صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16

موضوع: ۩•~✫~•۩ فروغی از سیمای نهمین آفتاب ۩•~✫~•۩

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض







    خلفای عصر امام و تقابل حضرت با آنان


    به طور کلی حضرت جواد الائمه علیه السلام در طول امامت‏خود با دو خلیفه عباسی روبه رو بود که فصل‏ترین آن، دوره مامون یعنی، 15 سال و بقیه عمر یعنی، تنها 2 سال در دوره معتصم عباسی بود.

    مامون به دلیل این که با قتل امام رضا علیه السلام دچار بدنامی و تزلزل شدهبود، صلاح نمی‏دید که بیش از آن به آزار امام بپردازد. لذا به دلیل قدرت شیعیان درآن روزگار، تمام سعی خود را بر آرام نگه داشتن اوضاع مصروف می‏داشت.

    یکی از شواهد موجود پیرامون قدرت شیعیان در آن دوره را می‏توان در زمانیمطالعه کرد که امام جواد علیه السلام به شهادت رسید و شیعیان پیکر مطهرش را ازخانه بیرون آوردند در حالی که شمشیر بر شانه داشتند و با هم پیمان مرگ بستند وتصمیم خلیفه مبنی بر ممانعت از تشییع جنازه را در نطفه خفه کردند.

    علامه محمدحسین مظفر می‏نویسد: «از امثال چنین حادثه‏ای می‏توان فهمید که شیعه بغداد در آن روزگاران شمار زیادی را تشکیل می‏داد و از اقتدار و شوکتی برخوردار بودند» . (17)

    اساسا ضعف حکومت مرکزی و شورش‏های موجود باعث‏ شد تا مامون مرکز خلافت را به بغداد منتقل کند، (18) این گویای ضعیت‏ شکننده خلیفه بود که او را واداربه تحمل امام می‏کرد. بنابراین ملاطفت‏ خلیفه نه از روی دلسوزی و حفظ آبروی ظاهریکه از ترس ایجاد تزلزل در ارکان حکومت‏ خود در آن عصر خطرناک و شورش‏ خیز بود.

    و بر همین اساس پذیرش این امور از سوی امام نیز به معنای بازی خوردن و آلت دست‏بودن حضرت جواد از سوی خلیفه نخواهد بود.

    آری امام جواد چنان جایگاه و پایگاهی در بین شیعیان خود در سراسر جهان اسلامدارد که خلیفه از ترس آن ناچار می‏شود حضرت جواد علیه السلام را مانند پدرشامامرضا علیه السلام در قدرت سهیم کند.

    لذا امام این موضوع را می‏پذیرد و ولایتعهدی را قبول می‏کند با این شرط که هرگز در کاری دخالت نکند، قضاوت نکند، عزل و نصبی نکند و ... و این امر مشروع بودن حکومت ‏خلیفه را با سؤال روبه رو می‏کند. بنابراین هرچند این بازی از سوی خلیفه آغاز می‏شود، نشان از عجز و ناچاری وی در برابر نفوذ امام در دل‏ها دارد.

    حضرت با گذاشتن شروطی مبنی بر دخالت نکردن در امور، عملا ناچار شدن خود را به پذیرش به نمایش می‏گذارد و نقشه خلیفه را که با این هدف در صدد کسب مشروعیتاست، ناکام می‏گذارد. (19)

    با این تحلیل به راحتی می‏توان ماهیت اساسی ازدواج اجباری امام را نیز با دختر خلیفه درک کرد. ازدواجی که در ظاهر به خاطر اعجاب خلیفه از علم و دانش امام صورت می‏گیرد. برخی نیز معتقدند این نرمشی بود که امام به خاطر امنیت و محفوظ ماندن شیعیان از آن بهره برد.

    حداقل صلاح چهل وچهار هزار نفر از سادات علوی و بنی‏هاشم را - که درآن عصر در حجاز، عراق، شامات و ایران پراکنده بودند و مامون هم آنان را به مرو فراخوانده و به نوعی کارگزار خود کرده بود - در نظر گرفت. (20)







    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 21-05-2013 در ساعت 09:46
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  2. تشكر



  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض






    خباثت تام

    1- ترور شخصیت

    هرچند خلیفه مجبور بود در ظاهر با امام با ملاطفت‏برخورد کند، سراسراعمال وی بوی خباثت می‏داد و او هر لحظه در صدد ضربه زدن به امام بود وبرای این هدف پلید از هیچ کوششی دریغ نمی‏ورزید.

    ابن ابی‏داود در این باره به نزدیکانش گفت: «خلیفه به این فکر افتاده است که ابوجعفررا نزد شیعیانش زشت و مست و آلوده به عطریات زنان نشان دهد. نظر شما چیست؟

    اطرافیان جواب دادند: این کار دلیل شیعیان را و حجت آنان را از بین خواهد برد!در این بین یکی برخاست و گفت: جاسوس‏هایی از میان شیعیان، برای من خبر آورده‏ اند که شیعیان می‏گویند: در هر زمان باید حجتی الهی باشد و هرگاه حکومت متعرض فردیکه چنین مقامی نزد آنان دارد بشود، خود بهترین دلیل است‏ بر این که او حجت‏ خداست.

    ابن ابی‏داود نتیجه مذاکرات خود را به خلیفه گزارش کرد و او گفت:امروز درباره این‏ها هیچ چاره و حیله‏ ای وجود ندارد، ابوجعفر را اذیت نکنید!» (21)

    و جالب این است که این همه نقشه ریختن‏ها بعد از آن است که حضرتبه اصطلاح داماد خلیفه شده است.






    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 21-05-2013 در ساعت 09:41
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  5. تشكر


  6. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض








    2- ایجاد نقصان در چهره علمی

    ابزار دیگری که خلیفه برای مخدوش کردن چهره حضرت به کار می‏بندد، ترتیب دادن مناظره‏ هایمختلف برای یافتن حتی یک نقطه ضعف است. وی این هدف پلید خود را در مناظراتی کهبرای امام رضا علیه السلام نیز ترتیب می‏داد، پی‏گیری می‏کرد.

    لذا به حمید بن مهران که می‏خواست‏با امام رضا علیه السلام مناظره کند، گفت:«نزد من هیچ چیز از کاهش منزلت وی (امام رضا علیه السلام) دوست داشتنی‏تر نیست‏» ، (22) و به سلیمان مروزی می‏گوید: «به خاطر شناخت‏خود از قدرت علمی‏ات تو را برای مباحثه با او(امام رضا علیه السلام) می‏فرستم و هدفی ندارم جز این که او را فقط در یک مورد محکوم کنی‏» . (23)

    و البته در تمام مناظرات هر دو امام علیه السلام (حضرت رضا و جواد الائمه علیهما السلام) پیروزمیدان بودند و چیزی جز خشم و حسادت برای مامون و علمای درباری نمی‏ماند. یکی از این مناظرات مشهورمربوط به سؤالات یحیی بن اکثم است که در مجلس خواستگاری صورت گرفت و به رسوایی عالمان درباریت انجامید.

    یحیی پرسید:
    «تکلیف کسی که در حال احرام شکار کند و آن شکار کشته شود، چیست؟»
    امام جواد فرمود:

    «1- این خطا در محدوده حرم صورت گرفته است‏یا خارج از آن؟
    2- این شخص به حکم مساله عالم بود یا جاهل؟
    3- این عمل را از روی عمد انجام داد یا اشتباه؟
    4- این شخص برده بود یا آزاد؟
    5- این شخص صغیر بود یا کبیر؟
    6- برای اولین بار مرتکب شد یا سابقه هم داشت؟
    7- شکار، پرنده بود یا غیرپرنده؟
    8- شکار کوچک بود یا درشت؟
    9- او به کار خود اصرار داشت‏یا پشیمان بود؟
    10- روز شکار کرد یا شب؟
    11- در حال احرام عمره بود یا احرام حج؟»

    یحیی بن اکثم متحیر و سرگردان ماند و نتوانست پاسخ دهد وخلیفه بعد از خلوت شدن، جواب مسائل را از امام پرسید. امام فرمود:

    «1- اگر شخص محرم، در بیرون حرم شکار کند، شکار کشته شود و آن شکار پرنده بزرگ باشد، باید یک گوسفند کفاره بدهد.

    2- اگر همین شکار با خصوصیت مذکور در محدودهحرم صورت گیرد، دو گوسفند کفاره بدهد.

    3- اگر شکار جوجه پرنده باشد و در بیرون حرم واقع شودیک گوسفند تازه از شیر گرفته شده، کفاره بدهد.

    4- اگر همان جوجه در حرم شکار شود، کفاره‏اش یک گوسفند تازه از شیر گرفته به اضافه پرداخت قیمت آن جوجه است.

    5- اگر شکار از حیوانات و حتی مانند گوره‏خر بود، کفاره‏اش یک گاو است.

    6
    - اگر شکار شترمرغ باشد، کفاره‏اش یک شتر است.

    7- اگر شکار آهو بود، کفاره‏اش یک گوسفند است.

    8- اگر شکار حیوان‏های سه‏گانه مذکور باشد و در محدودهحرم صورت گیرد، کفاره هر یک دو برابر می‏شود.

    9- اگر شخص مرتکب خطایی شود که موجب کفاره می‏گرددچنانچه خطا در احرام حج
    ‏باشد قربانی آن در «منا» و اگر در احرام عمره خطاصورت گیرد، قربانی آن در مکه باید انجام شود.


    10- شکارکننده دانا به مساله و جاهل یکسان است ولی اگر عمدا شکار کند، هم کفاره دارد هم گناه کرده، در صورت غیرعمد گناهی ندارد.

    11- اگر به شخص آزاد کفاره تعلق گیرد، خودش باید آن را بدهد و اگر برده بود، صاحبش بدهد.


    12- اگر صغیر خطا کرد، کفاره ندارد، بر عهده خطاکار کبیر کفاره واجب است.

    13- اگر خطاکار توبه کند، مجازات آخرت ندارد.اگر اصرار بر خطا کند، مجازات آخرت هم دارد.»

    بعد از آن، امام از وی سؤالی می‏کند که یحیی بن اکثم نمی‏تواند پاسخ دهد. زمانی کهامام علیه السلام خود جواب می‏دهد، خلیفه بر می‏خیزد و این گونه سخن می‏گوید: وای بر حال شما!

    افراد این خانواده در فضیلت‏بر همه خلق برتری دارند و کمی سن و سال از فضایل آنان کم نمی‏کند. آیا نمی‏دانید رسول خدا صلی الله علیه و آله دعوت خویش را به اسلام با دعوت امیرمؤمنان علی بن ابی‏طالب علیهما السلام آغاز کرد. با این که او ده ساله بود، اسلام او را پذیرفت . رسول خدا بیعت‏ حسن و حسین را پذیرفت‏با این که کمتر از شش سال داشتند در حالی که بیعت کودکان را نمی‏پذیرفت(24)


    در هر صورت بعد از آن که دختر خلیفه به عقد امام جواد علیه السلام درآمد و مدتی نیز آنان نزدخلیفه ماندند، امام از مامون رخصت‏خواست و به سوی حج‏بیت‏الله الحرام رفت و از آن جا نیز راهی مدینة الرسول صلی الله علیه و آله شد و تا سال 218 ه .ق. که مامون مرد، در همان جا ماندگار شد (25) و به تربیت‏ خاندان و شاگردان خود همت گماشت.






    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 21-05-2013 در ساعت 09:37
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  7. تشكر


  8. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض






    دوران معتصم

    پنجشنبه هفدهم رجب یا شعبان 218 ه . ق. با مرگ مامون، برادرش معتصم، تاج خلافت را بر سر گذاشت. (26) و پس از ثبات نسبی حکومتش سراغ امام جواد را گرفت. وی به محمد بن عبدالملک زیات - که وزیر معتصم در مدینه بود. - نوشت: ابوجعفر را همراه ام فضل از جانب من دعوت کن و با احترام به بغداد بفرست. او نیز نامه را به علی بن یقطین داد و او را مامور تجهیز امام علیه السلام ساخت (27) و به این ترتیب امام علیه السلام آخرین سفر خویش را پیش روی دید.

    اسماعیل بن مهران می‏گوید: «در اولین سفری که امام جواد از مدینه خارج می‏شد، گفتم: ای مولای من، قربانت گردم، من برای شما نگرانم! تکلیف ما چیست و امام بعد از تو کیست؟ امام لبخندی زد و فرمود:
    «لیس حیث ظننت فی هذه السنة; آنچه گمان داری در این سال نیست.»

    اما در سفر دوم که راهی بغداد بود، همین مطلب را گفتم.
    امام در پاسخ آن‏قدر گریه کرد که اشک چشمانش، محاسنش را خیس کرد و فرمود: این سفر خطرناکی است و امامت‏ بعد از من بر عهده فرزندم علی است‏» . (28)

    آری این بار نیز در ظاهر امام را با اکرام و تجلیل وارد شهر کردند و در نزدیکی کاخ، در مکانی تحت نظر گرفتند. در این دوره نیز علم امام علیه السلام همه، حتی خلیفه را تحت تاثیر قرار داده بود.

    از این جهت‏ خواسته یا ناخواسته تبلیغات عملی مناسبی به نفع امام علیه السلام صورت گرفته بود. چنان که نگرانی از این جایگاه رفیع اجتماعی امام را بعدها در سخنان ابی‏داود می‏خوانیم. به هر صورت خلیفه جدید نیز مانند مامون در جلسات علمی خود از نظرات امام سود می‏برد و این امر چون همیشه با غلبه نظرات امام همراه بود، موجب کینه‏هایی نیز علیه حضرت می‏شد.

    عیاشی در تفسیر خود از زرقان روایت می‏کند: «ابن ابی داود از مجلس معتصم غمگین به خانه ‏اش آمد. از او دلیل غصه‏اش را پرسیدم. گفت: امروز از فرزند رضا علیه السلام در مجلس خلیفه چیزی صادر شد که موجب رسوایی ما شد.

    زیرا که دزدی را نزد خلیفه آوردند. خلیفه دستور داد دست او را قطع کنند. از من پرسید که از کجا قطع شود؟ گفتم: از بند کف. جمعی هم با من هم نظر شدند و بعضی گفتند از مرفق. هر کدام هم دلیلی آوردیم.

    خلیفه رو به ابن رضا علیه السلام کرد و گفت: تو چه می‏گویی؟ گفت: حاضران گفتند. خلیفه پاسخ داد: مرا با گفته ایشان کاری نیست. تو چه می‏گویی؟ بالاخره بعد از سوگند خلیفه، او پاسخ داد: باید چهار انگشت او را قطع کنند و کف او را برای عبادت باقی بگذارند. دلایلی هم آورد که ما نتوانستیم جواب دهیم.

    بر من حالتی عارض شد که گویا قیامت‏برپا شده است و آرزو کردم کاش بیست‏سال قبل مرده بودم و چنین روزی را نمی‏دیدم.

    ابن ابی‏ داود سه روز بعد نزد خلیفه رفت و گفت: خیرخواهی خلیفه بر من لازم است و امری که چند روز قبل روی داد، مناسب دولت‏خلیفه نبود. زیرا که خلیفه در مساله‏ای که بر او مشکل بود، علمای عصر را خواست و در حضور وزرا، نویسندگان، امرا و اکابر، نظرشان را پرسید.

    در چنین مجلسی از مردی که نصف اهل عالم او را امام، و خلیفه را غاصب حق او می‏دانند و او را اهل خلافت می‏دانند، سؤال کرد و نظرش را بر فتوای همه علما ترجیح داد. این در مبان مردم منتشر شد و حجتی برای شیعیان شد.

    در این هنگام بود که وسوسه‏های ابن ابی‏داود با کینه‏های عمیق بنی‏عباس که در دل تک‏تک خلفای جور علیه امامان مظلوم بود، پیوند خورد و خلیفه عباسی را در تصمیم خود مبنی بر کشتن امام، مصمم‏ترساخت. لذا با شنیدن این سخنان، رنگ صورتش سرخ شد و گفت: خدا تو را جزای خیر دهد که مرا آگاه گردانیدی بر امری که غافل بودم. در پی این واقعه بود که یکی از نویسندگان خود را خواست و دستور داد: امام را به خانه‏اش دعوت کند و در غذایش زهر بریزد. او نیز چنین کرد.

    امام چون هرگز در مجالس چنین مردانی حاضر نمی‏شد، با اصرار زیاد حاضر شد و لقمه‏ای از غذای زهرآلود خورد. وقتی اثر زهر را در گلوی خود یافت، برخاست. آن ملعون اصرار کرد ولی امام فرمود: با کاری که تو کردی، به نفع تو نیست که در خانه‏ات بمانم و به این ترتیب حضرت به منزلش برگشت و در تمام آن روز و شب رنجور بود تا آن که به شهادت رسید» . (29)

    قطب راوندی می‏نویسد: «حضرت امام محمدتقی در عصر آن شب که به شهادت رسید، فرمود: من امشب از دنیا خواهم رفت و فرمود: ما اهل بیت هرگاه خدا دنیا را برایمان نخواهد، ما را به جوار رحمت‏خود می‏برد» . (30)

    پیرامون نحوه شهادت امام نظرات دیگری نیز در کتب مختلف وجود دارد مانند:

    1- اخباری که دلالت دارند، ام‏فضل حضرت را به شهادت رساند. معتصم چون می‏دانست ام فضل از امام جواد صاحب فرزندی نشده و دل‏خوشی از وی ندارد، او را تحریک کرد و او با انگور حضرت را مسموم و شهید کرد. (31)


    2- اخباری نیز گویای این مطلب هستند که معتصم شربت زهرآلودی را به وسیله اشناس فرمانده ارتش خود به امام علیه السلام خوراند و هرچند امام علیه السلام نخورد، او اصرار و اجبار کرد و سرانجام حضرت را مسموم کرد. (32)

    3- ابن بابویه و ... نیز معتقدند که واثق بالله (بعد از معتصم) او را شهید کرد. (33)






    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  9. تشكر


  10. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض






    علی النقی بر بالین

    پدر در کتاب بصائر الدرجات به نقل از شخصی که همواره همراه امام علی‏النقی علیه السلام بود می‏نویسد: «وقتی که امام جواد در بغداد بود، روزی نزد امام علی‏النقی علیه السلام در مدینه نشسته بودیم. حضرت کودک بود و لوحی در پیش داشت و آن را می‏خواند. ناگاه تغییری در حال او ظاهر شد. برخاست و داخل خانه شد و ما ناگهان صدای شیون شنیدیم که از خانه بر می‏خیزد.

    بعد از ساعتی امام نقی علیه السلام بیرون آمد. از سبب اوضاع به وجود آمده پرسیدیم، فرمود: در این ساعت پدر بزرگوارم از دار فانی رحلت کرد. گفتم: یابن رسول‏الله! از کجا دانستید؟


    فرمود: از اجلال و تعظیم حق تعالی مرا حالتی عارض شد که پیش از این ندیده بودم، فهمیدم پدرم شهید شده و امامت‏به من منتقل شده است. پس از مدتی خبر رسید که امام جواد شهید شده است‏» . (34)

    در اخبار دیگر است که امام علی‏ النقی علیه السلام با طی الارض به بغداد آمد و پدر را غسل داد. کفن کرد و به مدینه برگشت. (35)








    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  11. تشكر


  12. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    × - جلاء العیون، ص 962، بعضی نیز 7 سال گفته‏اند. کشف الغمه، ج 3، ص 155 و 7 سال و 4 ماه و 2 روز می‏داند. دلایل الامامه، ص 394.
    ×× - بحارالانوار، ج 50، ص 1. اما طبری 25 سال و سه ماه و 20 روز می‏نویسد، دلایل الامامة، ص 395.
    1) مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 425 و جلاءالعیون، ص 960.
    2) کشف الغمه، ج 3، صص 134 و 137 و 155. دعایی که از صاحب الزمان نقل شده، دهم رجب می‏داند. مصباح المتهجد، ص 741 (اللهم انی اسالک بالمولودین فی رجب محمد بن علی الثانی و ابنه علی بن محمد المنتجب ... .)
    3) اصول کافی، ج 1، ص 492; ارشاد، ج 2، ص 259. وی اهل نوبه بود. به وی مرضیه هم می‏گفتند و از اهل بیت ماریه مادر ابراهیم، فرزند رسول خدا بود. مناقب ابن‏شهرآشوب، ج 4، ص 411. کنیه او «ام حسن‏» بود. بحارالانوار، ج 50، ص‏7.

    4) جلاء العیون، ص 959.
    5) اعلام الوری، ص 345; مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 410 و بحارالانوار، ج 1، ص 321.
    6) عیون المعجزات، ص 108.
    7) سیرة الائمة الاثنی عشر، ج 2، ص 444 و کشف الغمه، ج 3، صص 215 و 216.
    8) دلائل الامامة، ص 349; الامام الجواد من المهد الی اللحد، ص 44.


    9) الامام الجواد من المهد الی اللحد، ص 330 و بحارالانوار، ج 50، ص 103 و تفسیر عیاشی، ج 1، ص 132.
    10) اعلام الوری، ص 350.
    11) کشف الغمه، ج 3، ص 156 و خرایج، ج 2، ص 666.
    12) اصول کافی، ج 1، ص 486 و ارشاد مفید (یک جلدی)، ص 304.
    13) بحارالانوار، ج 50، ص 100 و دلایل الامامة، ص 389.

    14) مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 415.
    15) بحارالانوار، ج 50، ص 92 و مناقب ابن شهرآشوب، ج 2، ص 433.
    16) جلاء العیون، ص 962.
    17) تاریخ شیعه، علامه محمدحسین مظفر، ترجمه دکتر سید محمد باقر حجتی، ص 120.
    18) الامام علی بن موسی الرضا، دخیل، ص 97.

    19) توجه به این تحلیل ضروری است و متاسفانه عموم نویسندگان تحلیلی در خور ارائه نداده‏اند و گویی امام آلت دست‏خلفا بوده که هر طور بخواهند با او رفتار کنند. زمانی برای تطهیر حکومت‏خود سود برند و زمانی آن‏ها را از میان بردارند و امامان نیز فقط وسیله‏ای برای آنان باشند.
    20) زندگانی امام محمدتقی، صادقی اردستانی، ص 87.
    21) بحارالانوار، ج 50، ص 94و رجال کشی، ص 560.
    22) الحیاة السیاسیة للامام الرضا، ص 378.
    23) عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 179.


    24) اختصاص، صص 96 و 98 و بحارالانوار، ج 50، صص 75- 77.
    25) در این باره که امام در چه سالی به مدینه بازگشت مطلبی یافت نشد.
    26) بحارالانوار، ج 50، ص 16 و تاریخ الامم و الملوک، ج 5، جزء 10، ص 304.
    27) مناقب آل ابی‏طالب، ج 4، ص 384 و بحارالانوار، ج 50، ص 8.
    28) بحارالانوار، ج 50، ص 118.


    29) تفسیر عیاشی، ج 1، ص 319.
    30) بحارالانوار، ج 50، ص 2.
    31) بحارالانوار، ج 50، ص 17 و دلائل الامامه، ص 395 و عیون المعجزات، ص 117.
    32) همان، ص 8.
    33) مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 411.
    34) بصائر الدرجات، ص 467.
    35) جلاء العیون، ص 970.








    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  13. تشكر


صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi