نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

موضوع: (**منطق تفسیر در نگاه طبرسی**)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2012
    شماره عضویت
    4158
    نوشته
    481
    تشکر
    295
    مورد تشکر
    2,468 در 627
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    (**منطق تفسیر در نگاه طبرسی**)



    مجمع البیان و جوامع الجامع از دریچه های مختلفی در خور امعان نظر است، اما آنچه در این نوشتار می آید نگاهی است تطبیقی به تفسیر طبرسی و هرمنوتیك با نحله های متفاوت آن. در این رویكرد همانندی های تفسیر طبرسی و هرمنوتیك تبیین می شود و تفاوتهای آن دو بر جسته می گردد.

    متن محوری و مؤلف گرایی

    اصطلاح تفسیر در طول تاریخ تفسیر تعریفهای گونه گون چندی به خود گرفته است؛ از جمله:
    «التفسیر هو الكلام فی أسباب نزول الآیة و شأنها و قصّتها.»
    «التفسیر كشف معانی القرآن و بیان المراد اعمّ من أن یكون بحسب اللفظ أو بحسب المعنی.»
    «التفسیر إخراج الشیء من مقام الخفاء إلی مقام التّجلّی.»
    «علم التفسیر الباحث عمّا أراد الله سبحانه بكلامه المجید.»
    «التفسیر علم یبحث فیه عن أحوال الكتاب العزیز.»
    مرحوم طبرسی مفسّر برجسته شیعه، دو تعریف برای تفسیر در دو كتاب «مجمع البیان» و «جوامع الجامع» می آورد: الف. «التفسیر كشف المراد عن اللفظ المشكل.» ب. «التفسیر هو الكشف عمّا یدلّ علیه الكلام.» با نظر داشت واژه قرآن، تعریف نخست نشان می دهد: تفسیر قرآن كشف است، كشف مراد خداوند است و كشف مراد خداوند از آیات مشكل قرآن است. واژگان تعریف دوم نیز حكایت از آن دارد كه تفسیر قرآن كشف است، كشف مدلول است و كشف مدلول آیات قرآن است. بر اساس تعریف نخست، عنوان مفسّر زیبنده كسی است كه بتواند به مراد خداوند از آیات و واژگان مشكل قرآن دست یابد. و بر اساس تعریف دوم مفسّر كسی است كه مدلول آیات قرآن را كشف كند.




    امضاء


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2012
    شماره عضویت
    4158
    نوشته
    481
    تشکر
    295
    مورد تشکر
    2,468 در 627
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    بنابراین می توان نتیجه گرفت تعریف دوم اعم از تعریف اول است؛ چه اینكه:


    1. در تعریف اول هدف كشف مراد خداوند است كه آن مراد، همان دلالت تصوری است، اما در تعریف دوم هدف مدلول آیات است كه مدلول آیات اعمّ از مدلول تصوری و مدلول تصدیقی است.

    2. در تعریف نخست، موضوع، تفسیر آیات مشكل قرآن است، ولی در تعریف دوم، موضوع، تمامی آیات است وعملیات تفسیر محدودبه بخشی ازآیات قرآن نیست.
    با این دو تلقی از تفسیر، اگر مرحوم طبرسی را معتقد به تعریف اول بدانیم و تعریف دوم ایشان را به تعریف نخست مقید كنیم ایشان در شمار مفسرانی قرار می گیرد كه در فهم متن «مؤلف گرا» هستند و برای خواسته های مخاطب متن در فهم متن هیچ ارزشی قائل نیستند. در نتیجه تفسیر طبرسی و هرمنوتیك شلایرماخر، دیلتای و هرش از جهت هدف بسیار همخوان خواهد شد؛ چه اینكه در این سه نوع هرمنوتیك نیز كانون اصلی بحث، مؤلف متن است؛ در هرمنوتیك شلایرماخر هدف ذهنیت مؤلف است و نیت مؤلف به عنوان یك امر آگاهانه مورد پذیرش شلایر نیست و هدف هرمنوتیك خوانده نمی شود و در هرمنوتیك هرش، هدف، نیت و مراد پدید آورنده متن است؛ به گونه ای كه بی توجهی به نیت مؤلف زمینه ساز نایافتن معنای متن است.
    بنابراین، چه هدف هرمنوتیك را ذهنیت مؤلف بدانیم و چه نیت صاحب متن، در نهایت آنچه ملاك و محور قرار می گیرد پدید آورنده متن است.
    افزون بر این تفاوت دیگری نیز میان تفسیر مورد نظر طبرسی با هرمنوتیك وجود دارد و آن تفاوت درموضوع تفسیر و هرمنوتیك است. برابر تعریف نخست، بر كشف مراد از الفاظ یا آیات غیر مشكل قرآن اصطلاح تفسیر صادق نیست و موضوع تفسیر تنها آیات مشكل قرآن است، اما در هرمنوتیك ـ اعم از رمانتیك و جدید ـ موضوع تمام اجزاء و اركان تشكیل دهنده یك متن است ؛به گونه ای كه بر هرگونه عملیاتی كه در راستای فهم یك متن انجام گیرد ـ چه واژگان آن متن از مشكلات به شمار آید و چه از بدیهیات ـ عنوان هرمنوتیك تطبیق می كند.

