اگر فاصله افتاده.....
حرف یکدیگر را نمی فهمند، درد و مشکلات یکدیگر را درک نمی کنند.کنار هم نشسته اند و شام می خورند اما گویی احساس می کنند خیلی از یکدیگر دور هستند. پدر به ان فکر می کند که چرا راه ورود به دنیای فرزند خویش را نمی یابد و احساس می کند به محض ورود به دنیای فرزندش با یکسری عقایدی روبرو می شود که برای او مبهم است.
قدیم ترها جوانان شبیه پدرها و مادرهایشان می شدند حتی کمی که سنشان بالاتر می رفت از نظر ظاهری و پوشش از آنها الگو پذیری می کردند اما امروز افراد دیگری جایگزین شخصیت والدین شده اند و می توان گفت به نوعی جوانان دیگر جا پای پدر و مادر هایشان نمی گذارند. امروز دیگر مانند دیروز نیست که پسران شغل پدر را دنبال کنند.
اختلال در ارتباط کلامی
بعضی از جوانان امروز نه اینکه نمی خواهند، بلکه نمی توانند با والدین خود ارتباط برقرار کنند، در واقع احساس می کنند فصل مشترکی با یکدیگر ندارند. کنار یکدیگر هستند اما ارتباطشان متکی بر صمیمیت و تفاهم نیست. گفتن این سخنان راحت است اما دور شدن عاطفی، فکری، ارزشی وضعیتی را بوجود می آورد که حاصل آن عدم ارتباط است، علی الخصوص از نوع ارتباط کلامی، به نوعی در جامعه یکی از راههای ارتباطی موثر میان والدین و جوانان از بین رفته است.
ارزش هایی که برای جوانان پوچ استروزگاری در کنار خانواده زندگی کردند و با خانواده همگام شدند ارزشمند بود اما امروز کنار همسالان بودند و از آنها الگو پذیری کردند، اصل زندگی جوانان شده است. اگر چه ارتباط موثر بین نسل امروز و نسل گذشته یک امتیاز محسوب می شود ولی عدم ایجاد این ارتباط نشانه هایی از واقعیت های تلخی است که در طولانی مدت خانواده را تحت الشعاع قرار می دهد.سکوت های بیش از حد در جمع خانواده، سرگرم شدن با موبایل، عدم توجه به ارزشهای فرهنگی و .... مجوزی را صادر می کند که چیزی جزء جدایی از خانواده نیست.