«.*.«.*.«تفسیر عرفانی داستان گاو سوره بقره».*.».*.»

[مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)]

تفسیر عرفانی داستان گاو سوره بقره

اسرار داستان بقره (قسمت اول )

[مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)]

داستان گاو در سوره مبارکه بقره را حتما بارها وبارها خوانده و شنیده اید.آیا تا بحال با خود اندیشیده اید که حضرت حق جلّ و علا از ذکر این داستان تاریخی در کتابی که کتاب تاریخ نیست ، چه منظوری داشته است؟ با هم بر سر سفره تفکر و سیر بعض از ارباب افکار لطیف می نشینیم .


وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ(البقرة/67)


و (به ياد آوريد) هنگامي را که موسي به قوم خود گفت: «خداوند به شما دستور مي‌دهد ماده‌گاوي را ذبح کنيد (و قطعه‌اي از بدن آن را به مقتولي که قاتل او شناخته نشده بزنيد، تا زنده شود و قاتل خويش را معرفي کند؛ و غوغا خاموش گردد.)» گفتند: «آيا ما را مسخره مي‌کني؟» (موسي) گفت: «به خدا پناه مي‌برم از اينکه از جاهلان باشم!»


قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يبَينْ لَنَا مَا هِي قَالَ إِنَّهُ يقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا فَارِضٌ وَلَا بِكْرٌ عَوَانٌ بَينَ ذَلِكَ فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ(البقرة/68)




گفتند: «(پس) از خداي خود بخواه که براي ما روشن کند اين ماده‌گاو چگونه ماده‌گاوي باشد؟» گفت: خداوند مي‌فرمايد: «ماده‌گاوي است که نه پير و از کار افتاده باشد، و نه بکر و جوان؛ بلکه ميان اين دو باشد. آنچه به شما دستور داده شده، (هر چه زودتر) انجام دهيد.»




قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يبَينْ لَنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ(البقرة/69)


گفتند: «از پروردگار خود بخواه که براي ما روشن سازد رنگ آن چگونه باشد؟ « گفت: خداوند مي‌گويد: «گاوي باشد زرد يکدست، که رنگ آن، بينندگان را شاد و مسرور سازد.»

[ال یاسین]

نتیجه : اگر انسان تابع محض خداوند باشد و بدون چون و چرا دستورات خداوند را انجام دهد نتیجه مثبتی خواهد کرد.

کسانی که در انجام دستورات الهی برای شانه خالی کردن از مسولیت دایما بهانه می آورند به بیراهه خواهند رفت.

[مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)]

قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يبَينْ لَنَا مَا هِي إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَينَا وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ(البقرة/70)

گفتند: «از خدايت بخواه براي ما روشن کند که چگونه گاوي بايد باشد؟ زيرا اين گاو براي ما مبهم شده! و اگر خدا بخواهد ما هدايت خواهيم شد!»

قَالَ إِنَّهُ يقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا ذَلُولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَلَا تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لَا شِيةَ فِيهَا قَالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُوا يفْعَلُونَ(البقرة/71)

گفت: خداوند مي‌فرمايد: «گاوي باشد که نه براي شخم زدن رام شده؛ و نه براي زراعت آبکشي کند؛ از هر عيبي برکنار باشد، و حتي هيچ‌گونه رنگ ديگري در آن نباشد.» گفتند: «الان حق مطلب را آوردي!» سپس (چنان گاوي را پيدا کردند و) آن را سر بريدند؛ ولي مايل نبودند اين کار را انجام دهند.

[مدینه* خادمه یاس فاطمی *]

بسم الله الرحمن الرحیم

صاحب این گاو بخاطر احترام به پدر و گذشتن از یک معادلۀ پرسود علاوه بر رضایت خدا به مال دنیا هم میرسه.ماجرای بسیار جالبی داره.

نکتۀ اصلی احترام به والدین و گذشتن از برخی سودهای ظاهری

منتظر ادامۀ تفسیر هستیم

[مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)]

وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ(البقرة/72)
و (به ياد آوريد) هنگامي را که فردي را به قتل رسانديد؛ سپس درباره (قاتل) او به نزاع پرداختيد؛ و خداوند آنچه را مخفي مي‌داشتيد، آشکار مي‌سازد.

فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يحْيي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيرِيكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ(البقرة/73)
سپس گفتيم: «قسمتي از گاو را به مقتول بزنيد! (تا زنده شود، و قاتل را معرفي کند.) خداوند اين‌گونه مردگان را زنده مي‌کند؛ و آيات خود را به شما نشان مي‌دهد؛ شايد انديشه کنيد!»


ان شا الله به زودی با تمرکزی بیشتر به بیان لطایف این داستان خواهم پرداخت. (برگرفته از وبلاگ شجره طیبه)

ادامه دارد.....

[مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)]

قوم بنی اسرائیل داستان های زیبایی را رقم زده اند که این داستان های پند آموز آیات بسیاری را به خویش اختصاص داده است. در سوره بقره یکی از این داستان پر رمز و راز را میخوانیم.


قوم بنی اسرائیل شخصی را کشته بودند و بر سر قاتل وی به اختلاف افتاده بودند. حق متعال به موسی وحی نمود که ماده گاوی را ذبح نمایند و پاره ای از آن را به مقتول بزنند تا وی زنده گردد و بگوید قاتلش کیست. پس از ابلاغ این فرمان بنی اسرائیل از حضرت موسی روحی فداه سوالاتی در مورد چگونگی گاو داشتند که حق متعال پاسخ آن را برای ان ها بیان نمود.

اولین سوالی که پس از قرائت این ایات به ذهنم خطور نمود این است که چرا گاوی میباید سر بریده شود و چرا می باید از بین این همه حیوان گاوی با این مشخصات انتخاب شود؟

در این باره مطالعاتی داشته ام اما متاسفانه ندیدم کسی به باطن این داستان توجهی کند و اکثری به ظاهرش اکتفا نموده اند. هنوز توفیق نشده به کتب عرفانی مراجعه کنم تا ببینم عرفا چه تفسیری از این داستان داشته اند. ان شالله این مطلب هم طلب شما عزیزان خواننده خواهد بود و به زودی ادا میشود.

[مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)]

و اما برداشتهای بنده از این داستان :


گاو پرستی و تقدیس گاو رسم و ایین مردمان مصر باستان بود که ان رسم و آیین به بنی اسرائیل هم رسوخ نموده بود و ان ها را تحت تاثیر قرار داده بود. همین قوم بنی اسرائیل بودند که گوساله پرست شدند و محبت گوساله را در دل گرفتند.سامری از این مطلب استفاده نمود و آن ها را دعوت به گوساله پرستی نمود.پس داستان گاو در بنی اسرائیل داستانی ریشه دار است که قصد داریم به اسرارش راه پیدا کنیم.


انسان دارای نفس است.این نفس اگر تحت سیطره ملکه شهوت باشد نفس بهیمی است واگر مقهور ملکه غضب باشد نفس سبعی است.


گاو مظهر نفس بهیمی است.قوم بنی اسرائیل قومی بودند مغلوب شهوات. این نفس بهیمی آن ها بر وجودشان سیطره و غلبه ای بس عجیب داشت.

[مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)]

خداوند در قرآن می فرماید:«أرَءَیْت مَنِ اتخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ :آیا دیدى كسى را كه هواى نفس خویش را معبود خود برگزیده است؟


این نفس است که اکثری ما در حال پرستش وی هستیم. فرامین این نفس شیطانی را هوای نفس گویند. ما در شبانه روز تابع هوای نفس خویش هستیم. قوم موسی هم تابع هوای نفس بهیمی خویش بودند. نفس بهیمی شهوت ران است ودائما دوست دارد بخورد و بیاشامد و استراحت کند و خوش بگذراند و از سختی ها فرار کند و تن پرور باشد و...


دقیقا این خصوصیات را در قوم موسی میبینیم. ان ها از جنگ و جهاد گریزان بودند. در بند شکم بودند و ...

داستانهای قرانی که درباره بیابان تیه و غذای اسمانی من وسلوی و داستان جهاد و ... ذکر شده شاهد صادق این مدعاست.

[مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)]

حق متعال به موسی علیه السلام فرمان داد که ای موسی به قوم خویش بفرما که آن نفس بهیمی خود را سر ببرید وذبح کنید تا ان نفس الهی شما که با این همه شهوت رانی وگناه ان را کشته اید احیا شود. شما قومی شهوت ران وگناه کارید و آن بعد الهی خویش را با اعمال ناشایستتان به قتل رسانده اید.

چون ان بعد الهی و ان فطرت پاک است که موجب شعور و تمییز بین حق و باطل میشود و شخص را با ماورای طبیعت متصل مینماید. ان بعد الهی به دست شما کشته شد و موجب شد که قدرت تمییز هم از شما گرفته شود.

زیرا که فرقان یا همان قوه تمییز بین حق و باطل را خداوند میفرماید: إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا. ان فرقان در صورتی روزی میشود که تقوی وپرهیزگاری باشد. با شهوت رانی فرقان داده نمیشود و از انسان گرفته میشود.

ای بنی اسرائیل .شما نمیدانید قاتل کیست و چگونه او را کشته است. چرا؟ چون فرقان ندارید. فرقان و تمییز کار ان بعد الهی است.