام نمود و پیروان آن ادیان را دعوت به پذیرش اسلام نمود.
    نبوت پیامبران از سه طریق اثبات می شود:
    1-قرائن و شواهدی كه به صدق دعوی او گواهی دهند.
    2-تصدیق پیامبر پیشین.
    3-معجزه ای كه همراه با ادعای نبوت آورده شود.
    نبوت پیامبر اسلام(ص) از هر سه راه اثبات می شود:
    الف) وارستگی حضرت از آلودگی های محیط، محتوای دعوت او، شخصت و خصال گروندگان به مكتب او، تأثیر مثبت در محیط و پی ریزی یك تمدن عظیم و با شكوه و سوابق زندگی آن حضرت، همه گواه بر صدق دعوای او است.
    مردم مكه چهل سال زندگی پر افتخار آن حضرت را از نزدیك دیده بودند كه كوچك ترین نقطة تاریكی در آن یافت نمی شد و آن چنان او را به راستگویی و درست كرداری شناخته بودند كه لقب امین به حضرت داده بودند. طبعاً در مورد چنین شخصی احتمال دروغ و ادعای كذب داده نمی شد.
    ب) پیامبران پیشین، بشارت بعثت آن حضرت را داده بودند و گروهی از اهل كتاب، انتظار ظهور او را می كشیدند و نشانه های روشن و گویایی از وی در دست داشتند. حتی به مشركان عرب می گفتند كه از میان فرزندان حضرت اسماعیل كسی مبعوث به رسالت خواهد شد كه پیامبران پیشین و ادیان توحیدی را تصدیق خواهد كرد. بعضی از دانشمندان یهود و نصارا، با استناد به پیشگویی ها به حضرت ایمان آوردند. عجیب این است كه در همین تورات و انجیل تحریف شده، با همة تلاش و كوششی كه برای محو كردن این گونه بشارت ها آمده، نكته هایی یافت می شود كه حجت را بر حق جویان تمام می كند، چنان كه بسیاری از علمای یهود و نصارا كه طالب حق و حقیقت بودند، با استفاده از همین نكات و بشارت ها هدایت شدند و به دین مقدس اسلام ایمان آوردند. از جمله می توان از "میرزا محمد رضا" از دانشمندان بزرگ یهود تهران، صاحب كتاب "اقامه الشهود فی ردّ الیهود" و پروفسور "عبدالأحد داود" اسقف سابق مسیحی، صاحب كتاب "محمد در تورات و انجیل" یاد كرد.[13]
    ج) رسول اكرم(ص) معجزه های گوناگون برای صدق نبوت خود داشته، ولی قرآن كریم معجزة جاوید خاتم الأنبیا است كه در تمام ادوار می درخشد و در هر عصر و نسلی، بُرهانی قاطع بر نوبت حضرت است. از بدو نزول قرآن در مكه كه با سوره های كوچك آغاز شد، رسول اكرم(ص) رسماً بر آن تحدّی كرد، یعنی مدعی شد كه قرآن كار خدا است و از من و هیچ بشر دیگر ساخته نیست كه مانند آن را بیاورد. اگر باور ندارید، آزمایش كنید و از هر كسی می خواهید كمك بگیرید، ولی بدانید اگر همه آدمیان و جنّیان با یكدیگر همكاری كنند، قدرت چنین كاری را نخواهند داشت. نه تنها قدرت برآوردن كتاب كاملی مثل قرآن را ندارند، بلكه ده سوره، حتی یك سوره و یا یك سطری مانند سورة توحید و سورة كوثر را نخواهند داشت.[14]
    پس جای شكی نیست كه قرآن ادعای معجزه بودن خودش را دارد و آورندة این كتاب آن را به عنوان معجزة جاودانی و دلیلی محكم بر پیامبری خود بر همة جهانیان و برای همیشه عرضه داشته است. اكنون بعد از گذشتن بیش از چهارده قرن، این ندای الهی هر صبح و شام به وسیلة فرستنده های دوست و دشمن به گوش جهانیان می رسد و حجت را برایشان تمام می كند.
    می دانیم كه پیامبر اسلام(ص) از نخستین روز اظهار دعوتش با دشمنان سر سخت و كینه توزی مواجه شد كه از هیچ گونه كوششی برای مبارزه با این آیین الهی كوتاهی نكردند و پس از نومید شدن از تأثیر تهدیدها و تطمیع ها، كمر به قتل حضرت بستند كه با تدبیر الهی خنثی شد و حضرت به مدینه هجرت كرد و بعد از هجرت هم بقیة عمر شریفش را در جنگ های متعدد با مشركان سپری كرد، و از هنگام رحلتش تا امروز هم همواره منافقین داخلی و دشمنان خارجی در صدد خاموش كردن این نور الهی بوده و هستند و از هیچ كاری در این راه فروگذار نكرده و نمی كنند. اگر آوردن كتابی مانند قرآن كریم امكان می داشت، هرگز از آن صرف نظر نمی كردند. دراین عصر هم كه همة دولت های بزرگ دنیا اسلام را بزرگ ترین دشمن برای سلطة ظالمانه خودشان شناخته و كمر مبارزة جدّیبا آن را بسته اند و همه گونه امكانات مالی و عملی و سیاسی و تبلیغاتی را در اختیار دارند، اگر می توانستند اقدام به تهیه یك سطر مشابه یكی از سوره های كوچك قرآن می كردندو آن را به وسیلة رسانه های گروهی و وسایل تبلیغات جهانی عرضه می داشتند، زیرا این كار ساده ترین و كم هزینه ترین و مؤثرترین راه برای مبارزه با اسلام و جلوگیری از گسترش آن است.
    قرآن از جهات مختلف اعجاز دارد، از جمله:
    1-اعجاز از نظر فصاحت.
    2- از نظر معارف.
    3-از نظر طرح مسایل تاریخی.
    4-از نظر قوانین.
    5-از نظر علوم روز.
    6-از نظر اخبار غیبی.
    7-از نظر عدم اختلاف میان آیات.
    قرآن با این كه از حروف الفبایی تشكیل شده، ولی از لحاظ فصاحت و بلاغت و زیبایی و چینش الفاظ معجزه است. حتی سخن فصیح ترین مردم و مأنوس ترین آنان با قرآن یعنی پیامبر اسلام(ص) و حضرت علی(ع) از نظر زیبایی و فصاحت، كاملاً‌ با قرآن متفاوت است.
    سبك قرآن نه شعر است و نه نثر. شعر نیست برای این كه وزن و قافیه ندارد. به علاوه شعر معمولاً با تخیّل شاعرانه همراه است. قوام شعر به مبالغه واغراق است كه نوعی كذب است.
    در قرآن تخیّلات شعری و تشبیه های خیالی وجود ندارد. در عین حال نثر معمولی هم نیست. زیرا از نوعی انسجام و آهنگ و موسیقی برخوردار است كه در هیچ سخن نثری تا كنون دیده نشده است. مسلمانان همواره قرآن را با آهنگ های مخصوص تلاوت كرده و می كنند كه مخصوص قرآن است.
    هیچ سخن نثری مانند قرآن آهنگ پذیر نیست؛ آن هم آهنگ های مخصوصی كه متناسب با عوالم روحانی است، نه آهنگی مناسب مجالس لهو. پس از اختراع رادیو هیچ سخن روحانی نتوانست با قرآن از نظر زیبایی و تحمل آهنگ های روحانی برابری كند. علاوه بر كشورهای اسلامی، كشورهای غیر اسلامی نیز از نظر زیبایی و آهنگ، قرآن را در برنامه های رادیویی گنجانیدند. هر كس از شنیدن قرآن لذتی می برد كه از هیچ شعر و نثر دیگر عربی آن لذت حاصل نمی شود. از این رو با آن كه تورات و انجیل به عربی ترجمه شده است و پیروان آن ها بسیار مایلند كه به جای قرآن، آن ها با آهنگ خوانده شود، ولی این كار را نمی كنند، چون می دانند كه موجب تمسخر خواهد بود.
    عجیب این است كه زیبایی قرآن، زمان و مكان را در نوردیده و پشت سرگذاشته است. بسیاری از سخنان زیبا مخصوص یك عصر است و با ذائقة عصر دیگر جور در نمی آید و یا حداقل مخصوص و سلیقه یك ملت است كه از فرهنگی ویژه برخوردار می باشند، ولی زیبایی قرآن نه زمان می شناسد و نه نژاد و نه فرهنگ مخصوص همة مردمی كه با زبان قرآن آشنا شدند،‌ آن را با ذائقة خود مناسب یافتند. هر چه زمان می گذرد و به هراندازه ملت های مختلف با قرآن آشنا می شوند، بیش از پیش مجذوب زیبایی قرآن می شوند.[15] در زمینه اعجاز قرآن به پیام قرآن، ج 8 از آیت الله مكارم شیرازی مراجعه شود.
    نتیجه: هر فرد عاقلی كه جویای حقیقت باشد، با توجه به این نكات یقین خواهد كرد كه قرآن كریم كتاب استثنایی و معجزه است. از بزرگترین نعمت های الهی بر جامعه همین است كه این كتاب شریف را به گونه ای نازل فرمود كه همواره به صورت معجزه ای جاویدان باقی بماند و دلیل صدق و صحتش را با خودش داشته باشد.
    از این رو بهترین دلیل قاطع بر صدق دعوت پیامبر اسلام(ص) و حقانیت اسلام است. چون قرآن و پیامبر آشكار را اعلام كرده اند دینی جز اسلام پذیرفته نیست،[16] باطل بودن ادیان دیگر روشن می شود.
    ضمناً می توان با مقایسة احكام و قوانین اسلام با مسایل طرح شده در سایر ادیان هم به حقانیت اسلام پی برد.
    [1] مرتضی مطهری، مجموعة آثار، ج 2، ص 181 و ج 3، ص 154.
    [2] علامه طباطبایی،‌ خلاصه تعالیم اسلام، ص 22.
    [3] آل عمران (3) آیة‌ 85.
    [4] مرتضی مطهری، عدل الهی، ص 333.
    [5] اعراف (7) آیة 158.
    [6] سبا (34) آیة‌ 28.
    [7] توبه (9) آیة 33.
    [8] ر.ك: تورات، سفر پیدایش، باب سوم، شمارة 8 _ 12.
    [9] همان، باب 6، شمارة 6.
    [10] همان، باب 32، شمارة 24 - 32.
    [11] انجیل یوحنا، باب دوم.
    [12] حجر(15) آیة 9.
    [13] محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ص 303. برای اطلاع بیشتر به پیام قرآن، ج 8، ص 386 به بعد نوشته آیت الله مكارم شیرازی مراجعه شود.
    [14] اسراء (17) آیة 88؛ هود (11) آیة 13؛ یونس (10) آیة 38؛ بقره (2) آیة 23 - 24.
    [15] مرتضی مطهری، مجموعة آثار، ج 2، ص 214 (وحی و نبوت).
    [16] آل عمران (3) آیة 85.

  2. تشكرها 2


  3.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi