شواهد بسیاری در «مجمع البیان» و «جوامع الجامع» مرحوم طبرسی را یك مفسر «مؤلف گرا» نشان می دهد. برای نمونه ایشان در تفسیر آیات زیر در پی تبیین مراد است:
«سنقرئك فلاتنسی. إلاّ ما شاء الله إنّه یعلم الجهر و ما یخفی» اعلی/6ـ7
«بل یداه مبسوطتان ینفق كیف یشاء» مائده/64
«و ما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدی إلاّ أن قالوا أ بعث الله بشراً رسولاً» اسراء/94
«والصابرین فی البأساء و الضرّاء و حین البأس» بقره/177
«یلقی الروح من أمره علی من یشاء من عباده لینذر یوم التلاق» غافر/15
احتمال دوم آن است كه مرحوم طبرسی، تفسیر قرآن را كشف مدلول آیات قرآن بداند؛ یعنی ایشان در تفسیر جوامع الجامع كه پس از تفسیر مجمع البیان نوشته است از دیدگاه پیشین خویش عدول كرده تفسیر را «الكشف عمّا یدلّ علیه الكلام» معرفی می كند. در این صورت نویسنده مجمع البیان تفسیر را كشف مراد نمی داند، بلكه كشف مدلول می داند كه اعمّ از مراد و غیرمراد است. با این فرض تفسیر طبرسی از جهت هدف از هرمنوتیك شلایرماخر، دیلتای و هرش فاصله می گیرد و با هرمنوتیك هایدگر و گادامر همخوانی بیشتری نشان می دهد. هدف تفسیر بر اساس تعریف دوم، مدلول كلام یا آیات قرآن می شود و تفسیر، جنبه «متن محوری» به خود می گیرد و دست یابی به مراد صاحب متن یا ذهنیت وی ناممكن خوانده می شود.