قرآن، آخرین كتاب آسمانی است كه به آخرین پیامبر وحی شده و بدون هیچگونه تغییر و تبدیل به دست پیامبر(ص) رسیده است. قرآن به زبان عربی رایج در عصر پیامبر(ص) نازل شد و در 114 سوره كوچك و بزرگ گنجانده شده است كه آن را در 30 جزء (بخش) مرتب كردهاند.
قبل از قرآن، كتابهای دیگری هم به صورت وحی برای پیامبران پیش از پیامبر(ص) نازل شده كه از میان آنها، میتوان به تورات موسی(ع)، انجیل عیسی(ع) و زبور داود(ع) در قرآن اشاره كرد. به جز قرآن كریم، از هیچیك از كتب آسمانی، متن كامل و مطابق اصل باقی نمانده است زیرا تورات دستخوش حذف و اضافات علمای یهود شد و انجیل كه به زبان آرامی و شاید عبری بود به كلی از میان رفت ولی حدود یك قرن بعد از حضرت عیسی(ع)، چندین نوشته و گزارش غیر مستند بنام انجیل به میان آمد كه اعتقاد محققان بر آن است كه انجیل حقیقی در میان آنها نبوده است.دفتر اول در پنج فصل سامان یافته است كه فصل اول آن به مساله وحی میپردازد. قرآن مجید با وحی بر پیامبر مكرم(ص) نازل شده است و شناخت قرآن نیاز به شناخت وحی دارد.كلمه وحی در لغت عرب به معنای سرعت و یا پیامی پنهانی (و سریع) آمده است وقتی كه میان دو طرف واقع شود. این كلمه مكرر در قرآن به كار رفته و از آیات مربوط به آن بدست میآید كه این كلمه به دو معنای خاص و عام بهكار رفته است. با وجود یكدست نبودن تفسیر قرآن صدرالمتالهین، به سبب تصنیف آن در دورههای مختلف عمری خود، باز روح حاكم بر آن، روحی واحد است و سیمای مولف و خاستگاه كلام او را نشان میدهد
معنی عام وحی، ارتباطی «تدبیری» است كه از سوی خداوند متعال ارسال و ایجاد میشود و مقصود از آن القاء یك امر یا پیام چارهساز یا یك عمل غریزی به طرف مقابل است و توجه و آگاهی مخاطب در آن شرط نیست. قرآن برای ارتباط با پیامبر(ص) سهگونه و سه طریق معرفی كرده است. یعنی همانگونه كه وحی به انسان با وحی به زنبور یا دیگر موجودات فرق دارد، در انسانها نیز وحی به حسب درجه تكامل روحی و عقلی و ویژگیهای آفرینشی آنها (كه از آن به نور یا گوهر ویژه یا شعور خاص تعبیر میشود) متفاوت است و حتی در میان پیامبران نیز وحی یكسان نخواهد بود. قرآن مجید شكل ارتباط خداوند متعال را با بشر (پیامبران) بر سهگونه و از سه راه تعریف كرده و در سوره شورا چنین آمده است: «و ما كان لبشر ان یكلمه الله الا وحیا او من وراء حجاب او یرسل رسولا فیوحی باذنه ما یشاء انه علی حكیم(شوری، آیه 51)».