    امضاء


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2012
    شماره عضویت
    4158
    نوشته
    481
    تشکر
    295
    مورد تشکر
    2,468 در 627
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    شواهد بسیاری در «مجمع البیان» و «جوامع الجامع» مرحوم طبرسی را یك مفسر «مؤلف گرا» نشان می دهد. برای نمونه ایشان در تفسیر آیات زیر در پی تبیین مراد است:
    «سنقرئك فلاتنسی. إلاّ ما شاء الله إنّه یعلم الجهر و ما یخفی» اعلی/6ـ7
    «بل یداه مبسوطتان ینفق كیف یشاء» مائده/64
    «و ما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدی إلاّ أن قالوا أ بعث الله بشراً رسولاً» اسراء/94
    «والصابرین فی البأساء و الضرّاء و حین البأس» بقره/177
    «یلقی الروح من أمره علی من یشاء من عباده لینذر یوم التلاق» غافر/15
    احتمال دوم آن است كه مرحوم طبرسی، تفسیر قرآن را كشف مدلول آیات قرآن بداند؛ یعنی ایشان در تفسیر جوامع الجامع كه پس از تفسیر مجمع البیان نوشته است از دیدگاه پیشین خویش عدول كرده تفسیر را «الكشف عمّا یدلّ علیه الكلام» معرفی می كند. در این صورت نویسنده مجمع البیان تفسیر را كشف مراد نمی داند، بلكه كشف مدلول می داند كه اعمّ از مراد و غیرمراد است. با این فرض تفسیر طبرسی از جهت هدف از هرمنوتیك شلایرماخر، دیلتای و هرش فاصله می گیرد و با هرمنوتیك هایدگر و گادامر همخوانی بیشتری نشان می دهد. هدف تفسیر بر اساس تعریف دوم، مدلول كلام یا آیات قرآن می شود و تفسیر، جنبه «متن محوری» به خود می گیرد و دست یابی به مراد صاحب متن یا ذهنیت وی ناممكن خوانده می شود.


    امضاء


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2012
    شماره عضویت
    4158
    نوشته
    481
    تشکر
    295
    مورد تشکر
    2,468 در 627
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض انحصارگرایی در تفسیر قرآن




    تفسیر و تفسیرنگاری در جهان اسلام مراحل دشواری را پشت سر گذاشته است در سده های نخست اسلام، گروه ها و فرقه هایی تفسیر آیات قرآن را به افراد خاصی اختصاص می دادند و به روایاتی از معصومین(ع) و سیره صحابه و تابعان استناد می كردند و دیگران را تنها با بهره وری از روایات مجاز در تفسیر می دانستند.
    برخی از دلایل ایشان عبارت است از:
    «عن النبی(ص) و عن الأئمة القائمین مقامه(ع): انّ تفسیر القرآن لایجوز إلاّ بالأثر الصحیح و النصّ الصحیح.»
    «عن النبی(ص) انّه قال: من فسّر القرآن برأیه فأصاب الحقّ فقد أخطأ.»
    «كره جماعة من التابعین القول فی القرآن بالرأی، كسعید بن المسیب و عبیدة السلمانی و نافع و سالم بن عبدالله و غیرهم.»
    در برابر این جریان فكری كه پیروان در خور توجهی داشت مرحوم طبرسی موضع گیری كرد و با نقد و بررسی دلایل ایشان اصل مدعا را از درجه اعتبار ساقط ساخت. او می نویسد:
    «خداوند انسانها را به فهم و درك و استنباط آیات قرآن فرا می خواند و روش رسیدن به فهم آیات را نیز روشن می سازد. خداوند آنان را كه در فهم آیات قرآن می كوشند می ستاید: «لعلمه الذین یستنبطونه منهم» و كسانی را كه در آیات قرآن نمی اندیشند و از تفكر و تدبّر در قرآن دوری می كنند سرزنش می كند: «أفلایتدبّرون القرآن أم علی قلوب أقفالها». افزون بر این خداوند زبان قرآن را زبان عربی معرفی می كند: «انّا جعلناه قرآناً عربیاً».
    افزون بر آیات قرآن، پیامبر(ص) می فرماید:
    «اذا جاءكم عنّی حدیث فاعرضوه علی كتاب الله، فما وافقه فاقبلوه، و ما خالفه فاضربوا به عرض الحائط.»
    بر اساس این حدیث، درستی و نادرستی روایات بایستی با توجه به آیات قرآن احراز شود. بنابراین چگونه ممكن است برابر این روایت، احادیث را به آیات قرآن عرضه كنیم، با آن كه قرآن ازجهت معنی مفهوم نیست. در نتیجه این دلیل و مانند آن نشان می دهد ظاهر آن روایت متروك است و یا اگر آن روایت از جهت سند صحیح باشد معنایش این است كه: كسی كه آیات را برابر نظر و رأی خود حمل كند و به شواهد لفظی آیات توجه نكند و اتفاقاً به حق نیز برسد، به بیراهه رفته است. از پیامبر اسلام نیز روایت شده كه «القرآن ذلول ذو وجوه، فاحملوه علی أحسن الوجوه».
    مرحوم طبرسی در این سخن خویش، دو اشكال بر «انحصار تفسیر به افراد خاص» وارد می كند؛ اشكال نخست ایشان ناسازگاری مستندات این باور با آیات قرآن است؛ چه اینكه اگر گروه خاصی صلاحیت تفسیر دارند و دیگران باید از تفسیر آنها سود ببرند، پس چرا خداوند انسانها را به استنباط از قرآن فرا می خواند و چرا گروهی را ستوده و عده ای را نكوهش می كند. افزون بر این به چه علت قرآن را به زبان عربی نازل كرده است؛ زبانی كه برای تمام عرب زبانان در خور فهم است.
    اشكال دوم این باور، ناسازگاری با روایات است؛ روایت عرضه احادیث به قرآن و روایتی كه قرآن را دارای چند وجه معرفی می كند. واكنش مرحوم طبرسی در برابر این باورهای تنگ نظرانه، نشان ازگرایش ایشان به جریان اصلاح طلبی و نوگرایی درعلوم اسلامی به ویژه دانش تفسیر و علوم وابسته به آن دارد. جریانی كه در جهان اسلام، قرنها پیش از عصر اصلاحات در غرب رخ داد و مفسران قرآن و قرآن پژوهان را از پیشگامان اصلاحات جلوه داد.
    مارتین لوتر مانند مرحوم طبرسی در برابر این اندیشه كلیسایی كه شناخت تحلیلی و محتوایی از كتاب مقدس تنها بایستی از آموختن نوشته ها و آثار بر جای مانده از پیشینیان مانند اگوستین انجام گیرد مقاومت كرد و یكی از شرایط مهم فهم آیات قرآن كتاب مقدس را مراجعه مستقیم و بی واسطه به كتاب مقدس معرفی كرد. در این راستا وی بدون توجه به توصیه های اساتید خود به كتاب مقدس مراجعه مستقیم داشت و در دانشگاه متن كتاب مقدس را تفسیر می كرد؛ نه آنچه را كه تفسیر و تأویل قدسیان از متون مقدس بود.
    امضاء


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2012
    شماره عضویت
    4158
    نوشته
    481
    تشکر
    295
    مورد تشکر
    2,468 در 627
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    جنبش اصلاح طلبی با استناد به وضوح و روشنی آیات كتاب مقدس، انحصار تأویل و تفسیر كتاب مقدس به كلیسا را ردّ كرد و همگان را به تأویل و تفسیر آن توانا اعلام كرد.
    چند معنایی و معنای قطعی در تفسیر
    یكی از مباحث مهم هرمنوتیك، بحث تعدد معنای متن و معنای قطعی متن است. آیا متن یك معنی دارد یا چند معنی؟ آیا رسیدن به معنای قطعی متن امكان پذیر است، یا اصولاً چیزی به نام معنای قطعی نداریم؟ برخی از دانشمندان هرمنوتیك، معتقد به تعدّد معنی هستند و گروهی تك معنایی را باور دارند. و درباره معنای قطعی، عده ای بر این باورند كه دست یابی به معنای قطعی و نهایی امكان پذیر است و برخی پی بردن به معنای قطعی را ناممكن می خوانند.
    این بحث در تفسیر مجمع البیان نیز آمده است. نویسنده مجمع نسبت به برخی از آیات، چند معنایی را می پذیرد و نسبت به برخی دیگر منكر چند معنایی است. و از آن سو در مورد برخی از آیات به معنای قطعی معتقد است و در تعدادی از آیات معنای قطعی و نهایی را باور ندارد. ایشان آیات قرآن را به چهار گروه تقسیم می كند:
    1. آیاتی كه در شمار آیات مجملات قرآن نیستند و یك معنی را بیشتر بر نمی تابند و احتمال دو معنایی یا چند معنایی در آنها نمی رود مانند:
    «ولاتقتلوا النفس التی حرّم الله إلاّ بالحقّ»، «و إلهكم إله واحد»، «ولایظلم ربّك أحداً»
    این گونه آیات برای كسانی كه به زبان عربی آشنایی دارند در خور فهم است و آنها می توانند فحوای این آیات را دریابند و به مراد خداوند پی ببرند و شناخت آنها از مراد خداوند قطعی باشد.





    امضاء


  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2012
    شماره عضویت
    4158
    نوشته
    481
    تشکر
    295
    مورد تشکر
    2,468 در 627
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    2. برخی از آیات، مجمل خوانده می شوند و ظاهر آن آیات از مراد خداوند خبر نمی دهد؛ مانند «أقیموا الصلاة و آتوا الزكاة » و «وآتوا حقّه یوم حصاده». این گونه آیات نیازمند تبیین پیامبر(ص) ـ كه برگرفته از وحی است ـ می باشد تا آن حضرت اعیان صلوات و اعداد ركعات و مقادیر زكوات را روشن سازد.
    3. آیاتی كه دو احتمال یا چند احتمال در مورد آنها جاری است و از آن سو جایز نیست تمامی این احتمالات مراد باشد، بلكه دلیل دلالت دارد بر اینكه مراد یكی از احتمالات است و در حقیقت اشتباه مراد به غیرمراد شده است. در این موارد آیات حمل بر احتمالی می شوند كه با دلیل سازگار است، و درست است كه همان احتمال مراد خداوند نامیده شود.
    4.آیاتی كه واژگان آنها دو معنایی یا چند معنایی هستند و هر یك از آن معانی ممكن است مراد باشد. در این گونه آیات، نمی توان یك معنی را مقدم بر دیگری داشت و همان را مراد قطعی آیه دانست، مگر در صورتی كه مفسر از روایت پیامبر(ص) با امام معصوم آن هم روایت مقطوع سود ببرد، بلكه در آن موارد می توان به چند مراد قائل شد و هر یك از معانی را مراد خداوند دانست و نظریه هیچ یك از مفسران را حجت و معتبر ندانست. بلی؛ در صورتی كه یكی از معانی اتفاق مفسران را با خود داشته باشد می توان به استناد اجماع، یكی ازاحتمالات را مراد خداوند معرفی كرد.


    امضاء


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    کاربر عادی
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    8484
    نوشته
    3
    تشکر
    0
    مورد تشکر
    0 در 0
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مرسی جالب بود
    امضاء

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi