صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 21

موضوع: علمدار کربلا *ویژه نامه ولادت ماه بنی هاشم حضرت ابا الفضل (ع) *

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    تنها نام برازنده




    عباس، تنها نامی است که برازنده توست.
    چگونه از تو بگویم، وقتی آنقدر بلندمرتبه ای که حتی
    پرنده وهم هم به اوج تو نمی رسد؟!

    تو بر بلندترین قله های عشق نشسته ای.
    چگونه از تو دم برآورد نفسی که در سینه حبس است؟!


    تو فرزند خورشیدی؛ چگونه دم برآورد پرنده ای که
    بال های ناتوانش حتی به کنده شدن از زمین او را همراهی نمی کنند؟!

    تو عباس هستی. عشق، تنها شرح لحظه ای
    از زمانی است که تو بر آن حکمرانی می کنی.

    عباس تنها نامی است که برازنده تو است
    و برادر، تنها نسبتی است که می تواند تو
    را به حسین، عشق آسمان ها برساند؛

    هر چند تا آخرین لحظه که سر بر زانویش گذاشتی، حتی
    یک بار نام او را جز به «سیدی» و «مولای» بر لب نیاوردی.
    تو خود را جان نثار حسین می دانستی؛ آنچنان که بودی.

    تو خود را مأموم او می دانستی؛ آنچنان که او امام تو بود.
    برادرت، سرور تو بود و مقتدای تو؛ هر چند تو
    او را جز در آخرین لحظه، برادر خطاب نکردی؛

    به جز همان لحظه ای که فاطمه را کنار خویش دیدی،
    جز آن دقیقه ای که زهرا، مادر حسین، تو را فرزند خطاب کرد... .

    و حالا که ام البنین تو را دور سر حسین می گرداند، تو
    پی برده ای به اینکه نباید او را برادر صدا بزنی.

    عباس، تنها نامی است که برازنده توست... .




    امیر اکبر زاده

    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  2. تشكرها 5

    helma (13-06-2013), نرگس منتظر (18-06-2013), حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (13-06-2013), شهاب منتظر (12-06-2013)


  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    دست های آسمانی






    دست هایش، نیامده بی تابی می کنند.
    از حجاب قنداقه سپیدش، راه به بیرون می گشایند
    و کودکانه در پی دستان دیگری می گردند.


    آن دستان رشید، به سوی دروازه امیدش هروله می کن
    د و پیش از نوازش پدرانه، حلقه دیدگانش به حضور ناخواسته،
    اشک های اندوه، دق الباب می شود.


    این دست ها، برای علی علیه السلام ، چه
    می گویند که این چنین عاشقانه نگاهشان می کند؟


    این چشمان سیاه شب شکن، این نگاه دلربا، غزل
    سرایی چه مصیبتی را می کند که مولا، محو تماشا شده و
    در محفل اُنسش مرثیه خوان غربت خویش است؟


    به چه فکر می کند؟به سرهایی که بر فراز نیزه ها خواهند رفت؟
    به دستانی که فدیه شمشیرها خواهند شد؟
    به سینه های سوخته، به جان های تشنه؟ به چه فکر می کند؟!


    اندوهگین مباش ام البنین!
    کودک تو سالم است و لبخندهای بهشتی اش، بشارت سلامت اوست.

    پیشانی بلندش، اقبال نیکوی او را نشان می دهد.
    او ماه تمام است؛ ماه شب چهارده، قمر بنی هاشم.


    مولود آب و آینه، آشنای سیب سرخ بهشتی، دانای
    راز آب ها، بلد راه عاشقی، نام دار ایثار و استقامت
    و جانبازی و صبر و شکیبایی؛ این همه، فرزند توست، ام البنین!

    می دانم که قصیده عاشقانه عباس را تو نیز خواهی
    خواند و صبورتر از همه مادران شهید، به ایثار او خواهی بالید
    و کنیزی مادر حسین علیه السلام را افتخار خود خواهی دانست.

    می دانم که شیرزنی، ام البنین!
    میلاد کودکت مبارک!




    حورا طوسی




    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  5. تشكرها 5

    helma (13-06-2013), نرگس منتظر (18-06-2013), حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (13-06-2013), شهاب منتظر (13-06-2013)

  6. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض







    ایستاده ای بر بلندای قله نجابت.
    بر تارک قله های وفا و آب های جهان، سرخوشانه نام تو
    را زمزمه می کنند و چشمه های صداقت، بی شکیب و ناآرام از
    کوهسار وجود تو می جوشند و رودها، موج زنان، داغ تو را بر سینه می زنند.

    عباس! کیست آن که تو را بخواند و از یاری دستان
    بریده ات بی نصیب بماند؟ کیست آن که اندوه جاودانه تو را
    بفهمد و از غم مشک های پاره پاره ات، طاقت از کف ندهد؟


    کیست که بلندای قامتت را دیده باشد و آسمان را به
    چشم حقارت ندیده باشد؟! تو ساقی جان های تشنه
    تو طراوت باغستان های مهر و وفایی.

    تو روح و ریحان فاطمه زهرایی؛
    نه فقط میوه دل ام البنین. تنهاترین سقایی که خیل انس و
    ملک ازچشمه سار نگاهت می نوشند و اندوه از دل می زدایند.

    حالا بگذار لب های مظلوم ترین مرد، بر دست های تو بوسه زند.
    «یا کاشِفَ الْکَرْبِ عِنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ کَرْبی بِحَقِّ مَوْلاکَ الْحُسَیْن».





    نسرین رامادان


    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  7. تشكرها 5

    helma (13-06-2013), نرگس منتظر (18-06-2013), حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (13-06-2013), شهاب منتظر (13-06-2013)

  8. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض






    قیامت قامت ماه ماه







    امیر مرزبانزیباتر از زیبا... غزال اینجا که می آید،
    سرش را به آستانه در می ساید و بر می گردد...

    دارند قشنگ ترین چشم های دنیا رابه زمین می آورند.
    آهو در آهو، شیر در شیر... مگر می شود این همه زیبایی زُلال،
    همنشین آبیِ آن همه سطوت و غرور شجاعت باشند.

    سلام بر تو ای عشق اهورایی!
    سلام بر تو ای آقای قامت های بلند عرش، امامزاده
    بوسه و تبسم، ماه من، ماه مهربان من، عزیز من!

    پیشانی ات خنده های خورشید است و لب هایت
    تولید زیبایی.از چشم ها نمی گویم که پیچیده در
    حریر و اطلسی معنای دقیق عاشق است.

    عباس، اسمش عباس است برای دشمنان خونی این قبیله مهر؛
    عباس برای من پدر همه کرامت هاست، فضل دایم است؛

    خنده تمام، ملاحت محض؛ این دست های صبوری، فردای
    همه تشنگی هاست. بی تابی است در حدود عطش.صبوری و بی تابی؟

    چطور می شود این تقدیر دوگانه را فهمید؟
    گریه نکن آقای من! تو می دانستی که راز نخل های فرات،
    درچشم های این غزال صحراهای نجد است.

    تو می دانستی اسطوره آب را باید با این دست ها نوشت.
    گریه نکن مولا؛ اباالفضل شرفنامه همه بزرگواری است.


    اباالفضل، اسطوره همه کرامت هاست؛
    پاسدار همه رشادت ها. قامتش از قیامت رشیدتر.غیور است؛
    مثل غیرت سرخ و شکسته کوچه های مدینه...

    «غیرت معشوق زینت عاشق است و عشق، خلاصه اش
    می شود. سینه ای غیور و مهربان که داری، آرام اذان در گوشش
    می خوانی.بیدارتر از هر بیداری، هر کلام تو را در جان می برد
    و با تو شهادت می دهد؛


    به خدایی که دور و نزدیکی هیچ خدایی نیست
    جز او، به بزرگ تر از همه. شهادت می دهد؛
    به نبوت عشق، نبوت آسمان، نبوت خورشید، نبوت محمد صلی الله علیه و آله .
    و شهادت می دهد با تو به ولایتت که ولایت تو خلاصه همه هستی اوست.

    شهادت می دهد تا فردا تمام نیزه ها بدانند این همان مردی
    است که ولایت عشق را بر پیوندهای جان و زمین خرید؛


    مردی که در شناسنامه ازلی اش نام برادر، نه!
    که ولی را چنان بر غیرت عاشقانه مُهر کرده اند که
    حتی ستاره ها هم غبطه نور جمالش را دارند.

    من نمی دانم این روز قشنگ چرا دلم مدام تشنه گریه
    می شود، چرا اندوه رهایم نمی کند!


    جشن تولد ماه است اما دارم آرام آرام به شروه می رسم.








    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  9. تشكرها 5

    helma (13-06-2013), نرگس منتظر (18-06-2013), حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)* (17-06-2013), شهاب منتظر (13-06-2013)

  10. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مهتاب روی بنی هاشم




    سپیده دم ملکوتی چهارم شعبان است.
    ستارگان آسمان به انتظارت سوسو می زنند!

    بوی بهشتی تو در افلاک پیچیده است!
    تا اینکه در التهاب روحانی این لحظاتِ نورانی
    شهاب وجودت به زمین هدیه می شود!

    و پسران سیاه چشم بهشتی تو را، از آسمان
    بدرقه می کنند و قرصِ زرین ماهتاب، پیش
    جمالت سر به محاق ابر فرو می برد.


    از عرش که می آمدی، فرشتگانِ ملکوت، چشم از تو
    بر نمی داشتند و عاشقان زمینی ات، صد
    ترنج دل، به تیر نگاه تو مجروح کردند!

    ماه من، عباس! امشب تو در بنی هاشم طلوع می کنی!
    آیا از ماهرویان عرب، کسی هست تا قنداقه ی بهشتی ات
    را درآغوش گیرد و بر چشمان زیبای تو رکوع کند؟



    ماه من! عباس! خداوند کدام شرابِ رضوانی در
    خمیر تو ریخته است که جادوی چشمانت، بی تاب مان می کند؟

    در کدام لحظه ی آفرینش تو را بویید که بوی خدا می دهی؟
    از کدام خاک آفریدت که به خاکیان نمی مانی؟!


    مهتاب روی بنی هاشم!
    هبوط آسمانی تو بر خاکیان تهنیت باد!


    تو به آفتاب مانی به کمال حسن و طلعت
    که نظر نمی تواند که ببیندت که ماهی


    زینب رودی بیدگلی



    ویرایش توسط نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)* : 10-05-2016 در ساعت 11:16
    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  11. تشكرها 3


  12. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض












    از مقدم تو
    عشق شکرخند زند

    ما را به
    ولایتتو پیوند زند

    از یمن
    ولادت تو زیباست اگر

    بر
    ام بنین فاطمه لبخند زند






    امضاء


  13. Top | #17

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    April 2014
    شماره عضویت
    6718
    نوشته
    548
    تشکر
    561
    مورد تشکر
    1,512 در 507
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض میلاد پرچمدار کربلا مبارک باد




    میلاد پرچمدار کربلا مبارک باد

    عباس در لغت، به معنای شیر بیشه است!
    شیری كه شیران دیگر از او بگریزند
    مادرش «فاطمه كلابیه» بود كه بعدها با كنیه «ام البنین» شهرت یافت.

    امام علی - علیه السلام - پس ازشهادت فاطمه زهرا- سلام الله علیها- با ام البنین ازدواج كرد. عباس، ثمره این ازدواج بود.
    ولادتش را در شعبان سال 26 هجری در مدینه نوشته‏اند
    او بزرگترین فرزند ام البنین بود

    وقتی امیرالمؤمنین شهید شد، عباس چهارده ساله بود و در كربلا 34 سال داشت.
    كنیه‏اش «ابو الفضل» و «ابو فاضل» بود و از معروفترین لقبهایش، قمر بنی هاشم، سقاء، صاحب لواء الحسین، علمدار، ابو القربه، عبد صالح، باب الحوائج و ... است.

    عباس با «لبابه» دختر عبید الله بن عباس ازدواج كرد و از این ازدواج، دو پسر به نامهای عبید الله و فضل یافت. بعضی دو پسر دیگر برای او به نامهای محمد و قاسم ذكر كرده‏اند.

    آن حضرت، قامتی رشید، چهره‏ای زیبا و شجاعتی كم نظیر داشت و به خاطر سیمای جذابش او را «قمر بنی هاشم» می‏گفتند.
    در حادثه كربلا، سِمَت پرچمداری سپاه امام حسین - علیه السلام - و سقایی خیمه‏های اطفال و اهل بیت امام را داشت و در ركاب برادر، غیر از تهیه آب، نگهبانی خیمه‏ها و امور مربوط به آسایش و امنیت خاندان حسین - علیه السلام - نیر بر عهده او بود و تا زنده بود، دودمان امامت، آسایش و امنیت داشتند.

    میلاد پرچمدار کربلا مبارک باد




    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 01-06-2014 در ساعت 23:54
    امضاء
    درخودنگاه ميكنم كه ببينم خطا كجاست،
    بعدازكمي تامل وقدري سكوت پي ميبرم،
    آنجا كه خالي از "خداست" خطاست!


  14. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض





    پسر ماهروی من!





    لبخندت، جان پدر را تازه می کند، کودک من!

    پلک هایت را آرام باز کن؛ می خواهم چشم هایت را تماشا کنم.

    این چشم ها، تماشایی ترین دریای غیرت و عشق
    و مردانگی می شوند.
    کودک من! گل نورس من!

    دست هایت را به من بسپار!
    این دست ها، متبرک ترین پل استجابت می شوند.

    این دست ها، قیامتی به پا می کنند که قامت بیداد را درهم می شکنند.

    اسطوره تاریخ می شدند و مثنوی موزون ایثار را
    در شاهنامه ذهن بشر حک می کنند.


    پسرکم! پسرماهروی من!بگذار پیشانی ات
    را ببوسم؛ بوی بهشت، مستم می کند.


    بگذار صورت به صورتت بگذارم و برایت قصّه ای
    بگویم که تو «ابوالعجائب» آن می شوی.


    به حکم عشق، به نام خدا و به رسم جانبازی، سینه خط را
    پاره پاره می کنی و مشک همیشه سرشارت را
    از جرعه های حقیقت پر می کنی.


    از درد و عطش واهمه ای به خود راه مده!
    بر جاده ای اقتدا کن که گام های برادرت را لمس کرده باشد.

    دست هایت را در دست های او گره می زنم و می دانم
    این پیوند، تو را بال در بال ملائک پرواز می دهد.


    می دانم ذوالفقار من شایسته دست های توست؛
    اسب مردانگی را زین کن! تاریخ تو را تماشا می کند و
    علقمه، در عاشورای سال 61 هجری تو را به انتظار نشسته است.

    پسرکم! کودک ماهروی من!
    پلک هایت را آرام ببند! آرامش گهواره، گوارایت باد!

    می دانم خواب حسین علیه السلام را می بینی.


    عاطفه خرّمی




    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ


  15. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن مناسبت ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    شماره عضویت
    1889
    نوشته
    31,832
    صلوات
    3655
    دلنوشته
    20
    تشکر
    54,378
    مورد تشکر
    92,609 در 31,344
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض





    بلندای نگاه عباس علیه السلام



    آغوشش را که گشود، میهمان لبخندهای صمیمی حضرت
    امیر علیه السلام شد و میزبان بی قراری و بی تابی زلالش.


    آغوشش را که گشود، آشوب در چشم هایش موج می زد
    و شوق و التهاب، از بی قراری اش سر به اوج.


    نگاهش لبریز از عطش بود و دست هایش سرشار از شکفتن.
    فرات از سرانگشتان زلالش جاری بود و آفتاب، از افق نگاهش پیدا.


    اولین تمنای او حسین علیه السلام بود، تا آخرین
    آغوشش را در اولین تمنای خویش رها کند.


    گهواره اش، دست های ترک خورده حضرت امیر علیه السلام
    بود و آرام بخش بی تابی اش، مهربانی مالامال حسین علیه السلام .


    هم بازی اش، عشق بود و عطوفت و هم کلامش، آب بود و آب؛
    آبی که چند سال بعد، خود را در دست های عباس شعله ور خواهد یافت.

    آبی که سرشار از تصویر کودکان لب تشنه
    می شود و لبریز از تشنه کامی مشک سقا.


    و عباس علیه السلام ، همچنان لبخند می زد و به دست های
    خویش می نگریست؛ به دست هایی که هیچ زمانی از کار نمی افتند،
    به دست هایی که باید گره گشایی کنند. و عباس همچنان لبخند می زد.


    کمی که بزرگ تر شد، فهمید که عطش، اتفاقی است
    که یک روز در چشم های بارانی اش می افتد.


    بزرگ می شد و بزرگ تر؛ بزرگ تر از تمامی نام ها و نشان ها
    در سایه های زخم های حضرت امیر علیه السلام و همراه
    غربت برادرش امام حسن علیه السلام .

    هنوز زمان مانده بود تا دست در آغوش وداع کند
    و دست های عطوفت پرور خویش را در نسیم فرات رها سازد.


    هنوز زمان مانده بود تا نبض دستانش، به آسمان آغشته شود.
    قلبش لبریز بود از عشق و جرأت، ایمان و حرارت
    تپش و شجاعت، محبت و عطوفت؛

    قلبی که در آن، هیچ هراسی به خویش
    جرأت نزدیک شدن به آن را نداد.


    و اینک، عباس علیه السلام بزرگ شده است؛
    بزرگ تر از آن چه که تصورها به خاطر بیاورند
    و تصویرها به صفحه نشان دهند؛

    بزرگ تر از آن چه که بزرگ ترها شنیداند و دیده اند؛
    بزرگ تر از آن چه که تاریخ، قادر به تماشایش باشد.


    و قامت عباس علیه السلام سایه سار تنهایی حسین علیه السلام شد.
    روزها به استقبال آغوش حسین علیه السلام می رفت
    و شب ها به خویشتن نمی اندیشید.

    سر به زیر می انداخت و لبخندهای
    برادر را از زمین می چید.


    وقتی می گریست، فرشته ها زیر باران اشک هایش شستشو
    می کردند.
    و وقتی نمی گریست، هوا ابری بود؛

    که عباس علیه السلام ، در بی تابی نگاه برادر بزرگ شده بود
    و در کنار سکوت شب های نخلستان، بالغ.

    عباس علیه السلام بزرگ شد، تا سرها به کوچکی رفتار خود پی ببرند
    و سرفرازی را از بلندای نگاه عباس علیه السلام بیاموزند.


    عباس علیه السلام ، ترنمی تازه و شکفتنی بی انداز شد
    که تمام اعتراف ها آن را به زبان آوردند.


    عباس علیه السلام ابوالفضل شده بود، عباس علیه السلام
    سقا شده بود و حسین علیه السلام می دانست که دست های
    عباس علیه السلام کار سازنند و گره گشا؛

    دست های عباس علیه السلام مهربانند و مهر گستر.
    حسین علیه السلام می دانست که عباس علیه السلام
    توان تماشای تشنگی کودکان را ندارد.


    حسین علیه السلام می دانست که کربلا، تابلویی است
    که با دست های عباس علیه السلام کشیده می شود.


    حسین علیه السلام می دانست که کربلا، جاده ای است
    که با دست های عباس علیه السلام بریده می شود

    حسین علیه السلام می دانست که جز خیانت و خنجر، هیچ کس
    و هیچ چیز را توان ایستادگی در مقابل شکوه فزاینده
    و مواج عباس علیه السلام نیست.


    حسین علیه السلام می دانست که عباس علیه السلام تازه ترین تبسم
    تاریخ است و سرشارترین شکفتن به یاد ماندنی.


    حسین علیه السلام می دانست و عباس در خود نمی گنجید
    حسین می دانست و عباس آغوشش را می گشود؛


    آغوشی که بی قراری و بی تابی در آن موج می زد و شوق
    و التهاب سر به اوج. آغوشش را گشود و در عطشی سیری ناپذیر
    خیمه زد تا فرات از سرانگشتان زلالش بنوشد و بنوشاند.


    محمّد کامرانی اقدام







    امضاء

    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ





    اَلـــلّــــهـُــــمَّ عَــــجِـّـــلْ لِـــوَلـــیـــِّکَ الــــْفــــَرَجْ

  16. تشكرها 5


  17. Top | #20

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,753
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    عباس یعنی...

    بالاترین معانی آب، به ظهور رسیده است.
    از اول چنین رقم خورده بود که مردی بیاید که همان
    روشنایی مصور و همان زلالیت مجسم باشد.

    امروز، دامان ام البنین، پر از درخشندگی نگاهی است
    که خدا را زمزمه می کند. امروز، ام البنین، نهایتی
    از فتوت را تقدیم مولا علیه السلام می کند.

    عباس، یعنی معرفی غیرتی که بی نظیر است با پشتوانه ای از
    قدرت ذوالفقار. لشکرشکنی می آید که شکافنده صف جماعت شب آلودگان است.


    عباس، یعنی بهترین یاور کربلا، با رایت تقوا و
    ولایت پذیری. دلاورمرد عرصه پیکار می آید تا
    تزلزلی به ارکان یلان پوشالی و طبل های توخالی بیفکند.

    مولود ام البنین است و جهان، تشنه پیام تازه اش؛
    پیامی که با حروف سپید حمایت و وفا آغاز می شود
    و با خونی سرخ، به امضا می رسد.


    عباس، یعنی خط بطلان بر اندیشه های تیره ای
    که امان نامه تعارفش کردند. هر که با مضامین معطر پیامش
    مأنوس شود، روشن محض است و می تواند دلش را ابوالفضلی بداند.







    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  18. تشكرها 2


صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi