صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16

موضوع: ۩•~✫~•۩ فروغی از سیمای نهمین آفتاب ۩•~✫~•۩

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض ۩•~✫~•۩ فروغی از سیمای نهمین آفتاب ۩•~✫~•۩







    ۩•~~•۩ فروغی از سیمای نهمین آفتاب ۩•~~•۩







    حکیمه خاتون دختر امام کاظم علیه السلام می‏فرمود:
    «روزی برادرم امام رضا علیه السلام مرا خواست و فرمود:


    ای حکیمه!
    امشب، فرزند مبارک خیزران، متولد می‏شود.
    حتما در وقت تولد او حاضر باش.


    من خدمت امام ماندم.
    شب هنگام آن حضرت، من و بانوان مسؤول وضع حمل را به
    اتاقی آورد و خود بعد از آن که چراغی برایمان روشن کرد
    بیرون رفت و در را هم بست تا حضرت خیزران درد زایمان گرفت.

    ما خواستیم کاری بکنیم چراغ خاموش شد.
    ما به یک باره در اندوه و ترس فرو رفتیم.
    در همان لحظات وحشت و دلهره بود که خورشید امامت طلوع کرد.


    پرده‏ ای نازک مانند لباس بر تن داشت که نوری از
    آن بر می‏خواست و تمام اتاق را روشن می‏کرد.

    من کودک را برداشتم و در دامن خود گذاشتم و آن
    پردهرا از صورتش دور کردم.


    در این لحظه، امام رضا علیه السلام نیز وارد شد.
    بعد از آن که به او لباس پوشاندیم، او را از ما گرفت;


    در گهواره قرار داد و به من سپرد و فرمود:
    از این گهواره جدا مشو.








    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 17-05-2013 در ساعت 02:29
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض







    وقتی روز سوم شد، کودک چشمان خود را به سوی آسمان گشود;
    به طرف راست و چپ نگاه کرد و با زبان فصیح فرمود:

    «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله‏».

    من با دیدن چنین حالتی، زود خدمت امام رضا علیه السلام
    رفتم و آنچه را دیده بودم، بازگو کردم.

    فرمود: آنچه بعد از این از عجایب احوال او خواهی دید،
    زیادتر از چیزهایی است که تا حال دیده ‏ای‏» . (1)

    و به این ترتیب امام محمدتقی، جوادالائمه، در روز دهم ماه رجب سال 195 ه . ق.
    و یا به قول برخی روز جمعه پانزدهم یا نوزدهم ماه مبارک رمضان (2)
    از بانویی گرانقدر به نام سبیکه - که بعضی به او خیزران، ریحانه و سکینه (3)
    نیز گفته‏ اند - در مدینه طیبه (4) به دنیا آمد.

    او صورتی گندمگون داشت و کنیه‏اش ابوجعفر و ابوعلی و القابش نیز تقی
    جواد، مختار، منتجب، مرتضی، قانع، عالم و ... بود. (5)






    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض







    هرچند میلاد این نور پاک، مایه شادمانی برای اهل بیت علیه السلام بود
    اما حضرت رضا علیه السلام از همان روزهای نخست‏ با ذکر مصیبت‏های فرزندش
    جواد الائمه، همگان را از شهادت جانگدازش آگاه می‏نمود.

    از جمله می‏توان خبر کلثم بن عمران را نقل کرد که می‏گفت:
    «وقتی امام محمدتقی به دنیا آمد، امام رضا علیه السلام فرمود:


    حق تعالی فرزندی به من بخشیده که شبیه موسی بن عمران است
    که دریاها را می‏شکافت و مانند عیسی بن مریم است که خداوند مادر
    او را مقدس گردانید و طاهر و مطهر آفریده شد. این فرزند من به جور
    و ستم کشته خواهد شد و اهل آسمان‏ها بر او خواهند گریست

    و خداوند بر دشمن او و کشنده او و ستم کننده به
    او غضب خواهد کرد و بعد از قتل او از زندگانی بهره‏ ای نخواهد دید.
    و به زودی به عذاب الهی خواهد رسید» . (6)







    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    در سایه پدر





    هرچند دوره‏ای که جواد الائمه علیه السلام در آن حضور پدر را درک کرد
    چندان طول نکشید ولی از همین دوره اندک نیز اطلاعاتی چند بر جای مانده است.

    این دوره خود به دو دوره تقسیم می‏شود:
    1- قبل از مسافرت امام رضا علیه السلام به طوس
    2- بعد از آن.

    در دوره اول عموما امام رضا علیه السلام درصدد معرفی حضرت و بیان
    لیاقت‏هایفرزندش برای امامت و ابراز شایستگی‏های وی بود.

    البته این امر با توجه به فتنه ‏های واقفیه لازم بود.
    مسعودی از قول زکریا بن آدم در این باره می‏گوید:

    «در محضر امام رضا علیه السلام بودم، ابوجعفر علیه السلام را که کمتر از
    چهار سال داشت، آوردند. ابو جعفر در حضور پدر نشست و دست‏ خود را بر زمین
    زد و سرش را به طرف آسمان بلند نمود و مدتی طولاتی به فکر فرو رفت.

    امام رو به فرزندش کرد و فرمود:
    «بنفسی انت لم طال فکرک؟ ;
    قربانت گردم! چرا این گونه در فکر فرو رفته‏ای؟»

    حضرت جواد فرمود: به خاطر مصیبت‏هایی که بر مادرم زهرا علیها السلام
    وارد شد. سوگند به خدا، آن دو نفر را از قبر بیرون می‏آورم، سپس با آتش آن‏ها
    را می‏سوزانم و بعد خاکستر آن‏ها را به طرف دریاها پراکنده می‏کنم.

    امام رضا علیه السلام در این لحظه فرزندش را در آغوش کشید;
    دلداری داد; بین دو چشم او را بوسید و فرمود:
    پدر و مادرم به فدایت! تو مقام امامت داری.»

    به هر صورت این مقطع زمانی 5 سال طول کشید;
    یعنی، از سال 195 ه . ق. (تولد امام جواد) تا سال 200 ه . ق.
    (زمان هجرت امام رضا علیه السلام به خراسان)




    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  6. تشكر

    شهاب منتظر (19-05-2013)

  7. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    نگران پدر






    در سال 200 هجری که مامون الرشید امام رضا علیه السلام را به اجبار به
    خراسان فرا خواند، امام رضا همراه فرزندش جواد الائمه به مکه مشرف شد.

    امیة بن علی می‏گوید:
    «من نیز در این سفر همراه امام بودم. وقتی امام طواف وداع را انجام داد
    و برای خواندن نماز طواف نزد مقام ابراهیم علیه السلام رفت، دیدم که یکی از
    خدمتگزاران امام رضا علیه السلام ابوجعفر (امام جواد) علیه السلام را روی
    شانه‏اش نشانده، طواف می‏دهد.


    بعد از طواف ابوجعفر علیه السلام از شانه او پایین آمد و در حجر اسماعیل علیه
    السلام نشست. مدتی منتظر شدیم. ولی آمدن او طول کشید.
    موفق، خدمتگزار امام سراغ او رفت و گفت: فدایت‏شوم! حرکت کنید برویم.

    اما ابوجعفر علیه السلام از جای خود حرکت نکرد. غم و اندوه در چهره‏اش
    نمایان بود. فرمود: از جای خود برنمی‏خیزم، مگر آن که خدا بخواهد.
    موفق نزد امام رضا علیه السلام برگشت و موضوع را با حضرت در میان گذاشت.

    امام خود نزد فرزندش آمد و از او خواست‏برخیزد ولی او حرکت نکرد و فرمود:
    از جای خود بلند نمی‏شوم. چگونه برخیزم! من با چشم خود دیدم چگونه شما با خانه
    خدا وداع کردی! من فهمیدم که دیگر امیدی به بازگشت ندارید و سرانجام
    با اصرار پدر از جای برخاست و راهی شد» . (7)

    آری، امام رضا علیه السلام نیز خود به شهادتش در این سفر آگاه بود.
    لذا در ابتدای سفر قبل از خروج از مدینه، اعضای خانواده
    را فراخواند و دستورداد برایش بگریند.

    آن گاه دست ابوجعفر علیه السلام را گرفت و او را کنار قبر رسول
    خدا صلی الله علیه و آله آورد. دست ابوجعفر را روی دیواره قبر رسول
    خدا صلی الله علیه و آله گذاشت، دست او را به قبر چسباند و از
    رسول خدا صلی الله علیه و آله خواست فرزندش را حفظ کند ...

    آن گاه تمام وکلای خود را دعوت کرد و دستور داد از
    ابوجعفر علیه السلام اطاعت کنند و مخالفتی به خرج ندهند. (8)





    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  8. تشكر

    شهاب منتظر (19-05-2013)

  9. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض






    به این ترتیب امام رضا علیه السلام راهی خراسان شد.
    در این دوره (200 ه . ق.) تا زمان شهادت (203 ه . ق.)

    ارتباط بین امام رضاعلیه السلام و فرزندش، جواد علیه السلام، به
    وسیله نامه صورت می‏گرفت. در یکی از نامه ‏ها می‏خوانیم:


    بسم الله الرحمن الرحیم.
    فرزندم! خداوند به تو عمر طولانی عنایت فرماید و تو را از آزار دشمنانت مصون بدارد.
    فرزند عزیزم! پدرت به قربانت! همه مال و اموال من در اختیار تو است.

    من اکنون زنده و سر پا هستم اما از فراق تو دلخسته و غمناک می‏باشم.
    امیدوارم با رفتار نیک با خویشاوندان و کمک مالی به آنان خداوند راه رشد و صلاح
    را برای تو فراهم گرداند ... . (9)

    آری، این نگرانی و دلتنگی‏های امام رضا علیه السلام ادامه داشت تا آن
    که زمان شهادت آن حضرت فرا رسید.

    شیخ طبرسی به نقل از امیة بن علی می‏نویسد:
    «روزی ابوجعفر علیه السلام خدمتکار خود را خواست و فرمود: اهل خانه را
    گردآورو بگو برای ماتم آماده شوند. من پرسیدم: برای ماتم چه‏ کسی؟


    فرمود: برای ماتم بهترین اهل زمین. و بعد از چند روز خبر رسید که امام
    رضا علیه السلام در همان روز که امام محمدتقی امر به ماتم کرد، به شهادت رسیده است‏»(10)





    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  10. تشكر

    شهاب منتظر (20-05-2013)

  11. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض






    رویداد / زمان

    1. تولد امام جواد علیه السلام / 195 ه . ق.
    2. هجرت امام رضا علیه السلام به خراسان / 200 ه . ق.

    3. سن امام جواد هنگام هجرت پدر / در حدود 6 سال
    4. شهادت پدر / 203 ه . ق.


    5. سن امام هنگام شهادت پدر / حدود هشت تا نه سال (×)
    6. هجرت امام جواد به بغداد / 204 ه . ق (10 سالگی)

    7. شهادت امام جواد / 220 ه . ق آخر ذی قعده (25 سالگی)
    25 سال و دو ماه و 18 روز (××)
    8. مدت امامت‏حضرت جواد / 17 سال

    بعد از این مرحله نوبت آن بود که امام نوجوان، ابو جعفر، محمدتقی علیه السلام
    بر سر جنازه پدر حاضر شود; او را غسل دهد; دفن کند و نماز بخواند زیرا
    تنها معصوم را معصوم به خاک می‏سپارد و نماز می‏خواند.

    اما این واقعه چگونه روی داد و امام محمدتقی هشت، نه ساله چگونه از مدینه
    به خراسان آمد! حمیری و قطب راوندی به سند صحیح از معمر بن خلاد نقل
    کرده‏ اند که: «امام محمدتقی روزی به من فرمود: ای معمر! سوار شو.

    گفتم: به کجا؟ فرمود: سوار شو و کاری نداشته باش. چون با حضرت به صحرا
    رسیدم، فرمود: این‏جا بایست. آن جناب ناپدید شد و بعد از ساعتی برگشت.
    پرسیدم: فدای تو شوم! کجا بودی؟ فرمود: به خراسان رفتم و
    پدر مظلوم و غریبم را دفن کردم‏» . (11)



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  12. تشكر

    شهاب منتظر (20-05-2013)

  13. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض







    از آخر صفر (203 ه . ق.) زمانی که امام رضا علیه السلام در 55
    سالگی به شهادت رسید، (12) حضرت ابوجعفر علیه السلام به عنوان نهمین امام
    معصوم در هشت‏ سالگی عهده دار هدایت‏ شیعیان شد.

    هرچند در این دوره خطیر، توصیه ها و وصایای امام رضا علیه السلام می‏توانست
    موجبات پذیرش امامت امام جواد از سوی شیعیان را فراهم سازد;


    مطالعه دقیق کتب تاریخی نشان می‏دهد که این توصیه‏ها تنها در خواص یاران
    مؤثر بود و عموم مردم ظاهربین منتظر دلایل عقل‏ پسندی بودند.

    به این خاطر نوعی بحران دردآوری پیرامون پذیرش امامت جواد الائمه در حال
    شکل گرفتن بود که حتی به تدریج‏برخی یاران خاص را نیز شامل می‏شد.


    از این روی امام باید صاحب ویژگی‏هایی باشد تا بتواند گروه‏های مختلف
    را مجاب کند و آنان را به سوی پذیرش خورشید حقیقت راهنمایی کند.

    علم بی‏پایان امامت‏شاخصه‏ای بود که به
    تدریج این گروه‏ها و دل‏های پراکنده را گرد آورد.






    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  14. تشكر

    شهاب منتظر (20-05-2013)

  15. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض







    علامه محمدباقر مجلسی می‏نویسد:

    «وقتی امام رضا علیه السلام شهید شد، ابوجعفر علیه السلام حدود هفت‏ سال و
    چند ماه داشت. مردم بغداد و حوالی، درباره امامت آن حضرت اختلاف پیدا کردند.

    لذا بزرگانی مانند: ریان بن صلت، صفوان بن یحیی، محمد بن حکیم، عبدالرحمان
    بن حجاج، یونس بن عبدالرحمان و ... در خانه عبدالرحمان بن حجاج گرد آمدند
    و به یکدیگر تسلیت گفتند.

    در بین مجلس یونس بن عبدالرحمان برخاست وگفت: گریه بس است!
    تکلیف امامت چه می‏شود؟ مسائل دین را از چه کسی باید پرسید و تا کی باید صبر
    کرد که ابوجعفر بزرگ شود و بتواند پاسخگوی مسائل و ادای حق امامت ‏باشد؟

    ریان بن صلت که از شنیدن چنین سخنی اراحت‏شده بود، از جا برخاست و گلوی یونس
    را گرفت و داد زد: معلوم شد ایمان تو ظاهری بوده، در باطن درباره امامت گرفتا
    ر شک هستی. اگر امام جواد با عنایت‏خدا به این مقام رسیده است، اگر کودک یک روزه
    هم باشد، مانند پیرمرد کهنسالی دارای علم و فضیلت ‏خواهد بود.

    اگر از جانب خدا نباشد، اگر هزار سال هم عمر کند، مانند یکی از مردم خواهد بود. ...
    سرانجام موعد حج رسید و فقیهان، دانشمندان بغداد و ... در قالب گروه هشتاد نفری
    عازم حج‏شدند. آنان به مدینه وارد شدند و راهی خانه امام صادق علیه السلام
    - که غیر مسکونی بود - شدند و مجلس بزرگی تشکیل دادند.

    ابتدا عبدالله فرزند موسی بن جعفر علیه السلام و عموی امام جواد وارد شد و
    خود را در معرض دیگران قرار داد اما به زودی معلوم شد چیزی از علم ندارد. طولی
    نکشید که موفق بن هارون خدمتگزار امام خبر ورود حضرت را داد. امام علیه السلام
    حاضر شد و تمام مسائل را جواب داد و به عمویش هم گفت:

    «لم تفتی عبادی بما لم تعلم و من الامة فی هو اعلم منک؟ ; چرا برای بندگان من
    به چیزی که آگاهی نداشتی، فتوا دادی؟
    در حالی که میان امت اعلم از تو وجود داشت‏» . (13)


    آری حتی مرحوم کلینی و ابن شهرآشوب نقل کرده اند که در یک مجلس یا
    چند روز متوالی، سی‏هزار مساله از سخت‏ترین مسائل پرسیدند و امام علیه السلام
    همه را جواب داد. (14)






    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  16. تشكر

    شهاب منتظر (20-05-2013)

  17. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    هجرت اجباری به بغداد





    به این ترتیب به مرور بستری آرام برای پذیرش امامت وی ایجاد شد.
    این امر برای خلیفه عباسی ناخوشایند بود.

    چون بار دیگر مشروعیت وی - همان گونه که در عصر امام رضا زیر سؤال رفت -
    زیر سؤال می‏رفت. از این روی وی کوشید قبل از آن که این نهال علوی به خوبی
    ریشهدر دل شیعیان بدواند، وی را به خراسان فرا خواند و مانع از ایجاد ثبات و
    آرامشدر زندگی و فعالیت‏های او شود.

    از این روی یک سال (15) بعد از شهادت امام رضا علیه السلام مامون برای
    آن که در ظاهر خود را از جرم و خطای کشتن امام رضا تبرئه کند و نادم نشان دهد،
    وقتی از سفر خراسان به بغداد آمد، نامه‏ای خدمت امام محمدتقی علیه السلام نوشت
    و با اعزاز و اکرام ظاهری وی را طلبید. (16)

    خلفای عصر امام / زمان / دوره

    1. محمد امین بن هارون / تا 198 / قبل از امامت

    2. مامون بن هارون / از 198 تا 218 / تا سال 203 (قبل از امامت)
    از 203 تا 218 بعد از امامت

    3. معتصم عباسی / از 17 رجب یا شعبان 218 به بعد / بعد از امامت






    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi