صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16

موضوع: ▌ *๑۩๑*▌ مبارزه تا مرز شهادت (به مناسبت شهادت امام موسى بن جعفر عليه‏السلام ) ▌ *๑۩๑*▌

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض ▌ *๑۩๑*▌ مبارزه تا مرز شهادت (به مناسبت شهادت امام موسى بن جعفر عليه‏السلام ) ▌ *๑۩๑*▌





    *๑۩๑* مبارزه تا مرز شهادت *๑۩๑*

    *๑۩๑* (به مناسبت شهادت امام موسى بن جعفر عليه‏السلام ) *๑۩๑*




    يكى از ابعاد درس آموز زندگى امام موسى بن جعفر عليه ‏السلام ، مبارزات آن حضرت با فساد و انحراف در جامعه‏ ى اسلامى است.

    ما در اين نوشتار تلاش خواهيم كرد شيوه مبارزه‏ ى آن حضر ت را با بعضى از مفاسد زمان خود، به اختصار بيان كنيم.

    آن گاه به مناسبت شهادت امام موسى بن جعفر عليه‏السلام در بخش پايانى مقاله بحثى مختصر در باب شهادت آن انسان برگزيده‏ ى الهى خواهيم داشت.


    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 02-06-2013 در ساعت 14:48
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  2. تشكرها 4


  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    فساد مالی و حکومت فقر



    در اخبار، گزارش های عجیبی از ثروت های بادآورده و تراکم ثروت در دست معدود افراد مرتبط با دربار می خوانیم.

    می گویند: «محمد بن ابراهیم(1) در حالی که سبدی از جواهر به همراه داشت، نزد فضل بن یحیی آمد و گفت: و دارایی من کمتر از نیازم است و یک میلیون درهم مقروضم و شرم دارم کسی از این مطلب آگاه شود، از تو می خواهم که از بازرگانی این مبلغ را قرض کنی و این سبد جواهر را به گرو به او بدهی، فضل سبد را گرفت و یک میلیون درهم به او داد.

    روز بعد هم به او گفت: من با خود فکر کردم که این مبلغ برای تو کافی نیست، لذا نزد هارون رفتم و یک میلیون درهم از او گرفتم. یک میلیون هم از پدرم گرفتم، به این ترتیب یک اشراف زاده در عرض چند ساعت به سه میلیون درهم دست می یابد.»(2)و شکاف طبقاتی را موجب می شود.

    امام کاظم علیه السلام در مقابل از شیوه های زیر برای رفع نیاز مادی و فقر مردم استفاده می کرد.

    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  5. تشكرها 4


  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    1ـ استفاده از کرامت



    به نقل از اصول کافی: «روزی امام کاظم علیه السلام از مِنی عبور می کرد که بانویی را گریان دید که چند کودک نیز در کنارش گریه می کردند.

    امام نزد او رفت و علتش را پرسید، او گفت: من چند کودک یتیم دارم و یک گاو هم داشتم که زندگی مان با شیر آن تأمین می شد و اکنون آن گاو مرده است

    امام کاظم علیه السلام فرمود:
    آیا می خواهی آن گاو را زنده کنم؟، آن بانو گفت: آری، ای بنده ی خدا!، امام به کناری رفت و دو رکعت نماز خواند. سپس دست به دعا برداشت و پس از دعا کنار جسد گاو آمد. فریاد کشید یا چوبی به آن زد (یا با پای خود به آن زد) بی درنگ گاو برخاست.


    وقتی که آن بانو گاو را زنده دید، صیحه زد و فریاد کشید که سوگند به خدای کعبه این مرد عیسی بن مریم است. مردم اجتماع کرده و این رویداد عجیب را با دقت نظاره می کردند.»(3)




    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  7. تشكرها 4


  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    2 ـ نوشتن توصیه نامه به کارگزاران



    علامه مجلسی نقل کرده است که: «مردی از اهل ری گفت: یکی از حساب رسان یحیی بن خالد استاندار ما شد، شایع بود که شیعه است. من از قبل مقداری خراج بدهکار بودم که اگر او خراج از من می گرفت، من فقیر و بی چیز می شدم. چاره آن دیدم که به حجّ رفته، مشکل خود را با امام موسی ابن جعفر علیه السلام در میان گذارم. لذا به حج رفتم و حضرت را زیارت کردم. ایشان نامه ای به این مضمون به والی نوشت:

    بسم الله الرحمن الرحیم اعلم ان الله تحت عرشه ظلاّ لایسکنه الا من اسدی الی اخیه معروفا او نفّس عنه کُربة او ادخل علی قلبه سرورا و هذا اخوک والسلام؛

    بدان که برای خدا در زیر عرشش سایه ی رحمتی است که جای نمی گیرد در آن، مگر کسی که نیکویی و احسان کند به برادر خود یا آسایش دهد او را از غمی یا داخل کند بر او سروری و این برادر توست، والسلام.،

    وقتی از حج برگشتم، نزد والی رفتم و اجازه خواستم و گفتم: بگویید، مردی از جانب امام صابر برای شما پیامی آورده است.،

    والی وقتی خبر را شنید، پابرهنه آمد و در را باز کرد. مرا بوسید و در برگرفت. بارها بین دو چشمم را بوسید ... من کاغذ را به او دادم. او آن نامه شریف را بوسید و چون بر محتوایش مطلع شد، هرچه از درهم و دینار و لباس داشت با من به طور تساوی قسمت کرد و آنچه را نتوانست بدهد، قیمتش را داد. هرچه به من می داد، می گفت: ای برادر! خوشحالت کردم؛ آنگاه دفتر دیوان را آورد و نام مرا از فهرست بدهکاران حذف کرد.»(4)



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  9. تشكرها 4


  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    فساد فکری و اعتقادی



    انحرافات فکری که در میان مردم رواج داشت، از ریزترین موضوعات شرعی تا انحراف در اصل ولایت و رهبری را شامل می شد.

    امام در مقابل هر یک شیوه ای خاص و مناسب را برای مبارزه برمی گزید.


    تبلیغ صحیح، بهترین ابزاری بود که امام علیه السلام برای اصلاحات فرهنگی و اعتقادی از آن سود می برد.

    آن حضرت علاوه بر بیان معارف دینی از شیوه ها و ابزارهای مؤثری در تبلیغ و هدایت انسان ها استفاده می کردند که ذیلاً مواردی مانند:


    حسن خلق، سعه ی صدر، کظم غیض، زمینه سازی برای قبول حق، دعوت عملی و بیدارسازی وجدان ها مورد بحث و بررسی قرار می گیرند. اکنون با نگاهی گذرا به این مباحث توشه ای از شیوه ی آن بزرگوار برای زندگی اخلاقی خویش برمی گیریم.



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  11. تشكرها 4


  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    1 ـ حسن خلق:



    «مردی از نواده های عمر بن خطاب، در مدینه با امام کاظم علیه السلام دشمنی می کرد و هر وقت به او می رسید، با کمال گستاخی به حضرت علی علیه السلام و خاندان رسالت علیهم السلام ناسزا می گفت و بد زبانی می کرد.

    روزی بعضی از یاران به آن حضرت عرض کردند:به ما اجازه بده تا این مرد تبهکار و بد زبان را بکشیم؛

    امام کاظم علیه السلام فرمود:نه هرگز چنین اجازه ای نمی دهم مبادا دست به این کار بزنید، این فکر را از سرتان بیرون کنید، از آن ها پرسید: آن مرد اکنون کجاست؟، گفتند: در مزرعه ای در اطراف مدینه به کشاورزی اشتغال دارد.، امام کاظم علیه السلام سوار بر الاغ خود شد و به همان مزرعه رفت و در همان حال، وارد کشت و زرع آن مرد شد.

    وی فریاد برکشید، مزرعه ی ما را پامال نکن! حضرت همچنان سواره پیش رفت. تا به آن مرد رسید و خسته نباشید گفت و با روی شاد با او ملاقات کرد و احوالش را جویا شد و فرمود: چه مَبلغ خرج این کشت و زرع کرده ای؟، او گفت: صد دینار.،

    امام کاظم علیه السلام فرمود: چقدر امید داری که از آن به دست آوری؟، او گفت: علم غیب ندارم.، حضرت فرمود: من می گویم چقدر امید داری نصیب تو شود.، گفت: امید دارم دویست دینار به من برسد.،
    امام کاظم علیه السلام کیسه ای در آورد که محتوی 300 دینار بود و فرمود: این را بگیر و کشت و زرع تو نیز به همین حال برای تو باشد و خدا آنچه را امید داری، به تو برساند.

    آن مرد چنان تحت تأثیر قرار گرفت که عاجزانه عذرخواهی کرد. امام لبخند بر لب برگشت و مدّتی بعد که امام به مسجد آمد، آن مرد هم که در مسجد بود، با کمال خوشرویی به امام نگاه کرد و گفت: الله اعلم حیث یجعل رسالته؛ خدا آگاهتر است که رسالتش را در کجا قرار دهد.،

    دوستان حضرت وقتی چنین دیدند، شگفت زده علّت را پرسیدند: او گفت:
    همین است که اکنون گفتم، آن گاه برای امام دعا کرد و سؤالاتی از امام علیه السلام پرسید و پاسخش را شنید.

    امام علیه السلام برخاست تا به خانه برود، در راه به دوستان که از این دگرگونی در شگفت بودند، فرمود: کدام یک بهتر بود، آنچه شما می خواستید یا من انجام دادم ...،!»(5)



    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 03-06-2013 در ساعت 09:50
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  13. تشكرها 4


  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    2 ـ زمینه سازی برای قبول حق.



    برای رفع شبهات فکری و اعتقادی، حضرت ابتدا، در افراد مورد نظر آمادگی پذیرش را ایجاد می کرد، آن گاه به راه حق هدایت می نمود.

    نمونه ای را با هم می خوانیم. «مردی در مدینه اهل عبادت و پایبند به دین بود. گاه به زمامدار وقت به عنوان نهی از منکر با درشتی سخن می گفت.


    او که حسن بن عبدالله نام داشت با وجود صفات خوب، امام علی علیه السلام را خلیفه چهارم می دانست.

    روزی حضرت در مسجد او را به سوی خود خواند و گفت: من شیوه ی عبادت و زهد و نهی از منکر و ... تو را دوست دارم ولی تو معرفت و شناخت نداری. برو، شناخت کسب کن. او از معرفت پرسید.


    امام فرمود: برو و مسائل را به طور عمیق بفهم و احادیث را بیاموز.، پرسید از که؟ فرمود: از فقهای مدینه.، او رفت و احادیث را از فقهای مدینه آموخت و به حضور امام کاظم علیه السلام آمد و آن ها را خواند.

    امام فرمود: تمام این ها بی اساس بود. معرفت بیاموز.،

    حسن بن عبدالله که بر مبنای عقیده ی خود احادیث را آموخته بود، پیوسته در انتظار بود، تشنگی لازم را به دست آورده بود تا احادیث را از خود حضرت بیاموزد. لذا روزی که حضرت را در راه مزرعه اش دید، گفت: من نزد خدا از شما گله دارم. خودت به من معرفت بیاموز و هدایت کن.،

    امام وقتی این آمادگی را یافت، ماجرای حوادث بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و حقانیت علی علیه السلام را توضیح داد.


    به این ترتیب او به حقانیت علی علیه السلام ایمان آورد. سپس پرسید: امام بعد از علی علیه السلام اکنون کیست؟

    امام کاظم علیه السلام پرسید: اگر بگویم می پذیری؟

    او گفت: آری،، امام فرمود:
    اکنون آن امام، من هستم... .،»(6)



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  15. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    3 ـ دعوت عملى




    اعمال حضرت خود بهترين دعوت براى مردم به شمار مى‏رفت و آنان را از درون منقلب مى‏ كرد.

    ابن شهرآشوب از كتاب انوار روايت مى‏ كند كه: «ايامى كه حضرت امام موسى كاظم عليه‏السلام در حبس هارون بود، آن لعين كنيزى را در نهايت زيبايى و باكره به زندان فرستاد.

    شايد كه حضرت به او تمايل نشان دهد و قدر او در نظر مردم كم شود و براى تضييع شخصيت وى بهانه‏اى به دست آورد. وقتى كنيز را به زندان حضرت آوردند، فرمود: من به اين‏ها احتياجى ندارم. اين‏ها در نظر شما ارزشمند است. در نزد من ارزش ندارد.، چون اين خبر را براى آن لعين آوردند، خشمگين شد و گفت: بگوييد كه ما او را به رضاى تو حبس نكرده‏ايم، جاريه را نزد او بگذاريد.

    وقتى جاريه را نزد آن جناب گذاشتند، آن لعين از مجلس خود برخاست. خادمى را فرستاد كه خبر آن كنيز را بياورد. خادم برگشت و گفت: جاريه در سجده است و مى‏گويد: قدوس سبحانك.، هارون گفت: موسى بن جعفر او را جادو كرده است، وقتى جاريه را آوردند. اعضاى او مى‏لرزيد و به سوى آسمان نظر مى‏ كرد.


    هارون گفت: تو را چه شده؟؛ پاسخ داد: حالت غريبى مرا روى داد. وقتى نزد آن جناب رفتم، پيوسته مشغول نماز بود و متوجّه من نبود. از نماز كه فارغ مى‏شد، مشغول ذكر خدا مى‏شد. به نزديك او رفتم و گفتم: چرا درخواست خدمتى نمى‏كنيد؟، فرمود: به تو احتياجى ندارم؛ گفتم: مرا به سوى تو فرستاده‏اند كه خدمت كنم.،

    گفت: اين جماعت چكاره اند و به جانبى اشاره كرد. چون من نظر كردم باغ‏ها و بستان‏ها ديدم كه انتهاى آن‏ها به نظر نمى ‏آمد...

    در آن‏ها حوريان و غلامانى ديدم كه هرگز مثل آن‏ها در حسن و بها نديده بودم... چون اين حال را ديدم، به سجده افتادم، هارون گفت: اى خبيثه! شايد در سجده به خواب رفته‏ اى و اين‏ها را در خواب ديده‏ اى، گفت: به خدا سوگند كه اين‏ها را پيش از سجود ديدم.، از آن پس پيوسته نماز مى ‏خواند. از او پرسيدند: چرا اين قدر نماز مى‏ خوانى؟ گفت: عبد صالح را ديدم كه پيوسته نماز مى ‏كرد، من پيروى از وى مى‏كنم.»(7)




    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  16. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    4 ـ بيدار ساختن وجدان‏ها




    مؤثرترين شيوه ‏اى كه حضرت به كار مى‏ برد، بيدار كردن وجدان‏هاى خفته بود. به اين ترتيب منحرفان، خود از كرده ‏ى خود پشيمان مى ‏شدند.

    علامه حلى در منهاج الكرامه مى ‏نويسد: «روزى آن حضرت از در خانه بُشر در بغداد مى‏ گذشت. صداى ساز، آواز غنا، نى و رقص از آن خانه شنيد. حضرت كنيزكى را ديد كه از آن خانه بيرون آمد و در دستش خاكروبه بود. كنيز خاكروبه را بر در خانه ريخت.


    حضرت از او پرسيد: اى كنيزك! صاحب اين خانه، آزاد است يا بنده!، گفت: آزاد است.، فرمود: راست گفتى! اگر بنده بود، از مولاى خود مى ‏ترسيد.،

    كنيزك وقتى برگشت، آقايش سر سفره‏ ى شراب بود. پرسيد: چرا دير آمدى؟، كنيزك حكايت را باز گفت. بشر به يك باره از جاى برخاست و با پاى برهنه بيرون دويد. به آن حضرت رسيد و عذرخواست گريه و اظهار شرمندگى كرد و از كارش توبه كرد.»(8)



    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  17. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    فساد سياسى و غصب حكومت



    امام كاظم عليه‏السلام براى مبارزه با فساد سياسى حاكمان جور از راه‏هاى زير فعاليّت خود را انجام داد:

    1ـ اظهار انگيزه اصلى


    مادر همه‏ ى فسادها غصب جابرانه‏ ى حكومت صالحان است كه در پى آن هر نوع آسيبى به جامعه خواهد رسيد.
    امام در اين جبهه علاوه بر حمايت از نهضت‏هايى كه روى مى ‏داد، (البته در مواقع مناسب) خود نيز در صدد بر پايى حكومتى الهى بود و اين انگيزه را در احتجاجات خود با خلفاى عباسى (مهدى و هارون) اظهار مى‏ كرد.

    «روزى هارون به امام كاظم عليه‏السلام گفت: مرزهاى فدك را معلوم كنيد تا به شما باز گردانم.،

    امام عليه ‏السلام از جواب دادن خوددارى كرد. هارون اصرار ورزيد. امام فرمود: من فدك را فقط با حدود واقعى ‏اش مى‏خواهم... . اگر بگويم، مسلما نخواهى داد.، هارون سوگند ياد كرد كه برگرداند. آنگاه امام فرمود:
    حدّ اول آن «عدن» دوم «سمرقند» سوم «آفريقا» و چهارم «سواحل خزر و ارمنستان» است. ـ اين‏ها حدود حكومتى هارون بود ـ هارون كه از شدت خشم به خود مى ‏پيچيد، گفت: براى ما چيزى نماند!، امام فرمود: من كه گفتم نمى ‏دهى.،»(9)

    بر همين اساس وقتى فرزند هارون از پدر علّت كمك نكردن به امام را مى‏ پرسيد وى جواب مى‏ داد: «به خاطر اين كه از موسى بن جعفر بر حكومت خود بيم دارم.»(10)




    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi