اسارت
یادی از خاطرات زنان و حضورشان در عرصه دفاع مقدس
˙·٠•●♥ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ♥●•٠·˙ همپای مردان خطر ˙·٠•●♥ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ♥●•٠·˙
با شروع جنگ، ما نیز مانند تعدادی دیگر از خواهران در شهر ماندیم و به مجروحین کمک می کردیم یا در منزل برای رزمندگان غذا درست می کردیم تا این که در تاریخ 16 مهر 1359 به همراه سه نفر دیگر به اسارت عراقی ها در آمدیم و از طریق مرز شلمچه به زبیر منتقل شدیم و بعد از سه ماه به وسیله قطار حمل حیوان و بار، بدون آب و غذا به همراه تعدادی دیگر از اسرا ما را به بغداد و از آن جا به موصل منتقل کردند.
در زمستان سرد بدون هیچ امکاناتی در اتاقی سرد و تاریک بودیم که با بازدید بازرسین صلیب سرخ و اعتراض یکی از خواهران در زمان رئیس جمهوری شهید رجائی، از طریق معاوضه اسرا در سال 61 به ایران باز گشتیم.
راوی: خواهر آزاده منیره جمشیدی_ خرمشهر
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)